eitaa logo
حیات طیبه
170 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
11.5هزار ویدیو
153 فایل
🔆خانواده، کلمه‌ای طیبه است. ↫ کلمه‌ی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می‌تراود . (مقام معظم رهبری) کانال حیات طیبه، کانالی است برای ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Smh14
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت! ✍️فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده: 🌸 یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرضه مى دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین (ع) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)" پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!! وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید:"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید" مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند 📚 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
تبلیغ و فروش ژلاتین از پوست خوک توسط بازرگانی دانا فارمد وارد کننده مواد اولیه دارو..!!
💠 مراقب پیام های خطرناکی که به مردم القاء می شود، باشیم❗️ 🔻وقتی بدون تغییر حکم قبلی فقها در مورد ورود زنان به ورزشگاه، اجازه دادیم که زنان – هر چند به صورت محدود – به ورزشگاه ها بروند، یعنی ناخواسته به گروهی پیام دادیم که شما اگر فشار بیاورید، ما از مبانی دینی می توانیم کوتاه بیاییم و یا می توانیم آن را توجیه کنیم❗️ 🔻وقتی برخی مکشفه ها بدون ترس در خیابان ها و معابر و یا حتی در مراکز رسمی رفت و آمد می کنند و آنگاه برخی از مسئولین هم با ترس و لرز و لکنت زبان در مورد حجاب سخن می گویند و سر ما را هم با سخنان کلیشه ای و کلی گویی گرم می کنند، یعنی داریم ناخواسته به هنجارشکنان پیام می دهیم که وقتی فشار بیاورید، ما کوتاه می آییم❗️ 🔻وقتی آن دانشجو در دانشگاه جمهوری اسلامی کشف حجاب می کند، آنگاه ما هم از کنار آن می گذریم، یعنی اینکه اگر به ما فشار آوردید، کوتاه می آییم❗️ ⚠️بهتر است که نخبگان و مسئولین بیش از پیش مراقب سخن گفتن ها و سخن نگفتن های خود و همچنین پیام هایی که از فعل ها و ترک فعل های آنها صادر می شود، باشند. 👈البته این نکته را هم نمی توان انکار کرد که رگه هایی از نفوذ در برخی مسئولیت ها هم وجود دارد و یا اینکه برخی از مسئولین تعمداً صورتی بازی می کنند و در واقع به هنجارشکنان کف خیابان چراغ سبز نشان می دهند که ما جلوی شما نمی ایستیم❗️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شکار کوادکوپتر به سبک روسی!! 🔻کوادکوپتر اوکراینی وقتی که بالای سر نظامی روسی نارنجک انداخت نیروی روس وانمود کرد که کشته یا زخمی شده؛ اوپراتور کوادکوپتر آمد ک از جنازه‌ هم برای کارهای تبلیغاتی فیلم بگیرد، در کمال ناباوری اوپراتور، نظامی روس کوادکوپتر ر ا با دست گرفت.
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر طنز یه جوان در مورد دوران مجردی در حضور رهبر انقلاب😁👏
🚽 در اروپایِ قرون وسطی، اصولاً ساختمانی با عنوان سرویس بهداشتی، وجود نداشت!! ✍🏼 ویل دورانت در جلد چهارم «تاریخ تمدن» خود در این باره می‌نویسد: 🚫 در قرون سیزدهم و پس از آن، پاریسی‌ها، ظرف‌های حاوی ادرار و مدفوع خود را آزادانه از فراز پنجره‌ها به داخل معابر می‌ریختند و تنها امنیتی که عابر بیچاره داشت، اخطارِ صاحب‌خانه بود که به صدای بلند می‌گفت: خیس نشوی! 🤢 ‼️ مردم در خانه‌ها و از بالای خانه‌ها ادرار می‌کردند. حتی کاخ «ورسای» آلوده به کثافات انسانی بود. پس از بروز طاعون در سال ١۵٣١ به موجب فرمان ویژه‌ای به همه‌ی مالکان و خانه‌دارانِ پاریسی، اخطار شد که برای هر خانه‌ای مستراح احداث نمایند؛ ولی بیشتر مردم نپذیرفتند!! ⛔️ در پاریسی که قرن ۱۷ میلادی، آن را عروس شهرهای اروپایی می‌نامیدند، تا سال ١٣٠٠ میلادی، مستراح هنوز جزءِ وسایلِ لوکس محسوب می‌شد وفقط در قصر یا منزل فئودال‌ها وجود داشت. 📚 منبع: تاریخ تمدن، ویل دورانت، جلد۴
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍آیت الله بهجت (ره): استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم ... به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد ؟! ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه "زيارت عاشورا" ميخواندم. وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند. شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟ امام صادق (ع) فرمودند: "زيارت عاشورا" را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد؛ اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟ يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن. زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🖌آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. 🔆در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!! جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟ جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است. پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟ گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم. پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن می‌کند. صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم. گفتم: شما پدر دارید؟ جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است. پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت. پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟ گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده... صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃 🍃 🔖امام حسین علیه السلام: هر که خشنودی مردم را با ناخشنود کردن خدا بجوید، خداوند او را به مردم واگذارد 📚میزان الحکمه، جلد4، صفحه488
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | آخرین دست‌نوشته‌ی رتبه۱ 🔸 نامه‌ای خواندنی از کنکور پزشکی برای تمام نسل‌ها 🔰 برشی از سخنرانی