eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
18هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
14 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. تعدادی اندکی برای نجات دادن آن‌ها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسان دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند. از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: این‌ها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند می‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند. 🔹خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند. وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت. قدر دوستان واقعی‌مان را بدانیم اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
قبل اینکه بخوابی می خوام بهت یادآوری کنم که: اشکالی نداره اگه فکر می‌کنی امروز به اندازه کافی تلاش نکردی، اشکالی نداره اگه امروز حتی از تخت بیرون نیومدی و حال انجام هیچ کاری و نداشتی. اشکالی نداره اگه امروز حس خوبی به چیزایی که انجام دادی یا ندادی نداری. اشکالی نداره اگه بعضی روزا به استراحت بیشتر نیاز داشته باشی، اتفاقات امروز، به امروز تعلق دارن. فردا یک روز تازه‌ست‌. اگه امروز خوب پیش نرفت سعی کن فردا یک قدم برای نزدیک تر شدن به اون فرد ایده آلی که می‌خوای بشی ورداری. به خودت فرصت بده و بدون که اتفاقات بزرگ با همین تصمیمات کوچیکی که قراره از فردا شروعشون کنی می‌افتن. 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام 🙏 یکشنبه پاییزیتون زیبـا🍂🌸 صبحتون پرخیرو برکت🍂🌸 امیدوارم🙏 سهمِ امروزتـون از زندگی سلامتی ، شادی آرامش رضایت و نگاه لطف خدا باشه🍂🌸 امیدوارم حال دلتون خوب و زندگیتون غرق در خوشبختی باشـه🍂🌸 🕊 امروز لبخند بزن، شادی کن،🌺🍃 از خدا بابت روز قشنگت تشکر کن، با خودت مهربونتر باش،🌺🍃 به همه چی عشق بده و مثبت فکر کن امروز خدایم با من است. و من غرق در آرامشِ نابِ الهی هستم و همه چیز در سایه ی پر مهرِ پرودگارم به نیکویی پیش خواهد رفت. خدایا سپاسگزارم🙏 روزتون سرشار از و ثروت و شاد شاد شاد😍 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید. آب به قدری گوارا بود كه مرد سطل چرمی اش را پر از آب كرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش كه پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم كرد. پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر كشید و لبخند گرمی نثار روستایی اروپایی در زیر جوان كرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی كرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.اندكی بعد، استاد به یكی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد. شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت : آب بسیار بد مزه است. ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید : آب گندیده بود. چطور وانمود كردید كه گوارا است؟ استاد در جواب گفت : تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
زني شوهرش مُرد. براي اينكه خدمتی به شوهر كرده باشد شبهای جمعه غذایی تدارک می كرد و به وسيله فرزند يتيم خود به خانه فقرا می فرستاد. طفل بيچاره با اينكه گرسنه بود ، غذا را از مادر می گرفت و به فقرا مي رساند و خود با شكم گرسنه به خانه بر می گشت و می خوابيد! تا اينكه شبي كاسه صبرش لبريز شد و در راه غذا را خودش خورد و با شكم سير به خانه برگشت و آسوده خوابيد! آن شب زن شوهر خود را در خواب ديد كه به او می گفت : تنها غذای امشب به من رسيد . زن از خواب بيدار شد و با كمال شگفتی از فرزندش پرسيد شبهای جمعه گذشته و ديشب غذا را كجا می بردی و به كی می دادي ؟ من ديشب پدرت را خواب ديدم كه مي گفت تنها غذای ديشب به او رسيده است .طفل راستش را گفت كه شبهای جمعه غذا را به خانه فقرا مي بردم ، ولي ديشب چون زياد گرسنه بودم ، خودم خوردم و آسوده خوابيدم . زن دانست بهترين خدمت به شوهر اين است كه يتيم او را سير نگهدارد و از اينجاست كه در حديث است كه صدقه صحيح نيست در حالی كه خويشاوندان خودت محتاج و نيازمند باشند.. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅عاقبت شوخی با نامحرم یکی از علمای مشهد می فرمود : روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید . گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت . بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد . بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم . از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟ گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد . با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود. . حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند . 📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 ) اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی در ایـن شب سـرد پاییزی سـلامتی را نصیب خانواده هایمان دلخوشی را نصیب خانہ هایمان و آرامــش را نصیب دلهایمان بگـردان 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
یک روزهایی را باید اختصاص داد به بی خیالی... نه به دغدغه ای فکر کرد نه غصه ای خورد نه نگرانِ چیزی بود. یک روزهایی را باید از تویِ تقویمِ دنیا بیرون کشید و برایِ خود کرد. از من می شنوید گاهی اوقات خودتان را بردارید و بزنید به جاده ی بی خیالی. ميانِ این همه مشغله و روزمرِگی هایِ تکراری ، برایِ ساعاتی هم که شده گوشه ی دنجی رها شوید و برایِ ادامه ی راه نفس بگیرید... اجازه ندهید دلخوشی و آرامش مسیرِ قلبِ شما را گم کند... اجازه ندهید امید و نشاط در شما بمیرد... یک روزهایی برایِ خودتان باشید... برایِ خودِ خودتون 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
زاویه دید انسانها امروز سوار يه تاكسى شدم صد متر جلوتر يه خانمى كنار خيابون ايستاده بود راننده ى تاكسى بوق زد و خانم رو سوار كرد چند ثانيه گذشت راننده تاكسى : چقدر رنگِ رژتون قشنگه خانم مسافر: ممنون راننده تاكسى : لباتون رو برجسته كرده خانم مسافر سايه بون جلوىِ صندلى راننده رو داد پايينُ لباشو رو به آينه غنچه كرد. خانم مسافر: واقعاً؟؟! راننده تاكسى خنديد با دستِ راست دستِ چپِ خانم مسافر رو گرفتُ نگاه كرد راننده تاكسى : با رنگِ لاكتون سِت كردين؟! واقعاً كه با سليقه اين تبريك ميگم خانم مسافر:واى ممنونم..چه دقتى معلومه كه آدمِ خوش ذوقى هستين تلفنِ همراه من زنگ خورد و اون دو نفر گرمِ حرف زدن بودن... موقع پياده شدن راننده ى تاكسى كارتش رو داد به خانم مسافرُ گفت هرجا خواستى برى،اگه ماشين خواستى زنگ بزن به من... خانم مسافر كارت رو گرفت يه چشمكِ ريزى هم زد و رفت.. اينُ تعريف نكردم كه بخوام بگم خانم مسافر مشكل اخلاقى داشت يا راننده تاكسى... فقط ميخواستم بگم... توي اين چند دقيقه ممکنه کمتر کسی از ما به ذهنش رسيده باشه كه راننده ى تاكسى هم يك خانم بود... ✅پس در مورد هرچیزی زود قضاوت نکنید. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅آيا ميدانيد هميشه با چهار دوربین زنده شما رصد مي شويد ✅ هرلحظه و هرزمان چهار دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند؟ ١) خود خدا است. آیه 14 سوره علق: أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَری؛ ‏آیا انسان نمیداند که خدا او را نگاه میکند؟ ٢) ملائک مقرب خدا هستند؛ آیه ی 18 سوره قاف: ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد؛ از شما حرکتی سر نمیزند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند ٣) زمین است. آیه 4 سوره زلزال: يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها؛ در آنروز زمین هرچیزی که دیده را بیان میکند. ٤) اعضاء و جوارح خود ما می‌باشند. آیه 65 سوره یس: تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ در آنروز دست‌ها و پاها شهادت می‌دهند که چه کاری کرده‌اند. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
یک جوان از عالمی پرسید: من جوان هستم و نمیتوانم خود را از نگاه به نامحرم منع کنم، چاره ام چیست؟ عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی درخواست کرد او را همراهی کند واگر شیر را ریخت جلوی همه مردم او را کتک بزند! جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت. عالم از او پرسید: چند دختر سر راهت دیدی؟ جوان جواب داد:هیچ، فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و خارو خفیف شوم. عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر بر کارهایش می بیند و از روز قیامت و حساب وکتابش که مبادا در منظر مردم خارو خفیف شود بیم دارد. 📚آیا انسان نمیداند که خدا او را می بیند(علق/14) اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥☝️توبه تا لحظه مرگ ...! 🎙 🌺«مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»: التّوبَهُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ وَ تَرْکٌ بِالْجَوارِحِ، وَ اِضمارٌ أنْ لایَعُودَ. توبه عبارت است از: پشیمانی در دل، استغفار با زبان، ترک گناه در عمل و تصمیم بر عدم ارتکاب مجدّد آن. 📙(فهرست غرر، ص ٣٩) اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایت چـه بخواهم ز بهتر از اینكه خودش پنجره باز اتاقت باشد عـشق محتاج نگاهت باشد خلق لبریز دعایت باشد و دلت تا به ابد وصل خـدایـی بـاشد که همین نزدیکی‌ست شبتون گرم از نگاه خــدا ♥️ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅روز اول ؛ بخشیدن خود🤗 🚫اشتباه کردن ایرادی ندارد، همه ما می‌کنیم. 👩‍🏫احساس را رها کنید و به خودتان اجازه دهید تا از اشتباهات بگیرید، رشد کرده و بهبود پیدا کنید. 👊بخشیدن خود اولین قدم تغییر است. 🙌خودتان را ببخشید اگر... تصمیم اشتباه گرفتید ✖️ به خودتان گرفتید😞 به دیگران آسیب زدید😔 چیزی گفتید که بهتر بود نمی‌گفتید🤭 به خودتان رساندید🤒 تنبل بودید😴 افکار دارید... 😟 الهی خداوند بهتون🌷 دلی آرام تنی سالم لبی خندان و عاقبتی بخیر عطا کنه🌷 آفتاب عمرتون همیشه درخشان و عمرتون سبز و پایدار🌷 و زندگیتون سرشار ازعشـق روزتون پر از خیروبركت🌷 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🍃از خدا پرسید خوشبختی را کجا میتوان یافت خدا گفت آن را در خواسته هایت جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم با خود فکر کرد و فکر کرد اگر خانه ای بزرگ داشتم بی گمان خوشبخت بودم خداوند به او داد اگر پول فراوان داشتم یقینا خوشبخت ترین مردم بودم خداوند به او داد اگر ..... اگر ....... واگر اینک همه چیز داشت اما هنوز خوشبخت نبود از خدا پرسید حالا همه چیز دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم خداوند گفت باز هم بخواه گفت چه بخواهم هر آنچه را که هست دارم گفت بخواه که دوست بداری بخواه که دیگران را کمک کنی بخواه که هر چه را داری با مردم قسمت کنی و او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید لبخندی را که بر لبها می نشیند و نگاه های سرشار از سپاس به او لذت می بخشد رو به آسمان کرد و گفت خدایا خوشبختی اینجاست در نگاه و لبخند دیگران اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿خدای تو و یوسف یکی است... ✨یوسف می دانست تمام درها بسته 🌿هستند اما به خاطر خدا ، ✨به سوی درهای بسته دوید و تمام 🌿درهای بسته به رویش باز شد. ✨اگر تمام درهای دنیا به رویت بسته 🌿شد به سوی درهای بسته حرکت کن ✨چون خدای تو و یوسف یکی است. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🍃 دختری یک تبلت خریده بود. 🍂پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟ 🍃دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم. 🍂 پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟ 🍃دختر: نه! 🍂پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟ 🍃دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم. 🍂 پدر: چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟ 🍃دختر: اتفاقا چون دلم نمیخواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم. 🍂پدر: کاور که کشیدی زشت شد؟ 🍃دختر: به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه. 🍂پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت، و فقط گفت: ✅"حجاب" یعنی همین" اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
امام على عليه السلام: دادِ مردم را از خودت و خانواده ات و نزديكانت و كسانى كه به آنها گرايش و علاقه دارى، بستان و با دوست و دشمن به عدالت رفتار كن أنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ و أهلِكَ و خاصَّتِكَ و مَن لكَ فيهِ هَوىً، و اعدِلْ فى العَدُوِّ و الصَّديقِ غررالحكم حدیث 2403 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدایا امشب آرامشی از جنس فـرشتـه هـایـت نصیب همه دلها و شبـی بـی دغدغـه آرام وبی نظیر قسمت عزیزانم بگردان بــه امـید فـردایـی عـالـی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
﷽ سـ❤️ـلام دوستان عزیزم ✨ امروزتون پر از شادی و سلامتی و ثروت ✨ امروز دائم با خودت تکرار کن 👇 "من لایق بهترین‌ها هستم" 🍃 بدانید به آنچه که باور و انتظارش را دارید، خواهید رسید.افرادی که به نظر شما خوش شانس هستند همیشه در انتظار بهترین‌ها هستند. آنها مطمئن هستند که آینده‌ای پر از فرصت‌های خوب و موفقیت دارند. 🍃 مقابل آن هم افراد به نظر بدشانس هستند؛ آنها همیشه در انتظار اتفاق‌های ناگوار و بد هستند و هیچ اعتمادی به فردا ندارند. 🍃 بدانید، تنها انتظارات است که تفاوت بین افراد "خوش‌شانس" و "بدشانس" را بوجود می‌اورد. 🍃 بنابراین همواره انتظار بهترین‌ها را داشته باشید تا آنها به سمت شما روی آورند. به کائنات با حالتی پیشگویانه بلند بگویید؛ (من لایق بهترین‌ها هستم.) 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی ابوسعیدابوالخیرباجمعی ازاصحاب ازکناردهی ازمناطق اطراف نیشابوربه طرف مقصدی میگذشتند. مردی کناس مشغول خالی کردن چاه مستراح بود.اصحاب ازبوی تعفن کثافات دماغ خودراگرفتندوبه سرعت ازآن محل گذشتند،ولی مشاهده کردندکه شیخ نیامد! چون نگاه کردنددیدندشیخ باحالت تفکرکنارکثافات ایستاده،فریادزدند: استادبیا،فرمود:می آیم،پس ازمدتی تامل کنارکثافات به سوی اصحاب روان شد،چون به آنان رسیدگفتند:ای استادبرای چه کنارکثافات ایستادی؟ گفت:چون شمادماغ خودراگرفتیدوبه سرعت حرکت خودافزودید،آوازی ازکثافات وفضولات برخاست که ای روندگان،روزگذشته ماباحالتی طیب وطاهروپاکیزه ورنگ وبویی بسیارعالی برسربازاربه صورت سبزیجات ومیوه جات وحبوبات قرارداشتیم وشمابنی آدم به خاطربدست آوردن مابرسروباریکدیگر می زدیدوبه انواع حیله هاوخدعه هامتوسل می گشتیدوازهیچگونه تقلب ورزی خودداری نمی کردید،چون مارابه دست آوردید،خوردید،مابراثرچندساعتی همنشینی باشماتبدیل به این حال گشته وبه این سیه روزی افتادیم،به جای اینکه ماازشمافرارکنیم که باعث این تیره بختی برای ماشدیدازمافرارمی کنید؟!ای اف برشما!من کنارکثافات ایستاده وبه پندونصیحت آنان گوش فراداده تاشایدعبرتی ازآنان بگیرم! 📚کتاب عارفانه جلد۲ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🍃 کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی می‌کرد ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بکوب تا در به رویت وا کنم 🍃 وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم! هر چه بود باز بود 🍃 گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟ ندا آمد: این را گفتم که بیایی وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم! 🍃 کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک "مهربان خدایم دوستت دارم" اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi