دانشگاه حجاب
#دام_شیطان 🔥 #قسمت_چهارم 🎬 داخل کلاس شدم. سمیرا از دیدنم تعجب کرد.رفتم کنارش نشستم. سمیرا گفت:تو که
#دام_شیطان 😈
#قسمت_پنجم 🎬
از جهان ماورای ماده سخن میگفت,من با اینکه هیچی از حرفاش نمیفهمیدم,اما همهی گفته هاش را تأیید میکردم.
بعد از ساعتی با صدای در که سمیرا بود,حرفاش را تموم کرد و اجازه داد راهی خانه شوم.
واین اول ماجرا بود....
سمیرا سوال پیچم کرد,استاد چکارت داشت,چرا اینقد طول کشید؟
چرا گردنبندت را دادی به من؟ و....
هر چی سمیرا پرسید جوابی نشنید ، چون من مثل آدمهای مسخ شده به دقایقی قبل فکر میکردم,به اون گرمای لذت بخش,احساس میکردم,هنوز نرفته دلم برای سلمانی تنگ شده,دوست داشتم به یک بهانه ای دوباره برگردم و ببینمش!
رسیدیم خانه.
سمیرا با عصبانیت گفت:بفرمایید خانوووم,انگار شانس من لالمونی گرفتی والااا
پیاده شدم بدون هیچ حرفی.
صدا زد ، همااااا
بیا بگیر گردنبندت ...
برگشتم گردنبند را گرفتم و راهی خانه شدم
مامان برگشته بود خانه.
گفت :کجا بودی مادر؟
بابات صد بار بیشتر به گوشی من زنگ زد ,مثل اینکه تو گوشیت را جواب نمیدادی.
بی حوصله گفتم:کلاس گیتار بودم,گوشیمم یادم رفته بود,بابا خودش منو رسوند...
مامان از طرز جواب دادنم ,متعجب شد آخه من هیچ وقت اینجور با بی احترامی صحبت نمیکردم و بنا را گذاشت برخستگیم
واقعاً چرا من اینجور شده بودم؟؟ مانتو قرمزم را خواستم دربیارم اما این بار دکمه هاش راحت باز شد,یاد حرف سلمانی افتادم که میگفت:قرمز بهت میاد,همیشه قرمز بپوش...
لبخندی رو لبام نشست.
تو خونه کلا بی قرار بودم ,بااینکه یک روز هم از کلاس گیتارم نگذشته بود ولی به شدت دلم برای سلمانی تنگ شده بود, اصلاً سر در نمیآوردم ، من که به هیچ مردی رو نمیدادم و تمایلی نداشتم, این حس عشق شدید از کجا شکل گرفت...
حتی تو دانشگاه هم اصلاً حواسم به درس نبود.
هنوز یک روز دیگه باید سپری میشد تا دوباره ببینمش...
دیگه طاقتم طاق شد ,شمارهی سلمانی را که در آخرین لحظات بهم داده بود ، ازجیب مانتوم درآوردم و گرفتم.
تا زنگ خورد ، یکهو به خودم اومدم وگفتم وای خدا مرگم بده الان چه بهانهای بیارم برای این تلفن؟! .....
گوشی رابرداشت,الو بفرمایید,
من:س س س سلام استاد
سلمانی:سلام همای عزیزم، دیگه به من نگو استاد ، راحت باش بگو بیژن....
خوبی؟ چه خبرا؟
من:خوبم ,فقط فقط...
بیژن:میدونم نمیخواد بگی ,منم خیلی دلم برات تنگ شده,میخوای بیا یه جا ببینمت؟
با این حرفش انگار دنیا را بهم داده بودند.
گفتم:اگه بشه که خوب میشه
بیژن:تانیم ساعت دیگه بیا جلو ساختمان کلاس ، باشه؟؟
من:چشم ,اومدم
مامان و بابا هر دوشون سر کار بودند.
یه زنگ زدم مامان,گفتم بیرون کار دارم.
مامان هم کلی سفارش کرد که مراقب خودت باش و....
آژانس گرفتم سمت کلاس گیتار ...
#ادامه_دارد ..
#رمان
─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
شبِ قدر
شب عفو
دستِ ما
وصلِ به دامانِ شفاعتِ مولایمان
الهی به علیٍّ
یاریمان کن
درک کنیم و قدر بدانیم شب قدر را ...
#یارفیقمنلارفیقله
#تولیدی_کامل
#شب_قدر
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
شبِ قدر شب عفو دستِ ما وصلِ به دامانِ شفاعتِ مولایمان الهی به علیٍّ یاریمان کن درک کنیم و قدر ب
تو این شبهای دلدادگی
شبهایقدر
خادمینتون در کانال دانشگاه حجاب رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
.
001-ادراک-مفاهیم-شب-قدر.mp3
33.68M
💢ادراک مفاهیم شب قدر😔
چه کنیم که شبهای قدر را درک کنیم؟
[ حجت الاسلام عالی ]
🖤 ایام شهادت مولای متقیان امیرالمومنین بر شیعیان تسلیت باد🏴
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دختـــرگلـــــــــــــ🌹
🤔اگه تا حالا فکر کردی چادر باید بهت بیاد یا طرح و مدلش و دوست داشته باشی تا انتخابش کنی!
اشتباه کردی🤨
چون چادر باید اول به دلت بشینه ❣
تا بعد رو سر بزاریش😌
🧠اگه انتخابت از روی منطق باشه
❤️و بعد با قلبت اون رو بپذیری
🌪دیگه با یه نسیم یا باد نظر منفی
اطرافیانت
😕یا با کمی سختی که شاید سَرکردنش داشته باشه
حاضر نیستی اونو از خودت جدا کنی
😇اونوقته که این سیاهِ سادهی جذاب
میشه یار همیشگی و دژ امنیتت
#تولیدی_کامل
#چادرانه 🦋
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️یه سوال
🤔 میشه راهنماییم کنید که یه مدیر مدرسه دخترانه "متوسطه اول و دوم" برای نهادینه کردن حجاب بین #دانش_آموزان چه کارهایی میتونه انجام بده⁉️
1️⃣ مسئولین مدرسه از مدیر و معاون گرفته تا تمامی معلمین بهتره حجاب مناسبی داشته باشن چون اثر رفتار بیشتر از گفتار هست📌
2️⃣ رفاقت مسئولین مدرسه .وقتی یه مسئول یا معلمی که پوشش کامل داره با بچه ها رفیق باشه و خوش اخلاقی کنه بچه ها اونو الگوی خودشون میکنن و به تبع لوازم الگو گیری که شباهت در ظاهر هست رو هم انجام میدن.دقت کنید اول رفیق بشید با دانش آموزان(با حفظ شأن مربی) بعد آموزش اعتقادی داشته باشید.
3️⃣ برای خدایی کردن دانش آموزها باید از معلم ها شروع کرد ، چه بسا بین معلمانِ ،باشند کسانی که متأسفانه تفکرات درستی ندارن و هر چه ریسیدین پنبه کنن.😒
4️⃣ برگزاری مسابقه کتابخوانی به صورت عمومی در کل مدرسه به همراه اهداء جوائز ، پیشنهاد میشه در کنار پاسخ نامه ، بازخورد مطالعه کتاب رو هم بگیرید و دلنوشته های بچه ها رو در برد مخصوصی در مدرسه بدون نام بچسبونید "کتابچه گلپوش جهت مسابقه پیشنهاد میشه"📕
5️⃣ دعوت کردن از مبلغین توانمند برای حضور در سر کلاس ها و گفتمان عفاف و حجاب در کلاس ها با رویکرد پاسخ به شبهات اعتقادی👨🏫
6️⃣ جشن حجاب به صورت عمومی و با اهداء جوائز🎁 به متحولین و دعوت از شخصیت های برجسته با حجاب.
7️⃣ برگزاری اردوهای زیارت شهدا و راهیان نور ؛ شناخت شهدا و هدفشون پوشش بهتر رو هم به دنبال داره🤝 البته اردوهای تفریحی مفرح مثلاً پارک بانوان هم زمان خوبیه برای ارتباط گیری با دانش آموزان در محیطی دوستانه
8️⃣ حضور مستمر مشاور فرهنگی در مدرسه " روزانه یا هفتگی" ؛ هستن کسانیکه میخوان محجبه بشن ولی با توجه شرایط خانواده و فامیل و جو محیط نیاز به مشاورههای خصوصی دارن🗣
9️⃣ دعوت از متحول شدگان برای صحبت و گپ و گفت صمیمی با بچه ها(از گروه «رُگا» میتونید تو این زمینه کمک بگیرید)🎤
🔟 برگزاری نمایشگاه عفاف و حجاب در خود مدرسه🎈
1️⃣1️⃣ ارتباط گیری با خونواده های دانش آموزان از کلاس های آموزشی گرفته تا پرسش و پاسخ های تربیتی ؛ چه بسا دانش آموزی که ریشه پوشش بدش به فرهنگ خونوادهش برمیگرده با تاثیر بر روی خونواده ها حداقل مانع محجبه شدن بچه ها از طرف خانواده برداشته میشه.😊
2️⃣1️⃣ افزایش معنویت و ایجاد فضای فرهنگی در محیط مدرسه از چسبوندن پوستر و عکس نوشته گرفته تا پخش صوت های کوتاه و مداحیهای مرتبط با حجاب ، عفاف ، نماز و ... در زنگ های تفریح " البته به گونهای نباشه که حس زدگی ایجاد کنه مثلا هر زنگ واسه حجاب صوت پخش نشه و یه برنامه هفتگی باشه با صوت های متفاوت چه سخنرانی های داستان گونه کوتاه و جذاب چه مداحی های خوب"🎞
3️⃣1️⃣ به دانش آموزان توانمند چه متحول شدگان و چه محجبه های سابق مسئولیت اجرایی ترویجی یا آموزشی حجاب داده بشه ؛ مثلا در بیرون مدرسه فضایی برای مناظره و مربیگری اون ها فراهم بشه ، معمولا مروّج یک شیء دیگر مخالف اون شیء نمیشه. البته این کار نیاز به برنامه ریزی دقیق تر و پشتیبانی بیشتر داره.👌
۱۴. تشویق معلمان محجبه
۱۵. معرفی یا دعوت از شخصیت های علمی محجبه
👈برای مطالعه بیشتر #حجابدر_مدرسه رو دنبال کنید
🌼روزمعلم بر آموزگاران دلسوز و متعهد سرزمینم مبارک باد🌼
#تولیدی #پرسش_پاسخ
#معلم #مدیرمدرسه
#ترویج_حجاب
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌼🌱
🌱
#جرعهایازدریایافتتاح🌊
خدایا!
توبهممحبتمیکنیومننمیپذیرم😓
〰〰〰
💗فرازی از
دعای زیبای #افتتاح📖
#پروفايل 🦋
#رمضان 🌜
#تولیدی_کامل
🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
#تولد_دوباره
🕌بازدید از مسجد و مشاهده رفتار خوب مسلمان ها سبب مشرف شدن دختر انگلیسی به اسلام
🔻«عایشه روزالی» دختر ۲۴ ساله انگلیسی برای یک سفر توریستی به ترکیه سفر می کنه و برای بازدید از جاذبه های گردشگری ترکیه در اینترنت سرچ می کنه و تصمیم می گیره از «مسجد آبی» یا «مسجد سلطان احمد» که به مسجد ایاصوفیه مشهور شده بازدید کند
🔻قبل از ورود به مسجد برای خودش روسری می خره تا احترام اون مکان مقدس رو نگه داره و باعث ناراحتی مسلمون ها نشه.
وقتی وارد مسجد می شه مجذوب آرامش و حس خوبی که در فضای مسجد حاکم بود میشه.یک تسبیح به دست می گیره و به نمازگزاران نگاه می کنه
🔻برخلاف اون تصویر خشنی که رسانه های انگلیسی از مسلمون ها ساختن مسلمان ها رو بسیار مهربان و دوست داشتنی می بینه.قبل از خارج شدن از مسجد قرآن رو برمیداره و دو صفحه می خونه
🔻از خواندن قرآن لذت می بره و یک نسخه قرآن ترجمه انگلیسی می خره و به کشورش برمی گرده.قرآن رو در عرض دو سه ماه می خونه و شهادتین جاری می کنه
🔻قبل از مسلمان شدنش دوست داشت بازیگر بشه.اما حالا نظرش عوض شده.در یوتیوب فیلم های تازه مسلمون هارو به اشتراک می ذاره تا به بقیه کمک کنه راه درست رو پیدا کنن
🌐منبع:https://www.aa.com.tr/en/culture/british-woman-finds-islam-on-turkey-trip/2189336
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#دام_شیطان 😈 #قسمت_پنجم 🎬 از جهان ماورای ماده سخن میگفت,من با اینکه هیچی از حرفاش نمیفهمیدم,اما
#دام_شیطان😈
#قسمت_ششم 🎬
رسیدم جلوی ساختمان
سلمانی منتظرم بود . آومد جلو دستش را دراز کرد سمتم
من که این کارها را حرام میدونستم ، بی اختیار دست دادم ...وااای دوباره تنم داغ شد...
سلمانی اشاره کرد به ماشینش و گفت میخوام یک جای جالب ببرمت ,حاضری باهام بیای..
تو دلم گفتم:توبگو جهنم ,معلومه میام.
با یک لبخندی نگاهم کرد و گفت فرض کن جهنم...😊
وای من که چیزی نگفتم , باز ذهنم را خوند!
داشتم متقاعد میشدم ,بیژن از عالم دیگه ای هست...
سوار شدم، سلمانی نشست و شروع کرد
به توضیح دادن:ببین هما جان, اینجایی که میبرمت یه جور کلاسه , یه
جور آموزشه, اما مثل این کلاسای مادی و طبیعی نیست,خیلیا برای درمان دردهاشون میان اونجا,انواع دردها با فرادرمانی ,درمان میشه,خیلیا برای کنجکاوی میان و برخی هم برای پیوند خوردن به عرفان وجهان ماورای طبیعی,جهان کیهانی میان
هرکس که ظرفیت روحی بالایی داشته باشه به مدارج عالی دست پیدا میکنه
به طوری که میتونه بیماریها را شفا بده ,اصلا یه جور خارق العاده میشه...
بیژن هی گفت و گفت...
من تابه حال راجع به اینجور کلاسها چیزی نشنیده بودم,
اما برام جالب بود,
بیژن یک جوری حرف میزد که دوست داشتم زودتر برسیم
خیلی دوست داشتم بتونم این مدارج را طی کنم.......
و این اولین برخورد حضوری من با گروه به قول خودشون عرفان حلقه , یا بهتره بگم حلقه ی شیطان بود.....
رسیدیم به محل مورد نظر
داخل ساختمان شدیم.
کلاس شروع شده بود.
اوه اوه کلی جمعیت نشسته بود
یه خانم محجبه هم داشت درس میداد.
به استادهاشون میگفتن (مستر)
ما که وارد شدیم ,خانمه اومد جلو مثل اینکه بیژن درجهاش از این خانمه بالاتر بود.
مستر:سلام مسترسلمانی,خوبی استاد,به به میبینم شاگردجدید آوردین
بیژن:سلام مستر ,ایشون شاگرد نیست ,هما جان ,عزیز منه,
سرش را برد پایین تر و آهسته گفت ,قبلا هم اسکن شده..
چیزی از حرفهاش دستگیرم نشد
مستر گفت:ان شاالله خوشبخت بشید با اون قبلیه که نشدید ان شاالله باهما جان خوشبختی را بچشی...
این چی میگفت ,یعنی بیژن قبلا ازدواج کرده وجدا شده بود؟؟
رفتم نشستم,جوّ جلسه معنوی بود از کمال روح و رسیدن به خدا صحبت میکردند....
#ادامه_دارد ...
#رمان
─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
تجربه پس از مرگ 🎵جلسه هشتاد ونه #شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت #براساس واقعیت 🔺تجربه نزدی
سه دقیقه در قیامت 90(1).mp3
35.86M
تجربه پس از مرگ
🎵جلسه نود
#شرح_و_بررسی_کتاب_سه دقیقه_درقیامت
#براساس واقعیت
🔺تجربه نزدیک به مرگ یک جانباز #مدافع_حرم
👤استاد امینی خواه
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#تلنگرانه
#رفیقانه
یه پسر مؤمن ❗️
چشمش👀 رو قاب نامحرم نمیکنه
یه دختر مؤمن❕
هم زیباییاش رو نصیب نامحرم نمیکنه
#تولیدی_کامل
#پروفایل
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی حاج آقا دانشمند
🎬موضوع: اصلا دعا چیه
✅ دعا کلید تمام نیازهاست
👤 استاد دانشمند
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
⚠️
وقتی حجــاب از جوامع غربی رفٺــ...👆
👫
⬇️
⬇️
⬇️
🐕 💓🚶♀ 😱
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
⛓♥️⛓
#جرعهایازدریایافتتاح🌊
خدایا!
به تو شکایت میکنیم از نبود پیامبرمان و غیبت مولایمان...😔
〰〰〰
💗فرازی از
دعای زیبای #افتتاح📖
#پروفايل 🦋
#رمضان 🌜
#تولیدی_کامل
🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشگاه حجاب
#دام_شیطان😈 #قسمت_ششم 🎬 رسیدم جلوی ساختمان سلمانی منتظرم بود . آومد جلو دستش را دراز کرد سمتم من که
#دام_شیطان 🔥
#قسمت_هفتم 🎬
از خدا و معنویات صحبت میکردند ,منم اینجور بحثها را دوست داشتم اما یک چیزایی عنوان میکردند که با اعتقادات مذهبی من سازگار نبود!
مثلا میگفتن تو قرآن آمده ,نماز را برپا دارید ,نه اقامه کنید و نماز هر کار خوبی هست که ما انجام میدیم
,پس کار خیر بکنیم همون نمازه و احتیاج نیست رو نمازهای یومیه حساسیتی نشون بدهیم!!
یا اینکه پیغمبران و امامان هم مثل ما هستند و هیچ اجر و قرب بیشتری ندارند و ما میتوانیم با اتصال بر قرارکردن با شعور کیهانی و عالم ماورایی به مرتبهی پیغمبران و امامان برسیم😳
و حتی به شیطان میگفتند حضرت شیطان , من برام سوال شد چرا حضرررت؟؟!!
و فقط جوابم دادند شیطان عبادات زیاد کرده , روزی عزیز درگاه خداوند بوده ما نباید این امتیازات را نادیده بگیریم...
(نعوذوبالله خودشان را یک پا خدا میدونستند)
خلاصه کلاس طول کشید من یک احساس آرامش همراه با گیجی داشتم,نگاه کردم رو گوشیم ,وااای ساعت ۹شبه,
من توذعمرم شب تا این موقع بیرون نبودم😱
۱۵ تماس از دست رفته که از بابا و مامان بودند,تامن برسم خونه ساعت از ده هم گذشته....
بیژن نگاهم کرد و گفت:سه سوته میرسونمت نگران نباش...آینده از آن ماست...
در حیاط را باز کردم ,مامان و بابا هردوشون مضطرب جلو در هال بودند....
یا صاحب وحشت حالا چکارکنم😱
وارد خونه شدم,بابام با یک لحنی که تا به حال نشنیده بودم گفت:بهبه خانوم دکتر , الآنم تشریف نمیاوردید.....چرا تلفنها را جواب نمیدادی هاااا؟؟
کجابودی؟؟مردیم از نگرانی...
تازگیا عوض شدی,چت شده ؟؟
مامانم گفت:محسن جان بگذار بیاد داخل شاید توضیحی داشته باشه
با ترس وارد هال شدم ,نشستیم روی مبل.
بابا گفت:حالا بفرما ,توضییییح...
گفتم:به خدا با یکی از دوستام(اما نگفتم مرد بود)کلاس بودم.
بابا:که کلاس بودی؟؟!!اونم تااین موقع شب,تو که کلاسات صبح و عصره,
حالا چرا گوشیت را جواب نمیدادی؟؟
من:روی ویبره بود به خدا متوجه نشدم,عمدی درکار نبود.
مامان یک لیوان آب دست بابا داد وگفت:حالا خداراشکر ,اتفاق بدی نیافتاده,هما جان توهم کلاسایی را که تا این موقع هست ,بر ندار دخترم
یه نفس عمیق کشیدم وگفتم:کلاسش,خیلی معنوی بود ,مطمئنم اگر خودتونم بیاین خوشتون میاد.
بابا نگاهم کرد و گفت :مگه کلاس چی هست که ما هم با این سن و سطح سوادمون میتونیم شرکت کنیم.
گفتم:یه جور تقویت روح هست و ربطی به سن و سواد نداره,بهش میگن عرفان حلقه....
بابا یکدفعه از جا پرید وگفت :درست شنیدم عرفان حلقه؟؟؟ ازکی این کلاس را میری دخترهی ساده؟
با تعجب گفتم:مگه چه ایرادی داره؟
امشب اولین جلسه ام بود
نفس عمیقی کشید وگفت :خداراشکر, چندروز پیشا یک زنی را سوار کردم میرفت تیمارستان, توی تاکسی مدام گریه میکرد ,میگفت دختری داشتم مثل دسته ی گل,یک از خدا بی خبر فریبش میده و برای ارتباط بر قرارکردن با عالم دیگه میبرتش همین کلاسای عرفان و...
بعد از چندماه کار دختره به تیمارستان میکشه ,حتی یک بار میخواسته مادرش را با چاقو بکشه.....
رو کرد به من و گفت:دیگه نبینم ازاین کلاسها بری هااا ,اصلا از فردا خودم میبرمت دانشگاه و برت میگردونم...
پریدم وسط حرفش و گفتم :کلاس گیتارم چی میشه؟
بابا:اونجا هم خودم میبرمت و خودم میارمت,تو را به همین راحتی بدست نیاوردم که راحت از دستت بدم,تا خودت بچه دار نشی نمیفهمی من چی میگم دخترم....
آمدم تو اتاقم,وای خدای من بابا چی میگفت؟؟
شاید مادر دختره دروغ گفته,شاید دخترش روحش قوی نبوده...
.
کاش ازاین خاطره درس گرفته بودم و دیگه پام را تواین جلسات شیطانی نمیگذاشتم.
اما افسوس.....
#ادامه_دارد ..
#رمان
─┅═༅𖣔💜𖣔༅═┅─
🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
@nasimintezar_نسیم_انتظار_محمد_رضا_طاهری 1.mp3
8.93M
•°🌱
🔘 الهی العغو یا واسع العطایا
#تنظیم_استودیویی
🎧 نواآهنگ فوقالعاده👌
#شب_قدر🌙
#مناجات_شبانه 🌙
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓