✨﷽✨
#تلنگر
✍گویند عبید در زمان پیرى با اینکه چهار پسر داشت تنها بود و فرزندانش هزینه زندگى او را تامین نمیکردند، لذا او چاره اى اندیشید و هر یک از پسران را جداگانه فراخوانده و به او میگفت:
من علاقه خاصی به تو دارم و فقط به تو میگویم حاصل یک عمر تلاش من ثروتی است که در خمره ای گذاشته و در جائی دفن کرده ام. پس از مرگم از فلان دوست مکان آن را پرسیده و آن ثروت را براى خود بردار
این وصیت جداگانه باعث شد که پسرها به پدر رسیدگى و محبت کنند و عبید نیز آخر عمرش با آسایش زندگی کرد تا از دنیا رفت. پسرانش بعد از دفن پدر نشانی دفینه را از دوست وی گرفته آنجا را حفر کردند تا سر و کله خمره پیدا شد
اما وقتى خمره را باز کردند، داخلش را از سکه های طلا خالی و تنها ورقی یافتند که بیت شعری در آن نوشته بود:
خداى داند و من دانم و تو هم دانى
که یک فُلوس ندارد عبید زاکانى
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌼تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها سبب عفو و بخشش
✍امام صادق علیه السلام:
مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها قَبْلَ أَنْ یثْنِی رِجْلَیهِ مِنْ صَلاَةِ اَلْفَرِیضَةِ غُفِرَ لَهُ وَ یبْدَأُ بِالتَّکبِیرِ.
هر که بعد از نماز واجب و قبل از آن که روی از قبله برگرداند، خداوند متعال را به تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام مورد تقدیس قرار دهد و تسبیح را با الله اکبر آغاز نماید، خداوند او را مورد عفو و بخشش قرار می دهد.
📚 بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۳۲
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
🌼حکایت بسیار شنیدنی
✍استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم آیت الله کشمیری میفرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زندهس یا مرده، گفت مرده.
آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود. این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلاً فاطمه. ولی این شخص می فهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک! آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها)، به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن، به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه!!!.
*اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت فرزند شیطان در رکاب امیرالمومنین -
از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آورده است:
(در کوههای تِهامَه) مردی که قامتش چون نخل، بلند بود، نزد رسول خدا (ص) آمد. درود فرستاد و حضرتش جواب فرمود.
آنگاه، پیامبر (ص) فرمود: همچون جنیان سخن میگویی! کیستی ای بنده خدا؟ پاسخ گفت: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم.
حضرت فرمود: بین تو و ابلیس، حدفاصلی جز دو پدر نیست؟
گفت: چنین است ای رسول خدا (ص).
حضرت فرمود: بر تو چه رفته است؟
گفت: روزگارم را به بیهودگی گذراندم مگر اندکی را. من روزی که قابیل، هابیل را کشت نوجوانی بودم که میتوانستم سخن بگویم. اعتصام به حبل الهی نداشتم، در بیشه میگشتم و از تپّهها بالا میرفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت مینمودم.
پیامبر (ص) فرمود: چه بد سیرهای است روش پیری که در سنین کهنسالی به اندیشه مینشیند و جوانی که در سنین جوانیش در آرزوها و خیالپردازی، روزگار میگذراند.
آن جن گفت: من توبه کردهام.
فرمود: به دست چه کسی؟
به دست نوح (ع) وقتی همراه نوح (ع)
شرح کامل داستان در کلیپ☝️🎥
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
⚜پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله:
🔸برادرم عيسى عليه السلام از شهرى می گذشت كه ديد مرد و زنى با هم دعوا می کنند. فرمود: «شما دو را چه شده است؟».
🔹مرد گفت: اى پيامبر خدا! اين زن، همسر من است، عيبى ندارد، زن خوبى است؛ امّا دوست دارم از او جدا شوم.
🔸عيسى عليه السلام فرمود: «پس به من بگو مشكل او چيست؟».
🔹گفت: او پيرچهره است، بى آن كه سال خورده باشد.
🔸فرمود: «اى زن ! آيا دوست دارى كه طراوت به چهرهات باز گردد؟».
🔹زن گفت : آرى.
🔸عيسى عليه السلام به او فرمود: «زمانى كه غذا مىخورى، از سير شدن بپرهيز؛ زيرا اگر غذا، بيش از اندازه خورده شود، طراوت چهره از بين مىرود».
🔹زن به دستور عيسى عليه السلام عمل كرد و طراوت به چهرهاش بازگشت
📚 بحارالأنوار ج 14 ص 320
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
سلام😊✋
امروزتون زیباو پر از خبرهای خوب 😊
و پراز موفقیت🌸
لحظه هاتون سرشار🌸
آرامش و دلخوشی 🌸
امیدوارم امروز خدا💖
سرنوشتی دوستداشتنی🌸
زندگی پراز عشـق 💕
روزی فراوان ، لبی خندان و 😊
دلی مهربون براتون رقم بزنه🙏
#صبحتون_بینظیر🌸🍃🌸
حجتالاسلام محمد رضایی شریف آبادی یکی از مبلغان فعال در مناطق محروم کشور به خصوص در مناطق جنوبی کرمان است.خاطره ی خوب از آقای شریف ابادی مربوط میشود به یک راهنمایی و دبیرستان دخترانه عشایری، مدیر مدرسه منطقه محروم -که روحانی کم آنجا میرود- به من گفت: اگر میشد به شما نشان میدادم که خیلی از بچههای ما در اینجا نماز شب میخوانند، خلاصه ما در این مدرسه سخنرانی کردیم و بعد از سخنرانی به سؤالهای دانشآموزان پاسخ میدادیم تا اینکه دانشآموزی پیش من آمد و گفت: من وقتی به چهره بعضیها نگاه میکنم، چهرهشان خیلی نورانی است و بعضی دیگر چهره بسیار وحشتناک و ترسناکی دارند که شبها از ترس خوابم نمیبرد.
خیلی برای من عجیب بود که یک دانشآموز دختر دوم دبیرستانی به این درجه رسیده باشد، من که هنگام پاسخ به سؤالها سرم پایین بود، هنگامی که دانش آموز این جمله را گفت، مو بر تنم سیخ شد و پیش خودم گفتم که الان آبروی من رفته است و معلوم نیست من را چگونه میبیند! بنابراین اولین سؤالی که کردم گفتم: من را چگونه میبینی؟! گفت: بعضیها را همان طور که هستند میبینم، شما را عادی میبینیم! نفس راحتی کشیدم، بعد یک نگاهی به ایشان کردم دیدم: بله چه حجابی دارد! در آن منطقهای که زنان چادر سر میکنند ولی حد و حدود حجاب را زیاد رعایت نمیکنند، دیدم چقدر محجبه است.
بعد ادامه داد: میخواهم کاری کنم که دیگر چهره برخی افراد را ترسناک نبینم، شبها واقعاً میترسم و خوابم نمیبرد، از آنجایی که خودم جواب سؤال را نمیدانستم، به منزل یکی از علمای بزرگوار زنگ زدم و گفتم که چنین سؤالی از من شده است، آیا چنین چیزی میشود؟
ایشان گفتند: بله! اشکال ندارد، تقوا داشته و خدا این توفیق را به ایشان داده، به او بگو که به هیچ کس نگوید، والا سلب توفیق میشود، به این عالم ربانی گفتم که میگوید میترسم!
گفت: توجیه کنید که ترس ندارد، بلکه توفیقی است که خدا به اولیاء الله و دوستانش میدهد، قدرش را بداند و خدا را شکر کند، بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، از آن دختر سؤال کردم که شما نماز شب میخوانید؟! بعد با یک اکراهی که دوست نداشت بگوید، گفت: بله! من نماز شب میخوانم.
آن دختر محجبه دوم دبیرستان منطقه محرومی که خیلیها در آنجا نماز نمیخوانند، چون روحانی نداشتند که بروند و در گوش آنها بگویند نماز بخوانید، نماز که هیچ! نماز شب هم میخواند، خداوند به ایشان توفیق داده که به چنین مقاماتی برسد.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد حسینی قمی
📽موضوع: خدا چه کسانی را دوست دارد؟
↶【به ما بپیوندید 】↷
________________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
بانوی عارفه 🕌
رابعه عدویه از بانوان سعادتمندی است که بر اثر انجام کارهای نیک و تلاش در مسیر سعادت نام نیکو از خود به یادگار گذاشته و در عرفان و سلوک به مقاماتی نائل آمده است .
روزی جمعی از مردم بصره بر در خانه عدویه رفتند و گفتند : ای رابعه مردان را سه فضیلت است که زنان را نیست ،
۱)آن که مردان عقل کامل دارند و زنان ناقص العقلند و دلیل بر نقصان عقل انهات این که گواهی دو زن برابر گواهی یک مرد است
۲) انکه زنان ناقص الدین هستند زیرا در هر ماه چند روز از نماز و روزه می مانند
۳) هرگز زنی به مقام نبوت نرسیده است .
رابعه گفت : اگر گفتار شما درست باشد زنان را نیز سه فضیلت است که مردان را نیست .
۱)ان که در میان انها مخنث نیست ( مرد بی غیرت )
۲)همه انبیاء و صدیقان و شهیدان و صالحان در دامن زنان پرورش یافته اند و در کنار ایشان بزرگ شده اند
۳)انکه هیچ زنی ادعای خدائی نکرده است و این جرات و بی ادبی در طول تاریخ به خداوند از مردان سر زده است
📜حکایت و داستانهای شگفت قرآنی
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
17.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨آیه معجزه آسای قرآن کریم که حاجات را برآورده میکند !!
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
مرحوم آیت الله العظمی اراکی(ره) که از بزرگان عالم اسلام و از فقیهان وارسته بودند ، فرمودند :
مرحوم آخوند ملّا محمد کبیر ، قطعه زمینی در اطراف سلطان آباد اراک داشته که در آن زراعت می کرد ، و نان سال اهل و عیال خود را از آن زمین به دست می آورد .یک وقت که حاصل زمین را خرمن کرده بود و در دشت ، خرمن های دیگری نیز وجود داشت ، کسی عمداً یا سهواً آتش روشن می کند باد می وزرد و
آتش به خرمن ها می افتد و خرمن ها یکی پس از دیگری در آتش می سوزد .
شخصی نزد مرحوم آخوند کبیر می ورد و می گوید : چرا نشسته ای ؟
نزدیک است خرمن شما آتش بگیرد .
آخوند کبیر تا این سخن را می شنود
عبا و عمّامه را می پوشد و قرآن به دست ، به سر خرمن می رود و رو به
آتش می ایستد و خطاب به آن می گوید : ای آتش ، این نان خانواده و اهل
و عیال من است ، تو را به این قرآن قسم می دهم متعرّض این خرمن نشوی. در حالی که تمام خرمن های دیگر خاکستر شده بود ، این یک خرمن سالم ماند !
هر کسی می آمد و می دید ، انگشت حیرت به دندان می گرفت و متحیّر می شد که چطور خرمن سالم مانده است ؟!
این بزرگوار تربیت شده و درس گرفته از مکتب حضرت ابراهیم (ع) هستند
که چون خداوند به آتش امر کرد :
یا نارُ کُونی بَرداً وَ سَلاماً « انبیاء - 69 »
ای آتش ، سرد و مایه ی ایمنی باش
آنان آموخته اند که هر چیزی ممکن است به امر خداوند و به اذن او انجام
گیرد .
📜حکایت و داستانهای شگفت قرآنی
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi