فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایــــــــــران همــــــــــدل:
#Story | #استوری
-باهمینچادریکهروسرته
-زندگیتممجالِپروازه🤍..
•#زن_عفت_افتخار
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
¦→☔️•••
سختگیرےنیسٺچــادر ...
ابتدایِراحتیـست😊..
•#زن_عفت_افتخار
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یهودیان ورود زنان بی حجاب در برخی خیابان هایشان را ممنوع کرده اند
و بعد برای «حجاب و عفت» ما نقشه می ریزن..
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
#ماه_بانو
#پروفایل😌🤍
ای گوهر عشق،در صدف زیبایی...💞
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
رخت زیبای آسمانی را
خواهرم با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
بوی زهرا و مریم و هاجر
از پر چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
دِمُدِه گشت و دست و پا گیر است
توی بال فرشتهها انگار
حفظ وقت عبور میآیی
کوری چشم های بی عفت
مثل یک کوه نور میآیی
حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شأن خویش میدانی
باوقاری و مثل یک خورشید
پشت یک ابر تیره میمانی
خستهای از تمام مردم شهر
از چه رو این قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید
چیزی از دیگران تو کم داری
قدمت روی شهپر جبریل
هر زمانی که راه میآیی
در شب چادرت تو میتابی
مثل یک قرص ماه میآیی
سمت جریان آبها رفتن
هنر هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن
پیش رو جای بهتری باشد
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
🌸🍃
#چآدرانه ❣
مےگویم : حجـ✨ـاب...
مےگوید : لااکــراه فی الدین🙁
(هیچ اجبارے در دین نیست)
گویے فــراموشش شده...
" قد تبین الرشد من الغی " را...
(این که راه راست از راه غلط ، روشن شده است)
مےگویم :
آرامــش زن در حجــاب نهفته است...😌
#چادر
#زن_عفت_افتخار
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احسننننتتتتتت به این دختر انقلابی👏
ایده جالبی برای تشویق دختران بد حجاب به پوشش هست مخصوصا اگه یه مطلب کوچیکی هم کنارش باشه 😍😍
#زن_عفت_افتخار
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
📚 *فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم*
از عالمی سوال شد: چه اشکالی دارد که انسان به جنس مخالف نگاه کند و لذت ببرد؟
پاسخ : نگاه به حسن جمال جنس مخالف ضررهایی دارد که به طورخلاصه اشاره می شود :
1_ می بینی ، می خواهی، به وصالش نمی رسی، دچارافسردگی میشوی . . !
2_ می بینی، شیفته می شوی، عیب ها را نمی بینی، ازدواج میکنی، طلاق می دهی !
3_ می بینی ، دائم به او فکر می کنی، از یاد خدا غافل می شوی، از عبادت لذت نمی بری !
4_ می بینی ، با همسرت مقایسه می کنی،ناراحت می شوی، بداخلاقی می کنی !
5_ می بینی، لذت می بری، به این لذت عادت می کنی، چشم چران می شوی، در نظر دیگران خوار می گردی !
6_ می بینی ، لذت می بری، حب خدا در دلت کم می شود، ایمانت ضعیف می شود !
7_ می بینی ، عاشق می شوی، از راه حلال نمی رسی، دچار گناه میشوی !
لذا اسلام در یک کلمه می گوید :
"نگاهت را از جنس مخالف نگاهدار"
بقول بابا طاهر شیرازی::
ِزِ دست دیده و دل ، هر دو فریاد/
که هرچه دیده بیند، دل کُند یاد.
بسازم خنجری، نیشش زِ پولاد/
زَنَم بر دیده، تا دل گردد آزاد
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احسننننتتتتتت به این دختر انقلابی👏
ایده جالبی برای تشویق دختران بد حجاب به پوشش هست مخصوصا اگه یه مطلب کوچیکی هم کنارش باشه 😍😍
#زن_عفت_افتخار
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
ایــــــــــران همــــــــــدل:
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
رمان #رنج_مقدس
#قسمت_اول
چمدان قدیمی مادربزرگ را می گذارم روی زمین و زیپش رامی کشم. یکی دوجا دندانه هایش کج شده است و گیر می کند. کمی فشار می آورم. درش راباز می کنم. علی شانه اش رابه در قهوه ای اتاقم تکیه داده است ولحظه ایی چشم از من برنمی دارد. حال مسافر کوچولو را دارم که هم به سیاره اش علاقه مند است و هم مجبوراست به سیاره ی دیگری برود. بیست سال درتنهایی خودم، دوراز خانواده، کنارپدربزرگ و مادربزرگ زندگی کرده ام و حالا از رو به رو شدن با آدم هایی که هر کدام رنگ و فکری متفاوت دارند می ترسم. من نمی توانم مثل شازده کوچولو از کنار فلسفه هایی که هرکس برای زندگی و کار و بارش می بافد چشم فرو ببندم و بی خیال بگذرم.
صبح به گل های باغچه آب داده بودم و حیاط رابا اینکه تمیز بود، دوباره آب و جارو کرده بودم. می خواستم سیاره ام راترک کنم و راهی شوم. علی بالاخره سکوتش را می شکند و آرام صدایم می کند. از دنیای فکر و خیالم بیرون می پرم ونگاهش می کنم. چشمان قهوه ایی درشتش راتنگ کرده، ابروهارادرهم کشیده و منتظر است جوابی از من بشنود. لباس ها و وسایلم راجمع کرده ام. در کمد خالی ام را می بندم. کشوها را دوباره نگاه می کنم، چه زود مجبور شدم از تمام خاطرات کودکی ام خداحافظی کنم و همه شیطنت های آزادانه ی نوجوانی ام را پشت دیوارهای این خانه امانت بگذارم و بروم؛ دیوارهای کوتاهی که به بلندی اعتماد به مردم بود.
از حالا دلم برای باغچه و درخت های میوه اش، برای ماهی های قرمز حوض بزرگش، حتی دلم برای سنگ های کف حیاطش تنگ می شود. چقدر همه اصرار می کردند پدربزرگ حیاط را موزاییک کند ومن خوشحال می شدم که قبول نمی کرد. راه رفتن روی سنگ ریزه ها و رسیدگی به سبزی ها و گل ها حس خاصی داشت. انگار با پستی ها و بلندی هایشان، کف پایت راماساژ می دهند و خستگی بدنت را بیرون می کشند؛ اما حالا این سنگ ریزه ها هم سکوت کرده اند. بهت زده اند انگار؛ مثل من که وامانده ام.
علی مقابلم می نشیند و کمک می کند تا در چمدان را ببندم. یک ساک پر از لباس ها و وسایل دوست داشتنی ام را می بندم تابه کسی هدیه دهم. برایم مهم نیست چه کسی از آنها استفاده خواهد کرد، اما می دانم که این میل و کششم به دیگر شدن، به متفاوت زندگی کردن، اصالت و عمق بیشتری دارد. باید سیاره ام راترک کنم.
وقتی که از روی تاقچه، قاب عکس جوانی پدربزرگ و مادربزرگ را برمی دارم، حس تمام شدن مثل دردی در قلبم می پیچد و در رگ هایم جریان پیدا می کند. انگار صدای پدربزرگ را می شنوم که می گوید: می بینی لیلا جان! توبزرگ شدی و زیبا. ما پیر شدیم و چروکیده. قربون قد و بالات.
گل های خشک روی تاقچه ام را نگاه می کنم. باچه علاقه ای از کوه و دشت می چیدمشان و تا خشک شود عاشقانه نگاهشان می کردم، اما حالا از همه ی گذشته ام باید بگذرم. انگار خشکی آنها آینده ام را افسرده می کند. مادر با چشمانی سرخ از گریه درحالی که لبخند بر لب دارد، با ظرف میوه داخل می شود. خانه را جمع و جور و کارتن ها را بسته بندی کرده تا حاصل یک عمر تعلق و دلبستگی مادربزرگ را به دیگری بسپارد، دلبستگی ها و وابستگی ها بگذارند یا نگذارند، باید گذاشت و گذشت.
سرم را بالا میآورم. این ده روز که مادربزرگ رفته و هر روز فقط چشم دنبال جای خالیاش گرداندهام، آنقدر گریه کردهام که سرم چند برابر سنگینتر از همیشه شده است. مادر دستش را روی زانویم میگذارد و آرام آرام نوازش میکند. از عالم خیالم نجات پیدا میکنم.
– لیلاجان! خیلیها به خاطرحسادت و رسیدن به پول و شهرت، سختی میکشند، اما تو فشار تنهایی و سختی کاری که اینجا بر عهده ات بوده متفاوت از اون سختی و رنج بیعاقبته.
با صدای تلفن همراه، نگاه همهمان میرود سمت صفحهای که روشن شده:
– یا خدا! باباتون اومد!
ادامه دارد . . .✍
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️
التماس دعا 🤲:
💕هنگامیکه نمیتوانیم چیزی را
تغییر دهیم و یا کنترلی روی آن
داشته باشیم؛
بجای جنگیدن با ان باید یاد بگیریم که
چگونه انعطاف پذیر باشیم تا بتوانیم
درهای زیادی را به سوی خودمان باز کنیم .
در این صورت است که می توانیم احساس پیروزی و شادی کنیم.
🧕🏻حجــاب و عفــاف🧕🏻
https://splus.ir/hejab_o_efaf. کانــال سـروش✳️
┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
https://eitaa.com/Hejab_O_Efaf. کانـــــال ایتــــا ✳️