eitaa logo
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
300 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
64 فایل
🍀 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🍀 🌷اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن🌷 🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ🌹 با سلام واحترام خدمت شما این کانال به جهت اطلاع رسانی وارسال پیام های حسینیه راه اندازی شده است.یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌸🍃🌸🍃 است در بازار شهر تبریز در زمان قاجار، دو عالمی در مورد اداره یک مسجد ، شیطان در بین شان راه یافت و به اختلاف خوردند . و بنایی را صدا کردند که مسجد را از وسط دیواری کشید و دو نیم کرد و درب دیگری برآن نهادند تا اهل بازار راحت تر برای نماز به آنجا روند. و کسی عبادت آنها را نبیند. و سماور و استکان های مسجد را هر چه بود نصف کردند. مرد ظریفی و مومنی در بازار بود که سیفعلی نام داشت و اصالتا از اهالی ارومیه بود که غرفه ای در بازار داشت. از این کار به شدت ناراحت بود. روزی سماور مسجد سمت بازار را روشن کرد و قلیان ها حاضر نمود ( در آن زمان در مسجد قلیان اجباری و از ملزومات بود) و جار زد و اهل بازار را برای چای و قلیان مسجد دعوت کرد. هر کس چای خورد و قلیان کشید سوال کرد، این مراسم برای چیست؟ سیفعلی گفت: مراسم ختم خداست و خدا مرده است و برای او مجلس ختم گرفته ایم!!! همه از شنیدن این سخن در حیرت افتاده و او را دعوت به استغفار و سکوت می کردند. سیفعلی گفت: مسجد را نگاه کنید، اگر خدا نمرده است ( العیاذ بالله) خانه او را ورثه پیدا نمی شد دو قسمت کند و اموال مسجد را تقسیم نماید. این حرکت سیفعلی در بازار پیچید و آن دو عالم به وسوسه شیطان در وجود خود پی بردند و استغفار کردند و مانند گذشته، دیوار از وسط مسجد برداشته و اموال را یکی کردند.
🌼بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🌼 💠✨خدایا نـام بـا عظمـت تـو زبـان قلـم را می‌گشـايد تـو آغـاز هـر كلمـه‌ای و صبـح‌ كلمـه‌ای اسـت لبـريـز از نـام تـو ☀️زصبـح تنهـا بـا نـام تـو زیبا می‌گـردد 🟩✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو 🌻 صبحتون بخیر🌻 🟩🟩🌿🟩🟩
💐سلام ای سلاله ی پاک نبی، مولا جان💐 🌼هر روزم را با سلام به تو شروع میکنم آقای من، امید دارم روزی جوابم را خواهی داد🥺 🔖کاری از گروه نقشاب
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم << لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا ۗ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ >> بهتر است کمک‌هایتان را به نیازمندانی بدهید که به‌خاطر خدمت در راه خدا، در تنگنای مالی‌اند و برای کسب درآمد نمی‌توانند دوندگی کنند. ازبس‌که آبرومندند و صورتشان را با سیلی سرخ نگه می‌دارند، شخص بی‌اطلاع خیال می‌کند وضعشان خوب است! ولی تو از حال و روزشان اینان را می‌شناسی. اینان با اصرار و سماجت از مردم گدایی نمی‌کنند. خدا کمک‌هایی را که به این عده می‌کنید، می‌داند.                            سوره بقره آیه ۲۷۳
حـدیث *💠 | * عليه السلام *🔹ردُّ الغَضَبِ بِالْحِلْمِ ثَمَرَةُ العِلْمِ 🔸خشم را با بردبارى باز گرداندن، نتيجه دانش است.* 📗غرر الحكم، ح 5397 ─━━━━━─━━━─━━━━━─
. 🔅 ✍ اعمال انسان بر چهره‌اش اثر می‌گذارد 🔹حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به‌عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند. 🔸نقاش به جست‌وجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد. چون فرشته‌ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش‌چهره و معصوم را پیدا نمود. 🔹روزهای بسیاری آن کودک را کنارش می‌نشاند و تصویر او را می‌کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند. 🔸حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید، نقاش به جاهای بسیاری می‌رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی‌یافت چون همه بندگان خدا بودند، هرچند اشتباهی کردہ بودند. 🔹سال‌ها گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد. 🔸پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است، به نقاش گفت هر طور شده این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. 🔹نقاش بار دیگر به جست‌وجو پرداخت تا مجرمی زشت‌چهره با موهایی درهم‌ریخته را در گوشه‌ای از خرابات شهر یافت. 🔸از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشی‌اش را به‌عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود. 🔹چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می‌چکد. 🔸از او علت را پرسید. مجرم گفت: شما قبلا هم از چهره من نقاشی کشیده‌اید. من همان بچه معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی. امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده است.
امام حسن عسکری علیه السلام: تا جايى كه مى توانى تحمّل كنى دست نياز دراز مكن؛ زيرا هر روز، روزىِ تازه اى دارد. بدان كه پافشارى در درخواست، هيبت آدمى را مى بَرد، و رنج و سختى به بار مى آورد؛ پس، صبر كن تا خداوند دَرى به رويت بگشايد كه براحتى از آن وارد شوى؛ كه چه نزديك است احسان، به آدم اندوهناك، و امنيت، به آدم فرارى وحشتزده؛ چه بسا كه دگرگونى و گرفتاريها، نوعى تنبيه خداوند باشد و بهره ها مرحله دارند؛ پس، براى چيدن ميوه هاى نارس شتاب مكن، كه به موقع آنها را خواهى چيد. بدان، آن كه تو را تدبير مى كند، بهتر مى داند كه چه وقت، بيشتر مناسب حال توست، پس در همه كارهايت به انتخاب او اعتماد كن، تا حال و روزت سامان گيرد ميزان الحكمه جلد5 صفحه 167
💢 بالا نبردن دست در حال تکبیرة الاحرام ⁉️ سؤال: آیا جایز است در نماز، برای تکبیرة الاحرام، دست‌ها را بالا نبریم؛ بلکه نیت کرده و الله‌اکبر بگوییم؟ ✍️ پاسخ: 🔹 اشکال ندارد؛ به طور کلی مستحب است موقع گفتن تکبیرهای نماز، دست‌ها را تا مقابل گوش‌ها بالا ببرید. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای 🖇 لینک مطلب: https://btid.org/fa/news/325037 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎀 خاطره‌ی زیبای حاج آقا قرائتی از اتفاق جالبی که در خواستگاری جوان و هنگام پخش برنامه درسهایی از قرآن افتاد 😂😂 🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸توجه و هشیاری نسبت به تفاوت غذای فطرت با طبیعت🔸 شما بچه‌تان را که می‌خواهید تربیت بکنید، باید توجه داشته باشید که هم فطرت دارد و هم طبیعت. از این جهت چون طبیعت دارد، خیلی او را نوازش نکنید؛ چون نُنُر می‌شود. در تکریم کردن، خیلی تند نروید و ملایم تکریم کنید. اگر هم خطایی کرد، در برخورد خیلی تند نروید؛ چون فطرت دارد و به او برمی‌خورد. مثلاً زمانی که بُعد نورانی کودک بر بُعد ظلمانی او غلبه کند، اگر با او سرد شوی و به او بی‌احترامی کنی، او را سرد می‌کنی. در برخورد‌ها و تربیت‌ها باید مواظب باشید که می‌خواهید از بین فطرت و طبیعت عبور کنید و مَجال‌تان زیاد نیست. ما در امور خودمان همیشه داریم روی پل حرکت می‌کنیم؛ پلی که نه این طرف آن نرده گذاشته‌اند و نه آن طرفش؛ هم این طرفش پرتگاه است و هم آن طرفش. از این جهت به آن می‌گویند صراط، نمی‌گویند طریق. زندگی کلاً عبور از روی پل است و حتماً باید از بین این حدود رد شوید. این فرمان را به هر سمت که بچرخانید، پرتگاه است. لذا انسان باید در همۀ کارهایش حدود الهی را رعایت کند تا سقوط نکند. 📖 راه رشد، جلد یک، صفحه ٨٢