eitaa logo
هیئت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
38 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
43 فایل
هیئت حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اطلاعیه ی جلسات هفتگی انتقادات و پیشنهادات👈 @n_m_81_59
مشاهده در ایتا
دانلود
اتمام حجت امیرالمۏمنین بامردم مدینه! امیرالمومنین،قرآن را جمع آوری کرد و آن را مهر کردوبه مسجد آمد. درحالیکه،مردم همراه با ابوبکر!! در مسجد نشسته بودند!! امام با صدای بلند،چنین ندا برآورد: ای مردم! از زمانی که پیامبر،رحلت نموده، مشغول غسل او و جمع آوری قرآن بودم، تا اینکه همه آن را جمع کردم ! بدانید! که خداوند،هرآیه ای که برپیامبرنازل کرده است،دراین مجموعه هست، تمام آیات را پیامبر برایم خوانده و تأویل آن را به من آموخته است. این،کار را کردم که فردا نگویید،مااز قرآن، بیخبر بودیم! روزقیامت نگویید که من شمارا به یاری خود نطلبیدم وحقم رابرای شما،بیان نکردم! عمرگفت:آنچه از قرآن،پیش ماست، برای ما بس است.واحتیاجی به آنچه دعوت میکنی نداریم! امام هم که چنین دید و سکوت مردم را دید، به خانه برگشت! (مردم هم هیچ نگفتندواز امیرالمومنین حمایتی نکردند وبه عمر، هیچ عتابی نکردند،و حتی درخواست نکردندکه این قرآن راببینند! این قرآنی که امام جمع کرد، همراه با تفاسیرکامل و جامع بوده، که درآن،مدح امام و اهلبیت و شناساندن چهره دشمنان پیامبر، بوده، که قطعا اگر مردم به آن توجه میکردند، منافقین جایگاه خود را ازدست میدادندودیگر نمیتوانستندبه جای خلیفه پیامبر، بر مردم،حکومت کنند. این قرآن دست به دست به ائمه هدی رسیده و هم اکنون در نزد امام مهدی عجل الله فرجه میباشد) ادامه دارد....
دعوت به بیعت اجباری امام، اتمام حجت دوباره امام با مردم و آغازخانه نشینی امیرالمۏمنین پس از ماجرای قرآن، عمر روبه ابوبکر کردو گفت: به سراغ علی بفرست، او باید بیعت کندتا او بیعت نکند،ما استوار نیستیم. ابوبکر،کسی رانزدامام فرستادکه: "خلیفه پیامبر را پاسخ بگو" امام فرمود: "سبحان الله" چه زود برپیامبر دروغ بستید! او ویارانش میدانندکه خداو پیامبرش، غیرمن کسی راخلیفه قرارنداده اند! فرستاده،جواب امام رابه ابوبکررسانید. ابوبکر گفت: بروبگو: جواب امیرالمومنین ابابکر رابده! فرستاده برگشت،،، امیرالمومنین علیه السلام فرمود: "سبحان الله" چیزی از بیعتتان نگذشته است که آن را فراموش کرده باشید! ابوبکر،خوب میداند که این اسم جز برای من صلاحیت ندارد. پیامبر،به خود او و هفت نفر دیگرکه باهم بودند،امرکردو همه بر امیرمومنان بودن من تسلیم شدند! که ابوبکروعمر پرسیدند;آیا این امر خداو پیامبراوست؟ پیامبرفرمود:آری، حقی از خداو پیامبر است، او امیرالمومنین و رئیس مسلمانان و صاحب پرچم سفید نشانداراست. روزقیامت،خدا اورابرپل صراط میگمارد تا دوستانش رابه بهشت و دشمنانش رابه جهنم بفرستند. دیگرحرفی زده نشدوآنروزهم قضیه، ساکت گذاشته شد. شب هنگام، دوباره، امیرالمومنین،فاطمه زهرا علیهاسلام را بر مرکبی سوارکرد و دست حسن وحسین علیها السلام را گرفت و بر در خانه "همه اصحاب پیامبر" رفت ودر اثبات حق خود آنان رابه خدا قسم دادواز آنهاخواست تا اورایاری کنند. اما صبح روز بعد،فقط همان چهار نفر حاضر بودند! امیرالمومنین علیه السلام،چون دید مردم اورا خوارکرده و دست ازیاری او برداشته اند،وبا ابوبکر،همصداشده اندو اورا تعظیم میکنند، خانه نشینی را انتخاب کرد... ادامه دارد...
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹🔷💠 مسابقه بزرگ💠🔷🔹 🏴«سوگواره نوجوانان ایران »🏴 به مناسبت ایام فاطمیه 🔷💠 ویژه دانش آموزان سراسر کشور💠🔷 🌺همراه با اهدای صدها جایزه ارزنده شامل: 🎁 کمک هزینه عتبات عالیات🕌 🎁کمک هزینه مشهد مقدس🕌 🎁 دوچرخه 🚲 🎁 پلاک طلا 🎁تلسکوپ 🔭 🎁میکروسکوپ 🔬 🎁 کارت هدیه 💳 ⏳مهلت ارسال آثار: ۱۳ دی، مصادف با میلاد حضرت زهرا (س) 🌺در ۳ بخش مختلف: 💠۱. ارسال فیلم از برنامه های ایام فاطمیه (شامل ایستگاه صلواتی، دسته های عزاداری، هیئت های نوجوانان، روضه های خانگی، نمایشگاه، سرود و نمایش و ...) 💠۲. ارسال فیلم از مداحی، شعرخوانی و قصه گویی نوجوانان 💠۳. ساخت کلیپ موبایلی درباره حضرت زهرا(س) 🔰 جهت کسب اطلاعات بیشتر به کانال های (سوگواره نوجوانان ایران) در شبکه های مجازی به نشانی @sni_ir مراجعه نمایید. 🏴 https://eitaa.com/joinchat/703266867C98df702f7c
بار دیگر،دعوت به بیعت اجباری از امیرالمومنین علیه السلام: باز ،عمربه ابوبکر گفت:چرا سراغ علی نمی فرستی تااوهم بیعت کند؟غیراز علی و آن چندنفر، همه بیعت کرده اند!!! (یعنی همه اهل مدینه،غیرازهمان چند نفر،بیعت خودبا علی علیه السلام، را زیر پا گذاشته بودند😭) ابوبکر،کمی سازش پذیرتر و ترسوتر بود، برعکس عمر،خشن تر،سخت تر و ستمگر تر بود. ابوبکرپرسید:چه کسی را؟ عمرگفت:قنفذ! اومردی،خشن و سخت است،او برده آزادشده قبیله "بنی عدی بن کعب" است! قنفذ به همراه عده ای،بسوی خانه امیرالمومنین،براه افتادند... واجازه خواستند، اما، امام به آنها،اجازه نداد! نزد عمرو ابوبکربرگشتندو گفتند: به ما اجازه داده نشد! مردم اطراف ابوبکروعمرنشسته بودند! عمرگفت: برگردید! اگر اجازه داده شد،داخل شوید، وگرنه،بدون اجازه داخل شوید! دوباره براه افتادند،ودر خانه امام، اجازه خواستند. حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام،جواب داد: نمی گذارم،بدون اجازه،وارد خانه من شوید! همه برگشتند،جز قنفذ. آنهابه ابوبکروعمر گفتند:فاطمه،چنین گفت و اجازه نداد! عمر عصبانی شدو گفت:مابا زنها، کاری نداریم! درپی حفظ حریم خویشتن، مرد باید پشت در آید، نه زن هیچ دانی،دختر خیرالبشر، ازچه جای حیدر آمد،پشت در؟ دید مولایش علی،تنهاشده خانه اش، محصور دشمن هاشده دردفاع شوهرش،فردی ندید، بین آن نامرده،مردی ندید ... 😭😭😭
آتش زدن در خانه امیرالمومنین و فاطمه زهرا 🏴🏴🏴 سپس،عمر به عده ای که در اطرافش بودند، دستور داد،هیزم بیاورند! عمربه کمک آنها،هیزم را اطراف منزل آن دو مظلوم وفرزندانشان قراردادند. سپس عمرباصدای بلندی که علی و فاطمه علیهماسلام بشنوند،فریادزد: قسم به خدا یا علی! باید خارج شوی وبا خلیفه رسول خدا بیعت کنی، وگرنه شما رابه آتش میسوزانم! فاطمه علیهاسلام فرمود: ای عمر ! ما راباتو کاری نیست! عمر گفت: دررابازکن وگرنه، خانه را با خودتان به آتش میکشم! فاطمه علیهاسلام فرمود: آیا از خدا نمی ترسی و به خانه ام داخل میشوی؟ سخنان محکم و سوزناک فاطمه زهرا علیهاسلام بردل سنگ عمر تأثیر نکرد! واز کارخود منصرف نشد! آتشی خواست،وبا آن،هیزمهای در خانه را آتش زد، وبافشار به در خانه، داخل شد. در ، به فاطمه زهرا اصابت سختی کرد! فاطمه زهرا علیهاسلام،فریاد زد: "یا ابتا یا رسول الله" 😭😭😭 عمر شمشیرش راکه در غلاف بود، بلند کرد و به پهلوی فاطمه علیهاسلام زد، فاطمه زهرا علیهاسلام، ناله ای زد: "یاابتا" عمر،تازیانه را بلند کردو به بازوی حضرت زد، فاطمه زهراصدا زد: یارسول الله! ابوبکرو عمر بعدتو چه بد رفتاری کردند!😭😭😭 امیرالمومنین،به سراغ آن ملعون رفت، یقه اورا گرفت و برزمین کشیدش و به بینی و گردن او زدو خواست اورا بکشد، ناگهان یاد فرمایش و وصیت پیامبر افتاد، 😭😭😭 وفرمود: قسم به به خدایی که محمد رابه پیامبری، ارج نهاد، ای پسر صهاک!اگر نبود کتیبه ای که از طرف خدا ست و عهدی که با رسول خدا بسته ام، می فهمیدی، که تو نمیتوانی داخل خانه من شوی! عمر را رها کرد،عمر از مردم،کمک خواست. مردم روبه خانه امام آوردندو داخل شدند! امیرالمومنین،دست به شمشیر برد، قنفذ از ترس اینکه،مبادا علی علیه السلام با شمشیر خارج شود،برگشت، چون صلابت و شدت عمل اورا میدانست!ابوبکر به قنفذ، دستوردادبرگرددوگفت: اگر علی،حمله کرد،کنار بیایید، وگرنه، سرسختانه،داخل شوید، اگر مانع شد، خانه اش را آتش بزنید! قنفذ و همراهانش با شدت،داخل شدند. امام، دست به شمشیر برد،ولی آنها، زودتر با شمشیر ، حمله ور شدندو چون،عده آنها، زیاد بود،غالب شدند! امام را دوره کردند😭 ریسمان به گردن آن حضرت انداختند! و کشان کشان میبردند😭😭😭 دید دشمن،فاطمه، جان علیست بلکه با جانش نگهبان علیست دید جان مرتضی پشت در است از امام خویش هم تنهاتر است پای تا سر بغض و خشم و کینه بود کینه هایش، کینه دیرینه بود بغض حیدر شعله ور در سینه داشت سنگ بود و جنگ با آئینه داشت... وای من! شد در حریم کبریا آیه ای از سورهء کوثر جدا😭😭😭 آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة امک الزهراء 🏴🏴🏴
🔻از ذلت دولت تدبیر و امید 🔺تا اکنون عزت حقیه که گرفتنیه 💠@Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴 کتک خوردن فاطمه زهراعلیهاسلام در کوچه،در دفاع از امام مظلومش: چون امیرالمومنین رااز درخانه،به طرف مسجد میکشاندند، فاطمه زهراعلیهاسلام،باتنی مجروح، جلو آمدوخودرابین علی علیه السلام و آنها، فاصله قراردادومانع شد. عمربه قنفذ دستورداد،اگر فاطمه مانع شد،اورابزن! قنفذ ملعون،چنان باتازیانه به بازوی فاطمه زهرا زد،که تا پس از شهادتش،چون بازوبندی در بازوی او باقی بود.😭😭😭 آن ملعون،همان بود که در خانه رافشارداد و استخوان پهلوی فاطمه علیهاسلام راشکست وباعث شدطفل در رحم اوسقط شود. جمعیت منافقین،دست فاطمه زهرا را از امیرمومنان،جداکردند! سپس،امیرمومنان را به زور و کشان کشان،نزد ابوبکر آوردند،درحالیکه، عمر، با شمشیربالای سر حضرت ایستاده بود. دلم بهرعلی میسوخت،چون قنفذ مرا میزد نگاه غربتش بیشتر میداد آزارم گرفتم دامن مولای خود در چنگ و میگفتم بزن قنفذ،بزن قنفذکه من دست از امامم برنمیدارم😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاصاحب الزمان! 🏴🏴🏴 چشمت این ایام خون خواهد شد و قلبت از این روضه‌ها خواهد گرفت روشن است از حال و روز مادرت زود بیمارت شفا خواهد گرفت بعد از این همسایه راحت می‌شود حیدر از فردا عزا خواهد گرفت😭😭😭😭😭 بابی انت وامی و نفسی یا اول مظلوم یا امیرالمومنین😭😭
درمسجد چه بر امیرالمومنین گذشت؟ 🏴🏴🏴🏴 خالدبن ولید،ابوعبیده،سالم غلام حذیفه، معاذ و مغیره،اسیدبن حضیر و بشیربن سعدوبرخی دیگراز منافقین و کفار، اطراف ابوبکر را گرفته بودندو همگی مسلح بودند. دراین حال،امام به ابوبکرفرمود: بخداقسم اگر،شمشیربدستم بود، میفهمیدیدکه هرگزبه چنین کاری دست پیدا نمیکردید،قسم به خدا،ازجهاد خودرا منع نمیکنم، اگر چهل نفرمرایاری میکردند،جمع شماراپراکنده میکردم، لعنت خدا بر کسانی که بامن بیعت کردند، وسپس مراخوارو تنها گذاشتند! ابوبکر،چون چشمش به امام،افتا،فریاد زد: علی رارها کنید! امام فرمود:ای ابابکر!چه زودبر رسول خدا،طغیان کردی! توبه کدام حق ومقامی مردم رابه بیعت خود دعوت کردی؟ آیا تو دیروز به امرخداورسول،بامن دست بیعت ندادی؟ عمر، با فریاداهانت امیزی گفت: بیعت کن وازاین سخنان باطل،درگذر! امام فرمود:اگربیعت نکنم چه خواهید کرد؟ گفتند: توراباخفت و خواری میکشیم😭 امام فرمود:اگرمرابکشید،بنده خداو برادررسول خدا را کشته اید! ابوبکرگفت:بنده خدابودن راقبول داریم. اما برادر رسول خدابودنت رانه! امام فرمود: آیا انکارمیکنیدکه پیامبرمرا به برادری خود برگزید؟ ابوبگرگفت:صحیح است وسه مرتبه،تکرار کرد. سپس امام روبه مردم کردو فرمود: ای مسلمانان! ای مهاجرو انصار! شمارابه خداقسم میدهم آیا شنیدید در روز غدیرخم، پیامبرچنین فرمود(امام، آنچه پیامبردرروز غدیر،فرموده بود،ذکر کرد)؟ مردم گفتند: آری شنیدیم! ابوبکر،ترسید مردم از اطراف او پراکنده شوند،و امام رایاری کنند، لذا،شروع به جعل حدیث کرد! واین آغازی شد برای احادیث ساختگی که به پیامبرخدانسبت دهند! 🏴🏴🏴🏴 سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود سیاستی که برایش علی ضرر دارد زمان خوردن حق علی و اولادش سقیفه است و احادیث معتبر دارد
آغاز جعل حدیث اصحاب سقیفه، ونسبت دادن به رسول اکرم صلی الله علیه وآله، وافشاگری امام،ازصحیفه ای که منافقین امضاکرده بودند: 🏴🏴🏴 ابوبکرگفت:هرچه گفتید،حق است، با گوشهای خود شنیده ودر قلبهایمان،جای داده ایم ولی بعداز آن،از پیامبر شنیدیم که فرمود: ماخانواده ای هستیم که خداوندمارا برگزید وگرامی داشته و آخرت رابرای ما به دنیا ترجیح داده است وبرای ما اهلبیت،نبوت وخلافت را جمع نمیکند!!! امام فرمود:آیا کسی از اصحاب پیامبر،باتو بودکه شهادت دهد؟ عمربرخاست وبااشاره به ابوبکر، گفت: خلیفه رسول الله،راست میگوید، من این کلام را همانطور که ابوبکر گفت،از پیامبر شنیدم، بعداز عمر،ابوعبیده،سالم و معاذبن جبل گفتند: ماهم این کلام راازپیامبر شنیدیم! امام فرمود:وفاکردیدبه طوماری که در خانه کعبه امضا کرده بودید درباره اینکه: اگر خدامحمدرابکشد،یا بمیرد، خلافت راازما اهلبیت بگیرید! ابوبکرگفت:از کجا میدانی، مابه تو اطلاع نداه بودیم! امام روبه یارانش کردو فرمود:شمارابه خدا قسم میدهم که به سۏال من پاسخ دهید:آیا شما نشنیدیدکه پیامبر میفرمود: فلانی وفلانی(نام این پنج منافق را پیامبر فرمود)چنین طوماری نوشته وامضا کرده و هم،پیمان شده اند؟ جواب دادند: آری،ازپیامبر شنیدیم که چنین کرده اندکه خلافت راازتو یاعلی بگیرند! شماهم به پیامبرگفتی;چه دستور میدهید یارسول الله،،تا هنگام اجرای نقشه، آن را انجام دهم؟ پیامبرفرمود: اگریارانی پیداکردی،با آنهابجنگ و آنان را طرد کن وگرنه، بیعت کن و خونت راحفظ کن!😔 امام فرمود: بخداقسم،اگر چهل نفری که بامن بیعت کردند،به عهدشان وفاداربودند، با شما درراه خدا،جهاد میکردم! این راهم بدانید که بخداقسم، خلافت، به هیچ یک از نسلهای شما تا قیامت، نخواهد رسید!! واما تو ای ابوبکر،جواب دروغی که به پیامبر بستی، کلام خداست که: آیا برچیزی که خداازفضلش به آنان عطا کرده، حسادت میکنید؟ مابه آل ابراهیم، کتاب و حکمت و ریاست عظیم دادیم! (سوره نساء،آیه۵۴) "کتاب، یعنی سنت،ریاست وخلافت. و آل ابراهیم،ماهستیم!