eitaa logo
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
298 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
🍀 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🍀 🌷اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن🌷 🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ🌹 با سلام واحترام خدمت شما این کانال به جهت اطلاع رسانی وارسال پیام های حسینیه راه اندازی شده است.یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه محمد پور ،شرح حکمت۱۳۵ نهج البلاغه،۲۷شهریور ۱۴۰۲ FormateConversion.aac
46.8M
جلسه استاد محمدپور،شرح حکمت ۱۳۵ نهج البلاغه. ۲۷شهریور ۱۴۰۲ ، حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و چهارم دست نوشته های شهید و خاطرات دو
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و پنجم ( ادامه قسمت قبل ) دفترچه خاطراتی که از احمداقا به جامانده و بعد از سال‌ها مطالعه شد کمی از حالات معنوی او در دوران جهاد را بازگو می کند احمداقا در جایی از دفتر خود نوشته است: روز یکشنبه مورخ۱۳۶۴/۱۰/۲۹ درسنگر نزدیک سحر در عالم خواب دیدم که آقای حق شناس با دعاهایش نمی گذاشت ما شهید شویم. خیلی به آقا تضرع و زاری کردم، آقا خیلی صورت پر نور و مهربانی داشت و به من خیلی احترام خاصی گذاشت. یادر جایی دیگر آورده است: در شب۱۳۶۴/۱۱/۱۴ در خواب دیدم که امام خمینی با حالت خیلی عزادار برای آیت الله قاضی ناراحت است و در هنگام سخنرانی هستند و حتی.....« مفهوم نیست این قسمت» در همان شب برای آیت الله قاضی نماز خواندم و فیض عظیمی خداوند در سحر به ما داد. الحمدلله ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹
بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 "صبح" یعنی همه شهر پر از بوی خداست عابرى گفت که این "مطلق نادیده" کجاست؟ شاپرک پر زد و با رقص خود آهسته سرود چشم"دل باز کن" این بسته به افکار شماست.. سلام صبح آخرین چهارشنبه شهریور ماهتون دلنشین و زیبا☕️ 🌺🍃🍃🍃
🌹🌹 💚مهـــــدی‌جان💚 مـا همـانیـم ڪہ از عشـق تـو غفلـت ڪردیـم بـا همہ آدمیـان غیـر تـو خلـوت ڪردیـم سـال هـا مے گـذرد، منتظـرے بـرگـردیـم و مشخـص شـده مـاییـم ڪہ غیبـت ڪردیـم 💚 💚 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌
✨وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ✨ 🌱 و آنان که مرتکب عمل زشت شدند و پس از آن عمل بد توبه کردند و (به اخلاص) ایمان آوردند، خدای تو بر آنها بعد از توبه، به یقین بخشنده و مهربان است.🌱 🌸سوره اعراف آیه 153🌸 🔖کاری از تیم
💜🍃 امام باقر (؏): خداوند این افراد را دشمن می‌دارد↯ 💜🍃لعنت كننده 💜🍃دشنام دهنده 💜🍃 زخم زبان زن بر مؤمنان 💜🍃 زشت گفتار 💜🍃 بد زبان 📚 امالى ۳۲۶
🌱⃟꯭░꯭𓂃 ִֶָ 🕊• 🕊• 🌻روزانه یک صفحه از صحیفه سجادیه  پست خواهد شد، پیشنهاد می شه که دعا رو با معانی زیباش مطالعه بفرمایید.
🌸🍃🌸🍃 زمان آن رسیده که در کنار تربیت فرزندان، بر روی تربیت خود هم تمرکز کنیم: داد نزنیم زور نگوییم برای تخلیه خشم و عصبانیت مان بچه ها را تنبیه نکنیم مقایسه نکنیم توهین نکنیم ناسزا نگوییم برچسب نزنیم از اشتباهات بی خطر کودکان نترسیم خستگی خود را روی آنها خالی نکنیم آنها را مقصر ناکامی های خود ندانیم.
🔅 ✍ رد پای خدا 🔹مرد توریستی به‌همراه راهنمای عرب از بیابان می‌گذشت. 🔸مرد عرب هر روز بر روی شن‌های داغ صحرا زانو می‌زد و به رازونیاز می‌پرداخت. 🔹سرانجام یک روز عصر، مرد توریست با لحن تمسخرآمیزی از مرد عرب پرسید: از کجا می‌دانید که خدایی هست؟ 🔸راهنما لحظه‌ای تامل کرد. سپس به او این‌گونه پاسخ داد: من از روی رد پای باقی‌مانده شن‌ها می‌فهمم که چندی پیش، رهگذر یا شتری عبور کرده است. 🔹و با اشاره دست خود به خورشید که داشت آرام غروب می‌کرد، گفت: به نظرت این رد پای کیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴«ببینید وقتی یک بی حجاب وارد جامعه میشود چه خطراتی دارد؟!» سخنرانی استاد عالی در صحن بزرگ مسجد امام خمینی (ره) کرمان ➖➖➖➖➖➖➖
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و پنجم ( ادامه قسمت قبل ) دفترچه خاطرات
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و ششم ( ادامه قسمت قبل ) احمداقا در ادامه‌ی خاطرات می نویسد: روز چهارشنبه می‌خواستم وضو بگیرم برای نماز که یک لحظه چشمم به حضرت(عج)افتاد.... تاریخ۱۳۶۴/۱۱/۱۶ پادگان دوکوهه «خوشبحالت احمد آقا...» در جایی دیگر از این دفتر آورده: در روز جمعه در حسینیه‌ی حاج همت پادگان دو کوهه در مجلس آقا امام زمان(عج) گریه ‌زیادی کردم. بعد از توسلات وقتی به خود آمدم دیدم که از همه‌ی اشکی که ریختم یک قطره‌اش به زمین نریخته! گویا ملائک همه‌ را باخود برده بودند. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) اللهم عجل لولیک الفرج اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 صبحتون بخیر 🌹🌹🌹 الهی در آخرین پنج شنبه شهریور ماه یاورمان باش تا محتاج روزگار نباشیم همدممان باش تا که تنها در روزگاران نباشیم کنارمان بمان تا که بی کس ایام نباشیم و خدایمان باش تا بنده دیگری نباشیم... 🍁🌱🌺🍁 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌
❣اول_هر_سپیده ❣سلام_امام_زمانم چــه بگویم ؟ سحـرت خیـر ! تــو خودت ... صبـح جهــانی ! سلام آقا جان✋💖 صبحت بخیر ای سپیده دم عاشقان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍🌸امروز صلواتی هدیه بر تربت تابناک 💜ائمه معصومین علیهم سلام الله و تعجیل 🌸در فرج قطب و محور عوالم امکان 💜ولی الله الاعظم عجل الله تعالى 🌸فرجه الشریف تقديم  میکنیم 🌸💜اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌸💜مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌸💜وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
✨سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ✨ 🌱 چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مى‌نمودند.🌱 🌸سوره اعراف آیه 177🌸 🔖کاری از تیم
🌱⃟꯭░꯭𓂃 ִֶָ 🕊• 🕊• 🌻روزانه یک صفحه از صحیفه سجادیه  پست خواهد شد، پیشنهاد می شه که دعا رو با معانی زیباش مطالعه بفرمایید.
🌸🍃🌸🍃 یک روز را انتخاب کن. تا آنجا که می‌توانی ازش لذت ببر. روزها هم مثل آدم‌ها می‌آیند و می‌روند. فکر می‌کنم گذشته کمکم کرده قدر حالا را بدانم و نمی‌خواهم یک لحظه‌اش را به‌خاطرِ نگرانی آینده از دست بدهم. نمی‌گویم برای یک روز زندگی کن؛ اما از داشته‌های هر روزت استفاده کن. من متوجه شده‌ام که خیلی از ما فقط در سطح زندگی می‌کنیم و نمی‌دانیم زنده بودن خودش بزرگترین نعمت است.
🔻 مردم سه دسته هستند 1⃣ کسی که ظاهرش از باطنش بهتر باشه؛ که این شخص دشمن خداست. 2⃣ کسی که ظاهر و باطنش یکی باشه؛ که این شخص مؤمنه. 3⃣ کسی که باطنش از ظاهرش بهتر باشه؛ که این شخص ولی خداست. 💢 حواسمون باشه نتیجه نگیریم که ظاهر خوب رو خراب کنیم، بلکه باید باطن رو درست کنیم!
🔅 ✍ اشک، خون دل است 🔹 مردی عرب سگی داشت که در حال مردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه می‌کرد. گدایی از آنجا می‌گذشت. 🔸از مرد عرب پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ 🔹عرب گفت: این سگ وفادار من، پیش چشمم دارد جان می‌دهد. این سگ روزها برایم شکار می‌کرد و شب‌ها نگهبان من بود و دزدان را فراری می‌داد. 🔸گدا پرسید: بیماری سگ چیست؟ آیا زخم دارد؟ 🔹عرب گفت: نه از گرسنگی می‌میرد. 🔸گدا گفت: صبر کن، خداوند به صابران پاداش می‌دهد. 🔹گدا یک کیسه پر در دست مرد عرب دید. پرسید: در این کیسه چه داری؟ 🔸عرب گفت: نان و غذا برای خوردن. 🔹گدا گفت: چرا به سگ نمی‌دهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟ 🔸عرب گفت: نان‌ها را از سگم بیشتر دوست دارم. برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانی است. برای سگم هرچه بخواهد گریه می‌کنم. 🔹گدا گفت: خاک بر سر تو! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده، ارزش اشک از نان بیشتر است. نان از خاک است ولی اشک از خون دل.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حضور حضرت عزرائیل برای قبض روح ... 🔹برای افراد عادی جنود ایشان برای قبض روح حاضر می‌شوند و خود ایشان فقط برای دو گروه حاضر می‌شوند ... ➖ ➖ ➖ ➖
پنج شنبه که می شود ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد و عده ای از عزیزانمان آن طرف چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و ششم ( ادامه قسمت قبل ) احمداقا در ادا
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و هفتم ( خبر شهادت ) راوی : مادر شهید سه ماه بود که احمدبه جبهه رفته بود.به جز یکی دو نامه، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمدبودم، به بچه‌ها گفتم: خبری از احمد ندارید؟ من خیلی نگرانم. یک روز دیدم رادیو عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشتر شد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود. مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند، اما واقعا هیچکس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند. همه می دانستند احمدبهترین و کم‌آزارترین فرزند من بود.خیلی او را دوست داشتم. حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود، مرتب دعا می‌خواندم و به یاد احمدبودم. تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم کبوتری سفید روی شانه‌ی من نشست، بعد کبوتر دیگری در کنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پر کشیدند حیرت زده از خواب پریدم، نکند که این دومین پرنده، نشان از دومین شهید خانواده ماست؟!اما نه، ان شاالله احمد سالم بر‌می گردد. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هر کسی یار ندارد به خودش مربوط است یارِ من باش حسین جان ، که گدایِ تو منم ... 🌷شب جمعه یادتان کردیم نزد "حسین فاطمه(سلام ا... علیها)" یادمان کنید🌷 ..._الحسین