#منتظࢪآنہ❤️
.
مامنتظرلحظہدیدار
بھاریم!💕🌱
آرامکنیدایندلِ
طوفانےمارا...😭
عمریستهمہ
درطلبوصلتوهستیـم
پایانبدهـاینحالِ
پریشانےمارا..😔💔
السَّلامُعَلَيْكَيَا
حُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ✋🏻
🍂⃟꙰ صَدْ ݜُڪرْ کہ اݫ ٺبآر زهڔاٮیم
می گفت:
دشمنان، نمیدانند و نمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه می دهیم:)🙂🌸
شهید حاج قاسم سلیمانی🌹
#ڪلام_شهدا
سر دو راهی گناه وثواب
به حب شهادت فکرکن...🤔
به نگاه امام زمانت فکرکن...
ببین میتونی ازگناه بگذری...؟!
ازگناه که گذشتی ..
از جونت هم میگذری...🕊
#شهید_محمودرضا_بیضایی
•{🥀💔}•
#شهیدانه
آࢪزوی شهادتـ ࢪا همہ داࢪند 🕊
اما تنها اندڪۍ✨
شهید می شوند🥀
چون تنها اندڪۍ🌿
شهیدانہ زندگۍ میڪنند... :)❤️
#دلتنگے💔
بنویسید به روی لحدم...
من فقط عشق حسین بن علے را بلدم!
ننویسید که او خادم بد عهدے بود..
بنویسید که او منتظر مهدی بود :)♥️
یڪۍ نوشتہ بود↓
سهمِ من از جنگ
پدرۍ بود
ڪہ هیچ وقت
در جلسہۍ اولیا و مربیان
شرڪتنڪرد😔💔
+وهمینقدرغریب(:
#شهدا
#تلنگرانه
گـفت:خجـالٺنمیکـشی؟!🙊
پـرسیدم:چـرا؟🖇
گـفت:چـادرسـرتکـردی! ☺️
لبخنـدمحـویزدم:تـوچـی؟!🧐
تـوخجـالتنمیکـشی؟🙂
اخـمکـرد:مـنچـرا؟!🤨
آرومدمگـوششگـفتم:🗣
خجـالتنمیکـشیکـہانـقد راحت😔
اشـکامـامزمـانترو در مـیاری😢😭😭
و چـوبحـراج بـہ قشنگـیات مـیزنی؟!💔😞
اینجَمآعَٺهَمہاَزدَردوبَلامےترسند
غافِلاَزاینڪهبَلادوریِاَزڪربوبلاست..!
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
《♥️💫》
•چہگنبدۍ چہضريحۍ عجبايوانۍ✨
سلام حضرتِ ارباب ، گدا نميخواهۍ؟❤️🩹✋🏼•
#السلامعلیڪیااباعبدالله🕊
#امام_حسینی | #کربلا
#گنبد_حرم_آقا
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
سلام علیکم درخواستی، حرفی اگر بود... :) #ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16764106121809
سلام علیکم
خیر مشکلی نداره ولی بهتره دستش هم خیلی کم مشخص باشه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#شهیدانه
#شهدا_شرمنده_ایم...
یکیگرهروسریشوشلکرد
ورفتجلودوربینبرایلایک...
یکیهمبندپوتینشروسفتکرد
رفترومینواسهخاک...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
سلام علیکم خیر مشکلی نداره ولی بهتره دستش هم خیلی کم مشخص باشه...
بسم الله الرحمن الرحیم موضوع=#عکس_دختران_چادری که درمورد #پسران_بسیجی هم صدق میکنه اگه مذکرشون بکنید بیشتر دختر پسرای مذهبی، نمیدونن که نباید ع***"دختر چادریوپسربسیجی" چه از خودشون و چه از مدل های تبلیغاتی بذارن پروفایلشون یاتو پیجشون... واما چرا!؟ چرا نباید بزاریم اینا که دختراشون همه چادرین پس تبلیغ حجاب چیمیشه!؟ پس من دخترم ع***چی بذارم!؟ ببینید اول کار من با عقل میرم جلو❗️ و فتوا نمیدم بریم باهم ببینیم عقل چی میگه خوب دوستان عزیز شما ع***لواشک یا بستنی یا یه چلو کباب چرب بذارن جلوتون و ببینید دلتون نمیخواد؟! معلومه که میخواد #کنترل_چشم حالا نکته اینجاس اگه یه فقیر یعنی کسیکه مثلا چلو کباب نمیتونه بخره ع***چلو کباب ببینه بیشتر حسرت میخوره و دلش میخواد حالا یه دختر خانم یا یه آقا پسر مذهبی به هر دلیلی ع***جنس مخالف رو ببینه حتی یه نگاه حواس پرتی، فکرش بیفته تو ذهنش و دلش بخواد یه همسر مثل اون ع***داشته باشه اگه متاهل باشه نسبت به همسر خودش سرد میشه اگه نوجوون باشه که نود درصد کاربران ایتا دوازده تا هجده سال هستن نیاز عاطفی و ***شون رو اوجه، اینارو ببینه به شدت دلش میخواد چه بسا از راه حرام نیاز عاطفی و تمایل به جنس مخالفشو تامین کنه(مثلاًرلزدن) تا اون فشار روانی حاصل از اون خواسته رو بتونه کم کنه که به فنا میره دلیل منافی عکسای دختران چادری و پسرای حزب الهی با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اینه... در تمام احادیث مربوط به نگاه حرام یه نقطه اشتراک داریم...❗️ تو هیچ حدیثی وضعیت نامحرم قید نشده که بگه اگه فلان حجابو داشت نگاه کن نداشتن نگاه نکن...❗️ تو تمام احادیث گفته «نگاه به نامحرم » انسان را به نابودی میکشه....❗️نگاه به نامحرم حالا میخواد چادری باشه، اندامش معلوم باشه یا نباشه.. ببینید دیدن با نگاه کردن فرق داره پسرا نامحرمو تو خیابون چشمون بش میفته میبینن اما وقتی عکس پروفایل دختررو باز میکنن تا عکس دختر چادریارو(با خودشون فکر میکن
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
سلام علیکم خیر مشکلی نداره ولی بهتره دستش هم خیلی کم مشخص باشه...
ببینید سعی کنید کلا نباشه چه عکس برادر ها چه عکس خواهر ها
به هر حال ترویج میشه
و اینکه توی مطلب های بالا عرض کردم
بخوانید یکمی کامل هست
باسپاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شات بگیر ببین کدوم شهید میاد رفیق شهیدت بشه✨🙂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#امام_حسینی | #کربلا
معلمگفتضمایررانامببرید
گفتممنمنمن
گفتپسبقیهچهشدند
گفتمهمهرفتندکربلا
فقطمن#جاماندهام...💔
#دلتنگه_دلتنگ...
#اللهم_الرزقنا_حرم
#پروفایل
#امام_زمان
کاش می شد ز سفر برگردی
با همان چند نفر برگردی
چله ی اشک گرفتیم برات
به امیدی که سحر برگردی...🙃💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت56
📚#یازهرا
_______________________________
ماشینو پاک کردم با نیما نشستیم کنار یک قبر..
_نیما چرا میای اینجا؟
-خیلی ارام بخشه
_بابام خیلی دوست داره تورو ببینه
بخدا خوهر من نامزد داره
-باشه یه روز میام
الکی بونه بابات در میاری
_بخدا بابام گفت
-من به چه دردش میخورم؟
_خودت میدونی من اصلا به هیئت و این چیزا اعتقاد ندارم
وقتی گفتم رفتم هیئت با تو الان بابام مشتاقانه میخواد تو رو ببینه
-باشه
آرمان چرا عاعتقاد نداری؟.
_بخدا چین چرت
-چرا به شهدا اعتقاد نداری؟ دلیلش چیه؟
_دلیلشو نمیدونم
بابام نظامیه،، داداشم طلبه،، خواهرمم علوم قران میخونه اوه جلو دوستام اینجور بگم باهام قطع رابطه میکنن
_چرا میخوای همه کار کنی رفیقات ازت راضی باشن؟ تاحالا فکر کردی خدا یا خانوادت ازت راضی باشن؟
باشه منم با اونا دوستم دلیل نمیشه که هر جور اونا باشن منم باید باشم..
خودتو ببین
واقعا اونقدر به فکر ونظرای اینایی به فکر خودتو خانوادت نیستی
بهترین دوستت خدا باشه به هیچکس اعتماد نداشته باش..
_حتی تو؟
-حتی من
_چی نداری تو زندگیت
چی میخوای
یه روز گوشیتو خاموش کن ببین کدومشون دلشون برات میسوزه
_بخدا میان از شمال اینجا.
-هیچکس همچنین کاری نمیکنه
جدی امروز تا فردا عصرگوشیتو خاموش کن..
_باشه
یکم به فکر خودت باش.
واقعاخوشبحالته ٱرمان
_چرا؟
-خیلی خانواده خوبی داری مطئن باش حتما همیشه پشتتن
-چرا مگع خونواده تو نیستن
یکم از خانوادت بگو
-نپرس نپرس
_بگو خب
_چی بگم
کاش خانواده منم مثل تو مذهبی بودن
کاش تو خونه ادب بود
کاش یکم احترام بود
_خانواده ی مذهیی اصلا به درد نمیخوره
من دوست دارم با خانوادم رذحت باشم اما یه فوش کوچولو یه بی ادبی ریز یه یک بیاحترامی کوچیک باید کلی عذر خواهی کنیم اه
-دقیقا برعکس من.
_خوش بحال تو چقدر راحت
-خیلی بده اینجور
مثلا بابات بیاد بهت قلیان بده
کجاش خوبه؟
_واای نیما من اصلا فکر نمیکردم...........
-نه معتاد اونجوری نیست خودش با بعضی چیزا خیلی مخالفه فقط قلیان
بخدا کل خانواده ما...
_توهم داری؟؟
-اره ولی استفاده نمیکنم ازش
تاحالا اصلا دست به این کار کثیف نزدم
-مگه بده؟؟
_خوبه به نظر تو؟
بدم میاد از معتادی ولی خداروشکر بونه سرکار دارم که بگم از من همیشه تست اعتیاد میگیرن حتی توی دود هاشونم نباید بشینم
_عجب😂
داداشت از خود بزرگتره اره؟
-بله
_اونم قلیان!!!؟؟
-اره داداشم، بابام، شوهر خواهرم
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت57
📚#یازهرا
___________________________
_بابا من با معتادی خیلی مخالفه
-خوش بحالت
_خب از لحاظ محرم نامحرمی چطورین؟ ما خیلی حساسیم بی از حد
-برعکس ما
ولی خب نه زیاد تو میدونه خانواده مامان منو خانواده بابام کلا اگه بخوای حساب کنی یکی میشن حالا بخوام بگم کلی طول میکشه
همه همدیگرو میشناسیم
محرم نامحرمی زیاد براشون مهم نیست
_من خودمم راجب این مسئله خیلی حساسم
-از یک لحاظایی که خیلی بابام حساسه مثلا محرم نا محرمی در حدی براشون مهم نیست که باهم میگن میخندن، دست میدن، کنار هم میشینن، میرقصن
_خب همینه دیگه 😐
-اره😂
تو خانوادمون خیلی دختره
_مجرد؟
_هم مجرد هم متاهل😂
اما منو داداشم هیچ وقت نرفتیم کنار دخترای فامیل بشینیم یانشستیم با فاصله ی زیاد نه ما دوتا نه خواهرم چون بابام دعوا مون میکرد
میگفت شوخی کنید ولی نزدیکشون نشید اینا شما دوتا رو گول میزنن
_دخترا پسرا رو گول میزنن😂
-اما همیشه فکر میکنم راست میگفت بابام
نمیدونم چطور شد که داداشم بد جور خاطر خواه دختر عمم شد میگفت من خودم میکشم
بابام گفت نمیشه بری باهاش اگه میخوای بری باهاش باید حتما عقد کنید
نمیشه باهاش دوست باشی
دیگه رفتیم خواستگاری
عمم میگفت نه ما با عقد مخالفیم همین جور با هم باشن
داداشم میگفت اگه نزاری باهاش ازدواج کنم کاری میکنم ججبور شی اون موقع
دیگه بعد از یکسال به زور عمم راضی شد اینا باهم ازدواج کنن
_چرا فکر میکنم داری برام رمان میخونی 😂
-بخدا واقعیه..
_خب؟
-همین
بابام سر ازدواج رامین پیر شد
_مرد؟ 🖤
-نه😐
_اها
-ببخشید که بابام نمرد😔
_خواهش میکنم 😂
-عجب
_خب خب؟
-خواهرمم عاشق یه پسره بود بابام راضی نمیشد
خواهرم سر این موضوع سه ماه با بابام حرف نزد
خواهرمم 17 سالگی ازدواج کرده با پیمان 26 ساله
هر چی بابام گفت نه ولی. خب خواهرمم خودش خواست
بابام شب عقدشون داشت گریه میکرد
من گفتم کنارش بابا هم دیگرو میخواستن
همیشه به من میگه میگه این دوتا جیگر منو خون کردن
از هر 4 تاشون متنفرم
_چهارتاشون کدوما؟؟😂
_خواهرم_شوهرش _داداشم _زنش😂
منم از شوهر خواهرم و زن داداشم متنفرم واقعا
بابام از همون شب عقد اونا تاهمین الان داره بهم میگه میگه تنها امید من تویی عاشق بشی میکشمت😂
بخاطر همین مجبورم بعد ازدواج با هر کی که ازدواج کردم عاشقش بشم
من از همون بچگی من به همچی. قانع بودم
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت58
📚#یازهرا
___________________
نرگس))
حاضر شدم که بریم..
وقتی رسیدیم نفسی تازه کردم انگار وارد بهشت شدم
دور برمو نگاهی انداختم
آرمان؟
دقیق تر شدم خودش بود
از اینجا متنفره
چیشده اومده
آرمان با یه پسره که نمیدونم کی بود
داشتن میگفتن و میخندیدن
کارمون با پریا تموم شد پریا که منو رسوند خونه
سریع رفتم پیش بابام.
سلامی کردمو احوال پرسی
+بابا آرمان امروز گلزار شهدا بود😐
-چیییی
+خودم دیدمش خودش بود با یک پسره
-اها قرار بود با همین دوستش نیما برن بیرون.احتمالا رفتن اونجا
نیما به نظرم خیلی پسر خوبیه
امشب میاد اینجا
+عه دوستشه.
-اره
بخدا ارمانو التماس میکردیم میگفت من پامو این جور جاها نمیزارم
بهش گفتم پول میدمت میگفت نمیام
خیلی تعجب اوره
+یادمه
بابا کاش آرمان با این پسره نمیگشت
-چرا چطور بود مگه؟
+خوب بود که، فقط ولی خب بهش میخوره از این پسرای چشم .... باشه
+نمیدونم من ندیدمش
اما قضاوت نکن نرگس
با حرفای آرمان به نظرم پسر خوبیه
+بابا
من دیدمش😐
قضاوت چی بخدا اصلا از این پسرایی که بیست چهار ساعت تو خیابون ولن دنبال کار و زندگی نیستن.
اصلا اونجور که دیدمش فکر میکنم دختر.....
-عه نرگس
قضاوت نکن
اصلا همچین پسری نیست
من دوست دارم ببینمش اما نمیشه
به آرمان گفته بود بخاطر اینکه خواهرت مجرده من تو خونتون نمیام
+نبایدم بیااااد
رفتم تو اتاقم تلفنمو برداشتم ارسلان یکبار بهم زنگ زده بود
بیچاره
ولی خب الان دیگه نمیخواد پنهان کنم گوشیمو شمارشو
سیوش کردم بچه پرو عاقل
بعد چند دقیقه یکی بهم زنگ زد بچه پروهه عاقل
استرس گرفتم همه میگن هر وقت بخوای با یکی صحبت کنی استرس بگیری یعنی طرفو دوسش داری 😐.
ولی خب الکیه
گوشیو جواب دادم
+سلام
_سلام
___
خوبی؟
+خیلی ممنون
شما خوبین؟
_بخوبیت
کجایی؟؟
+خونمون.
_چرا حرف نمیزنی؟ 😂
+چی بگم.
_خجالتت میشه با من حرف بزنی!
+نه
_نرگس
+بله
_بله برا عروسه عروسم
+میدونم توقع داری چی بگم؟! 😒
_حالا.. همین بله خوبه عروس
اسم من چی سیو کردی نرگس؟
+واقعا بابام راست میگفت که خیلی پرویی
_چرا😂
من بدبخت
+اره توعه بد بخت
_بگو چی سیوم کردی😂
+بچه پرویه عاقل
_ای جانم😂
من بچه پرویه عاشقم نه عاقل
برو بنویس عاشق نه عاقل 😂
_خب؟؟
+چی خب؟؟
_تو نمیخوای بپرسی من چی سیوت کردم؟
+نه
_ولی خدایی خوب بلدی ادمارو ضایغ کنی😂
+ضایع نمیکنم جواب میدم
_بله بله شما درست میگی
من عروس خانم سیوت کردم
+بیخود کردی
_ای جانم😂
+من کار دارم خدا نگه دار
_بیا چت کن
+میگم کار دارم
_کارت تموم شد بیا
+نمی تونم
_چرا؟
+تو چقدر فوضولی خب
خدانگهدار بچه پرویه عاشق
_ای جانم😂
+زهر مار
_ای ج
گوشیو قطع کردم
رفتم که برم توحال برا بابام تعریف کنم
همین جور که داشتم میرفتم
نگاه کردم ارمانو دوستش اومده بودن
سریع رفتم سمت اتاقم
خدایااااا موهامنو ندیده باشه
خدایا حواسم نبود
ببخش این دفعه رو نمیدونستم نامحرم بیرونه
خدایا
روسریمو لبنانی بستم..
چادر رنگی پوشیدم رفتم بیرون
نگاش کردم
اه چقدر بدم میاد از دوست ارمان نگا چطور با بابام حرف میزنه.
من موندم بابام جطور این پسره ی بی حیا رو را داده تو خونه 😒
اروم سلام کردم.
به نیما😒
به آرمان سلام نکردم.
رفتم توآشپزخونه پیش مامانم
سلام کردم نگام کرد
(بیا من به بابام میگم این چشم چرونه میگه نه قضاوت نکن
اصلا اون قربون صدقه هایی که برا دوست دختراش میره داره از قیافش میزنه بیرون
خدایا بنده توعه ولی بدم میاد اینجور ادما بیان تو خونمون
متنفرم ازش
ببخش منو
+مامان
-چیه؟
+این بیشعور چرا اومده تو خونه ما
-چرا بیشعور بابات که خیلی ازش خوشش میاد
+اه از این
نگاش کن خدایی
دراز بی خاصیت 😒
-خوشگله
+اه این😂کجاش خوشگله😂😒
-این خوشکله یا ارسلان؟؟
+وامامان
معلومه اقا ارسلان😌
درسته نامحرمیم ولی خب من یه تار موعه ابرویه ارسلان
اصلا دویست تا نیما
یه تار ابرویه ارسلان.
-بزار بیاد حرف بزنید ببین اصلامیخواییش ببین اصلا اون تورو میخواد
+اون که از خداشه😂
-بازم باید حرف بزنید
+حرف میزنیم حرف میزنیم
-بیا بریم بشینیم پیششون