eitaa logo
کانال شکر گذاری و حس خوب 🌹🍃
7.1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
169 فایل
برای ثبت بهترین حس های خوب با ما همراه باشید🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روزی، یک جایی، آدم‌های هم فرکانس، همدیگر را پیدا می‌کنند! می شوند دوست، رفیق. آرام‌ می‌گیری با حرفهایشان؛ و بعد فکر میکنی کاش زودتر پیدا می‌شد! حضور هیچکس در زندگی اتفاقی نیست...
🔹آنچه را گذشته است، فراموش کن؛ 🔸و بدانچه نیامده است، رنج و اندوه مبر. 🔹پیش از پاسخ دادن، بیندیش. 🔸هیچ‌کس را تمسخر مکن. 🔹به ضرر کردن کسی خوشنود مشو. 🔸دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی. 🔹نیک باش تا زندگانی به نیکی گذرانی. 🔸هرگز ترشرو و بدخو مباش. 🔹تا جایی که می‌توانی، از مال خود به دیگران ببخش. 🔸کسی را فریب مده تا دردمند نشوی. 🔹از هرکس و هرچیز مطمئن مباش. 🔸فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی. 🔹بی‌گناه باش تا بیم نداشته باشی. 🔸سپاس‌دار باش تا لایق نیکی باشی. 🔹با مردم یگانه باش تا سرآمد و مشهور شوی. 🔸راستگو باش تا پایدار باشی. 🔹فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی. 🔸مطابق وجدان خود رفتار کن که کامروا شوی. 🔹جوانمرد باش تا آسمانی باشی. 🔸روان خود را به خشم و کینه آلوده مساز. با همین کارهای ساده می‌توان به خوبی زندگی کرد. ‌
📚 روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.ساعت معمولی بود امّا با خاطره ای از گذشته همراه بود و ارزش عاطفی داشت. کشاورز در میان علوفه بسیار جستجو کرد اما آنرا نیافت، پس از گروهی از کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند ، کمک خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت می کند . کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد.کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد." پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد. کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد.پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟" پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."
قدیما یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم می‌شست؛ اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، می‌گفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره! با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمی‌زنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره... زندگیم همینه، تمام تلاش‌تون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید
🍁 📚 اگر کسی را دیدید که از کوچکترین چیزها لذت می‌برد ؛ محو طبیعت می‌شود ؛ کمتر سخت می‌گیرد ؛ می‌بخشد ؛ می‌خندد ؛ می‌خنداند ؛ و با خودش در یک صلح درونی است او نه بی مشکل است نه شیرین مغز...! او طوفان‌های هولناکی را در زندگی پشت سر گذاشته و قدر آنچه امروز دارد را می‌داند او یاد گرفته است که لحظه به لحظه ی زندگی را در آغوش بگیرد ...
AUD-20220607-WA0000.mp3
13.74M
‌🔶موضوع فایل : *باورها بال های قدرتمند پرواز 3* ✅اگر شما باور کنید که آدم موفقی هستید جهان شرایطی فراهم می‌کند که موفقیت وارد زندگی‌ات شود. ✅ضمیر ناخودآگاه تو نمی‌تواند تشخیص دهد این صحبت های درونی شوخی یا جدی است. ✅این‌ گونه نیست که الآن شرایط زندگی‌ات مطلوب نباشد و تو نتوانی تغییر دهی. ✅باورهای محدودکننده همان جور که ساخته شدند امکان خراب کردن و ساختن باورهای قدرتمند وجود دارد، چون ما یک ذهن بسیار قدرتمندی داریم. ✅این تصمیم شماست که شرایط زندگی‌تان را چطور رقم بزنید. شما هستید که می‌توانید تصمیم بگیرید چه باوری را انتخاب کنید. ✅هر باوری که شما برای ایجاد آن تصمیم بگیرید، انتخاب شماست، باورهایی که به تو قدرت می‌دهند و یا قدرت را از شما می‌گیرند.