🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋
#داستان_آموزنده
🔆توسل مبروص
💥هنگامیکه امام رضا علیهالسلام از مدینه بهطرف خراسان عزیمت نمود، به سمت شهر بغداد حرکت کرد. (وقتی به آنجا رسید)، مردی حمامی، به نام رجب از شیعیان امام رضا علیهالسلام چون شنید، امام بهطرف بغداد میآید تا سه فرسخی به استقبال او رفت و امام را به خانهی خود برد. چند روزی که امام در بغداد بودند، روزی به حمامی فرمودند:
💥امشب میخواهم به حمام بروم، آن را آماده کن. او حمام را پاکیزه و نظافت کرد
در نزدیکی حمام، مردی بود که مرض برص (پیسی) تمام اعضای او را گرفته و کمتر از خانه بیرون میآمد، وقتی شنید امام امشب به حمام میآیند، نزد «گلخن تاب» آمد و پنجاه درهم به او داد تا در گوشهای از حمام مخفی شود و وقتی امام وارد شوند، خدمت او برسد و با توسل شفایش را از او بگیرد.
💥وقتی امام در حمام تشریف داشتند، مرد مبروص خدمت امام رسید و عرض کرد: «فرزند امیرالمؤمنین! شما منبع کرامات هستید، نظری به حال من بفرمائید.»
💥حمامی میخواست او را بیرون کند که امام مانع شد. پس امام از جا برخاست، ظرفی پر از آب کرده و سورهی فاتحه (حمد) بر آن خواند و آب را بر سر او ریخت، بلافاصله آن مرض از او دفع شد و بدن او سرخ و سفید گشت.
💥بعد امام به حمامی فرمودند: «او را بیرون از حمام ببر و لباسهای من را به او بپوشان و او را نگهدار تا از حمام خارج شوم.»
💥چون امام از حمام خارج شد، آن مرد به دست و پای حضرت افتاد؛ و چون نزدیکان آن مرد باخبر شدند، نزدیک پانصد نفر به آیین تشیّع گرویدند (و شیعه شدند).
📚(جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ص 29-تحف الرضویه شیخ عباس قمی
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🏡اتاقهاي بهشت
💠 ابوبصير ميگويد: امام صادق (عليهالسلام) از پدران خود از حضرت علي (عليهالسلام) چنين روايت نمود كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: در بهشت اطاقهايي است كه ظاهر آن با باطن آن بوده و درونش از بيرون آن ديده ميشود. آنجا اقامتگاه فردي از امت من است كه داراي اين خويها باشد.كلامش نيكو باشد و مردم (گرسنه) را اطعام كند و سلام كند و پيوسته روزهدار باشد و در شب وقتي چشمان مردم در خواب رفته است او چشم خود را به رحمت پروردگار دوخته و به خواندن نماز مشغول گردد. آنگاه فرمود: يا علي (عليهالسلام) آيا ميداني اطابه كلام (سخن نيكو) چيست؟ كسي كه هر صبح و هر شب ده مرتبه بگويد سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر (نيكو كلام ميباشد). اطعام الطعام (دادن غذا)، خرجي دادن مرد است به خانواده خود و اما ادامه روزه آن است كه انسان در طول ماه رمضان و در هر ماه (اول و وسط و آخر ماهاي قمري) سه روز روزه بگيرد كه ثواب روزه تمامي عمر بر او نوشته ميشود.
والصلاة بالليل يعني اداي نماز در شب و هنگامي كه مردم در خوابند، پس شخصي كه نماز مغرب و عشا و نماز صبح را در مسجد به جماعت بخواند همانند كسي است كه تمامي شب را بيدار مانده باشد و افشاي سلام آن است كه از سلام دادن به هيچ يك از مسلمانان بخل نكند.
📚هزار داستان از زندگی امام علی(ع)
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﺧﺪﺍﻳﺎ !
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺛﺮﻭﺗﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺍﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﻡ ﺩﺍﺩﻱ، ﻋﻘﻠﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﻣﻘﺎﻣﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺩﺍﺩﻱ ﻋﺰﺗﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺗﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﻋﻔﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺗﻨﺪﺭﺳﺘﻴﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﺍﻳﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﻧﻜﻦ.....
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ غفلت از پروردگار
پادشاهی برای خدا گردن کلفتی می کرد فرشته ها گفتند چرا جواب او را نمی دهی؟روزی که آن پادشاه غذا زیاد خورده بود خداوند به معده او دستور داد غذا را هضم نکن او بیمار شد هیچ پزشکی نتوانست اورا مداوا کند خداوند به فرشته ای فرمود به شکل انسان شو ونزد آن پادشاه برو وپودری به اوبده برای درمانش در عوض نصف دارایهای او را بگیر.
آن فرشته به درب قصر رفت وگفت من پادشاه را درمان میکنم به شرطی که نیمی از دارائهایش را به من بدهد .قلول کردند پودر را داد معده پادشاه کار کرد ولی بیش از حد کارکرد حال دیگر بند نمی امد او گفت یک داروی دیگری می دهم به شرط اینکه نصف دیگر دارایهای پارشاه را هم به من بدهید قبول کردند .
انسانی که اینقدر ضعیف است که کار نکردن معده واسهال او را از پا در می آورد سرکشی و گردن کلفتی برای خدا چرا؟
قرآن می فرماید:ای انسان تو همیشه محتاج ونیازمند به پروردگار هستی.
(انتم الفقراء الی الله)
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
روزت را با قلبی روشن آغاز کن،
بگذار تمام نگرانیهایت گوشه ای از
شب بمانند، برای لحظه ای بخند
و خدا را شکر کن ، برای تمام لحظاتی
که در تمام مسیرها مراقبت بوده...
سلام صبحتون بخیر و شادی☕️
▣
Can't find the lost life.
دریاب که عمر رفته را نتوان یافت.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
#حکایت
💠 حكايت مسلمان شدن مرتاض کافر به دست امام کاظم(ع)
✍كسى به مدينه آمد و به مردم مدينه گفت: من مى توانم خبرهايى از زندگى شما بدهم. كسانى كه با او در ارتباط بودند، از او خبر مى خواستند و او خبر مى داد و درست مى گفت. اين موضوع را به خدمت مبارك موسى بن جعفر عليهما السلام اطلاع دادند كه: شخص بى دين و غير مسلمانى به مدينه آمده و از امور ما خبر مى دهد.
حضرت با او ملاقات كردند و در حضور مردم فرمودند: چه كار كرده اى كه به اين حال رسيده اى كه به پنهان راه پيدا كرده اى؟
به حضرت عرض كرد: خيلى چيزها را مى خواستم، با خواسته هايم مخالفت كردم و در مقابل خواسته هاى خودم، صبر كردم و آن خواسته ها را دنبال نكردم، اگر چه تلخ و سخت بود. حضرت فرمودند: درست است كه چنين دانشى در محدوده رياضت هاى نفسى و مخالفت با خواهش ها نصيب تو شده است. اين مسأله درستى است؛ چون خداى مهربان در اين عالم نيز اجر خوبى احدى را ضايع نمى كند، و لو با خدا نبوده، مخالف خدا باشند و خدا را قبول نداشته باشند.
موسى بن جعفر عليهماالسلام به آن شخص پيشگو فرمود: در مقابل رياضت ها و صبرى كه كردى، حق است كه چنين پاداشى را به تو بدهند. آيا علاقه دارى مسلمان شوى؟ گفت: نه، هيچ علاقه اى به مسلمان شدن ندارم، فرمود: با خواهش نفس مخالفت كن و مسلمان شو، تو كه تمرين مخالفت با هواى نفس دارى، باطن تو مى گويد مسلمان نشو، با اين باطن جهاد كن و مسلمان شو.
گفت: چشم. به دست موسى بن جعفر عليهماالسلام مسلمان شد. چند روزى كه آداب اسلام را ياد گرفت، كسى آمد به او گفت: يكى از آن خبرها را از زندگى من به من بده. هر چه فكر كرد، ديد هيچ خبرى نزد او نيست. به درب خانه موسى بن جعفر عليهماالسلام آمد و در زد، گفت: يابن رسول الله! آن زمانى كه بى دين بودم، مى توانستم خبر از آينده بدهم، اما اكنون كه ديندار شده ام، خبرى نمى توانم بدهم، پس مزد اين ديندارى ما چه شد؟ حضرت فرمود: دنيا گنجايش مزد مسلمان شدن تو را ندارد، پاداشى كه مى خواهند به تو بدهند، در اين دنيا نمى توان به تو داد. گفت: صبر مى كنم تا در قيامت، پاداش مسلمان شدنم را از پروردگار عالم بگيرم.
📚برگرفته از کتاب صبر از ديدگاه اسلام نوشته استاد حسین انصاریان
↶【به ما بپیوندید 】↷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔅#پندانه
✍ نگذاریم بند «حرمت» پاره شود
🔹زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، میشود كلاف سردرگم، گره مىخورد، میپيچد به هم، گرهگره مىشود.
🔸بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى.
🔹زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مىشود، کورتر مىشود. يک جايى ديگر نمىشود کاری كرد.
🔸بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود.
🔹يادمان باشد گرههاى توى كلاف همان دلخورىهاى كوچک و بزرگند، همان كينههاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد.
🔸زندگى به بندى بند استْ بهنام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است.
↶【به ما بپیوندید 】↷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
〽️ از مردی که صاحب گستردهترین فروشگاههای زنجیرهای در جهان است پرسیدند : «راز موفقیت شما چه بوده؟»
او در پاسخ گفت : زادگاه من انگلستان است. در خانوادهی فقیری به دنیا آمدم و چون خود را به معنای واقعی فقیر میدیدم، هیچ راهی به جز گدایی کردن نمیشناختم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و مثل همیشه قیافهای مظلوم و رقتبار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به سراپای من انداخت و گفت : به جای گدایی کردن بیا با هم معاملهای کنیم. پرسیدم : چه معاملهای؟
گفت : ساده است. یک بند انگشت تو را به ده پوند میخرم. گفتم : عجب حرفی میزنید آقا ، یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟ بیست پوند چطور است؟ شوخی می کنید؟ بر عکس، کاملا جدی می گویم. جناب من گدا هستم، اما احمق نیستم. او همچنان قیمت را بالا میبرد تا به هزار پوند رسید. گفتم : اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معاملهی احمقانه راضی نخواهم شد.
گفت : اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند میارزد، پس قیمت قلب تو چقدر است؟ در مورد قیمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه میگویی؟ لابد همهی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟ گفتم : بله، درست فهیمیدهاید. گفت : عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی، اما داری گدایی میکنی. از خودت خجالت نمیکشی؟
گفتۀ او همچون پتکی بود که بر ذهن خوابآلود من فرود آمد. ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمدهام. اما این بار مرد ثروتنمدی بودم که ثروت خود را از معجزهی تولد به دست آورده بود. از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازهای را آغاز کنم....
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
[#بـــاخـــــــدابـــــاش💞]
اگر هـمه عالـم قـصد ضــرر رسانـدن
به تو را داشته باشند و #خـــــدا🌱
نخـــــواهد «نمیتـــوانند» پـس به:
تـدبیرش اعتـماد ڪن به حڪمتش
دل بســـپار به او #تــــــوڪل ڪن.
📚 #ســورهزمــرآیـه۵۳
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸🔴چیکار کنیم توی سرچ گوگل دیگه محتوای مستهجن برا بچهمون نیاد...
⚠️با این تنظیمات ساده دیگه فرزندتون از تصاویر یا فیلمهای غیراخلاقی در امانه!
#انتشارشباشما🌱
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬داستان تکان دهنده دختری که زشت بود
وشب عروسی به امام حسین(ع) متوسل شد
بسیار شنیدیی👌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
☘داستان☘
👌روضه خوانی آیت الله مرعشی برای جوان مست
🌸 سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) که نزدیک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است،در بیان خاطره ای زیبا از زندگی زاهدانه این عالم ربانی نقل کردند که یک شب آیت الله مرعشی نجفی به مراسم عقد یکی از آشنایان دعوت میشود و مهمانی طول میکشد، موقع برگشتن در تاریکی با یک جوان مست عربده کش مواجه میشوند.
جوان با تحکم میگوید: شیخ از کجا میآیی؟
👈ایشان هم جریان را توضیح میدهند؛ جوان مست میگوید: شیخ برایم روضه بخوان! آقا بهانه میآورند که اینجا منبر و چراغ و روشنایی نیست که روضه بخوانم. جوان روی زمین افتاده و میگوید: خوب این هم صندلی بنشین روی گرده من. پدرم میگفت؛ نشستم روی گرده این جوان مست، تا گفتم یا اباعبدالله، شروع کرد به گریه کردن به حدی که شانههایش تکان میخورد و مرا هم تکان میداد، چنان که من از گریه او متاثر شدم، فکر کردم اگر این طور پیش برود او غش میکند، روضه را خلاصه کردم.
💥گفت« شیخ چرا کم روضه خواندی؟ گفتم که خوب سردم شده … وقتی خواستم خداحافظی کنم گفت که من باید تا در خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.
🌱ابوی میفرمود: دو سه هفته از این قضیه گذشته بود در مسجد بالاسر در محراب نشسته بودم دیدم جوانی آمد و افتاد دست و پای من، به حضرت معصومه(س) قسمم داد که او را ببخشم، بعد که خودش را معرفی کرد متوجه شدم که همان جوان مست بوده است. از آن شب به بعد به کلی دگرگون شده و توبه کرده بود و به نماز جماعت میآمد.
💥این جوان تا آخر عمر با ظاهری خاشع و متواضع در صف اول نماز جماعت ایشان شرکت میکردند و پس از سالها زندگی به دیار باقی شتافت و در حضور انبوه و پرشور مردم به خاک سپرده شد.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانهاش فرو ریخت.
شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را سوال کرد.
ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت میدانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست.
💠 شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیهای که بر تو وارد شده است.
شیخ گفت:
🔻 روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش میمرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب میکردم.
🔻 زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظهای شاد شدی که میتوانستی، خانه پدریات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست.
مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق میشدم چه میکردی؟؟!! سر بر سجده گذاشت و توبه کرد.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بوی گند گناه رو با استغفار پاک کن
🎙حجت الاسلام ماندگاری
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خدای مهربان
براتون
یک حس قشنگ
یک شادی بی دلیل
یک نفس عطر خدا
یک بغل یاد دوست
یک دنیا آرزوهای خوب
و آرامش خواستارم
شبتون بخیر و سرشار از آرامش
🌹🍃
"آموخته ام"
زندگی همیشه
عالی و کامل نیست
اما همیشه همانی است
که تو میسازی......
پس آن را
به یادماندنی بساز،
و هرگز اجازه نده کسی
خوشبختی تو را از تو بگیرد
Today is your day.
امروز ، روزِ توست. ☺️
من عاشق امروزم
نمی گذارم
فردای نیامده نگرانم کند....☺️
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍جوانی به مغازۀ عمده فروشی لباس رفت و با پول کمی که داشت تعدادی پیراهن خرید تا آنها را در کنار خیابان بساط کرده و بفروشد.
⬅️چون کنار خیابان بساط کرد یکی از پیراهنها را در دست مشتری معیوب یافت، آن را کنار گذاشت تا پس بدهد. سر شب همۀ پیراهنها را فروخت و پول در جیب روانۀ منزل شد.
📎در راه سارقی پولهای او را ربود و فقط پیراهن معیوب از آن تجارت بر او باقی ماند. چون به خانه رسید جوانی را دید که به او یکی از پیراهنهای سالم نو را فروخته بود. جوان به او گفت: میبینم خدا را شکر که همۀ پیراهنها را فروختی. بگو بدانم چه سود کردی؟!
🔍فروشنده گفت: سود من همین یک پیراهن معیوب بود که آن هم از دست تو برگشت. تو از مال من بیشتر از من سود بردی. کاش آن پیراهنی را هم که به تو فروختم، آن را نفروخته بودم و تاکنون آن هم برای من بود.
🚫آری! گاهی انسان غذایی را میخرد که منزل بیاورد آن چنان اهل منزل از قسمتهای خوب آن میخورند که او خودش از آن محروم میشود. گاهی مالی را که یک فرد جمع میکند و فرزندان و عروس و دامادها از آن بهره میبرند بیش از بهرۀ خود صاحب و زحمتکش آن مال میشود.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 تلنگر
✍ محبت دنیا، قفلی است بر بال انسان که مانع پرواز و اوج گیریاش میشود!
و تنها راه ریشه کنی این محبت شوم، و پرواز به مراتب اولیاء الله، انفاق نمودن از محبوب ترین سرمایه هاست که تمرین و ورزشی است برای رهایی و اوج گرفتن!
👈 اگر شهیدان و اربابشان حسین علیه السلام، به این مقام و منزلت رسیدهاند، دلیلش همین است که از محبوبترین سرمایه هایشان (خصوصا جان خود) در راه خدا گذشت و انفاق نمودند! ما برای اوج گرفتن، تاکنون چه انفاق کردهایم در راه خدا و قرآن؟!
📖 سوره آل عمران آیه92
💥لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيم ٌ💥
⚡️ترجمه:
شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید، و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.
↶【به ما بپیوندید 】↷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 توصیہ به زنان و مردان متاهل
🌱کوتاه و بسیار مفید
🍃 استاد قرائتی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💥حکايتي شگرف از مقدس اردبيلي💥
☘مير فيض الله تفرشي ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبيلي بود، براي انجام کاري شبانه از خانه بيرون مي رود. هنوز به در خانه مقدس اردبيلي نرسيده بود که مقدس از خانه بيرون آمد و متوجه روضه ي مقدسه علويه (ع)شد. حس کنجکاوي مير فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نيمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف ديگري داشت. کوچه هاي نجف خلوت و خالي بودند، سکوت سنگيني بر گرده شهر سايه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صداي گريه ي کودکي يا ناله ي مرغي مي شکست.
🌸مقدس آهسته قدم بر مي داشت. سايه قامت رشيدش به روي ديوارهاي گلي مي افتاد و همراه او حرکت مي کرد. مير فيض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقيب او سر از پا نمي شناخت. در پشت نخل ها و ديوارها پنهان مي شد تا اگر مقدس نگاهي به عقب انداخت او را نبيند. هميشه آرزو کرده بود که شبي شاهد خلوت او با خدايش باشد و آن شب که به پندار خود، چنين فرصتي دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ي وصال عارفانه استادش لحظه اي از تپش نمي ايستاد.
🌸مقدس تا به صحن حرم رسيد، درها گشوده شد. درکنار ضريح ايستاد و سلام کرد، صداي جواب زمزمه وار به گوش مير فيض الله رسيد و او گوش تيز کرد که ديگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابي خواهد شنيد. اما مقدس تنها دست به ضريح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چيزهايي زمزمه کرد و لحظاتي بيرون آمد وبه سوي مسجد کوفه رهسپار شد.
☘مير فيض الله باز از پي او راه افتاد و او را مشاهده کرد که داخل مسجد شد و به طرف محراب رفت . مير فيض الله از لاي در مسجد، چشم به طرف محراب دوخت. توي محراب کسي رو به قبله نشسته بود. مقدس نزديک شد و در کنار آن شخص زانوي ادب زد و خاضعانه شروع به سخن گفتن با او کرد. مير فيض الله از ديدن اين صحنه به تعجب و حيرت افتاد و با خود مي گفت:
⁉️اين کيست خدايا؟مگر داناتر از مولاي ما مقدس نيز کسي در اين شهر وجود دارد که مولاي ما خاضعانه در مقابل او زانو مي زند و از او سوال مي کند؟
💔قلبش تپيد و بدنش لرزيد . هنوز از تماشاي صحنه نگاه بر نگرفته بود که مقدس بلند شد و بيرون آمد . مير فيض الله به کناري رفت و پنهان شد و مخفيانه باز به تعقيب مقدس پرداخت . مقدس خوشحال و قبراق راه مي رفت . نزديک حرم مطهر رسيده بودند که مير فيض الله تنحنحي (سرفه اي )کرد و مقدس فورا سر به عقب گرداند:
🌱مير فيض اللهً ! اينجا چه کار مي کني؟
عرق شرم بر پيشاني مير فيض الله نشست و از خجالت سر به زير انداخت و خاموش شد. مقدس خودش را به او رساند و ملاطفت کرد ودوباره سوال فرمود:
- تو با من بودي اولاد پيغمبر؟!
- بلي !براي پرسيدن سوالي به طرف خانه شما راه افتاده بودم . وقتي به نزديکي هاي در رسيدم شما از خانه بيرون آمده بوديد نخواستم مزاحم بشوم . اما حس کنجکاوي مجبورم کرد که دنبال تو بيايم و ببينم کجا مي روي ؟
☘ملايمت و ملاطفت آخوند شرم و خجلت را از وجود فيض الله برگرفت و ميرفيض الله جرات کرد او را سوگند دهد که وي را خبر دهد از آنچه مشاهده کرده بود . مقدس قبول کرد و فرمود:
🌱مسئله اي از مسائل دين بر من مشکل شده بود، آمدم به خدمت حضرت اميرالمومنين(ع) و از آن حضرت پرسيدم. آن حضرت فرمود :« امروز امام زمان تو حضرت صاحب الامر (عج)در اين شهر است ، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سوال کن.» پس رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله را از آن حضرت سوال نمودم و جواب شنيدم.
🌹السلام علیک یا علی بن ابی طالب(ع)
🌹السلام علیک یاحجت ابن الحسن العسکری(عج)
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️راه افزایش برکات در زندگی
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام دانشمند
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❣پروفایل منتخب روز❣
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 چرا دوازده امام داریم؟
🌕 اگر اینکه در احادیث شیعه و سنی وجود 12 امام کاملا مشخص است را کنار بگذاریم و اگر در منابع یهود و مسیحیت که به این نحوی که در زیر بیان شده و به دوازده امام اشاره شده را هم کنار بگذاریم ⬇️
➖ خدا گفت و در مورد ییشماعِل تو را اجابت کردم. اینک او را برکت خواهم داد و بزرگش خواهم کرد به واسطهی مئودمئود (محمد ص) و دوازده امام که به وجود خواهد آورد به قوم بزرگی مبدلش خواهم ساخت
📜 سفر پیدایش باب 17 آیات 18-20
➖ علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد، زنی که آفتاب را دربر دارد و ماه زیر پاهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است و آبستن بود. پسری را بزایید که در آینده همه امّتهای زمین را به عصای آهنین (شمشیر) حکمرانی خواهد کرد
📜 يوحنا 12: 1 9
➖ قوم بنی اسرائیل به 12 سبط (گروه) تقسیم شدند
➖ تعداد حواریون حضرت مسیح 12 نفر بودند
➖ در داستان حضرت یوسف 12 برادر شرکت داشتند، یازده برادر در مقابل برادر دوازدهم به همراه حضرت یعقوب و همسرش به سجده افتادند. و تداعی کننده 14 معصوم هستند
➖ سوره یوسف دوازدهمین سوره قرآن است
➖ در قرآن فقط 12 بار کلمات «امام» و «ائمه» تکرار شده اند
➖ تعداد ابعاد 12 است که فعلا در بُعد سوم و در حال صعود به بُعد پنجم هستیم
➖ تعداد ماه ها 12 است
🌕 باید بدانید عدد 12 یکی از اعداد مقدس الهی میباشد که خداوند در قالب آن نورش را کامل نموده است. خداوند هرچیزی را به اندازه نازل میکند و به شماره می آورد، فلسفه ای پشت این عدد 12 وجود دارد. پس به هیچ عنوان این پازل طراحی شده خداوند در دنیا بدون امام دوازدهم حضرت مهدی عج تکمیل نخواهد شد
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚چهره حضرت ولی عصر (عج)
متأسفانه يكي از جفاها و ظلمهايي كه به امام زمان(ع) ميشود همين است كه چهرهي حضرت را بعضيها متأسفانه چهرهي خشني شناختند. حالا يا در اثر جهالتها و بيمعرفتيها، يا در اثر بد معرفي كردنها، يا در اثر غرض ورزيها، به هر حال هرچه كه هست بعضيها اين چهرهي نوراني و اين دل رئوف و منور را خشن فرض كردند كه خيلي سختگير است و نعوذ بالله يك شمشيري در دستش هست كه همينطور از كشته، پشته ميسازد و جويهاي خون راه مياندازد.
ميدانيد اين نگاه به وليعصر(ع) باعث مي شود كه ميل به ظهور را در بعضيها بگيرد. بعضيها حتي دعا براي ظهور هم نميكنند. بعضيها ميگويند: ما آلوده هستيم، گناهكار هستيم. حضرت وقتي اينطور بخواهد بيايد، ظهور كند، برخورد داشته باشد و سختگير باشد، طبيعتاً ميخواهد با ما برخورد كند. پس براي چه دعا كنيم كه بيايد؟ دعا كنيم كه با ما برخوردي صورت بگيرد؟
يا حداقل اينطور ميگويند كه: چون گنهكار و آلوده هستيم، جزء ياران حضرت كه نميتوانيم باشيم. بنابراين جايگاه و موقعيت و ارزشي در حكومت و دولت حضرت نخواهيم داشت. پس ديگر آمدن و نيامدنش براي ما چيزي ندارد. آمدنش براي ما حسني ندارد. اين نگاه خيلي نگاه اشتباهي است. اگر ديده شود كه سختگيري حضرت براي مردم نيست. براي يك عده علف هرزهايي است، معاند، لجوج، عنود كه با وجود اينكه حق بر آنها آشكار شده و حجت بر آنها تمام شده مهلت به آنها داده شده كه حقيقت را بفهمند، و همه گونه دلايل و براهن براي آنها آورده ميشود يك عده كافر لجوج يا مشرك منافق يا امثال اين تيپ افراد كه علف هرزهاي انسانيت هستند، اينها برداشته ميشوند.
و الا بقيهي مردم، حتي آنهايي كه گناهاني داشتند، آلودگيها و اشتباهات و خطاهايي در اثر تربيتهاي نامناسب اجتماعي داشتند، در اثر حكومتها و حاكميتهاي اشتباه بر جهان و ولايتهاي ابليسي داشتند، با همهي آنها با رأفت و رحمت برخورد خواهد شد و به گونهاي كه انسان از اين رأفت شرمنده ميشود.
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هر وقت پریشان و گرفتار شدی
سه چیز رو یاد کن
👤 آیتالله مجتهدی تهرانی (ره)
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به ناموس مردم تهمت نزن و توهین و قضاوت نکن
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺در این شب زیبا
🎊ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ
🌺ﺳـﻪ ﺗﺎ "س"
🎊ﺳﻌــﺎﺩﺕ ﺳﻼﻣﺖ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﯼ
🌺ﭼﻮﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ
🎊شبتــون پرستاره
🌺خوابهـاتـون رویایی
🎊و به امید فردایی بهتر
🌺حال زندگیتون خوب
🎊شبتون شاد
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💚 سلام صبح شده، شیشه مه گرفته ی زندگیت را پاک نمی کنی؟
منظره قشنگی در انتظارته… امروز، اولین روز بقیه ی زندگی توست
🌸تنها گنجی که
♥️جستجو کردن آن به
🌸 زحمتش می ارزد
♥️دوست واقعیست
🌸و تو ای دوست من
♥️بهتــرین گنجـــی
🌸امیـدوارم
♥️دست به هر کاری بزنید
🌸ارزشی بیش از طلا بیابد
♥️و دلگرم از آن باشید
🌸و هـمیشه خـــدا
♥️بهترینها را سر راهتون قرار بده
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi