4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غیبــت میکـنی و میگی :
«دیدم که میگم»
عزیز؛
اگه ندیده بودی که "تهـمتـــــ" بود
مثل خدا ستّار العیوب باش
اگه چیزی هم دیدی و میدونی
نگـو...
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 گذر پوست به دباغخانه میافتد
"هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیهالسلام میرساند.
سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلمهای فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور میخواهند از او انتقام بگیرند.
مردم نیز یکی یکی میآمدند و انتقام میگرفتند.
هشام می گفت:
"بیش از همه از علیبنحسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علیبناببطالب میکردم، انتقامش سخت خواهد بود."
روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به ان فرمودند:
"مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم."
هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشامبناسماعیل میرفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند:
"اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم."
هشام فریاد زد :
{اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}
{خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.}
بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند.
📚 تاریخ طبری ، جلد 6 ، صفحه 526 .
📚 شرح الأخبار، جلد 3 ، صفحه 260 .
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه
پسر جوانی به پیرمردی نزدیک شد.
چشم در چشمش دوخت و به او گفت: من می دانم که شما خیلی خیلی آدم عاقل و موفقی هستید، دلم می خواهد راز زندگی را از زبان شما بشنوم. 💞
پیرمرد نگاهی به پسر انداخت و جواب داد: من سرد و گرم زندگی را بسیار چشیده ام و به این نتیجه رسیده ام که راز زندگی در چهار کلمه خلاصه می شود:🌸
۱-اولین کلمه « اندیشیدن» است؛ یعنی همیشه به ارزش هایی فکر کن که دلت می خواهد زندگی ات را بر پایه ی آنها بسازی.✨
۲- دومین کلمه « باور داشتن» است؛ یعنی وقتی همه ی آن ارزش ها را مشخص کردی، حالا خودت را باور کن.✨
۳- سومین کلمه « در سر داشتن رویا» (داشتن هدف در زندگی) است؛ یعنی رویای رسیدن به خواسته هایت را در سر داشته باش. ✨
و چهارمین و آخرین کلمه« شهامت» است؛ یعنی وقتی که خودت باور کردی و به ارزش وجودی خودت کاملا پی بردی، حالا نوبت به آن می رسد که با شهامت هر چه تمام تر، رویاهایت را به واقعیت تبدیل کنی.✨
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
✅ذکر با فضیلت و کارگشا
شیخ احمد بن فهد و دیگران روایت کرده اند: مردى به موسى بن جعفر علیه السّلام شکایت کرد که کار من بسته شده، و به هر کارى رو مى کنم سودى نمى یابم، و به هر حاجت که توجّه مى نمایم، برآورده نمى گردد، حضرت فرمود: پس از نماز صبح ده مرتبه بگو:سُبْحانَ اللَّهِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ راوى گفت: اندک زمانى که بر این دعا مداومت کردم، جمعى از بادیه آمدند، و مرا خبر دادند که مردى از اقوام تو از دنیا رفته، و جز تو وارثى ندارد، پس مال بسیار، به دست من آمد و تا حال بى نیازم.
👈در کتاب «کافى» و «مکارم» روایت کرده اند: مردى هلقام نام به آن حضرت عرضه داشت: به من دعایى تعلیم کن که براى نیک بختى دنیا و آخرت جامع بوده و آسان باشد، حضرت این دعا را تعلیم او کرد که پس از نماز صبح تا زمانى که آفتاب برآید بخواند، او بر این دعا مداومت کرد، و حالش نیکو شد.
📚مفاتیح الجنان
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✴️ خــدا تو رو میبره
تا مـرز ناامـیدی
ایمــان داشته باش بهش
👈اگه سوال تو هم هست
که چراخدا حاجتم رونمیده
حتــما این کلیپ رو ببین👌
🎤 #استادپناهیان
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸خدایا
💫صفحه ای دیگر
🌸از عمرمان ورق خورد
💫روز را در پناهت
🌸به شب رساندیم
🌸پروردگارا
💫شب را بر همه عزیزانمان
🌸سرشار از آرامش بفـــرما
💫و در پناهت حافظشان باش
شبتون بخیر در پناه خـدا 🌸
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
🎈 ✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
صبح به ما می آموزد که باور
داشته باشیم روشنایی با تاريكی
معنا می يابد و خوشبختی با
عبور از سختیهاست که زیباست
سلام صبحتون پر از امید وشادی ☕️
▣
Trust God no matter what happens.
مهم نیست چه اتفاقی میوفته، به خدا اعتماد کن.
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔵چرا دنیا برای مؤمن زندان است؟
محمد بن عجلان مي گويد: در محضر امام صادق (علیه السلام) بودم، شخصي به حضورش آمد و از فشار زندگي، به آن حضرت شكايت كرد.
امام فرمود: صبر كن، خداوند به زودي گشايشي در زندگي تو، پديد آورد
سپس امام صادق (علیه السلام) پس از ساعتي سكوت، به او فرمود: به من از زندان كوفه خبر بده كه چگونه است؟
او گفت: زندان كوفه، تنگ و متعفن است و زندانيان در بدترين شرائط به سر مي برند.
امام صادق علیه السلام:
تو اكنون در زندان هستي، آيا مي خواهي در زندان، گشايش و رفاه داشته باشي؟!
آيا نمي داني كه دنيا براي مؤمن، زندان است؟ از كدام زندان، به انسان خوشي مي رسد...؟!
بزرگی میگفت: دنیا اگر وفا و خوشی داشت،هیچ کس به اندازه محمد و آل محمد شایسته برخورداری از آن نبود...
حال آنکه طبق گواه تاریخ بدترین و سختترین ستمها و رنج ها برای این خاندان مطهر و پاک بود..
هرکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند...
📚 اصول کافی،باب ما اخذ الله من المؤمن، من الصبر … حديث 6 و 7، ص 250 - ج 2.-
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا آخر ببین خیلی جالبه👆
👌دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز❗️، که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم.
چه ساده ایم ! در این ایستگاه خالیِ متروک
نشسته ایم کماکان به انتظار … بِمانَد
چه روزهای قشنگی قرار بود بیایند
چقدر شاکی ام از دست روزگار … بِمانَد
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
.
📚حکایت
يكی از مسلمانان ثروتمند با لباس تميز و فاخر محضر رسول خدا صلی الله عليه و آله آمد و در كنار حضرت نشست، سپس فقيری ژنده پوش با لباس كهنه وارد شد و در كنار آن مرد ثروتمند قرار گرفت.
مرد ثروتمند يكباره لباس خود را جمع كرد و خويش را به كناری كشيد تا از فقير فاصله بگيرد.
پيامبر خدا صلی الله عليه و آله از اين رفتار متكبرانه سخت ناراحت شد و به او رو كرد و فرمود: آيا ترسيدی چيزی از فقر او به تو سرايت كند؟
مرد ثروتمند گفت: خير! يا رسول الله.
پيامبر صلی الله عليه و آله: آيا ترسيدی از ثروت تو چيزی به او برسد؟
ثروتمند: خير! يا رسول الله.
پيامبر صلی الله عليه و آله: پس چرا از او فاصله گرفتی و خودت را كنار كشيدی؟
ثروتمند: من همدمی (شيطان يا نفس اماره) دارم كه فريبم می دهد و نمی گذارد واقعيتها را ببينم، هر كار زشتی را زيبا جلوه می دهد و هر زيبايی را زشت نشان می دهد. اين عمل زشت كه از من سر زد، يكی از فريبهای اوست.
من اعتراف می كنم كه اشتباه كردم. اكنون حاضرم برای جبران اين رفتار ناپسندم نصف سرمايه خود را رايگان به اين فقير مسلمان بدهم.
پيامبر صلی الله عليه و آله به مرد فقير فرمود: آيا اين بخشش را می پذيری؟
فقير: نه! يا رسول الله. ثروتمند: چرا؟! فقير: زيرا می ترسم من نيز مانند تو متكبر و خودپسند باشم و رفتارم مانند تو نادرست و دور از عقل و منطق گردد.
📚بحار ج 22، ص 130 و ج 72، ص 13
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 جعده به آرزویش نرسید
امام حسن(ع) بسیار زیبا، دارای سخاوت و نسبت به خانواده مهربان بود.
معاویه چندین بار علیه امام توطئه کرد ولی نتیجه نداشت.تصمیم گرفت به وسیله همسر امام حسن(ع)، جَعده (دختر اشعث)، ضربه اش را بزند.
به او گفت: اگر به امام حسن زهر بدهی، صدهزار درهم به تو می دهم و تو را به عقد پسرم یزید در می آورم. روزی امام حسن(ع) روزه دار و آن روز بسیار گرم بود و تشنگی بر ایشان اثر کرده بود در وقت افطار، جعده شربت شیری برای حضرت آورد، که از قبل، آن را زهرآلود کرده بود.
وقتی حضرت آشامید، احساس مسمومیت کرد و گفت: انالله و انا الیه راجعون، سپس رو به جعده کرد و فرمود: ای دشمن خدا، خدا تو را بکشد، به خدا سوگند بعد از من نصیبی نخواهی داشت، او تو را فریب داد، خدا تو و او را به عذاب خود خوار کند.
به روایتی دو روز، زهر در وجود مبارک امام اثر کرد و حضرت در سن 48 سالگی به شهادت رسید.
اما جعده به خاطر طمع به مال و زن یزید شدن آرزویش را به گور برد. معاویه گفت: وقتی به حسن بن علی(ع) وفا نکردی چطور به یزید وفا کنی؟! و به وعده هایی که به او داده بود عمل نکرد؛ و جَعده با خواری و ذلت از دنیا به درک واصل شد.
(منتهی الامال، جلد1، ص231)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 غیبت ممنوع
قرآن کریم میفرماید : (...وَلَا یَعتَب بَّعضُکُم بَضًا أیُحِبُّ أحَدُکُم أن یَأکُلَ لَحمَ أخِیهِ مَیتًا فَکَرِ هتُمُوهُ)
بعضی از شما غیبت بعضی را نکند. آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ به طور یقین همه شما از چنین کاری بیزارید.
پس غيبت در حقيقت ابطال هويت و شخصيت اجتماعى افرادى است كه خودشان ازجريان اطلاعى ندارند و خبر ندارند كـه دنبال سرشان چه چيزهايى مى گويند، و اگر خبر داشته بـاشند و از خطرى كه اين كار برايشان دارد اطلاع داشته باشند از آن احتراز مى جويند و نمى گذارند پرده اى را كه خدا بر روى عيوبشان انداخته به دست ديگران پاره شود،
چون خداى سبحان اين پرده پوشی ها را بدين منظوركرده كه حكم فطرى بشر اجرا گردد، يعنى اينكه فطرت بشر او را وامى داشت تا به زندگى اجتماعى تن در دهد، اين غرض حاصل بـشود، وافراد بشردورهـم جمع شوند، با يكديگرتعاون ومعاضدت داشته باشند، و گرنه اگر اين پرده پوشى خداى تعالى نبود، با در نظر گرفتن اينكه هيچ انسانى منزه از تمامى عيوب نيست، هرگز اجتماعى تشكيل نمى شد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi