5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صفحه نخست روزنامههای دوشنبه ۱۹ تیرماه #مطبوعات
📌امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند:
هیچ همنشینى همچون حسن خلق نیست،
زیرا حسن خلق جاذبه عجیبى دارد، که همه را به سوى خود جلب و جذب مى کند،
انسان هاى بداخلاق، از داشتن دوستان صمیمى محرومند، در حالى که افراد خوش برخورد، و صاحب حُسن خلق، همه افراد به دوستى آنها افتخار مى کنند.
📚نهجالبلاغه، حکمت ۱۱۳
🔅#پندانه
✍ نگذاریم بند «حرمت» پاره شود
🔹زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، میشود كلاف سردرگم، گره مىخورد، میپيچد به هم، گرهگره مىشود.
🔸بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى.
🔹زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مىشود، کورتر مىشود. يک جايى ديگر نمىشود کاری كرد.
🔸بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود.
🔹يادمان باشد گرههاى توى كلاف همان دلخورىهاى كوچک و بزرگند، همان كينههاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد.
🔸زندگى به بندى بند استْ بهنام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است.
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
هر کس به دیگران تهمت می زند، یک روز به شما هم تهمت می زند.
هر کس به دیگران دروغ می گوید، یک روز به شما هم دروغ می گوید.
هر کس راز دیگران را برای شما فاش می کند، یک روز راز شما را هم برای دیگران فاش می کند.
هر کس به دیگران مدام شک دارد، یک روز به شما هم شک پیدا می کند.
هر کس به دیگران فحاشی می کند، یک روز به شما هم فحاشی می کند.
هر کس دیگران را به خیانت متهم می کند، یک روز شما را هم به خیانت متهم می کند.
هر کس دیگران را ناپاک می داند، یک روز شما را ناپاک خواهد دانست.
این هر کس، هر کس که می خواهد باشد، پاره تن تان، استادتان، الگوی تان،...هر کس..
اگر تردید دارید هنوز روزش نرسیده. می رسد.
حق با سعدی است :
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
🔺امام یکهو از جاش بلند شد، همه تعجب کردند...!!
🔸در یکی از این دیدارها بود که تا امام خمینی آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد.
🔸امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم؟!» یکی از محافظها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکسها خراب نشود.
🔸زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای محسن رضایی آمادهی ارائهی گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند.
🔸امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همهمان جالب بود که چرا هیچکس به این قضیه توجه نداشت
🔸جالبتر آنکه چرا امام به کسی دستور نداد چراغها را خاموش کند و خودش شخصا بلند شد و کلید را زد.
مراقبت از اعمال، بویژه اسراف را از امام یاد بگیریم
● از کانال نشر شهید هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلشوره حرام است!
بفرستید برای اونایی که ترس از بلا دارند
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱
با سلام و عرض ادب
امشب ساعت ۲۱:۳۰حضور همه شما
بزرگواران مخصوصا دانشجویان، کنکوری ها،
دانش آموزان و دانش پژوهان در کارگاه
پربار، ارزشمند و. کم نظیر استادمحمدپور
برای ما فرصتی عالیست.
<< ان شاءالله >>
🌹🥀 @hbtaftiha 🥀🌹
🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت چهل و سوم راوی : یکی از دوستان شهید و استاد
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت چهل و چهارم ( ادامه قسمت قبل )
چند پسر داشت. یکی از آنها راهی جبهه شد. مدتی بعد و در جریان عملیات پسرش مفقودالاثر شد.
خیلی ها می گفتند که پسر او در جریان عملیات شهید شده.
حتی برخی گفتند ما پیکر این شهید را دیده ایم.همهی اهل محل ایشان را به عنوان پدر شهید می شناختند.
ای پدر، انسان بسیار زحمت کشی بود اما اهل مسجد و نماز جماعت نبود.
او یک ویژگی دیگر هم داشت و آن اینکه به احمد آقا خیلی ارادت داشت.
این اواخر که حالات احمداقا خیلی عارفانه شده بود، در حضور او صحبت از پسر همین آقا شد، از همین شهید.
احمداقا خیلی محکم و با صراحت گفت: پسر ایشان شهید نشده و الان در زندانهای عراق اسیر است!
بعد ادامه داد: روزی می رسد که پسرش بر می گردد.
من خیلی خوشحال شدم.رفتم به آن پدر گفتم: احمداقا را قبول داری؟
گفت: بله، پاک ترین و بهترین جوان این محل احمد آقاست.
با خوشحالی گفتم: احمداقا می گه پسر شما زنده است.در زندانهای عراق اسیره و بعدها بر می گرده.
خیلی خوشحال شد.گفت: خودت از احمداقا شنیدی؟
گفتم: آره، همین الان تو مسجد داشت دربارهی پسر شما صحبت می کرد.
با من راه افتاد و آمد مسجد.
نشست کنار احمداقا و شروع به صحبت کرد.
پیرمرد سادهدل همین که از خود احمداقا شنید برایش کافی بود.
دیگر دنبال سند و مدرک نمی گشت!
اشک می ریخت و خدا را شکر می کرد.
بعد از آن صحبت، خانوادهی آن ها بارها با صلیب سرخ نامه نگاری کردند.
اما هیچ خبری نگرفتند.
برخی این پدر را ساده می خواندند که به حرف یک جوان اعتماد کرده و می گوید پسرم زنده است.
اما این پدر اعتماد کامل به حرفهای احمداقا داشت.
البته خوابی هم که در همان ایام دیده بود کلام احمداقا را تایید می کرد.
از آن روز به بعد نماز جماعت این پدر ترک نشد.همیشه به مسجد می آمد و به بچههای مسجد خصوصا احمداقا ارادت بیشتری پیدا کرده بود.
صدق کلام احمداقا پنج سال بعد مشخص شد.در مرداد ماه سال۱۳۶۹ اسرای ایران و عراق تبادل شدند.
بعد اعلام شد که تعدادی از مفقودان ایرانی که در اردو گاههای مخفی رژیم صدام بودند آزاد شدهاند.
مسجد و محلهی امین الدوله چراغانی شد.
آزادهی سرافراز ابوالفضل میرزایی، که هیچ کس تا زمان آزادی از زنده بودن او مطمئن نبود، به وطن بازگشت.
اما آن روز دیگر احمداقا در میان ما نبود.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
✨ وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ ۗ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا ✨
🌱و كسانى كه اموالشان را براى نشاندادن به مردم انفاق مىكنند، و به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند. و هر كس شيطان يار او باشد، چه بد همدمى است.🌱
🌸سوره نساء آیه 38🌸