eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
28 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
✨مهربان معبودم 🎋شب خود و دوستانم را ✨به تو میسپارم 🎋آرزوهایم زیاد است ✨اما ناب ترین آرزویم 🎋نعمت سلامتیست ✨برای همه ی عزیزانم 🎋صبور باشیم ✨مشکلات هم تاریخ انقضا دارند 🎋امشب براتون ✨سلامتی آرزو میکنم 🎋ان شاءالله همیشه ✨سلامت و شاداب باشید🙏 🎋 شبتون بخیر دوستان 🎋 🦋💞💦💞🦋
خدایا در این صبح زیبای بهاری بہ زندڪَیمان سرسبزی و خرمی ببخش از نعمتهای بیڪرانت سیرابمان ڪن به قلبمان مهربانی به روحمان آرامش و به زندگیمان محبت عطاکن الهی آمین تقدیمتون عزیزانم🌷 ‏‌‌‎‌‌‌ ꧁꧂‎‌♥️♥️
📚 زنی از اجنّه علی بن حسان می گوید : زنی از جنیّان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله اسلام آورد . این زن هفته ای یکبار به محضر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می آمد . اما یکبار بعد از چهل روز خدمت ایشان رسید . رسول خدا به او فرمودند : ای زن جنی ! چه چیز باعث دیر آمدنت شد ؟! عرض کرد : یا رسول الله ! برای کاری به دریای بسیار عظیمی رفتم . در ساحل آن دریا ، صخره ی سبزی دیدم که مردی روی آن نشسته بود و دست به آسمان بلند کرده بود و میگفت : « ... اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا مَا غَفَرْتَ لِي ... خداوندا ! من تو را به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین _ علیهم‌السلام _ قسم می دهم که مرا بیامرزی ؟ به او گفتم : تو کیستی ؟ گفت : هستم . گفتم : این ها را از کجا می شناسی ؟ گفت : من پروردگارم را در روی زمین فلان مقدار عبادت کردم و در آسمان فلان مقدار سال عبادت کردم . و در این مدت هیچ ستونی در آسمان ندیدم مگر اینکه روی آن نوشته شده بود : « لَا إِلَهَ إِلَّا الله مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَيَّدْتُهُ بِهِ . جز خدای یگانه خدایی نیست ؛ محمد رسول خدا و علی امیرالمؤمنین است که پیغمبر را به واسطه ی او یاری و کمک نمودم . » 📚منبع : محاسن برقی ، ج ۲ ، ص ۳۳۲ بحارالأنوار ، ج ۳۹ ، ص ۱۶۶
خرم آن عاشق، که بیند آشکار بامدادان طلعت نیکوی تو فرخ آن بی‌دل، که یابد هر سحر از گل گلزار عالم بوی تو 👈پ.ن: آخرین نماز شهید بهشتی دقایقی قبل از شهادت 🌙 🌐
🤲بهترین دعا ... روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیرالمومنین بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟ حضرت علی(ع) فرمودند: خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم هر وقت که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی. ❤️الحمدلله علی کل نعمه 💛 و اسئل لله من کل خیر 💚 و استغفر الله من کل ذنب 💙 واعوذ بالله من کل شر ❤️خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی 💛و از تو هر آنچه خیر و خوبی است تمنا میکنم 💚خدایا مرا برای تمام گناهانم ببخش 💙خدایا از همه بدی ها به تو پناه می برم 💠
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃کلیپ 🍃داستان تکان دهنده قبرکن و جنازه دختر زیبا... هرچه قدر گناه کردی از رحمت خدا ناامیدنباش 🦋💞💦💞🦋
می گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: تو را دوست دارم. یوسف گفت: ای جوان مرد!دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی! پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی اش را از دست داد و من به چاه افتادم. زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت ها زندانی شدم. اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی» 📜داستانهایی از آدم تاخاتم 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣❣❣ 🌼🍃 العاده زیبا و دیدنے 🌼🍃گاهی اتفاقات بد، برای بهتر شدن اوضاع ضروری هستند…👌👌👏👏 😍خداوندا در همه حال سپاس گزار تو هستیم. 🦋🧚‍♀🧚‍♀🦋
📚 حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی 💎پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد. پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟ 💠 ]
امروز فقط چند دقیقه آروم بشینید و بابت چیزایی که دارید شاکر باشید به آرامش خوبی می رسید... 🦋🧚‍♀🧚‍♀🦋
پسرکی دو سیب در دست داشت🍎🍃 مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی؟ پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب ! لبخند روی لبان مادر خشکید! سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت : بیا مامان! این یکی ، شیرین تره! مادر ، خشکش زد چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود. هر قدر هم که با تجربه باشید قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد . 💠 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان بودن مهمترین قسمت انسان بودن است این"دل" انسان است که او را "سعادتمند" و ثروتمند می کند انسان با آنچه که "هست " ثروتمند است نه با آنچه که دارد. "آرامش" سهم کسانی است که "بی منت" می بخشند... "بی کینه" می خندند... و در نهایت با "سخاوت" محبت شان را اکرام می کنند