🏴همراه با اسرای آل محمد🏴
ازکوفه تاشام بلا
فابک للحسین😭😭😭
چون ابن زیادملعون،نامه نوشت به یزیدپست،که با اسراوسرهای شهدا،چه کند، یزیدلعین،درجواب به ابن زیاد لعین،نامه فرستادکه؛اسیران رانزداوببرند،
آن ملعون هم،سنگدل ترین افراد، مثل:مخفربن ثعلبه وشمربن ذی الجوشن، علیهمااللعنة، را همراه اهل حرم کرد!!
امرکردکه حضرت سید سجاد،رادرغل وزنجیر، نمودند!!
وچون سرمطهرشهدارازودتر برده بودند،دستوردادند که به عجله روند،پس به سرعت،رفتندتابه زحربن قیس ملعون،پیوستند!
آغاز حرکت اسرای مظلوم آل محمداز کوفه به شام بلا، ۱۹ محرم بود..
درحالی که اهل بیت مکرم پیامبررحمت را چنین میبردند:
(حضرت زین العابدین، خود فرمودند؛ که: مراسواربر شتری که لنگ بود،بدون روپوش و جهازی،
وسرپدرم،برنیزهٔ بلندی بود!
وزنان ما،پشت سرمابودند برشتران پالاندار،( بدون محمل وکجاوه و پرده)
حضرت فرموده اند:
«والفارطة خَلْفناوحولنا»
یعنی،آن جماعتی که به هرشکلی درظلم وستم به ماازحد درگذشتند، همواره ،پشت سرِ ما و اطراف مابودند،
نیزه دردست بودندوهرگاه یکی ازما،چشمش، میگریست،بانیزه،به سر اومیکوبیدندتاوارددمشق شدیم!!💔
(همواره اطراف اهل بیت ودختران عفیف و مجللهٔ سیدالشهداء، نامحرمان و حرامیان، احاطه کرده بودند...)
وآن حرامیان،برای آنکه سلالهٔ پیامبررابیشتر آزار دهند،درمسیربه شام، این قافله رابرای عبرت دیگران وشکنجهٔ آنان،به روستاهاو شهرهای مسیر هم واردمی کردند وباطولانی ترکردن مسیر، رنج سفررا برایشان، مضاعف میکردند!
💔💔💔💔💔
الالعنة الله علی القوم الظالمین...
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
آجرک الله یا بقیة الله
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ تنها راه حل معضل «کشف حجاب»
بسیج آحاد مردم برای «نهی از منکر» صحیح و در تمام سطوح جامعه به ویژه در رسانه ها است.
#باتحصن_حل_نمیشه
#بسیج_مردمی_لازمه
#ضرورت_امربه_معروف
#جهادتبیین_اقناع_آحادملت
➖➖➖
💌 حمایت مالی
📩 ارتباط مستقیم با شیخ
🔗 روش مواجهه با دخترکشف حجاب
⏯ بهترین روش نهی از منکر
السلام علیک یازینب
ای شکسته ترین دل دنیا😭😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
خواهرت تفسیر کرد آیات قرآن تورا
سنگخوردم تا نبینم سنگ باران تورا
چندشب پیشم نبودی گیسویت اشفته شد
بعد من کی شانه زد موی پریشان تو را ؟!
خواستم سر را بگیرم باز سرگردان شدم
کی تمامش میکنند این دستگردان تورا
بر سر هر کوچه اول سرشماری میکنم
چندجا گم گرده ام طفل هراسان تورا
چشم سنگین دردش از دستان سنگین بدتر است
هرکجای کوفه دیدم آشنایان تورا
نان با منت به ما دادند آن هم نان خشک
مردمی که خورده بودند از ازل نان تورا
نیزه ات را عامدانه بین زنها میبرد
ای خدا لعنت کند آقا نگهبان تو را
گرچه من داغ برادر دارم اما کوفیان
جشن میگیرند اینجا عید قربان تورا
کشتی امن نجاتم! فکر طوفان را مکن
تا گرفته خواهرت در دست سکان تورا
🏴🏴🏴🏴
السلام علی قلب زینب الصبور
😭😭😭😭
آنچه در مسیر شام بلا بر اسرای آل محمد گذشت...🏴🏴🏴
فابک للحسین😭😭😭
عادت کفاری که همراه اسیران آل محمدوسرهای مطهر،بودند،این بودکه
درهمهٔ منازل، سرهای مقدس راازصندوقی بیرون می آوردندوبرنیزه می زدندووقت حرکت،به صندوق میگذاشتندوحمل میکردندودراکثرمنازل، مشغول شرب خمر بودند!!!
زنان حرم رسول خدارا چون اُسرای کفار،بر اشتران بی جهاز،سوار کرده بودندبراَقتاب!!
(اقتاب،همان،چوبی است که برپشت شترمیبندندو کجاوه رابرآن سوار می کنند!!)
وآن عزیزان را،نه ازمسیر عبورکاروانها،بلکه شهربه شهروقریه به قریه می بردند،تا زجر بیشتری ببینند
وهمواره درزیرآفتاب، در گرسنگی وتشنگی بودند ودر دادن آب وغذا،به ایشان،کوتاهی مینمودند!
ودرمسیر،به آن بزرگواران، دشنام وناسزامیگفتند!!!
وایشان راباشماتت وذلت، کوچ میدادندوبه هرشهرو قریه ای میبردندتاشیعیان علی علیه السلام،پند گیرندوازخلافت آل علی، مأیوس گردندودل بر طاعت یزیدملعون،بندند!!
وحضرت سیدالساجدین، دراین مسیر،گردن و دستهایش،درغل وزنجیر، بودودرراه،به حمدوثنای الهی وتلاوت قرآن مشغول بودوباهیچ کس، جزاهل بیتش،سخن نمیفرمود!!
وآن کفارسنگدل،درهر توقفگاهی،سایبان برای خودفراهم میکردند ولی،
عزیزان پیغمبر،زیر آفتاب سوزان!!!
طوریکه صورتهایشان، از فرط حرارت آفتاب،پوست انداخته بودوازشدت گرسنگی وتشنگی،پوست به استخوان چسبیده بود!
واین چنین،تاشام بلا میبردند!!!
😭😭😭😭
من از تحریراین غم ناتوانم
که تصویرش زده آتش به جانم
تو را گرنیست طاقت از شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
😭😭😭😭
اللهم عجل لولیک الفرج...
هدایت شده از هواداران استاد دانشمند
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ «بغل زوری»
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
✅ کانال استاد دانشمند
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
همراه با اسرای آل محمد🏴
مسیرهای عبور اسرای آل محمدازکوفه تا شام بلا 🏴🏴🏴🏴
آن کافران بی حیا،سرهای مطهرواُسرای آل الله،رااز شرق «حصاصه»بردندواز آنجابه «تکریت»وبعداز
راه«بریه»به«اعمی»و سپس به«دیراعور»واز آنجابه«صلیتا»وبعدبه
«وادی نخله»بردندکه در آنجا،صدای زنهای اجنه را شنیدندکه نوحه ومرثیه میخواندندبرحسین علیه السلام ،،بعدازآنجاازراه
«ارمینا»به«بلبا»رفتندو اهل «بلبا»ازشهربیرون آمدندوگریه وزاری برامام حسین کردندوبرپدرو جدش،صلوات فرستادند،
وازقاتلان حضرت،برائت جستندولشکرراازشهر، بیرون کردند! وازآنجابه «کحیل»وبعدبه«جهنیه» رفتند،وازآنجابه والی «موصل»نوشتندکه ازما استقبال کن که سر حسین علیه السلام،باماست!
والی موصل،لعنه الله،امر کردکه شهررازینت بستند وخودبامردم بسیارتاشش میلی به استقبال آمدند!
بعضی پرسیدند،چه خبر است؟گفتند؛سرخارجی می برندبه نزدیزیدملعون!
مردی گفت:ای قوم!این سرخارجی نیست،سر حسین بن علی،علیه السلام،است!چون مردم فهمیدند،۴۰۰۰نفرآمادهٔ جنگ شدندکه بالشکر بجنگندوسرمبارک رادفن کنند!لشگرملعون،چون فهمیدند،داخل موصل نشدندوازراه«تل اعفر» عبورکردندوبه«جبل سنجار»رفتندوازآنجا به «نصیبین»واردشدندوبعد به«عین الورده»وبعدبه «دعوات»رفتندوبه والی آنجانیزنوشتندکه ازایشان استقبال کنند!واردشهر شدندبه عزت تمام،وسر مطهررا،ازظهرتاعصر، در محلی نصب کردندو جمعی به شادی پرداختند وطائفه ای گریه میکردند!
لشگرکفارنیزبه شرب خمر مشغول بودندوروزبعد حرکت کردندبه طرف «قنسرین»رفتند،اهل آنجا نیزبه آنهاراه ندادندواز آنان،برائت جستندوآنهارا هدف لعن وسنگ کردند ناچاررفتندبه«معرة النعمان»،ومردم آن،آنهارا راه دادندوطعام وشراب برایشان فراهم کردندوبعد به«شیزر»رفتند،آنهاهم راهشان ندادند،سپس به «کفرطاب»رفتند،اهل آنجا نیزراهشان ندادند،عطش برلشگرغلبه کرد،خولی لعین،هرچه التماس کرد، گفتند؛یک قطره آب،به شما نمیدهیم همانطورکه حسین واصحابش رالب تشنه شهیدکردید!پس به «سیبور»رفتند،جمعی از آنجابه حمایت اهل بیت ، باآن کافران،جنگ کردند، مخدرهٔ مکرمه،ام کلثوم، علیهاسلام،درحقشان دعا کردکه؛آب ایشان،گوارا، و اجناسشان،ارزان باشدو دست ظالمین،ازآنهاکوتا باشد!پس به«حماة» رفتند اهل آنجا،دروازه هارا بستندوراهشان ندادند،واز آنجابه«حمص»رفتندو بعد به«بعلبک»رفتند،اهل آنجا خوشحالی کردندودف وساززدند،حضرت ام کلثوم،علیهاسلام، نفرین شان کردندبرعکس اهل سیبور!
پس ازآن به صومعهٔ راهب رفتندواز آنجابه شام بلا بردند...💔💔
🏴آجرک الله یابقیة الله🏴
وام زائرين اربعين حسيني
آخرين مهلت دريافت ٢٠ مرداد
بانك ملي ايران
https://bmi.ir/landing/arzearbaeen
هدایت شده از طنز سیاسی . جوک ، سیاسی ، خبر ، اخبار طنز
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اثبات شیعه در کمتر از یک دقیقه
😎🔊 @tanzesiyasi 🔥
هدایت شده از طنز سیاسی . جوک ، سیاسی ، خبر ، اخبار طنز
گفتن جای خبرنگار زندان نیست
درسته!! جای خبرنگار وسط میدون دفاع از کشوره نه سرویس دادن به جواسیس بیگانه.
#مغزمتفکر
😎🔊 @tanzesiyasi 🔥
همراه با اسرای آل محمد🏴🏴🏴
راهب مسیحی،زائر سربریده شهیدکربلا
🏴🏴🏴🏴🏴
فابک للحسین😭😭
چون لشکر ابن زیاد ملعون درمسیرحرکت اسرای آل محمدبه شام، در کنار دیر راهب منزل کرد، سر حضرت امام حسین (علیه السّلام) را در صندوق گذاشتند، و به روایت قطب راوندی آن سر را بر نیزه کرده، دور او نشسته و از آن حراست می کردند.
پاسی از شب را به شرب خمر مشغول، و شادی می کردند، آنگاه سفره ی غذا گستردند و مشغول غذا خوردن شدند، ناگاه دیدند دستی از دیوار دیر بیرون آمد و با قلمی از آهن این شعر را بر دیوار نوشت:*آیا امتی که حسین را کشتند شفاعت جدش را در روز قیامت امید دارند؟
به شدت ترسیدند و بعضی برخاسته که آن دست و قلم را بگیرند، که ناپدید شد. چون باز به کار خود مشغول شدند آن دست با قلم ظاهر شد و این شعر را نوشت:
*به خدا سوگند که از برای قاتلان حضرت حسین شفاعت کننده ای نخواهد بود، بلکه در قیامت در عذاب می باشند.باز بعضی بر خاستند که آن دست را بگیرند، ناپدید شد. چون به کار خود مشغول شدند دگر باره آن دست با قلم ظاهر شد و این شعر را نوشت:
*(چگونه ایشان شفاعت شوند) و حال آنکه حسین را به حکم جور شهید کردند و حکم آنها با حکم خدا مخالف بود.چون چنین دیدند، آن غذا بر آنان ناگوار شد و با ترس خوابیدند. نیمه شب صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید. برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد، دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند نور عظیم به جانب آسمان بالا می رود، و از آسمان دسته دسته ملائک فرود می آیند و می گویند:«السلام علیک یا بن رسول الله! السلام علیک یا ابا عبدالله! صلوات الله و سلامه علیک»راهب چون این منظره را دید تعجب کرد و ترسید و تا صبح صبر نمود. چون سپیده ی صبح دمید،از دیر خود بیرون آمد، به میان لشکر رفته پرسید: بزرگ لشکر کیست؟ گفتند: خولی(لعنه الله)!
نزد خولی لعین آمد و پرسید: در این صندوق چیست؟ گفت: سر مرد خارجی است که ابن زیاد او را به قتل رسانیده.گفت: نامش چیست؟ گفت: حسین بن علی بن أبی طالب. گفت: نام مادرش؟ گفت: فاطمه زهرا دختر محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم).راهب گفت: هلاکت بر شما باد بر آنچه کردید، همانا احبار و علمای ما راست گفتند، که هر گاه این مرد کشته شود از آسمان خون می بارد، و جز در کشتن پیامبر و وصی او خون نبارد.اکنون از تو خواهش می کنم ساعتی این سر را به من دهید.
آنگاه به شما برگردانم. گفت: ما این سر را بیرون نمی آوریم مگر نزد یزید، تا از وی جایزه بگیریم.راهب گفت: جایزه ی تو چیست؟ گفت: کیسه ای که ده هزار درهم در او باشد.گفت: این مبلغ را من نیز می دهم. راهب همیانی آورد که در او ده هزار در هم بود خولی لعین آن را گرفت و آن سر مطهر را تا یک ساعت به راهب سپرد.
راهب آن سر مبارک را به صومعه ی خویش برد و با گلاب شست، و با مشک و کافور خوشبو گردانید، و بر سجاده ی خویش گذاشت و نالید و گریست، و به آن سر منور می فرمود: یا ابا عبد الله! به خدا سوگند بر من گران است که در کربلا نبودم که جان خود را فدای تو کنم، یا ابا عبد الله !هر گاه جدت را ملاقات کردی گواهی بده که من شهادتین را گفتم، و در خدمت تو اسلام آوردم.آنگاه راهب مسلمان شد (و کسانی هم که با او بودند مسلمان شدند) و آن سر مقدس را بر گردانید.راهب بعد از این جریان از صومعه بیرون آمد، و در کوهستانی می زیست و به عبادت و پارسایی ادامه داد تا از دنیا رفت.
لشکریان کوچ کردند، و نزدیک شام چون خواستند آن پولها را بین خود تقسیم کنند، همه سفال شده و بر یک طرف آن نوشته بود:«ولا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون»و بر طرف دیگر نوشته بود:«و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون» .
خولی ملعون گفت: این امر را کتمان کنید و استرجاع کرد و گفت:«خسر الدنیا و الا خرة»، یعنی در دنیا و آخرت زیان کار شدیم...
🏴🏴🏴🏴🏴
آجرک الله یابقیة الله