eitaa logo
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
298 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
🍀 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🍀 🌷اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن🌷 🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ🌹 با سلام واحترام خدمت شما این کانال به جهت اطلاع رسانی وارسال پیام های حسینیه راه اندازی شده است.یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابتلائات حضرت سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه در هنگام شهادت 👤آیت الله حاج شیخ عباس اخوان
. . . 🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد - علیه السلام...💔 ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏴 :)
🌸🍃🌸🍃 روزی فراموش خواهیم کرد چه صدمه‌ای دیده‌ایم، چرا گریه کرده ایم و چه کسی باعث آن شد. سرانجام متوجه خواهیم شد، رمز آزاد بودن، انتقام نیست، بلکه این است که بگذاریم همه چیز به شیوه خود و در زمان خود معلوم گردد. در نهایت آنچه مهم است، نه فصل اول، بلکه فصل آخر زندگی‌مان است که نشان می‌دهد، مسیر را چگونه پیموده‌ایم. پس همواره بخندید، ببخشید، اعتقاد داشته باشید و عشق بورزید.
⭕️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری، کیفیت غسل و کفن و دفن 🔸در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد.جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید! ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. 🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📚کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید، نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔 🌺 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌺       🙏  التماس دعا  🙏 و امروز پنج‌شنبه‌ای دیگر است، و چه افسوسی است از دست دادن عزیزی در این دنیای بی‌مهر😔 شادی روح رفتگان، بخوانیم فاتحه و صلوات🌹🙏
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا، گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه، آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد، نور دو عین من چه شد؟ شبهای جمعه مصطفی، با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا، گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟ نور دوعین من چه شد؟ خدايا بحق فاطمه سلام الله علیها و پدر بزرگوارشان، حضرت محمد صلوات‌الله‌علیه وآله، بحق فاطمه سلام الله علیها و همسرشان، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، بحق فاطمه سلام الله علیها و فرزندانش علیهما السلام، باظهور مولاى ما، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، به اين غربت و مظلوميت خاتمه عنايت بفرما، 😭😭 خدایا امام مهربانمان را برسان،     😭😭              🌹تعجیل در فرج ۵ صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🖤🕊» 🏴هزارو چهار صد ساله . . . |أَلسَّلامُ عَلَیْکَ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیْکَ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْکَ| سلام بر تو که من به سوى تو رو آورده‌ام، و به رستگارى در پیشگاه تو امید بسته‌ام. - ناحیه‌مقدّسه
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت ( ادامه قسمت قبل ) شنیده بودم در واحد سی
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و یکم ( ادامه قسمت قبل ) موتور احمد آقا کاملا در اختیار کارهای مسجد بود.از عدسی گرفتن برای دعای ندبه مسجد تا... یک روز به همراه احمدآقا به دنبال یکی از کارهای مسجد رفتیم‌.باید سریع بر میگشتیم.برای همین سرعت موتور را کمی زیاد کرد. خب خیابان هم خلوت بود.موتور تریل ۲۵۰هم کمی شتاب بگیرد دیگر کنترلش سخت است با سرعت از خیابان در حال عبور بودیم‌.یک دفعه خودرویی که در سمت چپ ما قرار داشت بدون توجه به ما به سمت راست چرخید! درسمت راست ما هم یک خودروی دیگر در حال حرکت بود .زاویه ی عبور ما کاملا بسته شد من یک لحظه گفتم تمام شد .الان تصادف میکنیم.از ترس چشمم را بستم و منتظر حادثه بودم ! لحظاتی بعد چشمم را باز کردم دیدم احمد آقا به حرکت خود ادامه میدهد!!! من حتی یک درصد هم احتمال نمیدادم که سالم از صحنه عبور کرده باشیم. با رنگ پریده و بدن لرزان گفتم چی شد ما زنده ایم!!؟؟ احمدآقا گفت :خدا را شکر بعد ها وقتی درباره ی آن لحظه صحبت کردم به من گفت : خدا ما را عبور داد. ما باید آنجا تصادف میکردیم اما فقط خدا بود که ما را نجات داد.من در آخرین لحظه کنترل موتور را از دست دادم و فقط گفتم :«خدا» بعد دیدم که از میان دو خودرو به راحتی عبور کردیم! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹
بسم الله الرحمن الرحیم ‏ 🍃◼️🍃 🥀 اى چراغ شام تارم يا حسين اى اميد روزگارم يا حسين ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🍃◼️🍃
❣ سلام ‌بر تو‌ ای مولایی که در برابر کلام نافذت، همه دلیلها رنگ می بازد سلام بر تو و بر روزی که برهان های محکمت، جایی برای تردید باقی نخواهند گذاشت اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
○لَأَبْکِیَنَّ‌عَلَیْکَ‌بُکَاءَالْفَاقِدِینَ✨ ●امـامِ‌زمـانمـ🖤 ❰خون‌می‌چِکَد‌اَز‌دیده‌دَر‌این‌کُنج‌ِصَبوری این‌صَبر‌که‌مَن‌می‌کُنَم‌افشردنِ‌جان‌است...❱ ●السَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یَاحُجَّةَ‌اللّهِ‌فِی‌أَرْضِهِ،°🥀°
✨ وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ ۚ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ✨ 🌱 و پروردگار تو بى‌نياز و مهربان است. و همچنان كه شما را از نسل مردمان ديگر بيافريده است، اگر بخواهد، شما را مى‌برد و پس از شما، هر چه را كه بخواهد، جانشينتان مى‌سازد🌱        🌸سوره انعام آیه ۱۳۳🌸
🔆 علیه السلام: 💠 أنَا قَتيلُ العَبَرَةِ لايَذكُرُني مُؤمِنٌ إلاّ استَعبَرَ ❇️ من كشته اشكم؛ هر مؤمنى مرا ياد كند، اشكش روان شود. 📚 بحار الأنوار ، ج ۴۴، ص ۲۸۴
⚫️ چگونه در ثواب عزاداری امام زمان ارواحنا فداه در محرم سهیم باشیم؟ 🔹 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله : ‌🔺 مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً. ▪️ هرکس به عزاداری تسلیت بگوید، به اندازه اجر آن عزادار بدون این که از اجر او کاسته شود به تسلیت گوینده اجر داده می شود. 📚 الكافی، ج ۳ ص ۲۰۵ ◼️ در عزاداری ها به صاحب این عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه اینگونه تسلیت بگوییم: آجَرَکَ الله یا بَقیَّهَ الله فی مُصیبَة جَدِّکَ الحُسین علیه السلام"
🔴 بشارت منجی، «آخرین خطبه» امام حسین ✍️ مصطفی امیری ▪️آخرین خطبه امام حسین در روز عاشورا، سخن از رجعت، آخرالزمان و ظهور قائم آل‌محمد است. ▪️جابر از امام باقر(ع) نقل می‌کند: امام حسین در روز عاشورا قبل از شهادت، خطاب به اصحاب و یارانش در کربلا، سخنانی مهم بیان فرمودند: ▪️قَالَ الْحُسَینُ لِأَصْحَابِهِ قَبْلَ أَنْ یقْتَل...فَأَبْشِرُوا فَوَ اللَّهِ لَئِنْ قَتَلُونَا فَإِنَّا نَرِدُ عَلَى نَبِینَا قَالَ ثُمَّ أَمْكُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَأَكُونُ أَوَّلَ مَنْ ینْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ فَأَخْرُجُ خَرْجَةً یوَافِقُ ذَلِكَ...قِیامَ قَائِمِنَا. ▪️راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۸۴۸. حلی، مختصر البصائر، ج۱، ص۱۳۹ و ۱۶۸. ▪️بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز می‌گردیم و تا مدتی که خدا بخواهد، توقف خواهیم کرد، آن‌گاه من اولین کسی هستم که قبرش شکافته می‌شود و به دنیا رجعت می‌کنم...و آن، بعد هنگامی است که مهدی ما، قیام نموده است. ▪️بنابراین، آخرین مسأله‎ای که امام حسین در روز عاشورا به عنوان هدفی والا مطرح می‎فرمایند، بحث مهدویت و ظهور منجی ادیان است و این در حالی است که شیعه در ماجرای کربلا صرفا مقوله شهادت‌طلبی را به مخاطبین ارائه می‎نماید. ▪️و اگر این بخش از ماجرای عاشورا نیز مورد گفتمان و بحث قرار گیرد، شیعیان علاوه بر «گریه و ماتم» بر شهادت امام حسین، به امید «انتظار و منجی»، نیز روزگار سپری می‎کنند و در همین راستا فرهنگ جامعه شیعه، فرهنگی پویا و در حال رشد خواهد گردید. ➖➖➖➖➖
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و یکم ( ادامه قسمت قبل ) موتور احمد آق
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و دوم راوی : استاد محمد شاهی و برادر شهید تهدیدش کرده بودند گفته بودند تورا ترور می کنیم.حتی به محل کار احمد آقا زنگ زده بودند و گفته بودند تورا می کشیم! امده بود مسجد و برای بچه ها صحبت کرد. تقریبا اوایل تابستان 64 بود ان زمان احمد آقا در اوج مسائل معنوی بود. بعد از جلسه برای من و یکی از بچه‌ها گفت: ظاهرا تقدیر بر شهادت من است.توی همین چند روز اینده! خیلی تعجب کردیم .ان موقع ما چهارده ساله بودیم. گفتیم احمد آقا یعنی چی؟شما ک جبهه نیستی؟ گفت:بله،اما من در تهران شهید می شوم.به دست منافقین... ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹
دکتر عزیزی_موضوع نماز_شب پانزدهم محرم ۱۴۰۲ه.ش_Default_1691083822.mp3
37.99M
سخنرانی دکتر سعید عزیزی شب پانزدهم محرم (۱۴۰۲ ه. ش) با موضوع نماز، حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 صلی الله علیک یا اباعبدالله اول صبح با دو چشمِ پر آب السـلام علیـک یـا اربـاب دلِ من مانده از حرم محروم السـلام علیـک یا مظلــوم 🌹اَلـسـَّـلٰامُ عـَلـَيْكَ يٰـا اَبٰـا عَــبْـدِ اللهِ وَعـَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِـنـٰائِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ و َبَقِىَ اللَّيْلُ و َالنَّهٰارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخــِر َ الْـعَـهْـدِ مـِنّـى لـِزِيـٰارَتـِكـُمْ 💚 اللهم ارزقنا زیارت الحسین(ع) 💚 فی الدنیا و الاخره 🌷سلام روزتون کربلایی‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌
❣ 🔅السَّلامُ عَلیکَ یا خَلیفةَ اللّه وَ ناصِرحقّه 🌱سلام بر تو ای نماینده پروردگار بر روی زمین که آینه وجودت نمایانگر اوست. 🌱سلام بر تو ای مولایی که حق خدا به دست تو احیا خواهد شد و همه خلایق را زیر پرچم توحید جمع خواهی کرد... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
💠 امام صادق(علیه السلام) : 🍃 هیچ فرشته‌ای درآسمان‌ها و زمین نیست مگر این که می‌خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شود. 📚مستدرک الوسائل، ج۱۰ ▪️السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🍃