eitaa logo
HDAVODABADI
1.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
214 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
گاف وزیر دفاع کودک کش "نفتالی بنت" وزیر دفاع اسرائیل، با اشاره به اینکه آمریکا در عراق با ایران مقابله می‌کند و اسرائیل در سوریه، گفت که هدف حمله‌های اخیر اسرائیل اخراج نیروهای ایرانی است تا سوریه ظرف یک سال به ویتنام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود! شبکه وهابی عربستانی ایران اینترنشنال" واقعا در رژیم کودک کش صهیونیستی یکی نیست به وزیر دفاعش بگوید: آمریکا و صهیونیستها 8 سال تلاش کردند، داعش و دیگر گروههای تروریستی را خلق کردند، فرماندهان تروریست را در اسرائیل آموزش دادند، مجروحین آنها را در بیمارستانهای نظامی اسرائیل در جولان درمان کردند، سرانجام مجبور به پذیرش مرگ و شکست شدند؛ و امروز سوریه که روزی بیش از 85 درصد آن در اشغال تروریستها بود، به همت ارتش سوریه و جمهوری اسلامی ایران و حزب ا... لبنان آزاد شده و تنها اندکی مانده که آن هم به امید خدا آزاد می شود. جالبه که وزیر دفاع اسرائیل برای مثال زدن شکست و ذلت، به شکست آمریکا در ویتنام استناد می کند! ویتنام، عرصه تجاوز و جنایت اربابتان آمریکا بود که سرانجام با خفت و ذلت از آن جا فرار کردند! وزیر دفاعشون اینه، بقیشون چی هستند؟! حماقت این وزیر دفاع صهیونیست، یاد دیگر وزاری دفاع صهیونیست آریل شارون، عمیر پرتز وزیر و نتانیاهو را در خاطر زنده می کند که با دوربینی که چشمیهای آن بسته بود، میدان جنگ را نظارت و فرماندهی می کردند. حمید داودآبادی 22 بهمن 1398 @HDAVODABADI
اعترافات جنایتکار چند روز پیش "عبدالله مهتدی" دبیرکل "سازمان انقلابی زحمتکشان ایران - کومله" از سال 1358 تا 1362، با شبکه وهابی ضدایرانی "ایران اینترنشنال" مصاحبه داشت. سازمان کومله، قبل از پیروزی انقلاب در کردستان تشکیل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، جزو اولین گروههایی بود که در کردستان ساز جدایی طلبی سر داد و در راه تفرقه و مثلا خودمختاری کردستان از ایران، جنایات بیشماری هم در حق مردم شریف کردستان و هم نیروهای مسلمان و انقلابی صورت داد. گذشته از هزاران مظلومی که به فجیع ترین شکل ممکن از جمله سر بریدن در مراسم عروسی، سوزاندن، شکنجه و ... توسط نیروهای تحت امر همین عبدالله مهتدی صورت گرفت، جنایت دیگری در حق مردم کرد انجام داد. در جنگ داخلی میان دو حزب کمونیست کُرد حزب دمکرات و کومله، بیش از 700 نفر جوان بیچاره به فرمان قاسملو و مهتدی رهبران این دو حزب، قتل عام شدند. حالا بعد از 40 سال جنایت، آقای مهتدی که همچنان در خارج از ایران و در آغوش آمریکا به سر می برد، نشان داد که کیست و چیست! مهتدی در ذکر خاطراتش از زمان شاه، اصلا نمی داند برای چی زندان رفته و اصلا برای چی سال 1357 انقلاب شده و خود او با آن همراه بوده است! دکتر مهتدی که 40 سال رهبری کومله را داشته و هزاران جوان را به دنبال خود کشیده، می گوید که زمانی مائوئیست بوده و بعد مارکسیست و حالا هم تفکراتش را کنار گذاشته! جالب این که مصاحبه گر دقیقا مثل بازجوهای اطلاعاتی، مهتدی را در زاویه قرار می دهد و او که واقعا بی سوادی و بی اعتقادی از بیانش پیداست، به تته پته افتاده و اصلا نمی تواند از عملکرد خودش که با ریختن خون دهها هزار نفر همراه بوده، دفاع کند! جالب تر این که ادعاها و انگیزه مهتدی و کومله در مبارزه علیه جمهوری اسلامی ایران، آن قدر بی پایه اساس است که خودش می گوید در مقطعی به این رسیدند که با نمایندگان جمهوری اسلامی مذاکره کنند. مهتدی برای توجیه جنایات 40 ساله اش، ادعا می کند "رهبران انقلاب می خواستند به زور همۀ مردم سنی مذهب کردستان را شیعه کنند!" این اولین بار است که رهبر یک گروه سیاسی مسلح، چنین ادعایی می کند و تا پیش از این هیچکدام از رهبران کرد از جمله عزالدین حسینی و عبدالرحمن قاسملو چنین ادعای مسخره ای نداشته اند! اصلا قابل باور نیست که یک همچین آدم بی ثبات عقیده ای، داعیه رهبری مردم شریف کردستان را داشته باشد و جالب این که مدعی است نه تنها کردستان، که برای آزادی همه ایران مبارزه می کرده است! کشتار پاسداران، قتل عام مردم سنی مذهب کرد، شکنجه و اعدام وحشیانه اسرا، دقیقا همان کاری که امروزه داعش به تبعیت از آنان مرتکب می شود، گوشه ای از جنایات شخص عبدالله مهتدی و سازمان کومله است. واقعا چه کسی و کدام دستگاه قضایی باید این جنایتکار را که پس از سالها خون ریزی، به این راحتی از آرمانها و تفکراتش دست می کشد و هر لحظه به رنگی درمی آید، محاکمه کند؟ واقعا آن بیچاره هایی که به دنبال او و پیروی از اعتقاداتش، با هموطنان خود جنگیدند، کشتند و کشته شدند، حکمشان چیست و جایشان کجاست؟! حمید داودآبادی 22 بهمن 1398 @HDAVODABADI
در جبهۀ غرب خبری نیست! اگر در 1916 به خانه برمی گشتیم، شاید به خاطر رنج هایی که کشیده بودیم و قدرت تجربه، زمین و زمان را به هم می زدیم. حال آن که اگر امروز برگزدیم، موجوداتی خسته، شکسته، سوخته، سست و ناامید خواهیم بود و دیگر نخواهیم توانست راه و رسم زندگی مان را بشناسیم. مردم زبان ما را نخواهند فهمید، چون نسل پیش از ما، گرچه در کشاکش جنگ با ما شریک بود، پیش از آن خانه و زندگی و پیشه ای به هم زده بود. آن نسل سر کارش بازمی گردد و جنگ را فراموش می کند و نسلی که بعد از ما رشد کرده است، با ما بیگانه و ناآشناست و ما را از خود خواهد راند. ما آن قدر سطحی و بی مایه شده ایم که حتی به درد خودمان هم نمی خوریم. سال ها خواهد گذشت و پیری فراخواهد رسید. بعضی با محیط سازش می کنند و همرنگ جماعت می شوند. بعضی دیگر راضی به رضای خدا می شوند و به هر کاری تن می دهند. و عده زیادی بین زمین و هوا بلاتکلیف و سردرگم می مانند. آری، سال ها خواهد گذشت تا مرگمان فرارسد. خیلی ساکت و خاموشم. بگذار ماه ها و سال ها بیایند و بگذرند. آنها برای من چیزی نخواهند آورد و نمی توانند چیزی بیاورند. آن قدر تنها و بی کسم و آن قدر ناامیدم که دیگر از روبه رو شدن با آینده باکی ندارم. هنوز آنچه زاییدۀ این سال های خونی است و اسمش را زندگی گذاشته ایم، در دست ها و چشم هایم دیده می شود. حالا به آن مسلطم یا نه نمی دانم، ولی تا زمانی که هست، بی آنکه به خواسته ها و نظر من اعتنایی داشته باشد، راه خودش را خواهد رفت. و او در یکی از روزهای اکتبر 1918 از پای درآمد. روزی که سراسر جبهه آن قدر ساکت و آرام بود که در گزارش نظامی، تنها به جمله ای اکتفا شده بود: در جبهۀ غرب هیچ خبری نیست! نقل از کتاب: "در غرب خبری نیست" (Im Westen nichts Neues) نوشته: اریش ماریا رمارک (Erich Maria Remarque) چاپ اول: 1929 میلادی