eitaa logo
مدح مولا امیر المومنین (ع)
409 دنبال‌کننده
15هزار عکس
3هزار ویدیو
47 فایل
💚 دل اگر خدا شناسی همه در رُخ علی بین 💚 💚 به علی شناختم من به خدا قسم خدا را 💚 کپی مطالب باذکر یک صلوات و یک یاعلی (ع) اما همه ی مطالب را کپی نکنین ترجیحافروارد استفاده شخصی ایراد نداره🍃 ارتباط با ادمین: @Mmn110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 از آموز اخلاص عمل ترجمه و شرح ۲۲۵ نهج البلاغه : حسادت آفت سلامتی 🌺🌹🌺🌹🌺🌹 وَ قَالَ (علیه السلام): الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ.   🔸🔹🔸🔹🔸🔹   حسادت و بيمارى (اخلاقى، بهداشتى): و درود خدا بر او، فرمود: شگفتا كه حسودان از سلامتى خود غافل مانده اند.       ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿         ══•◇•🌸•◇•══‌
حسد دشمن سلامتى: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به يكى از آفات حسد اشاره كرده مى فرمايد: «در شگفتم كه چگونه حسودان از سلامتى خويش غافل اند»; (الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَادِ!). «حُسّاد» جمع «حسود» است. روشن ترين تفسير براى گفتار حكيمانه بالا آن است كه حسد روح و قلب انسان را مى فشارد و بر اثر اين فشار، انسان بيمار مى شود و گاهى از شدت حسد دق مى كند و مى ميرد، زيرا مى بيند شخص محسود داراى نعمت هاى مختلفى است. هرچه نعمت او بيشتر مى شود، غم و اندوه حسود فزون تر مى گردد. گاه به حالت افسردگى كشيده مى شود و گاه به بيمارى جسمانى مبتلا مى گردد، زيرا رابطه روح و جسم به اندازه اى است كه ناراحتى هاى روحى فورا در جسم اثر مى گذارد و سلامت انسان را مختل مى كند. بنابراين حسودان آرزو مى كنند نعمت شخصى كه مورد حسد است زائل گردد; خواه اين نعمت مقام باشد يا مال و ثروت. در حالى كه با حسد خويش نعمتى را كه از آن نعمت ها بزرگ تر است از دست مى دهند و آن نعمت سلامتى است كه هيچ نعمتى با آن برابرى نمى كند. اگر تمام دنيا را به كسى بدهند; ولى مبتلا به بيمارى سرطان يا فلج و از كارافتادگى دست و پا و سر و صورت باشد كمترين ارزشى براى او ندارد و اگر همه چيز را از او بگيرند و سلامتى را به او باز گردانند به يقين خوشحال خواهد شد. آرى. بعد از ايمان و عقل كه از نعمت هاى معنوى است برترين نعمت مادى سلامت جسم است كه حسود آن را به آسانى از دست مى دهد. بعضى از شارحان نهج البلاغه معناى ديگرى براى اين كلام مولا ارائه كرده اند كه بسيار بعيد به نظر مى رسد و آن اين كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: چرا حاسدان نسبت به مال و جاه ديگران حسادت مى ورزند؟ چرا نسبت به سلامتى آنها كه از مال و جاه برتر است حسودى ندارند؟ اين در واقع كنايه از اهميت نعمت سلامتى است. روشن است كه هدف مولا اين نيست، زيرا معناى اين سخن آن مى شود كه حسودان را تشويق كنيم بر سلامتى ديگران حسادت بورزند. از سويى ديگر حسادت در جايى است كه انسان فاقد نعمتى باشد و ديگرى را واجد آن بداند و با توجه به اين كه حاسدان غالباً از سلامت برخوردارند، حسادت نسبت به سلامتى ديگران معنا ندارد. آنچه تفسير اول را تأييد و تثبيت مى كند روايات فراوانى است كه در نهج البلاغه يا كتب ديگر از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده است. از جمله در حكمت 256 مى خوانيم: «صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ; صحت بدن بر اثر كمى حسد حاصل مى شود».(1) در حدیث دیگرى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار نقل کرده است مى فرماید: «الْحَسَدُ لا یَجْلِبُ إلاَّ مَضَرَّةً وَغَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَکَ وَیُمِرِّضُ جِسْمَکَ; حسد جز زیان و خشمى که قلب تو را سست مى کند و بدنت را بیمار مى سازد به بار نمى آورد».(2) در حدیث دیگرى نیز از آن حضرت آمده است: «لا راحَةَ لِحَسُود; حسود هرگز به آسودگى نمى رسد».(3) آفات حسد منحصر به این مورد نیست گرچه این مورد بسیار مهم است. یکى دیگر از آفات حسد آن است که تلاش و کوشش و نیروى انسان را به جاى این که به جنبه هاى مثبت سوق دهد در جنبه هاى منفى نابود مى کند به گونه اى که اگر تلاشى را که براى زوال نعمت الهى از دیگرى به کار مى گیرد جهت به دست آوردن براى خویش به کار مى گرفت چه بسا از محسود هم برتر و بالاتر مى شد. از این گذشته، حسد ممکن است به ایمان و توحید انسان لطمه بزند، زیرا حسود در اعماق دلش خدا را در تقسیم نعمت ها حکیم نمى شمارد، زیرا اگر قسمت الهى را روى حکمت مى دانست و به آن راضى بود در دام حسد گرفتار نمى شد.(4)
پی نوشت: (1). نهج البلاغه، حکمت 256 . (2). بحارالانوار، ج 70، ص 256. (3). بحارالانوار، ج 70، ص 256 . (4). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در مصادر مى گوید: در کتاب الحکم المنثوره این کلام نورانى با تفاوتى به این صورت نقل شده است: «یا عَجَباً مِنْ غَفْلَةِ الْحُسّادِ...» و نیز در غررالحکم با این تفاوت نقل شده: «عَجِبْتُ لِغَفْلَةِ الْحُسّادِ» و تردید نیست که آن دو این کلام حکیمانه را از منبعى غیر از نهج البلاغه گرفته اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص179) _____________________________ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 [💯 @hazrateshah] 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 خدیا! حالم خوب نیست! ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻 ✿[ @hazrateshah ]✿ ══•◇•🌸•◇•══
📜 بزرگان مدینه نزد امیرالمومنین علیه السلام رفتند و گفتند ای ابالحسن همانا حضرت فاطمه سلام الله علیها روز و شب گریه می‌کند، هیچکس از ما شب و روز آرامش ندارد؛ از او بخواه که یا روز گریه کند یا شب... حضرت زهرا(س) فرمودند: یاعلی(ع)، چه اندک در میان آنها خواهم ماند. بحارالانوار؛ جلد ۴۳، صفحه ۱۷۷. . 💯 @hazrateshah |
🥀✉️۵۴🥀و من كتاب له (علیه السلام) إلى طلحة و الزبير (مع عمران بن الحصين الخزاعي)، ذَكَره أبو جعفر الإسكافي في كتاب المقامات في مناقب أميرالمؤمنين (عليه السلام): أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتُمَا -وَ إِنْ كَتَمْتُمَا- أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي، وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي، وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا [لِحِرْصٍ] لِعَرَضٍ حَاضِرٍ؛ فَإِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ، وَ إِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي كَارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْكُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِكُمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِكُمَا الْمَعْصِيَةَ؛ وَ لَعَمْرِي مَا كُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْكِتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَكُمَا هَذَا الْأَمْرَ [قَبْلَ] مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ كَانَ أَوْسَعَ عَلَيْكُمَا مِنْ خُرُوجِكُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِكُمَا بِهِ. وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ، فَبَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْكُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ، ثُمَّ يُلْزَمُ كُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ. فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا، فَإِنَّ الْآنَ [أَعْظَمُ] أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ [يَجْتَمِعَ] يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ، وَ السَّلَام.🥀 1️⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🌹معانی لغات عربی🌹 🥀لْعَرَض: متاع و كالا، هر مالى غير از طلا و نقره. السَّبِيل: حجت.🥀 2️⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نامه اى از آن حضرت (ع) به طلحه و زبير با عمران بن حصين خزاعى. آن را ابو جعفر اسكافى در كتاب مقامات در مناقب امير المؤمنين (ع) آورده است: اما بعد. شما نيك مى دانيد، هر چند كتمان مى كنيد، كه من آهنگ مردم نكردم تا آنها آهنگ من كردند. من از آنها بيعت نخواستم تا آنها با من بيعت كردند. شما دو تن از كسانى بوديد كه به سوى من آمديد و به من دست بيعت داديد. بيعت كردن مردم با من، بدان سبب نبود كه مرا قدرتى است غالب يا مالى است مهيا. اگر شما از روى رضا با من بيعت كرده ايد از اين بيعت شكنى باز گرديد و بر فور توبه كنيد و اگر به اكراه بيعت كرده ايد، به سبب تظاهر به طاعت و در دل نهان داشتن معصيت، راه بازخواست خود را بر من گشاده داشته ايد. به جان خودم سوگند، كه شما از ديگر مهاجران به تقيه و كتمان سزاوارتر نبوده ايد. نپذيرفتن بيعت من، پيش از آنكه داخل در بيعت شويد، براى شما آسانتر بود از بيعت كردن و خارج شدن از آن. پنداريد كه من عثمان را كشته ام. ميان من و شما از اهل مدينه، كسانى هستند كه نه با من هستند و نه با شما. اينان قضاوت كنند تا هر كس هر اندازه در اين امر دخالت داشته بر گردنش آيد و از عهده آن برآيد. اى دو مرد سالخورده، از اين رأى و نظر كه داريد، بازگرديد كه اگر امروز چنين كنيد، تنها عار گريبانگير شماست و اگر داورى به قيامت واگذاريد، هم عار است و هم نار. والسلام.🥀 3️⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀از نامه هاى امام(عليه السلام) براى طلحه و زبير است که به وسيله عمران بن حصين خزاعى براى آنها فرستاد. اين نامه را ابو جعفر اسکافى در کتاب المقامات فى مناقب اميرالمؤمنين(عليه السلام) ذکر کرده است.(1) 📝نامه در یک نگاه: این نامه در عین فشردگى به چهار نکته مهم اشاره مى کند: در بخش اوّلِ این نامه، حضرت بر این امر تأکید دارد که من براى بیعت به سراغ مردم نرفتم و آنها با اصرار و بدون اکراه و اجبار و طمع به سراغ من آمدند و شما هم در بیعت با من هرگز مجبور نبودید. در بخش دوم طلحه و زبیر را مخاطب ساخته مى فرماید: از دو حال خارج نیست; یا شما با میل و رغبت با من بیعت کرده اید، پس چرا بیعت را شکستید؟ برگردید و توبه کنید و یا بى میل و رغبت بیعت کرده اید که در این صورت مرتکب تدلیس شده اید، زیرا در ظاهر ابراز اطاعت نموده و در باطن قصد عصیان داشته اید. در بخش سوم مى فرماید: شما چنین مى پندارید که من قاتل عثمان بوده ام و این را بهانه براى نقض بیعت قرار داده اید. بهترین راه این است که آنهایى که در این میدان بى طرف مانده اند در میان من و شما حکومت کنند. در بخش چهارم مى فرماید: از این راه که در پیش گرفته اید برگردید که عذاب الهى را در پى دارد. از اين راه پرخطر برگرديد: مى دانيم پس از قتل عثمان، مردم براى بيعت با اميرمؤمنان(عليه السلام) هجوم شديدى آوردند و براى بيعت با آن حضرت بر يکديگر پيشى مى گرفتند. سرشناسان صحابه نيز هماهنگ با مردم با ميل و رغبت با آن حضرت بيعت نمودند و طلحه و زبير نيز به آنها پيوستند. بيعتى که با اميرمؤمنان صورت گرفت جز در زمان پيغمبر سابقه نداشت، و با بيعت سقيفه يا بيعت با عمر بعد از تعيين او از سوى خليفه اوّل و يا بيعت با عثمان پس از رأى شوراى شش نفرى، مطلقاً شباهتى نداشت; بيعتى بود به تمام معنا مردمى، درست همانند بيعت مردم با رسول خدا. ولى مى دانيم که طلحه و زبير انتظاراتى داشتند از جمله اينکه فرماندارى بعضى از شهرهاى مهم از سوى على(عليه السلام) به آنها سپرده شود(2) و چون اين انتظار برآورده نشد بيعت خود را شکستند و همسر پيامبر عايشه را تحريک و به عنوان خون خواهى عثمان بر ضد اميرمؤمنان قيام کردند و به شهر بصره که نقطه آسيب پذيرترى بود رفتند و آنجا را تسخير نمودند و جنگ جمل را به راه انداختند. سرانجام پس از شکست، هر دو کشته شدند. اميرمؤمنان على(عليه السلام) پيش از جنگ جمل بوسيله اين نامه با آنها اتمام حجت مى کند و تمام راه هاى فرار را با منطق نيرومندش بر آنان مى بندد. نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شما مى دانيد ـ هر چند کتمان کنيد ـ که من به دنبال مردم نرفتم; آنها به سراغ من آمدند و من دست بيعت به سوى آنها نگشودم تا آنها با اصرار با من بيعت کردند و شما دو نفر از کسانى بوديد که به سراغ من آمديد و با من بيعت کرديد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتُمَا، وَإِنْ کَتَمْتُمَا، أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي، وَلَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي، وَإِنَّکُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي).🥀 4️⃣ ✿[ @hazrateshah ]✿ 🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀