eitaa logo
حضرت زهراس وشهیدهادی
5.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4هزار ویدیو
12 فایل
یا علی یا علی یاعلی یا علی یا علی مادر همه شهیدان شده ای؟؟؟ می شود مادر ما هم بشوی؟؟! به کانال حضرت زهرا سلام الله و شهدا خوش اومدید🍃💜♥️ #اینجا_مهمان_حضرت_زهراس_هستین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نمازی برای وسعت رزق: هفت شب بعد از نماز مغرب، دو رکعت نماز بخوانید و در هر رکعت بعد از فاتحه 25 مرتبه آیه: وَمَن يَتَّقِ اللَّـهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّـهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّـهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا" و پس از نماز 100 مرتبه این دعا را با اخلاص و اعتقاد می خوانی: اللَّهُمَّ اكْفِنِي بِحَلاَلِكَ عَنْ حَرَامِكَ، وَأغْنِنِي بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِواكَ ؟؟؟ https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌸°•. قبول داشته باشیم غیر از خدا کسی را نداریم سر خودمون که نمی‌تونیم کلاه بزاریم🤭♥️ https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۵۱ صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان آمده تا جانم را بگیرد.. که سراسیمه چرخیدم.. و او امانم نداد که کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد _از آدمای ابوجعده ای؟ گوشه چادرم هنوز روی صورتم مانده و چهره ام به درستی پیدا نبود،.. اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمه شب به روشنی پیدا بود.. خط خون پیشانی ام دلش را سوزانده.. ... که به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد که رنگ از رخش پرید... چشمان روشنش مثل آینه میدرخشید و همین آینه از دیدن شکسته بود که صدایش گرفت _شما اینجا چیکار میکنید؟ شش ماه پیش... پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کرده و باورم نمیشد زنده باشد... که غریبانه ضجه زدم _من با اونا نبودم، من داشتم فرار میکردم... و تا ستون فقراتم فریاد کشید که نفسم رفت... و او با این میان این خیابان خلوت چه کند.. که با نگاهش پَرپَر میزد بلکه پیدا کند... میترسید تنهایم بگذارد و همان بالای سرم با کسی تماس گرفت و پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید... از راننده خواست پیاده ، خودش ایستاد.. و چشمش را انداخت تا بی واهمه از جا بلند شوم... احساس میکردم تمام استخوانهایم در هم شکسته که زیرلب ناله میزدم.. و مقابل پیکرم را سمت ماشین میکشیدم... بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده.. و حضور او در چنین شبی مثل بود که گوشه ماشین.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۵۲ گوشه ماشین در خودم فرو رفتم.. و زیر آواری از درد و وحشت بیصدا گریه میکردم... مرد جوانی پشت فرمان بود،.. در سکوت خیابان های تاریک داریا را طی میکردیم و این سکوت مثل خواب سحر به تنم میچسبید.. که لحن مصطفی به دلم نشست _برای زیارت اومده بودید حرم؟ صدایش به اقتدار آن شب نبود،.. انگار درماندگی ام آرامشش را به هم زده بود و لحنش برایم میلرزید _میخواید بریم بیمارستان؟ ماه ها بود کسی با اینهمه محبت نگران حالم نشده و کرده بودم دردهایم را کنم که صدایم در گلو گم شد _نه... به سمتم .. و از همان نیمرخ صورتش خجالت میکشیدم که ناله اش در گوشم مانده و او به رخم همسرم به قصد کشتنش به قلبش خنجر زد.. و باز برایم بیقراری میکرد _خواهرم! الان کجا میخواید برسونیمتون؟ خبر نداشت.. شش ماه در این شهر و امشب دیگر زندانی هم برای زندگی ندارم.. و شاید میدانست هر بلایی سرم آمده از دیوانگی سعد آمده که زیرلب پرسید _همسرتون خبر داره اینجایید؟ در سکوتی سنگین به خیره مانده و نفسی هم نمیکشید تا پاسخم را بشنود.. و من دلواپس بودم که به جای جواب، پرسیدم _تو حرم کسی کشته شد؟ سری به نشانه منفی تکان داد.. و به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت _الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟ شش ماه پیش.. سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۵۳ خجالت میکشیدم اقرار کنم.. اکنون عازم ترکیه و در راه پیوستن به ارتش آزاد است.. که باز حرف را به هوای حرم کشیدم _اونا میخواستن همه رو بکشن.. فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست _ نتونستن بکنن! جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به این همه آشفتگی ام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد _از چند وقت پیش که وهابی ها به تظاهرات قاطی مردم شدن، ما یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم سیده سکینه(س) کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم! و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد _فقط اون نامرد و زنش فرار کردن! یادم مانده بود از است،.. باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات شیعیان وارد میدان شده باشد.. و از تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود.. که با کلماتش قد علم کرد _درسته ما های داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به حرم برسه! و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرین زبانی ادامه داد _ میتونن با این کارا بین ما وشما سُنیها بندازن!از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن شیعه ها، شدن! اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت _یه لحظه نگهدار سیدحسن! طوری کلاف کلام از دستش پرید که... نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله‌.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
✨ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✨ ✍ مقام معظم رهبری ( دامت برکاته): 🌹اگر امروز در این کشور امنیت داریم، ثمره‌ی خون شهداست 💠 معرفی شهید مهمان: سردار شهید علیرضا کوهستانی 🌱 ولادت : ۱۳۴۱/۰۱/۰۴ آزادشهر 🌷شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۲ شلمچه 🔲 مزار مطهر شهید: گلزار شهدای شهر آزادشهر استان گلستان 😎 مسئولیت نظامی: فرمانده گردان بهداری لشکر ۲۵ کربلا 👧🏻👦🏻 تعداد فرزندان: ۱ دختر به نام زهرا و ۱ پسر به نام هادی 🌱دوران نوجوانی و جوانی شهید، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بود. 🌴پس از انقلاب، وارد سپاه پاسداران شد، پس از شروع دفاع مقدس، به خاطر علاقه ای که داشت، دوره‌های امداد گری را طی کرد. 🕊نحوه شهادت: در منطقه شلمچه، هنگامی که برای امداد به مجروحین رفته بود، ابتدا با گلوله مستقیم دشمن دستش مجروح می شود و با ذکر «یا حسین» و «یا مهدی» باز هم به امداد رسانی ادامه می دهد؛ سپس بر اثر اصابت خمپاره، به مقام شامخ شهادت نائل شد. https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
📝 وصیتنامه شهید علیرضا کوهستانی ✨«بسم الله الرحمن الرحيم» ☀️يا ايتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضيه مرضيه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی 🌱با درود سلام به همه شهدای اسلام و به پيامبر اکرم و امامان و درود بر مهدی ناجی عالم بشريت از آن جایی که هدف از خلقت انسان رسيدن به خداست و برای رسيدن به اين راه اين مسير جز صراط مستقيم راه ديگر نيست و در اين صراط مراحل زيادی است تا انسان به کمال برسد اين مراحل بايد طی شود تا انسان به سعادت برسد. 🌹چون ما می‌خواهيم کار حسينی بکنيم و راه ما را ادامه دهيد، يعنی منتظران شهادت راه ما را ادامه خواهند داد و برای اين که خط ما معلوم باشد. 💌من وصيت می‌کنم: حسين زمان را هيچگاه تنها نگذاريد و هميشه سعی کنيد جزء ياران حسين باشيد و بايد اسلام را ياری کنيد زيرا تکليف است. ✍من وصيت می‌کنم که امر به معروف و نهی از منکر را بسيار جدی بگيريد و سعی کنيد که از طريق اسلامی انجام دهيد. اميدوارم که خداوند توفيق شهادت و جهاد در راه خود را به من عطا کند و به شما برادران قدرت شناخت و انجام دستورات قرآن و پيروی از خط ولايت فقيه را بدهد و ما را در اين راه ياری نمايد. والسلام 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
🌷✨ بسم رب الشهدا و الصدیقین ✨🌷 💔🍃 شهید علیرضا کوهستانی: من وصيت می‌کنم: « حسين زمان را هيچگاه تنها نگذاريد و هميشه سعی کنيد جزء ياران حسين باشيد و بايد اسلام را ياری کنيد زيرا تکليف است.» 💔🍃 سی‌اُمین شب چله شهدایی : 🌹به یاد و خاطره : 🌱عارف سالک الی الله و مجاهد خستگی ناپذیر، سردار پر افتخار اسلام ✨شهید علیرضا کوهستانیاعمال توسل امشب: 🍀✨ دعای سلامتی امام زمان ( عج) : 1 مرتبه 🍀✨ سوره مبارکه قدر: 5 مرتبه 🍀✨ سوره مبارکه نصر: 3 مرتبه 🍀✨ زیارت عاشورا: 1 مرتبه 🍀✨ذکر مستجاب صلوات: 100 مرتبه ✅ مهلت انجام چله امشب: پایان فردا https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ روضه شب جمعه لطفاًباحال معنوی مناسب ببینید. ▪️ روضه ی وداع https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3