🌸🍃🌸🍃
#داستان_کوتاه
#سگهای_دزدگیر
زمانی که نصرتالدوله وزیر دارایی بود، لایحهای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند. او شرحی درباره خصوصیات این سگها بیان کرد و گفت: این سگها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است، نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را میگیرند.
مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم.
وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه میآوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟
مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگها به محض دیدن دزد، او را میگیرند؟ خوب آقای وزیر! به محض ورودشان ، اول شما را میگیرند. پس مخالفت من به نفع شماست.
نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
*🥺وقتی دارم میمیرم ...*
🧐لطفاً با حوصله بخوانید؛
وقتی دارم میمیرم اصلاً نگران نیستم و هیچ اهمیتی به جسد خشکیدهام نمیدهم...
چون دوستان مسلمانم آنچه را که لازم است انجام خواهند داد؛ ان شاءالله ...
آنان :
۱. لباسهایم را از تنم بیرون میآورند ...
۲. مرا میشویند ...
۳. کفنم میکنند ...
۴. مرا از خانهام بیرون میبرند و به خانه م (قبر) منتقلم میکنند ...
۵. افراد زیادی برای تشییع جنازهام می آیند ...
🕛خیلیها برای دفن من کارهایشان را تعطیل و قرارهایشان را لغو میکنند.
این در حالی است که خیلی از این افراد یک بار هم به فکر نصیحت من نبودهاند ...
۶. از همه وسایلم جدا می شوم ...
کلیدهایم ...
کتابهایم ...
کیفم ...
لباس هایم ...
و ...
شاید توفیق نصیب خانوادهام شود و به خاطر من این وسایل را صدقه بدهند.
مطمئن باشید که دنیا بر من ماتم نخواهد گرفت ...
با مرگ من جهان از حرکت باز نخواهد ایستاد ...
چرخه اقتصاد خواهد چرخید ...
کارم به کسی دیگر واگذار خواهد شد ...
اموالم در اختیار وارثان قرار خواهد گرفت اما حسابش را من باید پس بدهم ... چه کم چه زیاد چه کوچک چه بزرگ ...
نخستین چیزی که پس از مرگم از من گرفته میشود نام من است!!!
وقتی مُردم ، میگویند : "جسد کجاست"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمیزنند ...
وقتی میخواهند بر من نماز بخوانند میگویند : "جنازه را بیاورید"؟
هرگز مرا به نامم صدا نمیزنند ...
وقتی میخواهند مرا دفن کنند میگویند : "میت را نزدیک بیاورید" ... و باز هم نامم را به زبان نمیآورند ...
به همین خاطر هیچ گاه فریفته نسب و قبیله و منصب و شهرتم نشدهام...
وه که این دنیا چقدر کوچک است و سرانجام ما چه بزرگ!
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️خوابمان را به حسود نگوییم
بسم الله الرحـــــــــــــــــــــمن الرحیم
🌿ابوبصير از امام صادق صلواتاللهعلیه روايت كند كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: خواب و رویا را جز براى مؤمنى كه خالی از حسادت و ستم باشد تعریف نکنید.🌷
📚کافي ج ۸، ص ۳۳۶
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫شب ها آرامشی دارند
✨از جنس خدا
💫پروردگارت همواره
✨با تو همراه است
💫امشب از همان شبهاییست
✨که برایت یک شب بخیر
💫خدایی آرزو کردم
✨شبتون بخیر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هر روز 🌸
که چشم میگشایی🌸
یعنی قرار است که باشی🌸
یعنی هنوز
فـرصت داری تا زنـدگی کـنی🌸
و هر روز میتواند آغازی نو باشد
Don't stop when you're tired.
Stop when you're done.
وقتى خسته ميشى متوقف نشو، وقتى كارت تموم شد متوقف شو .
ســلام صبح بخیر 🌸
امـروزتـون پـرازاتفاقهای قـشنگ🌸
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚حکايت انشاءاله گفتن
يه مردى بود خياط. پادشاه فرتساد عقب او. طاقه شالى به او داد براش تنپوش بدوزه. اين سه روز زحمت کشيد. بعد از سه روز و سه شب، شب اومد خونه به زن خود گفت: ضعيفه شام چه داري؟
زنيکه گفت: انشاءاله عدسپلو. گفت: شام پخته ديگه انشاءاله نداره، مگه مىخواى مسافرت کني؟ زنيکه گفت: انشاءاله بگين به سلامتى مىخوريم. گفت: خوب پاشو حالا بکش بيار بخوريم، انشاءاله من نگفتم ببينم جطور مىشه؟
همچى که نشستند سر سفره يارو خياطه دستشو برد لقمه رو ورداشت بذاره دهن خود در زدند. مرتيکه گفت: کيه؟ گفت: واکن! تا در و واکرد مأمور پادشاه بود مچشو گرفت، گفت: کيه؟ گفت: واکن! تا در و وا کرد مأمور پادشاه بود مچشو گرفت، گفت: پدرسوخته تنپوشو دوختى سوزن توش گذاشتى بره تن پادشاه؟ خياطو برد پهلوى سلطان. سلطان گفت: حبسش کنين! چهل روز در زندان ماند.
بعد از چهل روز، ديگر وزراء واسطه در آمدند: کاسب نفهميده، مرخصش کنيد؛ مرخصش کردند. شب اومد خونه. وقتى اومد در خونه در زد، زن او گفت: کيه؟ گفت: منم انشاءاله، شاه مرخصم کرده انشاءاله در را واکن بيام تو انشاءاله.
آنوقت زنيکه گفت: ديدى مرتيکه؟ اگر آنوقت به انشاءاله گفته بودى اينقدر انشاءاله، انشاءاله نمىگفتي، اينقدر صدمه نمىکشيدي.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده #معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ عبرت از گذشته
شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود.
امام عليه السلام فرمود: بيچاره فرزند آدم هرروز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود.
مصيبت اول اينكه ، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست .
دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند.
سپس فرمود: سومى مهمتر از اين است .
گفته شد، آن چيست ؟
امام فرمود: هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم .
آنگاه فرمود: طولانى ترين روز عمر آدم ، روزى است كه از مادر متولد مى شود. دانشمندان گفته اند اين سخن را كسى پيش از امام سجاد عليه السلام نگفته است.
📗داستان های بحارالانوارجلد4
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده #معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴«اعمالی که موجب بی برکتی، فقر و قفل شدن زندگی مےشوند»
غذا خوردن بدون شستن دست.
غذا خوردن بدون گفتن بسم الله
غذا خوردن در تاریکی
غذا خوردن درحالت تکیه
نوشیدن درحالت ایستاده(شب)
خوردن نوشیدن درحالت جنابت
استفاده از ظروف شکسته
قطع کردن نان با دندان
خوابیدن بعد نماز صبح تا طلوع خورشید.
خوابیدن بین مغرب وعشاء
ادرارنمودن زیردرخت
ادرار نمودن درحالت ایستاد
ادرار نمودن درحمام
جارو زدن منزل موقع شب
شانه کردن زنان سر خود را درحالت ایستاده
دعا نکردن برای پدر مادر
کوتاه کردن ناخن با دندان
صدا زدن پدر مادر با اسم آنها
گذاشتن تار عنکبوت در خانه
📚 نهج البلاغه حکمت 82
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده #معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 شکایت از روزگار
مفضل بن قیس، سخت در فشار زندگی واقع شده بود.فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی، او را آزار می داد.
یک روز در محضر امام صادق (علیه السلام) لب به شكایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح كرد.
گفت فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا كنم؟فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم.
بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام.
به هر در بازی می روم، به رویم بسته می شود.
در آخر از امام تقاضا كرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فروبسته او بگشاید.
امام صادق (علیه السلام) به كنیزكی كه آنجا بود فرمود برو آن كیسه اشرفی را كه منصور برای ما فرستاده بیاور.
كنیزک رفت و فورا كیسه اشرفی را حاضر كرد.
آنگاه به مفضل بن قیس فرمود در این كیسه چهارصد دینار است و كمكی است برای زندگی تو.
گفت مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود.
امام فرمود بسیار خب، دعا هم می كنم، اما این نكته را به تو بگویم، هرگز سختی ها و بیچارگی های خود را برای مردم تشریح نكن.
اولین اثرش این است كه وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شكست یافته ای.
در نظرها كوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود.
📚 بحارالانوار، جلد 11، صفحه 114
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده #معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 یک داستان یک پند
پیرمردی که پشتش خمیده بود، پایش آبله زده بود و چرک و خون از پایش سرازیر بود. که برای مهمانی در میان قوم خود آمده بود.
نبی مکرم اسلام (ص) هم در آن مهمانی، برای طعام دعوت شده بودند. پیرمرد، نزد هر کسی که مینشست، از کنار او برخواستند و کناری میرفتند. اما نبی مکرم اسلام (ص) به پای او برخواستند و نزد خود نشاندند و با او در کاسهای هم غذا شدند.
فرمودند: چرا حال عبادت را در شما نمی بینم؟! گفتند: حال عبادت در چیست؟فرمودند: در تواضع، هرگاه انسان متواضع و مظلوم دیدید با او تواضع کنید و چون متکبری دیدید با او تکبر کنید تا تحقیر شود.
به خدا قسم (در عالم الست) خدای تعالی مرا اختیار داد که بندهای رسول باشم، یا فرشتهای نبی (مانند جبرییل) باشم. سکوت کردم و دوست من از ملائکه جبرییل بود او را نگریستم، جبرییل گفت: خدای را تواضع کن، گفتم میخواهم بنده و رسول باشم.
جبرئیل کارش به مراتب از پیامبر (ص) آسانتر بود و مشکل شماتت و درد و رنج و... مردم را نداشت.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده #معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند: آیا شما همه این خلق را در شمار مردم میبینید؟ امام(علیه السلام) فرمودند که این چند گروه را از مردم کنار بگذارید.
1. آن کس که مسواک نمیزند.
2. آنکه در جای تنگ چهار زانو مینشیند.
3. آنکه در کاری که به او ربطی ندارد، دخالت میکند.
4. آنکه در چیزی که دانشی نسبت به آن ندارد به جدل میپردازد.
5. آنکه بیهیچ بیماری خود را بیمار مینمایاند.
6. آنکه بیهیچ مصیبتی پریشان میشود.
7. آن کس که با اطرافیان خویش که در مسئلهای درست اتفاق نظر دارند، مخالفت میورزد.
8. آنکه به نیاکان خویش میبالد در حالی که کردارهای نیک نیاکانشان در او نیست.
📚منبع: الحضال المحمودة و المذمومة (صفات پسندیده و نکوهیده)، ج 2، ص 606 – 607
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اين ويديوروباصداببين ازطرف خدايك دقيقه وقتتوميگيره ولي
كلي حس خوب وآرامش ميگيري بفرست براي كسي
كه حال خوبشوميخواي🥹🤍
سلام جان دلم خوبی؟!
کجا رو نگاه میکنی؟ آسمان را ؟
آسمان که تویی
جهان که تویی
هستی که تویی
از من و در من که تویی
کنار دستت را نگاه کن جانم
بین که خیره نگاهت میکنم ...
❤️❤️❤️
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨الهـی
✨تو کریمی و رحیمی و غفور
✨دست ما گیر که درمانده بی بال و پریم
✨خدایا
✨احسان و عطای تو همیشه
✨بیشتر از حد لیاقتمان بوده
✨دست کرم از سرمان برندار
✨خدایا
✨صفحهای دیگر از عمرمان ورق خورد
✨روز را در پناهت به شب رساندیم
✨پروردگارا شب را بر همه عزیزانمان
✨سرشار از آرامش و سلامتی بفرما
✨و در پناهت حافظشان باش
شبتـ🌙ـون خـوش در پنـاه خـدا🌟
التماس دعا
✨🌺✨
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🕊
هیچ گاه برای به دست آوردن آنچه که مدنظرت است دیر نیست.
به رشد خود ادامه بده،
به آموختن ادامه بده،
و
هر روز خودت را به روزتر کن.
بیست سال بعد شما از کارهایی که انجام ندادهاید ناراحت میشوید نه کارهایی که انجام دادهاید
پس طناب قایقتان را از ساحل باز کنید و از ساحل امن خود به سوی آبهای آزاد برانید و خطر کنید. جستجو کنید، رویا بسازید و کشف کنید.
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌔🔴 سیزده بانوی رجعت کننده در دولت مهدوی...
⭕️🌓 زبیده، بانوی منتخب مهدوی...
🌕 نامش، أمهالعزیز و لقبش «زبیده» است. او از بنیعباس و دختر جعفر بن ابی جعفر منصور و همسر پسرعموی خود، هارونالرشید و مادر محمد امین است. لقب زبیده را پدر بزرگش منصور، به دلیل زیباییاش به او داده است.
خطیب بغدادی میگوید: او معروف به خیر و تفضل کردن به اهل علم و صلاح بود و به فقیران کمک میکرد. آثار زیادی در شهر مکه و مدینه و راه مکه، اعم از چاه آب، و برکه ایجاد کرده است. زرکلی میگوید: او بزرگترین زن عصر خود در دینداری و اصالت و جمال و صیانت و خیر بود و آثاری در راه مکه ایجاد کرده که اگر آنها نبود، کسی این راه را طی نمیکرد. زمانی که یک مَشک آب در شهر، یک دینار طلا ارزش داشت، او همة حُجاج و شاید مردم مکه را سیراب کرد. زبیده، صد کنیز داشت که همگی حافظ قرآن بودند و هر کدام موظف بود که یک دهم قرآن را بخواند؛ به گونهای که از منزل او، صدای قرائت قرآن همانند زمزمه زنبورهای عسل، بلند بود. ابنکثیر میگوید: « کسی او را در خواب دید که میگفت: چیزی برای من سود نداشت، مگر نمازهایی که در سحر میخواندم.» همچنین درباره خیرخواهی او میگوید: «او راغب ترین مردم به انجام دادن کار خیر و پیشتاز به سوی هر خیری بود. او با هارونالرشید درگیر شده که این از شیعه بودن وی حکایت دارد.» علامه مامقانی میگوید: شیخ صدوق در کتاب مجالس خود گفته: «زبیده شیعه بود و هارون وقتی این را فهمید قسم خورد که او را طلاق دهد.» شیخ منتجب الدین چنین بیان کرده است: زبیده خاتون، شیعه فطریه فدائیه بود، چنانکه شیخ اجل عبدالجلیل رازی در کتاب نقض آورده که چون هارونالرشید غلو زبیده را در تشیع تحقیق کرد، سوگند خورد که او را طلاق دهد… اما زبیده اظهار پشیمانی نکرد! حاج شیخعباس قمی میگوید: دلیل شیعه بودن زبیده آن است که در فتنه سال ۴۴۳ هجری قمری که در بغداد اتفاق افتاد، قبر زبیده و آلبویه ضریح امام کاظم علیهالسلام به آتش کشیده شد. در منابع شیعی، به روشنی دلیل اختلاف او با هارونالرشید بیان شده و اهل سنت عمری که از این موضوع آگاه بودند، مزار وی را آتش زدند.
📗چشماندازى از حكومت مهدى علیهالسلام، ص۷۴ به نقل از بيان الائمه، ج ۳، ص ۳۳۸
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲 #استاد_شجاعی 🎤
🛡 تنها سپر کارآمد در برابر حالات روحی منفی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ داستان زیبا
پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد او دستانش می لرزیدوچشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی رابرزمین انداخت وشکست.
پسروعروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند:باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قراردادند وپدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد .
بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را درکاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت وهیچ نمی گفت.
یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر روبه او کرد وگفت:پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت:دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید!
یادمان بماند که : زمین گرد است..."
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚آب حيات و بختک
مىگويند اسکندر که بر عالم حکم مىکرد، شنيد که آب حيات هست و هر کس از آن بخورد؛ عمر جاويدان مىکند. عزم کرد که آب حيات را بهدست بياورد. با سپاه بسيار بهسمت ظلمات حرکت کرد. چون راه، سخت و ناهموار بود بيشتر لشکريان او در راه تلف شدند تا به دهانهٔ غار رسيد. هر چه کوشش کردند اسبها به غار نرفتند زيرا تاريک بود و مىترسيدند. درصدد چاره برآمدند. هر کار کردند مفيد واقع نشد تا اين که به سراغ پدر پير خود رفت که او را در صندوقى گذاشته بود و با خود آورده بود. پير گفت: ”ماديانها را جلو بکشيد تا اسبها بهدنبال آنها بروند“. همين کار را کردند و نتيجه داد. اسکندر گفت: ”بىپير مرو به ظلمات - گرچه اسکندر زماني“ بعد از رسيدن به آخر غار ظلمات، چشمه آب حيات نمايان شد. خود اسکندر مشکى را از آب پر کرد و بهدوش خود آويخت و بههمان طريق که رفته بود برگشتند. آمدند تا به مرتعى رسيدند و اتراق کردند. اسکندر که مشک آب را نمىبايست زمين بگذارد که مبادا اثر آن از بين برود، آنرا به درختى آويخت. غلام سياه گردن کلفت حبشى خودش را مأمور کرد که از مشک آب محافظت کند و خودش رفت بخوابد و استراحت کند. غلام بيچاره هم بعد از مدتى خسته شد و خوابش برد.
کلاغى که از آنجا مىگذشت، مشک را ديد. آمد و روى مشک نشست و با نوک تيز خودش آنرا سوراخ کرد و آب حيات گرانقيمت را به زمين ريخت. غلام بيدار شد و ديد مشک پاره شده و آب آن ريخته و فقط چند قطره آب باقى مانده که آن چند قطره را هم او خورد. اسکندر بيدار شد و ديد تمام زحمات او به هدر رفته. غلام را به قصد کشت زدند و گوش و بينى او را بريدند اما چون آب حيات خورده بود نمرد و زنده ماند و بهصورت بختک و شوه (کابوس: بختک) درآمد که روى جوانها مىافتد اما چون دماغ او بريده نمىتواند کسى را خفه کند و به کسى آزارى برساند اما جوانها نبايد توى اطاقها تنها بخوابند چون که شوه و بختک آنها را مىگيرد. خلاصه کلام اين که فقط دو نفر جاندار توانستند آب حيات بخورند که يکى از آن غلام سياه بود و بختک شد و هميشه هست. دومى هم کلاغ است که آب حيات از گلوى او پائين رفت و عمر پانصدساله پيدا کرد. ولى اسکندر حريص، هيچچيز گيرش نيامد و گرفتار مرگ شد تا خاک گور چشم او را پر کند
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
بعضی از گناه هایی که انجام میدیم، شخصیه و گناهش فقط برای خودمونه. ولی بعضی از گناه ها جوریه که اطرافیانمون رو هم درگیر میکنه. و چون ما باعث به وجود آمدن گناه هستیم، دو تا گناه برامون نوشته میشه. یکی گناهی که مرتکب شدیم، یکی هم زمینه چینی برای گناه کردنِ دیگران.انگار وقتی خودمون داشتیم تو چاه می افتادیم، دست رفیقمونم گرفتیم تا اونم تو چاه بیفته...
📚سوره مبارکه نحل آیه ۲۵
[مستکبران] سرانجام روز قیامت بار گناهانشان را به طور کامل و بخشی از بار گناهان کسانی که از روی بی دانشی گمراهشان می کنند، به دوش می کشند. آگاه باشید! بد باری است که به دوش می کشند.
👈 مراقب باشید بارکشِ گناه دیگران نباشید؛
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴سفر شگفتانگیز امام صادق علیهالسلام با کشتیِ که پرچم آن منقش به نام حضرت مهدی عجلالله فرجه بود...
🌕داودبنکثیر رقّّی گوید: وارد شهر مدینه شده و به محضر امام صادق -علیه السلام- شرفیاب گردیدم، هنگامیکه در مجلس ایشان جای گرفتم شروع به گریه نمودم. امام صادق«ع» فرمود: «داود! چهچیز باعث گریهی تو شده است»؟ عرض کردم: «ای پسر رسول خدا«ص» عدّهای به ما میگویند: خداوند به شما اهل بیت پیامبر فضیلتی خاص غیر از آنچه به دیگران نیز داده، عنایت نکرده و برتری خاصی به شما غیر از آنچه به دیگران بخشیده، نداده است»؟! امام فرمود: «نفرین شدهها دروغ گفتهاند». آنگاه برخاست و با پای خویش ضربهای به دیوار خانه زد. و خطاب به آن فرمود: «به قدرت خدا به وجود آی»! ناگهان یک کشتی از یاقوت سرخ به وجود آمد که در وسطش مروارید سفیدی قرار داشت و بر بالای کشتی، پرچم سبزی بود که بر رویش نوشته شده بود: «خدایی جز خدای یگانه نیست، محمّد -صلی الله علیه و آله- رسول خداست و قائم -عجل الله تعالی فرجه الشریف- دشمنان را به هلاکت خواهد رساند و مؤمنان را برخواهد انگیخت و خداوند او را بهوسیلهی فرشتگان یاری خواهد ساخت». و در وسط کشتی چهار صندلی از انواع گوهرها بود که امام صادق «ع» بر یکی از آنها نشست و مرا بر یکی از آنها و فرزندشان موسی (امام کاظم (علیه السلام)) را بر یکی و فرزند دیگرشان اسماعیل را بر یکی دیگر از آنها نشاند و خطاب به کشتی فرمود: «به برکت خداوند عزّوجلّ به راه بیافت». کشتی در دریایی خروشان که سفیدتر از شیر و شیرینتر از عسل بود به حرکت درآمد و میان کوههایی از مروارید و یاقوت روان شدیم تا به جزیرهای رسیدیم که در میانش گنبدهایی از مروارید سفید بود و فرشتگان گرداگرد آنها حلقه زده بودند و ندا میدادند: «خوش آمدی! خوش آمدی! ای پسر رسول خدا «ص»! امام صادق«ع» فرمود: «اینها گنبدهای امامان از خاندان و نسل محمّد -صلی الله علیه و آله- هستند، هرگاه یکی از ایشان از دنیا برود نزد این گنبدها بیاید تا فرا رسیدن آن زمانی که خداوند در قرآن فرموده است:
«سپس شما را بار ديگر بر آنها چيره مىكنيم و شما را بهوسيلهی اموال و فرزندان كمك خواهيم كرد؛ و نفرات شما را بيشتر از دشمن قرار مىدهيم.(اسراء/۶)
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۹۴
📗مسند الإمام الصادق، ج۱، ص۱۲۵
📗بحار الأنوار،ج ۴۷، ص ۱۵۹
📗دلایل الإمامهًْ، ص۲۹۴
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi