🌺👌خلاصه ی نامه های بسیار زیبا و حیرت آور از سوی پروردگار به همه انسانها :
سوگند به روز، وقتی که نور میگیرد و به شب، وقتیکه آرام میگیرد، که من نه تو را رها کردهام و نه با تو دشمنی کردهام. (ضحی 1-2)
افسوس که هرکس را بسوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او را بسخره گرفتی! (یس 30)
و هیچ پیامی از پیامهایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. (انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام. (انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی وچنان متوهم شدی که گمان کردی خودت بر همه چیز توانایی! (یونس 24)
و این درحالی بود که حتی مگسی را هم نمیتوانستی و نمیتوانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمیتوانی از او پس بگیری. (حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام
وجودت لرزید(چه لرزشی!)، گفتم کمکهایم در راهست و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک کردی. (چه شکهایی!) (احزاب 10)
تا زمین با آن وسعتش بر تو تنگ آمد. پس حتی ازخودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من بسوی تو باز گشتم تا تو نیز بسوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی در تاریکیها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم، با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک
کردی. (انعام 63-64)
این عادت دیرینه ات بوده که هرگاه خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رو بسوی دیگر کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من ناامید شدی. (اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوش تو باری که می شکست پشتت را؟
(سوره شرح 2-3)
آیا غیر از من، خدایی برایت خدایی کرده است؟ (اعراف 59)
پس کجا میروی؟ (تکویر 26)
پس از این سخن، دیگر به کدام سخن میخواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6)
مرا بیاد می آوری؟ من همانم که بادها را میفرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرهای پاره پاره را به هم فشرده میکنم تا قطره ای باران از خلال آنها بیرون آید و بخواست من به تو اصابت کند تا تو
فقط لبخند بزنی، و این درحالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران،
ناامیدی تو را پوشانده بود.
(روم 48)
من همانم که میدانم در روز روحت چه جراحتهایی بر میدارد! و در شب، تمام روحت را درخواب باز پس میگیرم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آنرا به زندگی بر انگیخته، و تا مرگت که بسویم بازگردی، به اینکار ادامه میدهم. (انعام 60)
من همانم که وقتی می ترسی، به تو امنیت می دهم. (قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یکبار دیگر با هم باشیم. (فجر 28-29)
تا یکبار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.
(مائده 54)
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#اهميتوچرايیدعابرایظهور
وسیلهای به سوی خداوند متعال...
🔹خدای عزوجل فرمان داده که به سوی او وسيله گرفته شود، آنجا که فرموده:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.
"اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا بترسيد و به او تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد. باشد كه رستگار گرديد." سوره مائده، آيه ۳۵
🔹در اين آيه سه چيز سبب رستگاری و نجات معرفی شده که هر سه در دعا برای حضرت صاحب الزمان جمع است.
1. اولين مراتب تقوا، ايمان است و دعا برای آن حضرت نشانهی #ايمان و #سبب_کمال آن است.
2. معنی وسيله، رشتهی ارتباط و نزديک شدن است و دعا رشتهی ارتباط و نزديک شدن به خداوند است.
بی ترديد دعا برای تعجيل فرج، از اهم وسايلی است که خداوند وسيله به سوی خود قرار داده.
3. از اقسام جهاد، جهاد با زبان است که دعا برای فرج نيز از اين نوع است.
📚مکيال المکارم، ص ۲۲۶
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹#داستان_آموزنده
مالك اشتر كه از اميران ارتش اسلام و فرمانده سپاه على (ع) بود روزى از بازار كوفه عبور مي كرد. پيراهن كرباسى در برو عمامه اى از كرباس بر سر داشت . يك فرد عادى و بى ادب كه او را نمى شناخت با مشاهده آن لباس كم ارزش ، مالك را حقير و خوار شمرد و از روى اهانت پاره كلوخى را به وى زد. مالك اشتر اين عمل موهن را ناديده گرفت و بدون خشم و ناراحتى ، راه خود را ادامه داد. بعضى كه ناظر جريان بودند به آن مرد گفتند : واى بر تو، آيا دانستى چه كسى را مورد اهانت قرار دادى ؟
جواب داد: نه .
گفتند : اين مالك اشتر دوست صميمى على (ع) است .
مرد از شنيدن نام مالك بخود لرزيد و از كرده خويش سخت پشيمان شد، نمي دانست چه كند. قدرى فكر كرد، سرانجام تصميم گرفت هر چه زودتر خود را به مالك برساند و از وى عذر بخواهد، شايد بدين وسيله عمل نارواى خويش را جبران كند و از خطر مجازات رهايى يابد. در مسيرى كه مالك رفته بود به راه افتاد تا او را در مسجد به حال نماز يافت . صبر كرد تا نمازش تمام شد، خود را روى پاهاى مالك افكند و آنها را مى بوسيد. مالك سؤ ال كرد : اين چه كار است كه مى كنى ؟
جواب داد : از عمل بدى كه كرده ام پوزش مى خواهم.
مالك با گشاده رويى و محبت به وى فرمود: خوف و هراسى نداشته باش . به خدا قسم به مسجد نيامدم مگر آنكه از پيشگاه الهى براى تو طلب آمرزش نمايم .
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
1.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙#استادپناهیان
ظهور قابل پیش بینی است!
کدوم محقق نشده..؟!
محاسبه کنین دیگه کار از دعا گذشته...!!
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
مرگ خوب / مرگ بد
◀️محمّد بن مُنكدِر که صوفی مسلک بود، امام باقر ع را دید که در هوای گرم به سوی نخلستان ميرود.
▫️پيش آمد و گفت: در اين هوای گرم، طلب دنيا سزاوار نيست!
❓اگر در اينحال مرگت فرا رسد در پيشگاه پروردگار چه خواهی گفت؟
✅حضرت گفتند: اگر مرگم در اينحال برسد، در راه انجام وظيفه و كسب مال حلال برای خود و عيال و حفظ آبرو و زندگيِ كفاف بوده است و در پيشگاه خداوند مأجور خواهم بود.
من از مرگ بيم دارم در صورتيكه در حال معصيتی از معاصی خدا بمیرم.
📕اعلام الوری ص 263
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
برخورد خداوند با انسان های خوب و بد!
روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند: خدای تبارک و تعالی میفرمایند:
هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمی کنم،
مگر اینکه: او را به مرض و بیماری مبتلا میکنم
تا کفاره گناهانش باشد
و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود،
کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد.
یا رزق و روزی اش را کم می کنم تا کفاره گناهانش باشد
و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت میکنم و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم…
اما گناهکاری را که میخواهم وارد جهنم کنم: او را صحیح و سالم میگذارم، رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم…
تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد (و حقی بر من نداشته باشد) و در همان وقت او را وارد جهنم کنم…
📚 سندالرسول ج1 برگرفته شده از بحارالانوار
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹 أبو هریره رضی الله عنه از رسول الله (ص)روایت مىكند كه:
🌻حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ سِتٌّ قِيلَ مَا هُنَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا لَقِيتَهُ فَسَلِّمْ عَلَيْهِ وَإِذَا دَعَاكَ فَأَجِبْهُ وَإِذَا اسْتَنْصَحَكَ فَانْصَحْ لَهُ وَإِذَا عَطَسَ فَحَمِدَ اللَّهَ فَسَمِّتْهُ وَإِذَا مَرِضَ فَعُدْهُ وَإِذَا مَاتَ فَاتَّبِعْهُ
🌸«حق مسلمان بر مسلمان دیگر شش چیز است گفتند آن چیست؟ فرمود:
🍃 اگر او را دیدی بر او سلام كن.
🍁 اگر تو را دعوت كرد، دعوت او را اجابت کن.
🌸 اگر از تو درخواست نصیحت نمود، او را نصیحت كن.
🌸 اگر عطسه زد و الحمدلله گفت، به او جواب ده(یعنی بگو: یرحمک الله) خدا تو را رحم كند.
🍃اگر مریض شد، او را عیادت كن.
🍁و اگر فوت نمود، جنازهی او را تشییع كن
☘رواه مسلم/2162
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
🌼حکمت 150 از سخنان امیرالمؤمنین حضرت علی (ع)
✍️و درود خدا بر او فرمود: (مردی از امام درخواست اندرز کرد) از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است، و توبه را با آرزوهای دراز به تاخیر میاندازد، در دنیا چونان زاهدان سخن میگوید، اما در رفتار همانند دنیاپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سیر نمیشود، و در محرومیت قناعت ندارد، از آنچه به او رسید شکرگزار نیست، و از آنچه مانده زیادهطلب است، پرهیز میدهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبرداری امر میکند اما خود فرمان نمیبرد، نیکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکی از گناهکاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمیدارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت پافشاری دارد، اگر بیمار شود پشیمان میشود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانیهاست.
در سلامت مغرور و در گرفتاری ناامید است. اگر مصیبتی به او رسد به زاری خدا را میخواند اگر به گشایش دست یافت مغرورانه از خدا روی برمیگرداند، نفس به نیروی گمان ناروا بر او چیرگی دارد، و او با قدرت یقین بر نفس چیره نمیگردد، برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند نگران است و بیش از آنچه که عمل کرده امیدوار است، اگر بینیاز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهیدست گردد، مایوس و سست شود. چون کار کند در آن کوتاهی ورزد، و چون چیزی خواهد زیادهروی نماید، چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را برگزیده، توبه را به تاخیر اندازد، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزیند. عبرتآموزی را طرح میکند اما خود عبرت نمیگیرد، در پند دادن مبالغه میکند اما خود پندپذیر نمیباشد، سخن بسیار میگوید، اما کردار خوب او اندک است.
برای دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد اما برای آخرت جاویدان آسان میگذرد، سود را زیان، و زیان را سود میپندارد، از مرگ هراسناک است اما فرصت را از دست میدهد، گناه دیگری را بزرگ میشمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک میپندارد، طاعت دیگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ میداند، مردم را سرزنش میکند، اما خود را نکوهش نکرده با خود ریاکارانه برخورد میکند، خوشگذرانی با سرمایهداران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حکم میکند اما هرگز به نفع دیگران، بر زیان خود حکم نخواهد کرد، دیگران را هدایت اما خود را گمراه میکند، دیگران از او اطاعت میکنند، و او مخالفت میورزد، حق خود را به تمام میگیرد اما حق دیگران را به کمال نمیدهد، از غیر خدا میترسد اما از پروردگار خود نمیترسد. (اگر در نهجالبلاغه نبود جز این حکمت، برای اندرز دادن کافی بود. این سخن، حکمتی رسا، و عامل بینایی انسان آگاه، و عبرتآموز صاحب اندیشه است)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
4.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت موسى بن جعفر (ع): «[عطر] نمازهاى واجب که در اول وقت و با آداب و حدود مخصوص به خود خوانده مىشوند، از برگها و ساقههاى نو رسیده و شاداب و با طراوت آسخوشبوتر است. پس بر شما است که نماز [واجب] را در اول وقت آن بجاى آورید».
3. زُراره از امام باقر (ع) می پرسد: خداوند کار شما را به صلاح آورد، اداى نمازها در اول وقت آن بهتر است، یا در وسط وقت، یا در آخر وقت؟ امام (ع) فرمود: در اول وقت. رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند عزّ و جلّ، کارهاى نیک را موقعى دوست دارد که در انجام آن تعجیل شود».امام صادق (ع): «هر که نمازهاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا کند، فرشته آن را پاک و درخشان به آسمان رساند و آن نماز فریاد زند خدا تو را حفظ کند چنانچه حفظم کردی و تو را به خدا سپارم چنانچه مرا به فرشتهاى کریم سپردى و هر که بدون عذر بعد از وقتش، آن را بدون دقت و ارتباط معنوی لازم بخواند، فرشته آن را سیاه و تاریک بالا برد و آن نماز فریاد کشد خدا ضایعت کند چنانچه ضایعم کردى و رعایتت نکند چنانچه رعایتم نکردى...»
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✅عمل صالح بدونِ ایمان
✍️پیرمرد ثروتمندی را سردی پا آزار داد. حکیم گفت: باید پایافزاری (کفش)، از پوست شتر سرخ موی به پای خود کنی. پیرمرد را که ثروت زیاد بود دنبال کاروانی میگشت که از یَمن بتواند برای او این کفش را تهیه کند. تاجری ماهر حاضر شد که کیسهای طلا از پیرمرد بگیرد و این کفش را با خود به خراسان آورد. در مسیر شام تا خراسان، راهزنان زیادی بودند که حتی این کفش نفیس اگر در پای مسافری میدیدند از او میگرفتند.
تاجر زرنگ وقتی کفشها را خرید یک لنگه کفش در توشه بار مسافری گذاشت که کاروانشان دو روز زودتر از او به خراسان میرفتند و یک لنگه دیگر کفش در بارِ خود گذاشت. چون در مسیر به راهزنان رسیدند و یک لنگه کفش را راهزنان دیدند هر چه گشتند لنگه دیگر آن را نیافتند پس آن یک لنگه را هم در بارشان رها ساختند و چنین شد که تاجر ماهر توانست کفش نفیس را از یَمن به خراسان به سلامت رساند.
تاجر را شاگردی بود که کار نیک میکرد اما به خدا ایمان نداشت و همواره میگفت: باید کارت نیک باشد که خدا تو را بهشتی کند، ایمان به خدا مهم نیست، کار نیک را به خاطر نیک بودن آن انجام بده نه برای ایمان به خدا. بعد از این داستان تاجر، شاگرد را گفت: ای جوان! دیدی که کفش نفیس را یک لنگهاش به کار کسی نیامد و رهایش ساخت؛ بدان عمل صالح بدونِ ایمان، نماز بدونِ زکات و.. مانند یک لنگه کفش هستند و تو را هرگز سودی نبخشند، هر اندازه هم قوی و نفیس باشند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi