615.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نجوای_شبانه
هیچ شبی
پایان زندگی نیست
از ورای هر شب دوبارہ
خورشید طلوع میڪند
و بشارت صبحی دیگر میدهد
این یعنی امید هرگز نمیمیرد
💫شبخوش💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
843.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
سـ❤️ـلام دوستان عزیزم
✨ امروزتون پر از شادی و سلامتی و ثروت ....
🌺🍃من امروز زيباتر از هر روز نفس میکشم!
زيباتر از هميشه مي بينم…!
من امروز بهتر از هميشه زندگی ميکنم؛
من احساسم را،
امروزم و خدايم را
بيش از همه دوست دارم...
امروز بهترین ورژن خود باشید، بین "خود واقعی" و خودی که در آرزوی رسیدن به آن هستید پلی بزنید.
بهانه ها را کنار بگذارید و گام هایی برای رسیدن به بهترین حالت خود را بردارید و زندگی خود را متحول کنید
در ذهن خود، حالتی بهتر و ایده آل از خود به تصویر بکشید و بدانید توانایی شما بسیار بالاست و ذهنتان برای هر چیزی آماده است.
خدا را هزاران بار شاکرم 💚
#صبح_بخیر🌹
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#یک_داستان_یک_پند
✍بزرگزاده نجیبی با دوست خود در خیابان میرفتند که سائلی به سمت بزرگزاده دست نیاز دراز کرد. بزرگزاده نجیب، دست در لباس خود کرد و سکهای به او داد. دوستش از او پرسید: «مگر صدقه بدترین حلال نیست؟!»
‼گفت آری! گفت: «پس چرا بدترین حلال را میبخشی؟» بزرگ زاده گفت: صدقه بدترین حلال برای گیرندۀ آن است، چون با دست دراز کردن به سوی خلق، غیرت خدا را خدشهدار میکند زمانی که بنده، خدای بزرگ را نمیبیند و نزد بنده دیگر خود را خوار میکند.
🔥و نیز بدترین حرام برای کسی است که دست سائلی که دست خداست و به سوی او دراز شده است و دست خدا را اگر بخواهد با ندادن آن خالی ردّ میکند.
🍀نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «هرگز دست سائلی را خالی رها نکنید حتی با یک سُم گوسفندی که سوخته است.»
💧کلام به اینجا که رسید بزرگزاده نجیب گریست. گفت: میدانی چرا نزد خداوند دست خالی ردّ کردن سائلاش سنگین است؟! چون بر بندگانش غیرت دارد. او میبنید کسی را که او را نمیبیند، هوایاش را دارد، کسی را که هوایِ او را ندارد.
🔍میگوید: سائلام مرا ندید و از من نخواست، پس دست به سوی تو دراز کرد ولی من او را میبینم؛ دستش خالیاش هرگز ردّ نکن که دچار عذاب من میشوی!!! او هوایِ مرا ندارد، ولی من هوای بندهام را که حتی مرا نمیبیند دارم. من نمیخواهم آبروی کسی را ببری که با دست دراز کردن سمت تو آبروی مرا میبرد.
✴و چه زیبا امیرالمؤمنین مولای متقیان حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: کسی که دستِ نیاز به سوی تو دراز کرده است آبروی خود را میبرد؛ پس مراقب باش با خالی ردّ کردن دست او، تو آبروی خود مبری!!! و باز فرمودند: صدقه قبل از آن که به دست سائل برسد، خداوند آن را از کفِ دست بنده بخشندهاش خودش میگیرد.
داستانها و پندهای اخلاقی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#یک_سیره_حسینی علیه السَّلام
🌴امام حسین علیه السَّلام، روزی در مدینه گذر می کردند.پیرمرد فرتوتی دید.و قدری سکه طلا به او داد. پیرمرد از اون تشکر کرد. امام نیز خدا را به سبب آن نعمت پیرمرد،شکر و از او تشکر نمود.که هدیه او را پذیرفت.
پیرمرد پرسید: یابن رسول الله، تو چرا از من تشکر میکنی؟؟امام فرمودند: من اگر امروز فتوت و جوانمردی، در نزد خدای خود برای خویش ثبت کردم،بخاطر پذیرفتن هدیه من از جانب تو بود. که مرا در جوانمردی ام یاری کردی.پس چگونه تشکر نکنم کسی را که مرا، در کار خیر ام یاری نموده است.
💭حکمت حدیث آن است که،چون نیت ما برای خدا نیست. پس معرفت خدا هم نداریم و اگر به کسی چیزی ببخشیم.بخاطر هوای نفس مان است. که اگر تشکر نکند، دیگر چیزی به او نمی دهیم . فرق را بنگریم ...
📖برگرفته از کتاب موسوعَةُ کَلِماتِ الامامِ الحُسَین علیهالسّلام
داستانها و پندهای اخلاقی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📜 امام صادق و مرد خارق العاده
🍃🍃
روزی امام صادق(ع) وارد مسجدی شدند و دیدند جمعیتی دور یک نفر جمع شدهاند. پرسیدند چه خبر است؟
گفتند انسان عجیبی است و کارهای خیلی فوقالعادهای انجام میدهد و مردم او را تماشا میکنند.
حضرت رفتند جلو تا ببینند او چه کار میکند. هر کسی هر چه در دستش میگرفت و به آن شخص نشان میداد، میگفت در دستش چیست.
حضرت دستشان را بستند و جلو آوردند و گفتند در دست من چیست. او فکری کرد و در صورت حضرت نگاه کرد. دوباره نگاه کرد. امام پرسید چرا نمیگویی؟ نمیدانی؟
گفت میدانم؛ تعجب میکنم که شما چگونه به این دسترسی پیدا کردهاید؟ گفتند: چه میبینی؟ گفت آنچه در عالم بوده است، همه چیز سرجای خودش است. در جزیرهای پرندهای یک جفت تخم گذاشته بود که یکی از آنها نیست. حتما در دست شما همان تخم پرنده است و من تعجب میکنم شما با آن جزیره چه ارتباطی داشتید و چگونه توانستید آن تخم را از آنجا بردارید. حضرت دستشان را باز کردند و مردم دیدند درست است. بعد حضرت به او فرمودند: چه کار کردی که این قدرت را پیدا کردی؟
گفت: بنا گذاشتم آنچه دلم میخواهد، مخالفت کنم و من هر چه دلم خواست، مخالفت کردم. امام فرمودند: دلت میخواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. فرمودند: بنا شد هر چه دلت نمیخواهد عمل کنی. آن شخص محکوم شد و بالاخره اسلام را به او عرضه کردند و مسلمان شد. بعد که مسلمان شد، دیگر نتوانست آن کارهای عجیب را انجام دهد. گفت: عجب کاری کردیم! آمدیم دین حقی را پذیرفتیم و خداپرست شدیم، آنچه را هم که داشتیم، از دست دادیم. حضرت فرمودند: بله، تا به حال، مزد زحمتهایی را که کشیده بودی خدا در همین دنیا میداد، از این به بعد هر چه زحمت بکشی، برای آخرتت ذخیره میشود و نتیجه ابدی خواهد داشت. آیا به این راضی هستی؟ گفت: اگر اینگونه است، راضی هستم
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
752.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر شاد و خوشحال هستی بدان كه بسيار به روحت نزديک شدی.
اگر غمگين و نگران هستی بدان كه بسيار به نفست نزديک شدی.
#شب_بخیر 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
1.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⧼بگشای خدایا کہ گشاینده تویۍ . .
امروز تمام #کائنات همدست میشوند، تا آرزوی مرا برآورده سازند، چون به معبودم اعتماددارم.
خدای خوبم ، چقدر زیباست، صدایت کنم بخاطر خودت ، بخاطر همراهی مهربانانه ات... نگویم چرا؟؟
چرا من؟؟ گله نکنم ، صدایت نکنم با ای کاش ها ...!
و بی آنکه نداشتن ها ونبودن ها را
به نو نسبت بدهم ، تو را به خاطرخدا بودنت صدا بزنم ، مطمئنم که شادتر خواهم شد و صدای شادی من بهترین موسیقی #کائنات خواهد شد.
خداوندا سپاسگزارم 🙏
#تمرین
دائما تکرار کن😍👇
حالم عالیه خدایا شکرت
کارم عالیه خدایا شکرت
خانواده م عالیه خدایا شکرت
افکارم عالیه خدایا شکرت
ایده هام عالیه اند خدایا شکرت
درامدم عالیه خدایا شکرت
آینده م عالیه خدایا شکرت
اخلاقم عالیه خدایا شکرت
اینهارو ورد زبونتون کنید بعد
معجزه رو تماشا کنید
به همین سادگی👌
روزتون عالی🌹
#صبح_بخیر 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
📜 روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی میکرد.
🏇 شیخ در مزرعه کار میکرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت:
در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت، با پیک برود. شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت.
پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت: ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی!!! کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید، داستان چیست❓
🍀 شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خرید و به من بدهکار است و من از اینکه او با دیدن من از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم.
ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت مرا به پولپرستی هم متهم کرد. من بهجای گناه او شرمنده شدم. و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه میکشد که ما گناه میکنیم ولی او شرمش میشود، آبروی ما را بریزد. بلکه بهجای عذرخواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم میگشاییم...گویند شیخ این راز به هیچکس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد.
❖ کرم بین و لطف خداوندگار
❖ گنه بنده کرده است و او شرمسار
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
4.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹داستان آموزنده🌹.
در احوالات امام حسن(عليه السلام) آمده كه روزى مردى از شام كه تحت تأثير تبليغات بنى اميه قرار گرفته بود، در كوچه هاى مدينه به حضرت رسيد و بدون تأمل، شروع به دشنام دادن و ناسزا گفتن به حضرت كرد.(1) حضرت سكوت كرده، تا خوب عقده هايش خالى شد، سپس فرمودند: «من فكر مى كنم تو در اين شهر غريب باشى و امر بر تو مشتبه شده؛ اگر منزل ندارى، منزل ما متعلق به تو است، اگر بدهكارى من قبول مى كنم كه بدهى تو را بدهم، اگر گرسنه اى تو را سير مى كنم». چنان حضرت با او برخورد كردند كه اصلا در فكرش خطور نمى كرد. چنان مجذوب شد كه گفت: يابن رسول الله اگر قبل از اين ملاقات به من مى گفتند، بدترين افراد زير اين آسمان كيست؟ تو را و پدرت را معرفى مى كردم؛ ولى الان به عنوان نيك ترين افراد معرفى مى كنم، او چنان شیفته اخلاق آن حضرت شد كه تا در مدينه بود، در منزل حضرت و سر سفره آن حضرت بود.
(اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه).
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌺🍃امام ﻋَﻠﯽ (ع) در حدیثی در مورد اینکه انسان در برخی موارد باید کارهای خود را پنهان کند و کسی چیزی از آن متوجه نشود، فرمودند:
در حضور هفت گروه، ٧ کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی:
🌱۱- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ.
🌱٢- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ.
۳- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ.
۴- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن.
۵- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩﯼﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩﻧﻤﺎﯾﯽ نکن.
۶- ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﯽﺑﭽﻪ، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ.
۷- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ.
📜ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص 167
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده🌹
بکی از کارهایی که حضرت خضر و حضرت موسی علیهمالسلام در زمانی که با هم بودند انجام دادند خراب و سوراخ کردن قسمتی از کشتی بود که صاحب آن انسانهای مستمند بودند!
حضرت خضر دلیل آن را این بیان فرمودند که: حاکم آن شهر دستور داده تا کشتیهای سالم را از صاحبان آنان به زور غصب و تصاحب کنند، این کشتی منبع درآمد و تنها دارایی این مردمان مستمند بود، با خرابی که در آن به وجود آوردیم مأموران حاکم که در حال رسیدن به آنجا بودند آن را غصب نمیکنند؛ اما آن مستمندان میتوانند آن را تعمیر و همچنان از آن استفاده نمایند.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi