1_5019449212782247966.mp3
21.99M
استاد #عباسمنش
✅چگونه یک رابطه ی فوق العاده و رویایی با دیگران ایجاد کنیم این فایل رو به افرادی که در روابط مشکل دارند توصیه میکنم.
#ارتباط #ارتباطات #استاد_عباسمنش
خوش نیتی.mp3
3.13M
#بشنوید
#خوش_نیتی ❤️
🔺من حسنت نیته ، زید فی رزقه
هر که خوش نیت باشد، روزی اش افزایش می یابد
#سید_مرتضی_پورعلی
﷽ 💢 *قرار شبانگاهی* 💢
*دعای فرج وسلامتی محبوب*
*کمتر از یک دقیقه برای مولامون وقت بگذار ببین مولا دربرابر یک دقیقه ات چه هامیکند*🌹🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
*بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد*
*دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد*
*بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا*
*از پشت پرده ی غیبت نظر دارد*
🔔 *بياد مولا به رسم هر شب* 🔔
*🌸✨بسم الله الرحمن الرحيم*✨🌸
*🌸اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ،✨*
*🌸 وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،✨*
*🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ،✨*
*🌸 وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ✨*
*🌸وَضاقَتِ الاْرْضُ ، ✨*
*🌸وَمُنِعَتِ السَّماءُ ✨*
*🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ،✨*
*🌸 وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،✨*
*🌸 وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛✨*
*🌸اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،✨*
*🌸اُولِيالاْمْرِالَّذينَفَرَضْتَعَلَيْناطاعَتَهُمْ✨*
*🌸 وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم✨*
*🌸فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا✨*
*🌸ً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛✨*
*🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ✨*
*🌸اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، ✨*
*🌸وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛✨*
*🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛✨*
*🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، ✨*
*🌸اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، ✨*
*🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،✨*
*🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛✨*
*🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،✨*
*🌸بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ🌸*
*و برای سلامتی محبوب*
*🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا* .🎀
*🌺دعای منتظران درعصرغیبت*🌺
*اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى*
🌸🍃🌸🍃
روزی مردی زیر سایهی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبلهایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت:
خدایا! همهی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوتهای به این کوچکی میرویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی!
همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد.
مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت:
خدایا!
خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمیکنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود !!
💕 گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسیام بود، طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تو را گرفته بودم؟
خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.
چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیام برخواستی!
🔸مردی به قصرها و خانههای زيبا مینگريست. به دوستش گفت: وقتی اين همه اموال رو تقسيم میكردند، ما كجا بوديم؟
دوست او دستش را گرفت و به بيمارستان برد و گفت: وقتی اين بيماریها رو تقسيم میكردند، ما كجا بوديم؟
🔻خدايا حُکم و حِکمت در دست توست! واسه داده ها و نداده هات شُكر🙏
📚#حکایت_خواندنی
مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشك نزد دامپزشك رفت. دامپزشك همان دارویى را كه براى درد چشم حیوانات تجویز مى كرد به چشم او كشید و او كور شد. او از دست دامپزشك شكایت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشید. راى نهایى دادگاه این شد كه قاضى به دامپزشك گفت: برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست، اگر این كور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشك نمى آمد.
هدف از این حكایت آن است كه: هر كس کارى را به شخص ناآزموده و غیر متخصص واگذارد، علاوه بر اینكه پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان كم خرد و سبك سر خوانده خواهد شد.
ندهد هوشمند روشن راى
به فرومایه كارهاى خطیر
بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به كارگاه حریر
📕#گلستان_سعدی
#از_او_بگوییم
💠 فرمون زندگی!
🔹پشت فرمون ماشین نشسته بودم و با خیالِ راحت توی اتوبان شلوغِ وسط ظهر، رانندگی میکردم. هشت، نه سالی میشد که گواهینامه گرفته بودم، ولی هیچ وقت جرأت و جسارت نشستن پیدا نکرده بودم …
🔹تا همین چند وقت پیش …که دوباره تصمیم گرفتم بر این ترس غلبه کنم. با ماشین تعلیم رانندگی، کنار مربی پشت ماشین نشستم.
به معلّم رانندگی گفتم که دلهره و نگرانی مانع شده که از گواهی نامهام استفاده کنم و حالا دوباره سراغ تعلیم آمدهام.
🔹نزدیک به اتمام ساعت آموزش بود. توی همان اتوبان شلوغ با دنده چهار … خوب میرفتم. مربی پرسید: «اضطرابت انگار برطرف شده!»
با آرامش گفتم: «معلومه چون شما کنارم هستید و ترمز و گاز و کلاچ تحت کنترل شماست…» خندید و شروع کرد به حرف زدن …
🔹امّا من دیگه چیزی نمیشنیدم. خودم نکتهای طلایی گفته بودم و غرق در حرف خودم شده بودم …
یک آن توی دلم رو کردم به صاحب زندگیم علیهالسّلام …
گفتم: «میشه همیشه کنارم باشید؟ میشه فرمون زندگیم رو بسپارم به شما؟ اگه کنترل زندگیم همیشه تحت اختیار دستای مهربون شما باشه اون وقت من همیشه آروم و بیاضطرابم…»
#امام_زمان
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛