"حَیاط پُشتی"
_جانا ، دلم ربوده ای فریبانه ... #نجوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_اتَل و متَل، نازنینِ دل، زندگی خوب و مهربونه... #نجوا
10 - Ha Gule.MP3
7.44M
_هافل بل کا بشینم شنگه شوخه زیاد ها گوله له..."
#نجوا
"حیاط پُشتی"
_خوابت میآید، خستهای
دیدم دیر آمدی
نگران حرف و حدیث همسایهها شدم
راست میگویند پاییندست آسمان ابر سنگینی گرفته است؟
میگویند هر لحظه ممکن است باران بیاید.
دیدم چتر و کلاه و چکمههای کهنهات اینجاست ،
دیدم سیگار و دفتر و شناسنامهات را نبردهای
یکی دوبار به درگاهِ دریا و گریه آمدم،
آسمان صاف بود و باز
همسایهها از احتمال باران
شام خوردهای؟
دیر است دیگر
چراغ پایین پله را خاموش نخواهم کرد
رخت و لباس بچهها آمده است
چیزی از خوابِ این خانه جا نخواهیم گذاشت
فقط همین چمدان بسته و
چند کتاب کهنه و قاب عکسی کوچک
گلیم و گهواره و کلید خانه را
به مادر سپردهام،
گلدانها را کنار کوچه جا خواهیم گذاشت
همه خیال میکنند
ما زیارتِ دریا و گریه رفتهایم
دیر است دیگر، برو بخواب!
#نامه
"سیدعلیصالحی"
هدایت شده از ‹ ملت عشق؛
کافری یا قاتلی یا از وجودم خستهای ؟
روسری با رنگ قرمز تازه کج هم بسته ای!