📷پروفایل مشترک
🎊بمناسبت ولادت #حضرت_زهرا(س) و #روز_مادر ، همه باهم تصاویر پروفایلِ پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی خود را به نام مبارک حضرت فاطمه(س) مزیّن می کنیم!
#ولادت_حضرت_زهرا مبارکــ...🍃
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی کنیــــــــم از مادرانــــــــــی که پیـش ما نیستند و الان تو اسمونها منتظر کادوی ما هستند
با ذکر فاتحه برا تمامی مادران عزیزمون در کل کشورمون ایران که در میان ما نیستند کادویی با ارزش و بی خرج هدیـــــــــه میدیــــم
🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺@hejab_o_efaf
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌸هدیه به تمام مادران
و خواهران عزیز مون 🌸🌹
🌹که در جای جای کشور مون زندگی میکنن 🌹
و 🌹همچنین کانال مون 🌹
🌼پیشاپیش روزتون مبــــــارک🌼
🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺@hejab_o_efaf
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
🌺 پیشاپیــــــــش روزتون مبـــــــارک 🌺
#کلام_شهدا
💞غیرت علوی و حجاب زهرایی
🦋توصیهای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگهداشتن احترام پدر و مادرم در تمامی شرایط میباشد.
🌹فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم سعید مسلمی🌹
#شادی روح جمیع شهدا صلوات
°🍃🌸°
💎#تلنگر
دیروز یکیو دیدم !
با افتخار میگفت به زنم اجازه دادم روسریشو دراره:)))
دمتون گرم....
یه دختر سه ساله هم بود:))
روسریش حکم جونشو داشت!!
#بهکجاچنینشتابان؟
#پشت_انقلابمان_هستیم
️🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺ @hejab_o_efaf
.┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
🌺با سلام و عرض ادب خدمت همه همراهان عزیز 🌺
🌼🌺برا فردا مسابقه داریم و قرار هست به، ۱۰نفر از عزیزان شارژ ۵۰۰۰تومنی داده بشه 🌺🌼
🌹ممنون که کانال رو ترک نکردین و همراه ما بودید 🌹
🔰🌹🌺این اولین مسابقه کانال هست و انشالله مناسبتها همیشه مسابقات طرح میشه و جایزه ای تعلق میگیره
ممنونیم از همراهیتون🌺🌹🔰
🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺@hejab_o_efaf
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
May 11
🇮🇷🌴فنــــــــدرســک🌴🇮🇷:
🍃🥀🍃🥀
🥀🍃🥀
🍃🥀
🥀
⚜هوالعشق ⚜
📕#محافظ_عاشق_من🥀
✍ به قلم : #ف_میم
🍃 #قسمت_چهاردهم
مرصاد : خب اول کدومتون بندازم پایین ؟
مائده : مهدا ؟ میشه اول منو برسونه ؟
مهدا : آره عزیزم .
مائده : دیرت نمیشه ؟
ــ نه ، نگران من نباش .
ــ فدات شم آبجی جونم .
مرصاد : اَه اَه ، حالمو بهم زدین
مهدا : شما رانندگیت رو بکن تا به کشتنمون ندی
ــ بادمجان عزیزم ، شما بادمجان بمی آفت نداری !
ــ تو که بادمجان بم نیستی ، همین خطرناکه
مرصاد خواست جواب بدهد که زنگ تلفنش این فرصت را از او گرفت :
ــ سلام بر سرور مردان اهل جهنم !!! چطوری برادر ؟
باشه ، یادم هست .
نه ؛ ماشین دارم بیام دنبالت ؟ تو همیشه زحمتی .
آره ، من نمیدونم چرا تو رو دنبال خودش راه انداخته ... بلند خندید و گفت ؛ باشه برو مزاحم نشو ، اینجا خانواده نشسته وگرنه حالیت میکردم ... آره ما هم بلدیم ... باشه اینقدر حرف نزن ، دارم رانندگی میکنم ؛ شرت کم .
مهدا و مائده ریز خندیدند و مائده گفت : تو چرا مثل آدم حرف نمی زنی ؟
ــ چون مخاطبم آدم نبود .
ــ کی بود ؟
چشم غره ای نثار کنجکاوی خواهر نوجوانش کرد و در کمال ناباوری گفت :
ــ دوست دخترم بود
این بار همه خندیدند که مائده گفت :
ــ ترسیدم داداش فکر کردم میخوای دعوام کنی .
ــ دعوات که میکنم ، مائده جان کسی از برادر جوونش که فقط شماره مرد رو گوشیش سیوه نمی پرسه کی بود !
مهدا : وا مرصاد تو شماره مارو با اسم سیو نکردی ؟!
ــ نه !
ــ چه حرفااا ، بده گوشیتو
اول شماره خودش را وارد کرد و با تعجب رو به برادرش کرد و گفت :
ــ چرا منو موبد اعظم سیو کردی ؟!
ــ وقتی میری رو منبر باید با تبر بکشنت پایین آخه
مائده : آبجی ببین منو چی سیو کرده ؟!
مهدا پس از خنده ی متمادی گفت : مرصاد خیلی بدی ، چیه این آخه .
ــ چی بود آبجی ؟
ــ پلنگ صورتی
&ادامه دارد ...
🌹#زهرایی_شو🌹
🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺@hejab_o_efaf
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈