🔴 ای داد از صاحب خانه های بی رحم
شیخ رجبعلی خیاط مستاجری داشت که زن و شوهر بودند و 20 ریال اجاره از آنها میگرفت.
بعدازچند وقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدند.
رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت: داداش جون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده...
۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن. این ۲۰ریال رو هم بگیر اجاره ی ماه گذشته ایه که بهم دادی، هدیه ی من باشه برای قدم نوزادت "
اون وقت تو دوره زمونه الان دقیقا کرایه هارو با فرزند دار شدن مردم بالا میبرن...
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «خداى رحمانِ خجسته و والا، به مردمانِ دلرحم رحم مى کند. (پس) به ساکنان زمین رحم کنید تا آن که در آسمان است به شما رحم کند.»
📚 کیمیای محبت
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔶 از عارفی پرسیدند: «خدای را در روزیرسانی چگونه یافتی؟»
🔹گفت: «در خانه سگی دارم که مرا نگهبانی میدهد و در امر من است و از منزل من دور نمیشود و شبها در بیم میخوابد و وظیفهی خویش به خوبی انجام میدهد و تنها کار سختش روزی چند بار پارسکردن است و زمان دیدن من و نعمتی از من تشکر و دمجنباندنی.
🔹من نیز وظیفه خود میدانم و سر وقت بیمنت و بدون زحمتش غذایش میدهم. اگر انسان نیز از حدود الهی خارج نشود و ترک معصیت کرده و در فرمان خدا عمل کند و از او بترسد و یاد او را فراموش نکند، خداوند سر وقت روزی او را همانجا که نشسته است خواهد رساند و نیازی به دربدری و دویدن نیست.
🔹 اما سگی که صاحب برای خود برنمیگزیند و خود را در کوچه و خیابان آزاد و رها میبیند، ساعتها در پی لقمهاش باید بدود و بعد از خستگی لقمهای را اگر بیابد دیگر سگان از چنگ و دهانش خواهند ربود و بدونِ آرامش هر شب در کنجی از ترس جانش خواهد خوابید و در روز هر کسی بر او سنگ زده و آزارش خواهد داد و این سزای کسی است که در دنیا، قید تعبّد خدای از پای خود رها کرده است و صاحب خود نمیشناسد.
🔹 چنین کسی روزها در پی روزی خود خواهد دوید و بعد از خستگی لقمهای در اضطراب و ترس از بنیبشر خواهد خورد و در برابر تلاش خود یکدهم از آن بهره و لذت نخواهد برد.»
🔹 عارف گفت: «عاقبت کار که اندیشیدم، دیدم بندِ بندگی خدا بر من، آرامش دنیوی و اخروی و روزی هر دو سرای در کمال راحتی است. کافی است ذکری بگویم و یادش کنم و در نماز شکرش کنم و معصیت و نافرمانیاش نکنم و برای او عمل صالحی که میتوانم دریغ نکنم، آنگاه مرا تصاحب خواهد کرد و بدون منّت و رنج، روزی مرا بر پیش پای من قرار خواهد داد.»
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
570K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃الهے
💫در این شب زیبا
🍃زندگے دوستانم را سبز
💫تنور دلشان را گرم
🍃فانوس دلشان را روشن
💫لحظه هایشان را بدون غم
🍃و چرخ روزگار را
💫به ڪامشان بچرخان
✨آمیـــن یا رَبَّ 🙏
💫شبتون نورانی
🍃آرامش مهمان لحظه هایتان
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
═✧❁﷽❁✧═
لبخند بزن به روزگاری
که از نو شروع شده
صبح یادآور زیباییهاست
یادآور زندگی نو
شروعی نو،
نگاهی نو و امیدی نو ...
سلام صبح بخیر💚
▣
"Define success on your own terms, achieve it by your own rules, and build a life you’re proud to live."
"موفقیت را با شرایط خود تعریف کنید، با قوانین خود به آن دست یابید و زندگی ای بسازید که به آن افتخار کنید."
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 داستان کوتاه
بهلول و قیمت پادشاهی هارون
روزی بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: ای بهلول مرا پندی ده.
بهلول گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرعه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟
گفت: صد دینار طلا.
بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟
گفت: نصف پادشاهی خود را می دهم.
بهلول گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرض حبس البول مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟
هارون گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم.
بهلول گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨ اتفاقی عجیبــــــ
زیر حرم حضرت عباس(ع) ✨
✿ آبی که ۱۴ قرن پیش از فرزندان پیامبر اسلام سلب کردند امروز در حرم قمر بنی هاشم، به طرز معجره آسايی نابينا را بينا میكند، بيمار سرطانی را شفا میدهد و از ۵۰ سال قبل تاكنون اين آب در يك سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده میشود نه كم و نه زياد میشود.
〽️ شيخ عباس ۷۴ ساله، كه ۳۶ سال خادم حرم حضرت عباس عليه السلام است، در مورد جريان آب دور قبر علمدار كربلا گفت:
قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت كه از ۴۰۰ سال قبل كه آب لوله كشی نبود اين آب مرتب میجوشيده و از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج ميشد كه مزه و طعم آن آب از بهترين آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت.
↫ مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرك استفاده میكردند و آب در تابستان خنك و در زمستان گرم بود.
【 از ۵۰ سال قبل تاكنون اين آب در يك سطح ثابت مانده و هر چه از آن استفاده ميیشود
نه كم و نه زياد میشود. 】
◇ وی ادامه داد: شما به خوبی میدانيد اگر آب به مدت ۱۰ روز در يك جا بماند گنديده میشود، اما اين آب با وجود اينكه درب ورودی آن بسته شده مانند گلاب ميماند و در اطراف قبر مطهر حضرت قمربنی هاشم حلقه زده و همچنان بسيار تازه و معطر مانده است.
❗️ اين آب به ارتفاع يك متر بالاتر از قبر قرار دارد، اما هرگز وارد مرقد مطهر نشده و من اينها را به چشم خود ديده ام و بارها شاهد بوده ام چقدر افراد كور وارد حرم شده و چند قطره از اين آب در چشمان آنها ريخته شده و بينا شده اند و يا افرادی داراي امراض پوستی و سرطانی با استفاده از اين آب شفا پيدا كرده اند. مگر آب دريای رحمت آقا تمام میشود.
❗️ هم اكنون در بخش درب صاحب الزمان مرقد مطهر ابوالفضل پنجره كوچكی قرار دارد كه وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه كنيد از آن مرتب بوی گلاب میآيد و اين همان آبی است كه متأسفانه خادمان كنونی در ورودي آن را و راه رسيدگی به سرداب را به روی زوار بسته اند.
📜
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#داستانک 📚
در روزگاری بچه شروری بود که اطرافیانش را با سخنان زشتش ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به او داد و گفت:" هر بار که کسی را با حرف هایت ناراحت کردی، یکی از این میخ ها را به دیوار انبار بکوب. "
روز اول پسرک بیست میخ به دیوار کوبید، پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد، کم کند. پسرک تلاش خود را کرد و تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار روز به روز کمتر میشد. روز دیگر پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرف هایش معذرت خواهی کند، یکی از میخ ها را از دیوار بیرون بیاورد.
روزها گذشت تا این که یک روز پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت:" بابا، امروز تمام میخ ها را از دیوار بیرون آوردم!" پدر دست پسرش را گرفت و با هم به انبار رفتند.
پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت:" آفرین پسرم! کار خوبی انجام دادی، اما به سوراخ های دیوار نگاه کن … دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست، وقتی تو عصبانی می شوی و با حرف هایت دیگران را می رنجانی، چنین اثری بر قلبشان می گذاری، تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون بیاوری، اما هزاران بار عذرخواهی هم نمی تواند زخم ایجاد شده را خوب کند."
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
خیلی وقتها شده که ما خیری به یه نفر رسوندیم با نیت «برای رضای خدا»
اما اگه از همون آدم ضربه ای بخوریم اول چیزی که به ذهنمون می رسه اینه؛
«بشکنه این دست که نمک نداره» یا «کلا من شانس ندارم به هرکس خوبی کردم ، بدی دیدم»
مهربون بودن عالیه، اما عالیتر اینه که از محبتی که کردیم رد بشیم!
و دریافت کننده ی محبتمون را مدیون ندونیم.
چون ما کاری برای او نکردیم که انتظار پاسخ از او داشته باشیم.
اینکه اخلاقا، جواب محبت، محبته. کاملا درسته!
اما ما با طرف مقابل کار نداریم، هر کس باید روی درستی عمل خودش توجه کنه؛
دست بی نمک دستی هست که خیری را به دیگران رسونده و همینطور دراز مونده که کی طرف میخواد جبران کنه.
❣محبت برای رضای خدا یعنی از لحظه ای که نیت کردیم پاسخ را از خدا گرفتیم؛
دیگه منتظر پاسخ از بنده اش نیستیم، خدا جبران میکنه. بنده ش رو بی خیال!
بی توقع مهربون باشیم، برای ما خدا کافیست😊❣️
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎پدری که همه عمرش برای بچههاش تلاش کرد، اما وقتی خودش بهشون نیاز داشت... 💔
رفیق، بترس از روزی که دل پدر و مادرت رو بشکنی.
🌟 اگر این داستان تأثیرگذار بود، حتماً تا آخر ببین و با عزیزانت به اشتراک بذار.
💎💎
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#حکایت ✏️
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد.
استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟»
شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!»
استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟»
شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.»
استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟»
شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.»
استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟»
شاگردگفت: «خوب راستش نه...! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!»
استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!»
شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!»
استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد. نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را...!»
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 علّامه امینی رحمةاللهعلیه و عاقبت مداومت بر خواندن زیارت عاشورا
دکتر محمد هادی امینی، فرزند مرحوم علامه امینی گوید:
« شبی پدرم را در خواب دیدم؛ دست ایشان را بوسیدم و عرض کردم: پدر جان، باعث نجات شما چه بود؟ ایشان میخواست مرا آزمایش کند؛ فرمود: چه میگویی؟ ... عرض کردم آقا جان، شما الان بین ما نیستید و به عالم دیگری منتقل شدهاید،
باعث نجات شما در آنجا « الغدیر » بود؟ « شهداء الفضیلة » ، « کامل الزّیارات »، « ادب الزّائر »، « تفسیر سورة الفاتحة »، « سیرتنا و سنّتنا » کدام بود؟
(نام کتابهای ایشان را بردم) ایشان متوجّه شد؛ تأملّی کرده و سپس فرمود:
« زیارت الحسین، زیارت الحسین، زیارت الحسین علیهالسلام »
✨عرض کردم: آقا، الان روابط ایران و عراق، تیره است؛ ما به زیارت حرم مطهّر امام حسین علیهالسلام دسترسی نداریم! فرمود:
« در تهران، همین مجالسی که میگیرید و به أبیعبدالله متوسّل میشوید، همین ثواب را در نامهی اعمال شما قید میکنند؛ پسرم! زیارت عاشورا را فراموش مکن؛ زیارت عاشورا، زیارت عاشورا! »
📚آداب کوی جانان (علامهامینی)، ص۳۷
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا