4_5789779999938576812.mp3
2.52M
🌿سفرهای پیش روی انسان کدامند؟؟؟؟؟
استاد علی صفایی حائری
#تربیت
آنچه ما در يك عمر به دست آورده ايم، #سود يك لحظه ما نيست. ولى بيا و ببين كه به ماهى دو هزار تومان قانع هستيم. براى پنج هزار و ده هزار، فانى.اين است كه به نسيمى تكان مى خوريم و با يك كلمه خود را مى فروشيم.
من حساب مى كنم كه در اين راه چقدرلذت برده ام، چقدر عزت گرفته ام، چقدر خوش بوده ام، اما #لذّتم وعزّتم و عيشم، همه به خاطر بى خبرى و كورى و نادانى من بوده. من اينها را برده ام، اما چه #باخته ام؟ چه چيزهايى از دست داده ام. عمرم را، دلم را، وجودم را. من ارزش اينها را نمى دانم، من اينها را خوب نشناخته ام؛ چون براى اينها پول نداده ام.براى اينها زحمت نكشيده ام. اينها را به خيال خودم مفت بدست آورده ام.
منى كه درِ خانه ام را،به اين زودى باز نمى كنم؛ چون مى دانم كه خِرت و پِرتى دارم و دزدى هست، همين من، درِ خانه ى دلم را باز كرده ام و از آن همه نيرو و احساسى كه زندگى را روشن كرده به يك شمع گچى دل خوش كرده ام ... و از آن همه عشق و غضب و غرور و قدرتى كه تاريخ را مى سازد، فقط يك توالت و آشپزخانه ساخته ام... يك پالايشگاه كثافت بر پا كرده ام.
#هدف هاى بزرگ ما، از عشق ها و هوس ها گرفته تا #شهرت ها و چشم ها و #زبان هاى مردم تا #جلوه هاى پر رنگ و آب#دنيا، همه كوچكتر از ما هستند. اينها براى ما بوده اند،ولى ما براى آنها شده ايم .
اين #ثروت و #قدرت و #علم و #شهرت و #رياست، مثل وزنه هايى هستند كه در باشگاه هستى بايد با آنها كار كرد و ورزيده شدو براى رفتن آماده گشت. اينها نيروهايى هستند كه راه تو را نزديك مى كنند و تو را پيش مى برند به شرط اين كه هضمشان كنى و حمّالشان نباشى. هضم نه #حمل.
ما #عمر خود را شمع راه لجن هايى كرده ايم كه آخر سر جز گند سياهشان، به ما بهره اى نمى دهند.
درست است كه اينها به ما لذت مى دهند، ولى اين لذت تا هنگامى است كه قيمت قاب و كاسه را نمىدانيم و #ارزش #خود را نمى شناسيم و #خريدارهاى خود را نمى بينيم. با آن ديدار، اينها جز بهت و حسرت، جز درد و رنج، جز آتش و #عذاب چيز ديگرى نخواهند بود.
#خسارت ها در آن لحظه آشكار مى شوندكه ما #كمال خود و ارزش خود را مى يابيم وحس مى كنيم كه اين #استعداهاى تكامل يافته واين مايه هاى عظيم، در چه راه ها وبيراهه هايى هدر رفته بودند.
با اين تحليل ها،انسان هم به ارزش خويش پى مى برد و هم به نيازهاى عظيم خويش آشنا مى شود ودر نتيجه،هدف هاى بالاترى بدست مى آورد.
اين درست كه #هدف_زندگى، تأمين #نيازهاست، ولى اين نيازهاهميشه محدود نيستند، اين تويى كه آنها را در يك حد محبوس مى كنى واز تنوع ها فراتر نمى آيى.
اين تويى كه چشم از خودت مى بندى و ارزش هاى بزرگ خود را نديده مى گيرى. ولى همين تو، همين كه پولت بيشتر مى شود و يا يكى از فاميلت به جايى مى رسد، احساس مى كنى كه ديگر، جنوب شهر جاى تو نيست و حتماً بايد مبلمانت را عوض كنى و حتّى بايد خانمت را، يك جور ديگر بار بياورى ... و اگر بار نيامد و با تو حركت نكرد، يكى ديگر جايش بنشانى ... چرا؟ چون به #ارزش تازهاى پى برده اى و آب زير پوستت، افتاده است.
با توجه به ارزش هاى بزرگتر است كه حتى به دست آوردن ارزش هاى كوچك، تو را ارضا نمى كند. بِلال هاى سياه و گرسنه ى تاريخ با توجه به همين ارزش هاى بزرگتر، حتى فتوحات و غنائم و آب و آش دورهى عمر را به چشم نمى گرفتند.
راستى بينش ها تا كجا مى رسد كه تمام فتوحات و غنائم و آب و آش و تمام عدالت، ملعون مى شود و به چشم نمى آيد ... چرا؟ چون اينها به نيازهاى بزرگترى رسيده اند ... كه بايد حاكم به آنها هم توجه كند. آنها از مغز و قلب و عقل و روح عظيمى هم برخوردار هستند ... كه #نياز به #شناخت و #عشق و #سنجش و #وسعت ها دارد و تنها با فتوحات و غنائم و نان و آش، تأمين نمى شود ...
اينها آقا بالاسر كه نمى خواهند، هيچ، حتى به رفاه ها و عدالت ها هم اغفال نمى شوند و از حاكم مزاحمت و بهره كشى را تحمل نمى كنند، بماند، كه آموزگارى و بهره دهى و بارورى در اين ابعاد سنگين #شناخت و #عشق و #سنجش و #وسعت ها را هم، طالب هستند ...
اين نياز آنهايى است كه شهيدان تاريخ بودند. شهيد در آن عمق و وسعتى كه شيعه از آن به دست داده؛ چون شهيد تنها كسى نيست كه درميدان با خونش راه رفته است ...
شهيد كسى است كه در خويش، در جامعه، در تاريخ و در هستى حضور دارد.
در خودش حضور دارد؛ صادرات و واردات وجود خويش را مى شناسد. رفت و آمدهاى درونى خويش را كنترل مى نمايد و بر آنچه كه در او جريان دارد، ناظر است و شاهد و در نتيجه، مغبون نمى شود و ضرر نمى بيند.
در جامعه حضور دارد. هر حركتى، هر عقب گردى، هر ركودى را مى يابد و هر بدعت و هر سنّتى را شاهد است و كارها را مى بيند.
در تاريخ حضور دارد و زندانى ديوارهايى كه او را از گذشته و آينده جدا كنند نيست و پرده ها بر او نيفتاده اند
.
و در هستى حضور دارد؛ كه از حصارها رهيده و با چشم ديگر و گوش ديگر و دست ديگرى همراه گرديده است.
آدرس اینستاگرام
@ein_sad_110
#اطلاع_رسانی
#شرح_کتاب_رشد
با سلام
🔶🔸جلسه ی این هفته، فردا پنحشنبه ساعت ده و نیم در نمازخانه ی سازمان تبلیغات برقرار است