eitaa logo
کانال شکر گذاری و حس خوب 🌹🍃
7.1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
169 فایل
برای ثبت بهترین حس های خوب با ما همراه باشید🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه یه گل میتونه از دل سنگ رشد کنه و بیرون بیاد پس تو هم میتونی تو سخت ترین شرایط به زیباترین شکل ممکن جوونه بزنی و یبار دیگه درخت زندگیتو پربار کنی اگر زندگیت پر از مشکله... اگر خسته شدی از اینکه دنیا برات خاکستری و کدره... اگر هزار و یک درد و غصه ی دیگه داری.... هیچ کدوم اینا در مقابل اراده ی تو ذره ای به حساب نمیاد کافیه خودتو باور کنی و بدونی خدایی هست که حواسش به لحظه لحظه ی زندگیته و نگاهشو ازت نمی گیره قوی باش و مثل همیشه به همه نشون بده که تو بلدی وسط علف های هرز زندگیت گل بکاری!
✅انسان صاحب شناخت✌ استاد_عرشیانفر🌹
حین مشاجره یا بعد از آن وسوسه می شوید که از هم فاصله بگیرید و زخم هایتان را در تنهایی مداوا کنید. اما در چنین زمانی باید به هم نزدیک تر شوید و صمیمتتان را عمیق تر کنید. کشیدن دیوارهای نامرئی و گوشه گیری کمکی به ترمیم رابطه تان نمی کند. بهتر است جو متشنج بعد از دعوا را با انجام دادن یک کار لذتبخش و مفرح از بین ببرید. هر کاری که دوست دارید، انتخاب کنید. گاهی اوقات تغییر حال و هوا تنها کاری است که باید برای خاموش کردن آتش یک مشاجره انجام دهید. کار مثبتی را انتخاب کنید که شما را به هم نزدیکتر می کند، مثلا با هم فیلم ببینید یا برای شام به رستوران بروید.
خدا زیباست.... استاد عرشیانفر
عشق_بازی_با_خدا_گره_بسته_دستان_پر.mp3
15.69M
*پادکست قرار عاشقی* 🔸موضوع : *گره بسته، دستان پر* 🔸هر شب اذن هم صحبتی با حضرت یار میگیریم دَرِ رحمت خدا همیشه باز است و فانوس قشنگش همیشــــه روشن ... 🔸 *خدا جانم...* هر شب به سویت می آیم که یادم بماند اول و آخر تویی که می مانی 🔸شما هم هر شب آرامش این هم صحبتی را به عزیزانتان هدیه دهید
در جست و جوی فضل خدا برآییم! داستانی زیبا، شنیدنی و تکان دهنده در سالن انتظار در فرودگاه جده دو حاجی ایرانی با یکدیگر آشنا شدند و قرار شد برای پر شدن زمان تاخیر هواپیما داستان حجشان را برای هم تعریف کنند. حاجی اولی: بنده پیمانکار ساختمان هستم الحمدلله امسال دهمین بار است که فریضه حج را بجا می آورم! حاجی دوم: از خداوند برای شما حج مقبول و سعی مشکور و ذنب مغفور مسئلت دارم. بنده دکتر سعید پزشک متخصص هستم و در بیمارستان خصوصی کار می کنم. بعد از سی سال کار کردن در بیمارستان خصوصی توانستم هزینه حج را پس انداز کنم، اما روزی که رفتم برای دریافت حقوق از امور مالی، همان روز با مادر یکی از مریضهایم که فرزند معلولی داشت روبرو شدم و متوجه شدم که بسیار غمگین و ناراحت است از این که پدر این مریض از کار اخراج شده و دیگر توانایی پرداخت هزینه بیمارستان خصوصی را ندارند. رفتم پیش مدیر وازش خواهش کردم مریض با حساب بیمارستان درمان شود، اما مدیر قبول نکرد و به من گفت: این جا بیمارستان خصوصیه، نه موسسه خیریه!!! با نا امیدی از پیش مدیر خارج شدم. در حالی که دلم بحال این مریض می سوخت، ناگهان دستم به جیبم که پول حج در آن بود خورد! یه لحظه به فکر فرو رفتم این پول کی و کجا باید هزینه شود! سرم را به سمت و سوی آسمان بلند کردم و خطاب به خداوند گفتم : بار خدایا خودت می دانی آرزوی دلم را و می دانی هیچ چیز از رفتن به حج بیت الله الحرام و زیارت مسجد نبوی برایم محبوب تر نیست! برای رسیدن به آن تمام عمرم را تلاش نمودم! بار خدایا من این زن مسکین و فرزند مریضش را بر خودم و رفتن به حج ترجیح می دهم خدایا مرا از فضل و کرمت بی نصیب مگردان! مستقیم رفتم حسابداری هر چه پول داشتم همه را یکجا به صندوق دار تحویل دادم گفتم این پول شش ماه پیش پرداخت برای بستری و علاج و درمان مریض معلول می باشد خواهشی که از شما دارم به مادر مریض نگویید که من پرداخت کرده ام، بگویید بیمارستان هزینه بیمار شما را تقبل کرده است. به خانه برگشتم و از این که سفر حج را از دست دادم اندوهگین بودم، اما از طرفی خیلی خوشحال بودم که توانستنم مشکل مریض معلول و بی بضاعت را حل نمایم. آن شب در صورتی به خواب رفتم که صورت و گونه هایم خیس اشک بود خواب دیدم که دارم طواف خانه خدا را انجام می دهم و مردم دارند به من سلام می کنند و به من می گفتند: حج شما قبول باشد جناب حاج سعید بدان که شما قبل از این که در زمین حج کنید، در آسمانها حج کرده اید! جناب حاج سعید ما را دعا کنید!!! از خواب پریدم و احساس خوشحالی سراپایم را فراگرفته بود خدا را سپاس گفتم و به رضای پروردگار راضی شدم. تازه از خواب بیدار شده بودم که زنگ تلفن به صدا در آمد دیدم مدیر بیمارستان پشت خط تلفن هستند. گفتند صاحب بیمارستان امسال عازم حج هستند و ایشان بدون پزشک خصوصی خودش نمی رود! اما پزشک ایشان به خاطر بار داری خانمش و نزدیک شدن وضع حمل نمی توانند ایشان را همراهی کنند! خواهشی از شما دارم زحمت رفتن به حج و همراهی نمودن ایشان را قبول نمایید! سجده شکر نمودم و همانطور که می بینید خداوند حج خانه خودش را بدون هزینه کردن نصیبم گردانید. الحمدلله نه تنها هزینه سفر حج پرداخت نکردم، بلکه اصرار نمودند چون از خدماتم راضی بودند یک هدیه و هزینه عالی هم به من پرداخت شود! در طول سفر حج داستان آن زن مسکین را برای صاحب بیمارستان تعریف کردم. دستور دادند فرزند مریضش از حساب خاص بیمارستان درمان شود! و دستور دادند صندوق خاصی برای چنین مواردی و درمان فقرا در بیمارستان تاسیس شود! و یک دستور دیگری که خیلی خوشحال شدم فرمودند شوهر این زن توی یکی از شرکت هایش استخدام شود و نیز دستور دادند تمام پولی که بابت مریض هزینه کرده بودم به من پرداخت شود!!! آیا فضل و کرمی بالا تر از فضل و کرم خداوند دیده اید؟!!! مردی که به سخنان دکتر سعید گوش می داد غرق در اشک شرمندگی شده بود. پیشانی سعید را بوسید و گفت: به خدا سوگند هیچ وقت مانند امروز احساس حقارت و بدبختی نکرده بودم!!! هرسال پشت سر هم حج می رفتم و فکر می کردم جایگاهم در نزد خدا با هر بار حج کردن بالا می رود، اما الان متوجه شدم حج شما هزار برابر حج من و امثال من ارزش دارد! من به حج و زیارت خانه خدا میرفتم، اما شما را خداوند خودش شخصا دعوت کرده به خانه اش! نویسنده : دکتر عبدالکافی ⭐⭐⭐ با خدا بودن چقدر زبیاست 😊😊
آرام باش ماهِ من درست می شود ... نه هیچ شبی ، و نه هیچ زمستانی دائمی نیست آفتاب می تابد ، شاخه ها جوانه می زنند و تمامِ شکوفه های در انتظار ؛ متولد خواهند شد هیچ ابری تا همیشه در مقابلِ مهتاب ، نمی ایستد و هیچ ماهی تا همیشه در حصار ، نمی مانَد ، که حصار ؛ جای ماه ، آسمان ؛ جای سیاهی و باغ ؛ بسترِ شاخه های خشک و سرمازده نیست نور ، سپاه سیاهی را میدرد ؛ حتی اگر به قدرِ روزنه‌ای باشد ، و بهار ؛ هزار هزار زمستان را سبز میکند ، روزهای سخت ، رو به پایان است ماهِ من ؛ آرام باش... حواست هست که خدا حواسش بهت هست؟ ‌خدا جای زخمات گل می‌کاره رفیق 🌹 ‌ با تمام وجودت واسه آرزوهات بجنگ به نیرویی که خدا برای همین تو وجودت قرار داده باور داشته باش خدا رو چه دیدی؟! شاید غصه رد شد ... شبتون بخیر رفقا💫🌟 ⭐شب خوش آرام بخواب دوست مهربانم🌙