eitaa logo
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
979 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.2هزار ویدیو
177 فایل
شروط👈 @Sharayetcanal بیسیم چیمون👇 https://harfeto.timefriend.net/16622644184270 بیسیم چی📞 🌸خواهَࢪاا_خواهَࢪاا🌸 +مࢪڪز بگوشیم👂🏻 -حجاب!..🌱 حجابتونومُحڪَم‌بگیرید حتۍ،توۍفضاۍمجازۍ📱 اینجابچِه‌هابخاطِࢪِحفظِ‌چادُࢪِ ناموس‌شیعِه.. مۍزَنَن‌به‌خطِ دشمݩ
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چقدر ڪہ سخت باشد . . . من از آن سخت ترم:)
عـــشــق یــعــنـــے…… در مــیــاݩ غــصــہ هــاے زنـدگــے یــڪ نـفـر بـاشـد ڪـہ آرامــت کـندツ🌿 🦋 @hejaaaab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شهید نورے میگفت: بهش گفتم: "بابڪ من بھ خاطر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حرم" گفت: "توے کربلا هم دقیقا همین بحث بود"💔 یکی گفت "خانوادم" یکی گفت "کارم" یکی گفت "زندگیم" اینطوری شد ڪه امام حسین(ع) تنها موند و من واقعا جوابے نداشتم براے حرفش. 🌹 شهید بابک ‌نوری ‌هریس 🦋 @hejaaaab
🔴داستان واقعی.. شاید خیلیا بدونین.. شاید ندونین.. یه روز یه پسر 19ساله👱... که خیلیم پاک😊بوده ساعت دوازده شب 🕛.. باموتور🏍 توی تهران پارس بوده.. داشته راه خودشو 🏍 میرفته.. که یهو میبینه یه 🚘ماشین با چندتا پسر.. دارن دوتا 👩🏻 دخترو به زور 😨 سوار ماشین میکنن.. تو ذهنش فقط یه ☝️چیز اومد... 👈ناموس.. 👈ناموس 👌 کشورم ایران.. میاد پایین... 😡 تنهاس.. درگیر میشه.. 🗣 لامصبا چند نفر به یه نفر.. 👊✋💪 توی درگیری دخترا 👩🏻سریع فرار میکنن و دور میشن.. میمونه علی و...هرزه های شهر.. 😰 تو اوج درگیری بود که یه چاقو 🔪صاف میشینه رو شاهرگ گردنش..😢 میوفته زمین.. پسرا درمیرن.. 🏃 کوچه خلوت..شاهرگ..تنها...دوازده شب.. 😭 علی تا پنج صبح اونجا میمونه .. پیرهن سفیدش😖 سرخه سرخه.. مگه انسان چقد خون داره.. 😔 ریش قشنگش هم سرخه.. سرخ و خیس..😓 اما خدا رحیمه.. یکی علی رو پیدا میکنه و میبره بیمارستان... اما هیچ بیمارستانی قبولش نمیکنه..😳 تا اینکه بالاخره .. یکی قبول میکنه و .. عمل میشه... زنده میمونه.. اما فقط دوسال بعد از اون قضیه..😥 دوسال با زجر...بیمارستان🏥...خونه..🏠 بیمارستان..خونه.. میمونه تا تعریف کنه...چه اتفاقی افتاده.. میگن یکی ازآشناهاش میکشتش کنار.. بش میگه علی...اخه به تو چه؟ 😠چرا جلو رفتی؟ 😟 میدونی چی گفت؟ 🤔 👌گفت حاجی فک کردم 😊 دختر شماست... ازناموس 😌شما دفاع کردم.. 👈جوون پر پر شده مملکتمون.... علی نوزده ساله به هزارتا ارزو رفت.. 👉 رفت که تو خواهرم.. اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت گرفت... 👈 گفت خدااا... من از این گله دارم... چی جواب میدی😔 @hejaaaab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〖💔🎈〗 |↫ 🥀 میگن‌چرامیخواهی‌شهــید‌شی؟! میگم‌دیدید‌وقتـی‌یھ‌معلّمو‌دوست‌داری‌ خودتومیڪشـی‌توڪلاسش‌نمره²⁰بگیری ولبخند‌رضایتش‌دلتوآب‌ڪــنھ ؟! منم‌دلم‌برا‌لبخند‌خدام‌تـنگ‌شده(:" مـیخام‌شاگرد‌اول‌ڪلاسش‌شم🌱 ا{🤲...اللهم‌الرزقنا‌شهادة‌ان‌شاءالله...♥️} ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ‹🍓🔗›ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 🦋 @hejaaaab
🎞 | دختری میگفت: من همکلاسی بابک بودم. خیلیییی تو نخش بودیم هممون... اما انقد باوقار بودکه همه دخترا میگفتند: " این نوری انقد سروسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و خیلی عاشقشه !" 😏 بعد من گفتم میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه... رفتم رو دررو پرسیدم گفتم : " بابک نوری شمایی دیگ ؟! :/ " بابک گفت : "بفرمایید ." گفتم: " چراانقد خودتو میگیری ؟؟ چرا محل نمیدی به دختراا؟؟!! " بابک ی نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد و سریع رفت... و واینستاد اصلا! بعدها ک شهیدشد ، همون دخترا و من فهمیدیم بابک عاشق کی بوده که بہ دخترا و من محل نمیداد... عاشق بود... خیلی هم عاشق بود... عاشق‌حضرت‌زینب‌وشهادت...🥺💔| 🦋 @hejaaaab
«🔗💚» ‌ - - ‌گُـفت‌دوسِـت‌دآرَم‌شَـھیدبِـشَم..! گُـفتَـم:شَـھیدخـودَش‌رآ‌ لآیِـق‌مـی‌ڪُنَد،فَـقَط‌طَـلَب‌نِمـی‌ڪُنَد..!🖐🏻 ‌- - 📗⃟🌱¦⇢ •• 🦋 @hejaaaab
•|♥|• ❁همینڪہ‌نوࢪخدا دࢪدلت‌دࢪخشیده همینڪہ‌حضرت‌مادࢪ توࢪاپسندیده چه‌چیزبهتࢪاز‌اینڪہ توچادࢪے‌‌هستے وچادࢪت‌به‌حیا‌اعتباࢪبخشیده 🦋 @hejaaaab
خـدایا مـارا طاقٺ مـردݩ‌ نیسٺ شہیدماݩ ڪٌن"🍃🙂" 🦋 @hejaaaab
خواهࢪم...🌿 [• این همه جوان از جوانےشان گذشتند ۅ جان دادند براے تو...☝️🏻 و از تو خواسته اند که فقط در سنگرت بمانےزیر چادرت همین و بس✋🏻 باور کن تو برگزیده‌اے🙂♥️• 🕊 🦋 @hejaaaab