❁ـ﷽ـ❁
من دکتر زهرا موحدی نیا هستم. مادر پنج فرزند☺️
پزشکی عمومی م رو سال ۹۴ تموم کردم در حالی که یک سال بود که اولین فرزندم رو داشتم.
بعد مشغول شدم به گذروندن طرح اجباری پزشکان در روستاهای جنوب کرمان، که خیلی برام تجربه ارزشمندی بود. دومین فرزندم در همون زمان طرح به دنیا اومد.
و بعد از طرح، در بهشتِ #خانه مشغول بچهها شدم. درواقع ترجیح دادم ادامه تحصیل رو به تعویق بندازم. مطب و سر کار رسمی هم نرفتم. تا سال ۱۴۰۱.
در این مدت مشغول فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شدم. جدی بود اما غیررسمی و اداری. جهادی مردمی.
بخشیش مجازی بخشی هم حضوری.
که اکثرش رو با بچههام میرفتم.
فرزند سوم و چهارم در همین زمان به دنیا اومدن.
دو سال پیش امتحان تخصص دادم. زنان و زایمان تهران قبول شدم اما نرفتم به دلایلی. سال بعد مجدد امتحان دادم و پزشکی اجتماعی دانشگاه تهران که از همون دوره عمومی هم مورد علاقهم بود قبول شدم (یه رشته با محتوای مدیریت نظام سلامت، اقتصاد سلامت، طب پیشگیری و سبک زندگی، مداخلات جامعه محور سلامت، پژوهش و اپیدمیولوژی و…)
درواقع بعد اینکه بچههام به یک سر و سامونی رسیدن، با آرامش مشغول ادامه تحصیل شدم.
و خیلی از این انتخابم راضی ام با اینکه خب از دید اطرافیان و خیلیها، این چندسال خانه نشینی (!) خیلی مذموم بود.
اما من هیچ حس #سرخوردگی و #هدررفتن نداشتم از فرزندآوری و فرزندپروری و به نظرم بی بدیل ترین و ارزشمندترین کار عالم رو انجام دادم.
و اگر برگردم هم همین کارو میکنم.
البته گفتم که، تمام مدت از یه طرف مشاوره و ویزیت مجازی پزشکی داشتم و از یه طرف فعالیت اجتماعی. اما همه در بستر و با محوریت خانه و خانواده.
در فاصله بین فرزند سوم و چهارم، یک دوره دانشگاهی طب سنتی (طب ایرانی) گذروندم؛ در دانشگاه شهید بهشتی.
همیشه خیلی به طب سنتی علاقه داشتم و خیلی هم بهم کمک کرده.
حداقل فایدهش به کار گیری محتواهای این علم در زندگی شخصی
و
شناخت مطالب سره از ناسره و بی اساس
و
تمیز آدم های مدعی و عوام فریب از افراد باسواد و کاردرستِ این حیطه است.
یه چندماه هم قبل از شروع دوره تخصص، در وزارت بهداشت مشغول کار شدم.
فرزند پنجمم در دوره تخصص به دنیا اومد؛ سه هفته بعد از پر کشیدن مادرم (در اثر سرطان پیشرفته)
همون روزی که در محضر رهبر انقلاب صحبت کردم...
چهار فرزندم همه با هم دو و نیم سال فاصله سنی دارند (از حدود ده تا دو و نیم سال)، اما آخری فاصلهش میشه سه سال 😊
از فاصله سنیشون بسیار راضی هستم و خب از نظر علمی هم ۱۸-۲۴ ماه، فاصله ایمن و مناسبی بین بارداری هاست.
دو تا بزرگترا دخترن، سه تا کوچکترا پسر😇 «يهب لمن يشاء إنثا ويهب لمن يشاء الذكور» اما خب من از همون خُرده علم و دانشی که در این زمینه داشتم هم استفاده کردم برای این نظم در جنسیت بچهها 🙃 و این اراده خدا بود که به همین نظم تعلق گرفته بود (آخری ترجیحم دختر بود که خداوند پسر عنایت کرد)
درحال حاضر که مشغول درس و دانشگاهم، بچهها صبح تا ظهر پرستار دارن؛ نعمت خدا برای من که تو برخی امور منزل هم کمک میکنن. البته دخترها و پسر بزرگم که مدرسه میرن.
سه تا فرزند اولم سزارین بودن، دوتا آخری طبیعی (ویبک) که دربارهش تو کانال نوشتم. بهرحال تا ۵-۶ تا هم میشه سزارین داشت، نگران نبودم و نیستم.
اینجا
کانال یه ابرقهرمان و یه سوپرزن و مادر همه چیز تموم نیست؛ کانال کسی که بچههاش همیشه تو خونه با هم مهربوووون و درحال بازی و خنده ان، هیچ وقت دعوا و کل کل ندارن، مامانه هم هیچ وقت دعواشون نمیکنه و ازشون عصبانیییی نمیشه🙄😦، هیچ وقت با همسرش جر و بحث نداره، از همه کارای خونه و بچه داری لذت میبره (🥴)، همه جور امکانات تو زندگی داره، مسئله اقتصادی نداره و مدام داره انواع جشن های مسخره برا بچههاش میگیره! 🙄
یا کانال یه بلاگر که میخواد با عکس و فیلم بچههاش و تعداد بچههاش و گزارش روزانه از زندگی و خورد و خوراک و مسافرتاش، فالوئرجمع کنی راه بندازه و کاسبی کنه و دیده بشه.
اینجا کانال یه مامان دکتره با نقص و قوت های خودش، توانمندی ها و ضعف های خودش، و تجربیات و دانش و آگاهی ای که دوست داره به بقیه مادرها منتقل کنه و دیدگاه و نگرشی که دوست داره بقیه باهاش آشنا بشن.
متأسفانه ویزیت مجازی ندارم به علت شدت مشغله و درس و کار. اما چندتا فایل آماده آموزشی دارم (جنسیت، دوره بارداری، قبل بارداری، بلوغ دختران). مشاوره خانواده و مشکلات تخصصی کودک و نوجوان هم بلد نیستم 😢
خوشحالم که با شما همراهم و ممنون که میخونید.
برا خوندن نوشتههای #مادرانه یه کم باید تو کانال بگردید.
صفحهم تو اینستاگرام هم اینه
@dr.mother8