eitaa logo
حسینیه باب الحوائج حضرت اباالفضل علیه السلام( تفتی های مقیم مرکز )
298 دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
64 فایل
🍀 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🍀 🌷اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن🌷 🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ🌹 با سلام واحترام خدمت شما این کانال به جهت اطلاع رسانی وارسال پیام های حسینیه راه اندازی شده است.یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
آشنایی با شهدای کربلا🥀 شهید چهل و سوم: عبدالله بن علی بن ابی طالب(؏) شهید چهل و چهارم: عبدالله بن عُمَیر کَلبی شهید چهل و پنجم و چهل و ششم: عبدالله بن عقیل بن ابی طالب شهید چهل و هفتم: عبدالرحمان بن عقیل بن ابی‌طالب 🔖کاری از گروه نقشاب
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روایت شنیدنی اولین خادم زن ایرانی حرم امام حسین (ع)و حضرت عباس(ع)از بازدید سرزده حاج قاسم ➖ ➖ ➖ ➖
. 🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱 با سلام و احترام. ساعت ۲۱:۴۵ فردا (دوشنبه) در محضر استاد محمدپور مقدم شما بزرگواران را گرامی میداریم. << ان شاءالله >>
🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🌻سلام بر مظهر پاک خداوند، امام مهدی🌻 🌼هر روزم را با سلام به تو شروع میکنم آقای من، امید دارم روزی جوابم را خواهی داد🥺 🔖کاری از گروه نقشاب
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم << يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ> مسلمانان! از هر چیزی که روزی‌تان کرده‌ایم، در راه خدا هزینه کنید؛ قبل از آنکه روزی برسد که نه خریدوفروشی در آن ممکن است و نه رفاقتی و نه شفاعتی. کسانی که از هزینه‌کردن در راه خدا طفره می‌روند، واقعاً بدکارند!                               سوره بقره آیه ۲۵۴
📖 قال رسول الله (ص): «اَلمَساجِدُ سُوقٌ مِنْ اَسْواقِ الـآخِرَةِ، قِراها اَلْمَغْفِرَةُ وَ تُحْفَتُها الْجَنَّةُ» مساجد بازاری از بازارهای آخرت هستند، پذیرایی آن مغفرت و تحفه‌اش بهشت است. 📚 [ مستدرک | ج ۳ ، ص ۳۶۱ ]
🖤🏴 🥀سخت است عاشق شوی و یار نخواهد 🍂دلتنگ حرم باشی و ارباب نخواهد
. 🔅 ✍ چه بسیار بلاهایی که خدا از ما دور می‌کند 🔹روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه‌ای داشت و زندگی می‌کرد. 🔸گنجشک هر روز با خدا رازونیاز و درددل می‌کرد و فرشتگان هم به این رازونیاز هرروزه خو گرفته بودند. 🔹تا اینکه بعد از مدت زمانی، طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشک با خدا هيچ نگفت! 🔸فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين‌گونه می‌گفت: می‌آيد، من تنها گوشی هستم كه غصه‌هايش را می‌شنود و يگانه‌قلبی‌ام كه دردهايش را در خود نگه می‌دارد. 🔹و سرانجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنيا نشست. فرشتگان چشم به لب‌هايش دوختند. 🔸گنجشک هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: با من بگو از آنچه سنگينی سينه توست. 🔹گنجشک گفت: لانه كوچكی داشتم. آرامگاه خستگی‌هايم بود و سرپناه بی‌كسی‌ام. تو همان را هم از من گرفتی. اين طوفان بی‌موقع چه بود؟ چه می‌خواستی از لانه محقرم؟ كجای دنيا را گرفته بود؟ 🔸و سنگينی بغضی راه بر كلامش بست. سكوتی در عرش طنين‌انداز شد. فرشتگان همه سربه‌زير انداختند. 🔹خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون كند. آن‌گاه تو از كمين مار پر گشودی. 🔸گنجشک خيره در خدايی خدا مانده بود. 🔹خدا ادامه داد: و چه بسيار بلاها كه به‌واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخاستی. 🔸اشک در ديدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چيزی در درونش فروريخت و های‌های گريه‌هايش ملكوت خدا را پر كرد.
روزی عده ای کودکان بازی میکردند. حضرت موسی از کنارشان گذشت کودکی گفت: موسی ما میخواهیم مهمانی بگیریم و خدا را دعوت کنیم از خدا بخواه در مهمانی ما شرکت کند. موسی گفت من می گویم اما نمیدانم خدا قبول کند یا خیر ؟ موسی به کوه رفت ولی از تقاضای کودکان چیزی نگفت. خداوند فرمود موسی صحبتی را از یاد نبرده ای ؟ موسی به یاد قولش با کودکان افتاد و خواسته کودکان را گفت. خداوند فرمود فردا همه قوم را جمع کن و بگو مهمانی بگیرند. من خواهم آمد . مردم مهمانی گرفتند. غذا درست کردند و منتظر ماندند تا خدا بیاید . سر ظهر گدائی به دروازه شهر آمد و تقاضای غذائی کرد. او را راندند ...و باز منتظر ماندند تا خدا بیاید . از خدا خبری نشد. خشمگین به موسی از این بدقولی نالیدند . موسی بسوی خدا رفت تا علت نیامدن را بپرسد. خداوند فرمود من آمدم اما کسی تحویلم نگرفت. من در تجلی همان گدای ژولیده بودم ... خواجه عبدالله انصاری