eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.3هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
28 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫داستان بسیار زیبای گفتگوی مورچه🐜 باحضرت سلیمان نبی👑 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پارتی من خداست❗ 💎به کسی بگی من پارتی دارم، 💫میگه پارتیت کیه؟ میگه وزیره ، معاونه وزیره،.... میگی پارتی من خداست... 💎بهت میخنده ولی تو روی حرف وایسا ❤وقتی گفتی خدا و خداوند هیچوقت اعتقاد تو رو خراب نمیکنه..... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امیرالمؤمنین (ع) کنیزی داشتند که مؤذنی عاشق او شده بود. مؤذن هر وقت کنیز مولا را می‌دید، می‌گفت: دوستت دارم. او که کنیزی بسیار مطیعی بود، داستان را به حضرت علی(ع) گفت. حضرت سؤال کردند: آیا تو نیز او را دوست داری؟ کنیز با شرم سرش را به پایین انداخته و علاقه‌اش نسبت به مؤذن را به مولایش نشان داد. حضرت فرمودند: هر وقت آن مؤذن به تو گفت: دوستت دارم، از اظهار علاقه‌ات، به او دریغ نکن و به او بگو که من نیز تو را دوستت دارم. 🍀موذن عاشق، بار دیگر کنیز مولا را دید و گفت: ای کنیز تو را عاشقم به دو علت چون هم باوقاری و هم کنیز خانه مولای من علی (ع) و خادم او هستی. کنیز با چشمانی اشک‌بار، به ناگاه گفت: من نیز تو را دوستت دارم. مؤذن گفت: هر دو برده‌ایم و هیچ یک از ما را اختیاری نیست تا به هم برسیم، اما صبر می‌کنیم تا خداوند پاداش صبرمان را به فضل خود عطا کند. کنیز پیام مؤذن را به مولایش امیرالمؤمنین (ع) گفت و حضرت علی (ع)، کنیز را آزاد کرد و به غلام سپرد تا هر دو پاداش صبر خود را بگیرند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
و پند شهری بود که مردمش, اصلاً فیل ندیده بودند, از هند فیلی آوردند و به خانه تاریکی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت کردند, مردم در آن تاریکی نمی‌توانستند فیل را با چشم ببینید. ناچار بودند با دست آن را لمس کنند. کسی که دستش به خرطوم فیل رسید. گفت: فیل مانند یک لوله بزرگ است. دیگری که گوش فیل را با دست گرفت؛ گفت: فیل مثل بادبزن است. یکی بر پای فیل دست کشید و گفت: فیل مثل ستون است. و کسی دیگر پشت فیل را با دست لمس کرد و فکر کرد که فیل مانند تخت خواب است. آنها وقتی نام فیل را می‌شنیدند هر کدام گمان می‌کردند که فیل همان است که تصور کرده‌اند. فهم و تصور آنها از فیل مختلف بود و سخنانشا ن نیز متفاوت بود. اگر در آن خانه شمعی می‌بود. اختلاف سخنان آنان از بین می‌رفت. ادراک حسی مانند ادراک کف دست, ناقص و نارسا است. نمی‌توان همه چیز را با حس و عقل شناخت. 📚منبع؛: مثنوی معنوی 💫نتیجه گیری: میخواستم بگم میدونی قرآن در مورد ظن وگمان چی فرمایش میکنه👇 ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ... "الحجرات 12" ✨ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴مورچه نَر بود یا ماده ✍شیخ احمـد جامی بر بالای منبر گفت: مردم هرچه می‌ خواهید از من سوال کنید. زنی از میان جمعیت فریاد زد ای مـرد ادعا ی بیهـوده نکن ، خداوند رسـوایت خواهـد کرد ، هیچ کس جز علی علیه السلام نمی تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند شیخ گفت اگر سؤال داری بپرس. زن سـوال کرد مورچه‌ ای که بر سر راه سلیمان‌ نبی آمد نر بود یا ماده؟ شیخ گفت سؤال دیگر نداشتی!؟ این دیگر چه سؤالی است؟ من که نبودم ببینم نر بوده یا ماده. زن گفت نیاز نبود که آنجا باشی ، اگر کمی با قـرآن آشنا بودی می دانستی. درسوره نمل آمده است که قالت نمله مشخص می شـود مورچه ماده بوده مردم هم به جهل شیخ وزیرکی زن خندیدند. شیخ با عصبانیت گفت: ای زن با اجازه شوهـرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمـده ای که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بی اجازه آمده‌ای، خدا خودت را لعن کند زن پرسید: ای شیخ بگو بدانیم آیا آن زن بااجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود ، علی علیه السلام رفته بود و یا بدون اجـازه؟ شیخ بیچـاره نتوانست جواب گوید. 📚 الغدیر ، علامه امینی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ملاحسین واعظ کاشفی در اخلاق محسنی می‌نویسد: برای یکی از پادشاهان مشکلی پیش آمد، او با خدا عهد کرد که اگر کار من به نیکی پایان پذیرد هر چه پول در خزانه دارم به مستمندان می‌دهم، خداوند نیز خواسته ی او را برآورد. پادشاه تصمیم گرفت به پیمان خود وفا کند، خزانه دار را خواست و دستور داد موجودی را حساب کند. پس از بررسی معلوم شد پول زیادی در خزانه موجود است، امیران دولت گفتند: این همه پول را نمی توان به مستمندان پرداخت؛ زیرا مملکت از نظر مالی آشفته خواهد شد و اداره ی لشکر به این پول نیاز دارد. شاه گفت: من عهد کرده‌ام و خلاف آن نمی کنم. گفتند: علما به ظاهر آیه ی «وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا » استدلال میکنند و میگویند لشکریان کسانی هستند که خراج جمع میکنند و خود ایشان بنا بر این آیه یک دسته از مستحقان هستند. پادشاه از این سخن در اندیشه شد و پیوسته فکر میکرد. روزی کنار غرفه ای نشسته بود، ژولیده ای شبیه دیوانگان از راه می‌گذشت، پادشاه او را خواست و جریان پیمان را برای او بازگو کرد و گفت: نظر تو چیست؟ گفت: اگر شهریار هنگام پیمان بستن با خدا، سپاهیان را از خاطر گذرانده باشد صحیح است وگرنه نمی توان به آنها داد. شاه گفت: من در آن هنگام فقط به یاد مستمندان بودم. یکی از امیران گفت: ای دیوانه! مال بسیار است و سپاهیان نیز بی برگ و نوایند. ژولیده روی از او برگرداند و به شاه گفت: اگر دیگر با کسی که پیمان بستی کاری نداری وفا نکن؛ ولی چنانچه به او احتیاج داری به عهد خویش وفا کن. پادشاه چنان تحت تأثیر قرار گرفت که اشک از دیدگانش فرو ریخت و همان دم دستور داد اموال را بین فقیران تقسیم کنند. وعده‌ها باید وفا کردن تمام ور نخواهی کرد، باشی سرد و خام وعده ی اهل کرم گنج روان وعده ی نا اهل شد رنج روان در کلام خود خداوند ودود امر فرموده است أوفوا بالعهود گر نداری خوی ابلیسی بیا باش محکم بر سر عهد وفا "مولوی" 📙هزارویک حکایت اخلاقی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 روزی یکی از یاران امام هادی علیه‌السلام که بر اثر برخورد با حیوانی صدمه دیده بود، نزد حضرت رفت و با اشاره به زخم‌هایی که برداشته بود، به روزگار و نحسی آن بد و بیراه می‌گفت. آن حضرت، خطاب به او سخنی به این مضمون فرمودند: آیا تو شیعه ما هستی که اینگونه روزگار را متهم میکنی؟! روزگار را ملامت نکن؛ زیرا همه حوادث عالم به دست خداوند است و روزگار هیچ نقشی در پیدایش امور ندارد و غیر خداوند به گونه مستقل در زندگی مردم مؤثر نیستند (و مردم هر چه میکشند از دست خودشان است) و نیز فرمودند: «لاتَعُدْ و لاتَجْعَل للایام صنعاً فی حکم الله؛ یعنی برای روزگار اثر و نقشی در حکم خداوند، به حساب نیاور و قرار مده». آن شخص با شنیدن سخنان امام، به واقعیت امر آگاه شد و از گفته و عقیده خود توبه نمود. 📙(وسائل الشیعه،ج۷،ص۵۰۹). •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸خدایا 💫صفحه ای دیگر 🌸از عمرمان ورق خورد 💫روز را در پناهت 🌸به شب رساندیم 🌸پروردگارا 💫شب را بر همه عزیزانمان 🌸سرشار از آرامش بفـــرما 💫و در پناهت حافظشان باش شبتون بخیر در پناه خـدا 🌸 ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─ 🎈 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
صبح به ما می آموزد که باور داشته باشیم روشنایی با تاريكی معنا می يابد و خوشبختی با عبور از سختیهاست که زیباست سلام صبحتون پر از امید وشادی ☕️ ▣ Trust God no matter what happens. مهم نیست چه اتفاقی میوفته، به خدا اعتماد کن. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
مرد ثروتمندی که زن و فرزند نداشت، تمام کارگرانش را برای صرف شام دعوت کرد. جلوی آن‌ها یک جلد قرآن مجید و مقداری پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا پول را...؟! اول از نگهبان شروع کرد و گفت یکی را انتخاب کنید: نگهبان گفت آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم پس پول را می‌گیرم که فایده‌ی آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و پول را انتخاب کرد. سپس از کشاورزی که پیش او کار می‌کرد خواست یکی را انتخاب کند: کشاورز گفت زن من خیلی مریض است و نیاز به پول دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا پول را انتخاب می‌کنم. سپس از آشپز پرسید که قرآن را انتخاب می‌کنید یا پول را؟ آشپز گفت من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته مشغول کار هستم ، وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابراین پول را بر می‌گزینم... نوبت رسید به پسری که مسئول حیوانات بود[این پسر خیلی فقیر بود] مرد ثروتمند گفت من یقین دارم که تو پول را انتخاب می‌کنی تا غذا بخری یا به جای این کفش پاره‌ی خود کفش جدیدی بخری پسر گفت: درست است که من نیاز دارم کفش نو بخرم یا اینکه مرغی بخرم و با مادرم میل کنم ؛ ولی من قرآن را انتخاب می‌کنم ، چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب خداوند تبارک و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین‌تر است* قرآن را برداشت ؛ بوسه‌ای بر آن زد و آن را گشود تا بخواند ؛ بین آن دو پاکت دید: در یکی از آن‌ها ده برابر آن مبلغی بود که بر میز غذا وجود داشت در دیگری وصیت‌نامه‌ای بود که ایشان را وارث تمام اموال و دارایی مرد ثروتمند قلمداد می‌کرد. مـــــــرد ثروتمند گفــــــت: *هر کسی گمانش نسبت به خداوند خوب باشد خدا او را ناامید نمی‌کند.* گمان شما نسبت به پروردگار جهانیان چگونه است؟!؟ آيه 124 سوره مباركه «طه» رويگردانی و اعراض از ذكر و ياد خدا را عامل اصلی تنگ‌دستی و سختی در زندگی انسان معرفی می‌كند: *«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»* پس تلاش کنیم از خدا و قرآن فاصله نگیریم. *سعی کنیم یه جوری زندگی کنیم* *که خداراضی باشه نه بنده‌ی خدا* 🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر عجیب استغفار در ماه رجب ! در تمام ماه هزار بار بگويد:«استغفر اللّه ذا الجلال و الإكرام من جميع الذنوب و الآثام.» شيخ صدوق رحمه اللّه روايت كرده است: اگر كسى اين ذكر را در رجب هزار بار بگويد، خداوند متعال مى‌فرمايد: اگر - گناهان شما را - نبخشم، پروردگار شما نيستم پروردگار شما نيستم پروردگار شما نيستم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani