من گناه ميكنم او اشک ميريزد
من اشتباه ميكنم او شرمسار ميشود
من به او بدی ميكنم او پير ميشود
آری او مادر است نميتواند مهربان نباشد
📚@Hekayat_org
📘 #حکایت
پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجد مى رفت .
دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد ،چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد، خيس وگلى شد. به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت ، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه ،اى پير ،من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!!!
گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی
📚@Hekayat_org
بهترین تعریفی که از تنهایی شنیدم این بود "ماهها خودم نبودم و کسی متوجه نشد"
📚@Hekayat_org
❣️دکتر انوشه :
پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد
همین که دیگر میل خرید یک جوراب سفید را نداشته باشی
همین که صدای زنگ تلفن و یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند
همین که فکر سفر برایت کابوس باشد
همین که مهمانی دادن و مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد
همین که در دیروز زندگی کنی
از آینده بترسی
و زمان حال را نبینی
بی آرزو باشی ... بی رویا باشی
بی هدف باشی ... عاشق نباشی
برای رسیدن به عشق خطر نکنی
برای آرزوهایت نجنگی
یاد دوستی در قلبت نباشد
شک نکن حتی اگر جوان باشی
پیرگشته ای
*(( زندگی را زندگی کن ))*
📚@Hekayat_org
چه کسی گفت زمان طلاست؟ !!!
من مزه مزه اش کردم زمان عین الکل ثانیه ثانیه میسوزاند مست که شدی چشمهایت را باز میکنی و میبینی عمرت گذشته و تو ماندی و خماری از دست رفتن یک عمر!
فروغ فرخزاد
📚@Hekayat_org
سکه ها همیشه سر و صدا می کنند،
اما پول های کاغذی همواره ساکت اند
پس وقتی ارزش شما زیاد می شود
ساکت و فروتن باقی بمانید.
📚@Hekayat_org
📙#داستان_تاریخی
روزی مردی به دربار کریمخان زند میرود و ناله و فریاد سر میدهد. کریمخان علت را جویا میشود، مرد با درشتی میگوید: دزد همه اموالم را برده است!
کریم خان میپرسد:
وقتی اموالت به سرقت رفت کجا بودی؟!
مرد میگوید خواب بودم! کریمخان میگوید خب چرا خوابیدی که اموالت را ببرند؟ مرد میگوید: من خواب بودم چون فکر میکردم تو بیداری! کریم خان سکوت میکند و سپس دستور میدهد خسارتش را از خزانه جبران کنند و در پایان میگوید:
این مرد راست میگوید، ما باید بیدار باشیم...
📚@Hekayat_org
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پــروردگــارا
⭐️در این شب دل انگیز
🌸آنچه را که بیصدا
⭐️از قلب عزیزانم گذر کرده
🌸در تقدیرشان قرار ده
⭐️تا لذتی دو چندان را
🌸برایشان به ارمغان بیاورد
⭐️شبتون بخیر و سراسر آرامش🌙✨
📚@Hekayat_org
بیدارشو!
نفس عمیق بکش
به صبح سلام کن
به دنیا سلام کن
به عزیزانت درود بفرست
آرامش، شادی،عشق، شعف
لبخند، امید، زندگی
مال توست!
عاشق باش و ببخش
سلام دوستان صبحتون بخیر
📚@Hekayat_org
این بیت از مولانا تو هر حس و حالی که باشی وادارت میکنه به آرامش برسی :
واگر بر تو ببندد همه رَهها و گذرها
رَه پنهان ِنماید، که کس آن راه نداند...
📚@Hekayat_org
📕#حکایت
چنین حکایت کنند که روزی حاکمی بزرگ دستور داد تا باغبان قصر را در میدان شهر گردن زنند. وزیر که مردی خردمند بود چون این بشنید، خواست تا علت را جویا شود تا شاید گره کار به دست بگشاید. پس با عجله نزد حاکم رفت و پس از عرض ارادت و بندگی گفت که ای حاکم این نگون بخت چه گناهی مرتکب شده که چنین عقوبتی بر او رواست؟
حاکم نگاهی از روی غضب به وزیر کرد و گفت این نگون بخت که می گویی چند باریست که چون دزدان به قصر دست درازی می کنند و از دیوار باغ راه فرار می جویند، هر چه در پی دزدان می دود بدانها نمی رسد. بار اول و دوم و سوم را بخشیدیم، ولی به حتم او را عمدی در کار است. گمان ندارم که این باغبان رفیق قافله و شریک دزدان است.
وزیر چون این بشنید تبسمی کرد و گفت: ای حاکم نه این مرد باغبان و نه هیچ باغبان دیگری دزدان را دست نتوان یافت.
چون او برای حاکم میدود و دزدان برای خود
📚@Hekayat_org
🌱🕊📕
فرانسويها ضرب المثلى دارند كه مىگويد :
تنها احمق ها هستند كه عوض نميشوند.
به اين معنا، نه تنها در زبان فارسى ضرب المثلى نيست،
بلكه برعكس، ضرب المثلی هست كه مى گويد :
حرف مرد يكى است.
آيا آنجا كه مقاومت در برابر تغيير و لجبازى در پذيرش اشتباه ريشهاى فرهنگى مىيابد مىتوان به فردايى بهتر خوشبين بود؟
امثال و حکم
#دهخدا
#یک_دقیقه_مطالعه
📚@Hekayat_org