⭕️فرانسه رسماً به بدترین میزبان تاریخ المپیک تبدیل شده. ایشون همون شناگر ایتالیایی هست که قهرمان المپیک شد و کلی هم بخاطر چهره‌اش مورد توجه رسانه‌ها، خصوصا ایرانی‌ها قرار گرفت. توماس چکان بخاطر نبود تهویه مطبوع در دهکده به خوابیدن در پارک رسیده. فرانسه هم از دور خوب و قشنگه @hedayatefatemiy 🌱

⬅️اگه مدال نقره ناهید کیانی به اندازه کافی برانداز سوز نبوده این عکسش در دیدار با #آقا_جان رو هم ضمیمه کنیم☺️ @hedayatefatemiy 🌱

⭕️_سردار حاجی‌زاده: بزنم حاج اسماعیل یا زودِ😉 +سردار قاآنی: زودِ هنوز، بذار تو پناهگاه کپک بزنن از ترس😁 @hedayatefatemiy 🌱

⭕️ دستگیری عامل اصلی پروژه‌های ضد جمعیتی سازمان ملل در ایران 🔶 وقتی آنقدر موضوع جلوگیری از برنامه های مرتبط با افزایش فرزندآوری برایشان مهم است که در وزارتخانه ها و مراکز مهم تا سطوح بالا نفوذ می‌کنند.... ❗️ این زن دستگیر شد اما هنوز نفوذی ها هستند.... ⭕️ باور کنیم برای دشمن موضوع جمعیت ایران از انرژی هسته ای،مهم تر است!!!! @hedayatefatemiy 🌱

▫️ این انیمیشن برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه درمورد بازی‌های مخرب اینترنتی شده👌 با دقت نگاه کنید🙏 @hedayatefatemiy 🌱

♦️ترفند جالب باز کردن قوطی کنسرو @hedayatefatemiy 🌱

این عکسی که می‌بینید دستگاه دیالیز سلول های سرطانی در گردشِ که هدف تشخیص و درمان داره! فقط یه نکته مهم داره: با افتخار برای اولین بار در جهان توسط ایران ساخته شده! :))) #ایران_قوی @hedayatefatemiy 🌱

🎥 پرنده ای شبیه توت سیاه 😳 جل الخالق!!! 🔹عمراً همچین پرنده ای دیده باشید😎 @hedayatefatemiy 🌱

🎥 دانشمندان آمریکایی دریافتند که سینه زدن جمعی و گروهی، استرس و اضطراب را از بین می‌برد و در کنسرت جاز، سینه زنی راه انداختند! ⭕️ ما شیعیان اگر سینه بزنیم می‌شیم عقب مونده، ولی اروپایی‌ها سینه بزنن می‌شن متمدن 😏 @hedayatefatemiy 🌱

وقتی در خانه سکوت است، بدانید که گوشی شما در دست اوست😂 @hedayatefatemiy 🌱

... قیام میکنیم... به بیت المقدس سلام میکنیم.. @hedayatefatemiy 🌱

تو حلب شب‌ها با موتور، حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش می‌رسوند. ما هر وقت می‌خواستیم شب‌ها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش می‌رفتیم. یک شب که با حسن می‌رفتیم غذا به بچه‌هاش برسونیم چراغ موتورش روشن می‌رفت! چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناص‌ها بزنند. خندید. من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم: مارو می‌زنند. دوباره خندید و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی که گفته شب روى خاکریز راه می‌رفت و تیرهاى رسام از بین پاهاش رد می‌شد نیروهاش می‌گفتن فرمانده بیا پایین تیر می‌خورى در جواب می‌گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده و شهید مصطفى می‌گفت: حسن می‌خندید و می‌گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق هایى براش افتاد و بعد چه خوب به شهادت رسید... راوی: شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 💚 #شهید_حسن_قاسمی_دانا 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @hedayatefatemiy 🌱