✨سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ✨
🌱 چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مىنمودند.🌱
🌸سوره اعراف آیه 177🌸
🔖کاری از تیم #نگاهی_دیگر
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صفحه نخست روزنامههای پنجشنبه ۳۰ شهریورماه
🌱⃟꯭░꯭𓂃 ִֶָ
🕊•#صفحه_چهارم
🕊•#صحیفه_سجادیه
🌻روزانه یک صفحه از صحیفه سجادیه پست خواهد شد، پیشنهاد می شه که دعا رو با معانی زیباش مطالعه بفرمایید.
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
یک روز را انتخاب کن.
تا آنجا که میتوانی ازش لذت ببر.
روزها هم مثل آدمها میآیند و میروند. فکر میکنم گذشته کمکم کرده قدر حالا را بدانم و نمیخواهم یک لحظهاش را بهخاطرِ نگرانی آینده از دست بدهم. نمیگویم برای یک روز زندگی کن؛ اما از داشتههای هر روزت استفاده کن.
من متوجه شدهام که خیلی از ما فقط در سطح زندگی میکنیم و نمیدانیم زنده بودن خودش بزرگترین نعمت است.
🔅#پندانه
✍ اشک، خون دل است
🔹 مردی عرب سگی داشت که در حال مردن بود. او در میان راه نشسته بود و برای سگ خود گریه میکرد. گدایی از آنجا میگذشت.
🔸از مرد عرب پرسید:
چرا گریه میکنی؟
🔹عرب گفت:
این سگ وفادار من، پیش چشمم دارد جان میدهد. این سگ روزها برایم شکار میکرد و شبها نگهبان من بود و دزدان را فراری میداد.
🔸گدا پرسید:
بیماری سگ چیست؟ آیا زخم دارد؟
🔹عرب گفت:
نه از گرسنگی میمیرد.
🔸گدا گفت:
صبر کن، خداوند به صابران پاداش میدهد.
🔹گدا یک کیسه پر در دست مرد عرب دید. پرسید:
در این کیسه چه داری؟
🔸عرب گفت:
نان و غذا برای خوردن.
🔹گدا گفت:
چرا به سگ نمیدهی تا از مرگ نجات پیدا کند؟
🔸عرب گفت:
نانها را از سگم بیشتر دوست دارم. برای نان و غذا باید پول بدهم، ولی اشک مفت و مجانی است. برای سگم هرچه بخواهد گریه میکنم.
🔹گدا گفت:
خاک بر سر تو! اشک خون دل است و به قیمت غم به آب زلال تبدیل شده، ارزش اشک از نان بیشتر است. نان از خاک است ولی اشک از خون دل.
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حضور حضرت عزرائیل برای قبض روح ...
🔹برای افراد عادی جنود ایشان برای قبض روح حاضر میشوند و خود ایشان فقط برای دو گروه حاضر میشوند ...
➖ ➖ ➖ ➖
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هشتاد و ششم ( ادامه قسمت قبل ) احمداقا در ادا
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت هشتاد و هفتم ( خبر شهادت )
راوی : مادر شهید
سه ماه بود که احمدبه جبهه رفته بود.به جز یکی دو نامه، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمدبودم، به بچهها گفتم: خبری از احمد ندارید؟ من خیلی نگرانم.
یک روز دیدم رادیو عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشتر شد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود.
مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند، اما واقعا هیچکس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند.
همه می دانستند احمدبهترین و کمآزارترین فرزند من بود.خیلی او را دوست داشتم.
حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود، مرتب دعا میخواندم و به یاد احمدبودم.
تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم کبوتری سفید روی شانهی من نشست، بعد کبوتر دیگری در کنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پر کشیدند
حیرت زده از خواب پریدم، نکند که این دومین پرنده، نشان از دومین شهید خانواده ماست؟!اما نه، ان شاالله احمد سالم برمی گردد.
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هر کسی یار ندارد به خودش مربوط است
یارِ من باش حسین جان ، که گدایِ تو منم ...
🌷شب جمعه یادتان کردیم
نزد "حسین فاطمه(سلام ا... علیها)" یادمان کنید🌷
#دلتنگی
#شب_جمعه
#کربلا
#شب_زیارتی_أباعبدا..._الحسین
السَّلامُ عَلَى الْقآئِمِ الْمُنتَظَرِ و الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ
سلام بر قیام کنندهاى که انتظارش کشیده مىشود و (سلام بر) عدل آشکار
جمعه شد و گشت دلم بی قرار
چشم به راهم که بیاید نگار
عاشق و دلبسته مهدی شدیم
اینهمه وابسته مهدی شدیم
کاش که مهمان دل ما شود
تا که ازین غصه دلم وا شود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
برای #ظهور کار کنیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان عزیز
روزی دیگر را با ذکر﷽
و سپس با نام شما
شروع می کنم
امروز،بی نظیرترین
روز زندگی ام خواهد بود
سلام بر تو
ای سرچشمه زندگانی
🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🌺