5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صفحه نخست روزنامههای یکشنبه ۲۶ شهریورماه
🔴 #امام_سجاد علیهالسلام:
🔘 بندگان خدا! بدانيد، بپاداشتن ميزان و گشودن ديوان اعمال براى مشركان نيست آنان دستهجمعى بهسوى جهنم محشور مىشوند. نصب ميزان و بازكردن دفتر اعمال ويژه اهل اسلام است.
📚 الروضه من الكافى، ص۷۵
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
آدم ها را لبریز نکنیم !
همیشه نمی شود نادیده گرفت !
آستانه ی تحملِ هرکس ، اندازه ای دارد !
هر آدمی از یک جایی به بعد ، خسته می شود ،
از خوب بودن ، دست می کشد ،
قسمت هایِ آزار دهنده ی زندگی اش را جدا می کند و برایِ همیشه دور می ریزد !
با خود خواهی و غرورهایِ بی جا ، صبرِ آدم ها را لبریز نکنیم !
یک بار برایِ همیشه بفهمیم ؛
تمامِ جهان موظف نیست بابِ میل و اراده ی ما رفتار کند ...
آدم هایِ این روزگار به قدری فکر و مشغله دارند که حوصله ندارند پایِ حرف و برداشت هایِ اشتباهِ ما بنشینند ،
حوصله ندارند خودشان را با اخلاق و طرز تفکرِ تعمیم نیافته ی ما عوض کنند ،
حوصله ندارند حرف هایِ بی فایده و تکراری بشنوند !
کاری به کارِ آدم ها نداشته باشیم !
آدم ها ، سرشان به کارِ خودشان گرم است ،
آدم ها دل و دماغِ سابق را ندارند ،
بد نیست ما هم کمی با دنیا سازگار شویم و این قدر خودمان و دیگران را عذاب ندهیم !
🔅#پندانه
🙏 مهم این است که در طوفانها آرامشت را حفظ کنی
🔹پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل، آرامش را به تصویر بکشد.
🔸نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلوها، تصاویری بودند از خورشید بههنگام غروب، رودهای آرام، کودکانی که در چمن میدویدند، رنگینکمان در آسمان، پرنده و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.
🔹پادشاه تمام تابلوها را بررسی کرد، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.
🔸اولی، تصویر دریاچه آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جایجایش میشد ابرهای کوچک و سفید را دید. و اگر دقیق نگاه میکردند، در گوشه چپ دریاچه، خانه کوچکی قرار داشت. پنجرهاش باز بود، دود از دودکش آن بر میخاست، که نشان میداد شام گرم و نرمی آماده است.
🔹تصویر دوم هم کوهها را نمایش میداد، اما کوهها ناهموار بود. قلهها تیز و دندانهای بود، آسمان بالای کوهها بهطور بیرحمانهای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیلآسا بودند.
🔸این تابلو با تابلوهای دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.
🔹اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه میکرد، در بریدگی صخرهای شوم، جوجهپرندهای را میدید. آنجا، در میان غرش وحشیانه طوفان، جوجهگنجشکی آرام نشسته بود.
🔸پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده جایزه بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است.
🔻سپس توضیح داد:
آرامش چیزی نیست که در مکانی بیسروصدا، بیمشکل و بدون کار سخت یافت شود، بلکه معنای حقیقی آرامش این است؛ هنگامی که شرایط سختی بر ما میگذرد آرامش در قلب ما حفظ شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مراقب حرفایی که میزنیم باشیم!
⚘اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمـَّد عَجِّـل فَرَجَهُـم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آیه ای برای تمام زندگی
#دکتر_عالی
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و دوم ( ادامه قسمت قبل ) در همین افکا
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت هشتاد و سوم ( ادامه قسمت قبل )
هنوز هوا روشن نشده بود که به ما دستور دادند برگردید.
گردان دیگری برای ادامه کار جایگزین ما شد.
وقتی که شدت آتش دشمن کم شد، آنها که سالم بودند از سنگرها بیرون آمدند.
در مسیر برگشت، نگاهی به جمع بچهها کردم.
آنها که باز می گشتند کمتر از شصت نفر بودند!
یعنی نفرات گردان سیصد نفرهما در کمتر از چند ساعت به یک پنجم رسید!
همین طور که به عقب بر می گشتیم به سنگرهای تیربار دشمن رسیدیم.جایی که از همان جا کار را شروع کردیم.
جنازه تیربارچی عراقی روی زمین افتاده بود، از آن جا عبور کردیم، هنوز چند قدمی دور نشده بودم که در کنار جاده، پیکر یک شهید جلب توجه کرد!
جلو رفتم.قدمهایم سُست شد.کنار پیکرش نشستم، هنوز عینک برچهره داشت، در زیر نور ماه خیلی نورانی تر شده بود.
خودش بود...برادر نیّری..
همان که از همه ما در معنویات جلوتر بود.
همان که هرگز او را نشناختیم...
کمی که عقب تر آمدم پیکر مهدی خداجو را دیدم..بعد طباطبایی(مسئول دسته)را..
بعد میرزایی...
خدای من چه شده!؟
همهی بچههای دسته ما رفتهاند.
گویی فقط من ماندهام!
نمی دانید چه لحظات سختی بود.
وقتی به اردوگاه برگشتیم سراغ بچههای دسته را گرفتم
از جمع سی نفره ما که سه ماه شب و روز با هم بودیم فقط هشت نفر برگشته بودند!
نمی دانید چه حال و روزی داشتم، یاد صحبتهای مسئول دسته افتادم که می گفت: « شهادت را به هرکسی نمی دهند، باید التماس کنی»
بعد ها شنیدم که یکی از بچهها گفت: برادر نیّری وقتی گلوله خورد روی زمین افتاد، بعد بلند شد و دستش را روی سینه نهاد و گفت: السلام علیک یا اباعبدالله...
بعد روی زمین افتاد و رفت..
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
#سلام_امام_زمانم♥
امام مهربانم
روزها را به شب
و شبها را
به صبح میرسانیم
به امید ظهورتان...
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
✨وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ۚ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ✨
🌱 در زمين آنگاه كه به صلاح آمده است فساد مكنيد. و خدا را از روى بيم و اميد بخوانيد. و رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.🌱
🌸سوره اعراف آیه 56🌸
🔖کاری از تیم #نگاهی_دیگر
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صفحه نخست روزنامههای دوشنبه ۲۷ شهریورماه
🌱⃟꯭░꯭𓂃 ִֶָ
🕊•#صفحه_اول
🕊•#صحیفه_سجادیه
🌻روزانه یک صفحه از صحیفه سجادیه پست خواهد شد، پیشنهاد می شه که دعا رو با معانی زیباش مطالعه بفرمایید.