eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.5هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
24 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌼با آن همه سفارش در حق همسایه، مگر می‌شود حضرت به همسایه ۳۰ ساله خود بی‌توجه باشند! . حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی: از حجة‌الاسلام توكلی همدانی شنیدم که گفتند: پسر آیت الله موسی قمی-پسر آیت الله علی زاهد قمی که ساکن نجف بود- برای بنده بیان کرد: پدرم شیخ موسی می‌گفتند: من تنها از سَکَرات مرگ می‌ترسم و از پس از آن، چندان ترسی ندارم! پس از درگذشتِ پدرم، او را در خواب دیدم و پرسیدم:در هنگام مرگ و سَکَرات آن، بر شما چه گذشت؟ لبخندی زدند و گفتند: پسرجان! من سی سال در قم و در همسایگی حضرت معصومه (سلام‌ الله‌ علیها) ساکن بودم؛ آیا با این همه سفارش که اسلام در حق همسایه کرده است، آن بانو در آن شرایط سخت به داد همسایه‌اش نمی‌رسد؟! بیدار که شدم، تاریخ آمدن و سکونت پدرم به قم را که ثبت کرده بود، با تاریخ درگذشتش ملاحظه کرده، دیدم دقیقاً سی سال ایشان ساکن قم بودند! 📚منبع: حدائق ذات البهجت اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
امام حسين (عليه السلام) فرمود: كسى كه چشمانش قطره اى اشك براى ما بريزد، خــداوند بهشت را بـه او عطا خواهـد كـرد. 📚ينابيع المودة، ص 228 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💫✨💫✨💫✨💫✨ جسد عالمی که بعد از 900 سال سالم بود! باغ مستوفی در اطراف شهرری، یكی از باغاتی بود كه در آنجا زراعت می‌كردند. اتفاقا سیل عظیمی آمد و تمامی اراضی مزروعی را آب فراگرفت و بسیاری از مكانها را تخریب نمود. بر اثر آب باران، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد. هنگامی كه به اصلاح و مرمت این قسمت مشغول بودند، سردابی ظاهر شد كه آب قسمتی از آن را تخریب كرده بود. وقتی كه برای بازرسی و جستجو به آنجا وارد شدند، جسدی را مشاهده كردند كه تمام اعضأ بدن آن سالم و تازه به نظر می‌رسید و هیچگونه عیب و نقصی در آن دیده نمی‌شد، و با صورتی نیكو آرمیده بود! و هنوز اثر خضاب كردن بر ناخنهایش مشهود بود! و ناخنهای یك دست را گرفته و ناخن دست دیگر را نگرفته بود و محاسن شریفش روی سینه‌اش ‍ ریخته بود و بدن چنان سالم و تازه بود كه چنین به نظر می‌آمد تازه از حمام بیرون آمده است و فقط رشته‌های نخ پوسیده كفن كه از هم گسسته شده بود در اطراف جسد بر روی خاك ریخته بود! این خبر در شهرری و تهران، به سرعت دهان به دهان گشت؛ و مردم فورا به سلطان وقت اطلاع دادند. به دستور سلطان، سریعا گروهی از علمأ و افراد سرشناس و صاحب نفوذ، كه در بین ایشان مرحوم حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی و مرحوم میرزا ابوالحسن جلوه، حكیم گرانمایه آن روزگار و مرحوم آیة الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم علامه سید محمود مرعشی نجفی حضور داشتند؛ انتخاب و برای بررسی وضعیت در منطقه حضور پیدا كردند و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، شروع به تفحص و جستجو نمودند. با تفحص و بررسی‌های انجام شده در سرداب، متوجه لوح و سنگ قبری می‌شوند كه بر روی آن چنین نوشته شده است: هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة الامحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی. پس از بررسی‌های كامل و پیدا شدن این سنگ نبشته و تایید علمأ و امینان مردم، در صحت و شناسایی جسد مطهر شیخ صدوق، جای هیچگونه تردیدی باقی نماند؛ و لذا دستور دادند، سرداب را بازسازی كنند و در آن را بستند و حفره پدید آمده را نیز مرمت كردند و بنایی مناسب بر آن ساختند و به بهترین وجه تزیین و آیینه كاری نمودند. مرحوم آیة الله مرعشی نجفی كلامی را نیز در ادامه بیان می‌دارند كه: مرحوم پدرم، علامه سید محمد مرعشی نجفی می‌فرمودند: من دست آن بزرگوار را بوسیدم و دیدم كه تقریبا پس از نهصد سال كه از مرگ و دفن شیخ صدوق می‌گذرد، دست ایشان، بسیار نرم و لطیف بود. آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند. منبع: مقدمه كتاب من لا یحضره الفقیه و کتاب روضات ‏الجنات خوانساری اللهم عجل لولیک الفرج اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✳️ باهوش‌ترین مؤمن! 🔻 از رسول خدا (ص) سؤال شد: زیرک‌ترین مؤمنان چه کسی است؟ «سُئِلَ رَسُولُ اللهِ ص أَيُّ الْمُؤْمِنِينَ أَكْیَسُ» حضرت فرمودند: کسی که بیشتر به یاد مرگ است و برای آن مهیاتر است. «أَكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَ أَشَدُّهُمُ اسْتِعْدَاداً لَهُ» هر چه یاد مرگ بیشتر باشد، شخص باهوشتر است. 🔸 تعبیر به «أَشَدُّهُمُ اسْتِعْدَاداً لَهُ» خیلی جالب است. شدت استعداد و آمادگی؛ یعنی اگر بگویند الآن، می‌گوید باشد، آماده‌ام، اما طلب مرگ نکرده است و «أَكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ»، یعنی در هر جایی و هر کاری که می‌خواهد بکند، یاد او هست که اگر امروز قرار است بمیرد، آیا این کار را ادامه می‌داد؟ یعنی دائماً یاد مرگ هست. یاد مرگ جزو ذکرش است، منتها ذکری که دائماً سرلوحهٔ همهٔ کارهایش باشد. هر روز صبح احساس می‌کند که این بیداری پس از مرگ است و شب، انتهای بودن اوست. زندگی و امور چنین شخصی يک طور دیگری شکل می‌گیرد تا يك كسی که گمان می‌کند حالا حالاها که هست! 📚 تا ابد زندگی ج ۱، ص ۱۵۵ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کربلایی کاظم ساروقی کسی که بر لطف خدا و مرحمت اقا امام زمان عج یک شبه حافظ کل قرآن شد. این دستور بی نظیر برای رفع گرفتاری را امتحان کن! اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📝نقل شده که در زمان خاتم الانبیا محمد (صلوات الله علیه و آله) در یکی از جبهه های جنگ یکنفر از کفار سوار الاغ سفید زیبائی بود و در صف کفار جنگ می کرد، یکی از مسلمانان تا چشمش به این مرکب راهوار سفید افتاد خوشش آمد و گفت من میروم و این کافر را می کشم و استرش را مالک می شوم و با این قصد حرکت کرد ولی تا خواست حمله کند آن مشرک پیش دستی کرد و مسلمان را کشت بعد از جنگ مسلمانان می گفتند که خوش به حالش به درجه ی رفیع شهادت رسید پیامبر وقتی که فهمید گفت: که او نیتش این بود که آن کافر را بکشد و بعد ازکشتنش الاغ او را به عنوان غنیمت صاحب شود و او هم اکنون در جهنم است و بعد از این ماجرا به قتیل الحمار یا همان شهید راه الاغ معروف شد . . پیامبرگرامی (صلی الله علیه و اله) با این فرمایش مردم را از این امر آگاه کرد که هر کشته ای شهید نیست و بهشتی نمی شود بلکه نائل شدن به مقام شهادت شروطی دارد که به نیت عمل فرد وابسته است. . . 📚 این مطلب را شهید والامقام دستغیب در کتاب استعاذه ص 244 از کتاب جامع السعادات ( نراقی ج۳ص ۸۳ ) نقل کرده است اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 اگر خدا بخواهد... اگر خدا بخواهد اشرف مخلوقات، پیامبر(صلی‌الله علیه وآله وسلم) را در غار با سست‌ترین خانه «أوهن البیوت» که همان تار عنکبوت است، حفظ می‌کند! 🔸اگر خدا بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ»، به وسیله آب که به آن می‌نازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، غرق می‌کند. 🔹اگر خدا بخواهد درخت خشک، میوه‌دار می‌شود؛ «وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا». 🔸اگر خدا بخواهد برادران یوسف او را به ته چاه می‌اندازند، «اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا» اما او عزیز و حاکم مصر می‌شود. 🔹اگر خدا بخواهد ابراهیم را از آتش سخت نمرود نجات می‌دهد، «قُلْنا يا نارُ کُوني‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلي‏ إِبْراهيمَ» ما خطاب كرديم كه ای آتش سرد و سالم برای ابراهيم باش. فقط باید کاری کنید تا خدا بخواهد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 جعده به آرزویش نرسید امام حسن(ع) بسیار زیبا، دارای سخاوت و نسبت به خانواده مهربان بود. معاویه چندین بار علیه امام توطئه کرد ولی نتیجه نداشت.تصمیم گرفت به وسیله همسر امام حسن(ع)، جَعده (دختر اشعث)، ضربه اش را بزند. به او گفت: اگر به امام حسن زهر بدهی، صدهزار درهم به تو می دهم و تو را به عقد پسرم یزید در می آورم. روزی امام حسن(ع) روزه دار و آن روز بسیار گرم بود و تشنگی بر ایشان اثر کرده بود در وقت افطار، جعده شربت شیری برای حضرت آورد، که از قبل، آن را زهرآلود کرده بود. وقتی حضرت آشامید، احساس مسمومیت کرد و گفت: انالله و انا الیه راجعون، سپس رو به جعده کرد و فرمود: ای دشمن خدا، خدا تو را بکشد، به خدا سوگند بعد از من نصیبی نخواهی داشت، او تو را فریب داد، خدا تو و او را به عذاب خود خوار کند. به روایتی دو روز، زهر در وجود مبارک امام اثر کرد و حضرت در سن 48 سالگی به شهادت رسید. اما جعده به خاطر طمع به مال و زن یزید شدن آرزویش را به گور برد. معاویه گفت: وقتی به حسن بن علی(ع) وفا نکردی چطور به یزید وفا کنی؟! و به وعده هایی که به او داده بود عمل نکرد؛ و جَعده با خواری و ذلت از دنیا به درک واصل شد. (منتهی الامال، جلد1، ص231) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤ خدایا🙏 امروزمان گذشت، فردایمان را با «گذشتت» ❤️شیرین و با صفا کن،❤️ خدای مهربانم...🙏 شب ما را با یادت، زیبا و نورانی کن✨ آمیـــن یا رَبَّ 🙏 ⭐️شبتون با یاد خـــــدا زیبا و نورانی ✨ممنـون بـابـت هـمـراهـیتـون ⭐️مراقـب خــودتــون بــاشـیـد ✨تـــا درودی دیــگر بـدرود✋ التماس دعا ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرجایی که تصمیم گرفتی تغییر کنی زندگیت از همونجا شروع میشه لازم نیست حتما همه چیز عالی باشه تا شروع کنی ولی برای اینکه عالی باشی حتما باید شروع کنی...❤️ دنبال حل مسائل در درون خودت باش همه چیز تو وجود خودته شک نکن ❤️ روزت بخیر مهربون💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 حکایت_مرد_خوشبخت 🍃پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند". 🍃تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. 🍃تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم می‌توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود". 🍃شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.... 🍃آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. 🍃آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. 🍃آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. "شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟" 🍃پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. 🍃پیک‌ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!! 👌راز شاد زیستن تنها در قناعت است ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi