📌قاعده راهبردی:
هر ایرانی در هر سطحی نماینده فرهنگ و تمدن ایرانی است و با هر کاری نشانگر ایران است.
📌ساعت ايراني
صنعت و اختراع در ایران
کتاب نتیجة الدوله از معدود کتابهایی است که در زمینۀ علم الحِیَل یا صناعة الحیل، آن هم به زبان فارسی نوشته شده و از آخرین آثار مکتوب در این زمینه است که از واپسین روزهای با شکوه دوران تمدن اسلامی و در واقع از دورۀ احتضار آن به ما رسیده است. در این کتاب طراحی و ساخت ساعت مکانیکی، ماشین روغنکشی، و آسیای آبی به تفصیل تشریح شده است. به اجمال باید گفت که علم حِیَل را دانشمندانی چون فارابی، احمد بن یوسف کاتب خوارزمی، ابن ندیم، قطبالدین شیرازی، حاجی خلیفه و دیگران از شاخههای علوم دورۀ اسلامی برشمردهاند. علت نامگذاری آن به این اسم، ساخت و بهکارگیری دستگاههایی بود که هر یک کار ویژهای را به صورت خودکار انجام میداد و از دیدِ مردم آن روزگار محیّر العقول بود؛ از این رو از حیلهها و نیرنگها محسوب میشد و به آن «نیرنجات» هم میگفتند. این علم قابل تطبیق با مهندسی مکانیک امروزی است.
کتاب نتیجة الدوله را محمد حافظ اصفهانی در نیمۀ اول سدۀ دهم هجری، در دورۀ تیموریان و به احتمال قوی در خراسان تألیف کرد. مرحوم تقی بینش این کتاب را عیناً از روی نسخۀ ظاهراً یکتای آستان قدس رضوی، در سال ۱۳۵۰ش توسط انتشارات بنیاد فرهنگ ایران به چاپ رساند
#صنعت
#ساعت
#نتیجة_الدولة
#حافظ_اصفهاني
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 پیشنهاد شهید مطهری در اغتشاشات
🔷 سفر به کردستان
🔶 مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی
گسترش نا آرامی ها و بروز تشنجات بیشتر در کردستان همه فکر و ذکر مسئولان کشور و یقیناً بیش از همه فکر رهبری انقلاب را به خود جلب کرد. خوشبختانه امام این بار نیز مانند دفعات گذشته به موقع و بجا و درست در لحظه مناسب تصمیم لازم را گرفتند و دستور اعزام هیأتی به کردستان را صادر کردند. با مذاکرات کوتاهی که در خدمت امام داشتیم، خطوط کلی حرکت و ماموریت مشخص شد.
قرار شد هیأتی در معیت آیت الله طالقانی و با عضویت آقای دکتر بهشتی، من و آقای بنی صدر از طرف شورای انقلاب و آقای صدر حاج سید جوادی و جمعی دیگر از طرف دولت برای رسیدگی به ناآرامی های سنندج و بررسی خواست های مردم و مطالعه در عوامل شورش و آشوب و موارد دیگری که ممکن است باشد به آنجا برویم.
ما با این هدف در همان روز اول فروردین به سمت منطقه حرکت کردیم؛ البته آن مقداری که ممکن بود در تهران اطلاعات بدست آوردیم. سپس در مسیر راه تا کردستان نیز با عده ای از افراد محلی - که مقیم مرکز بودند و به مسائل آنجا آشنایی داشتند - مذاکرات مفصلی کردیم در کرمانشاه چند ساعتی ماندیم و با تماسی که با مردم و علما و ارتشی ها داشتیم به مسائل و حوادث نزدیکتر شدیم، آخر شب هم خودمان را به سنندج - که حوادث اصلی در آنجا جریان داشت - رساندیم.
خوشبختانه با ورود هیأت به سنندج آشوب کم شد و شهر مملو از هیجان تا حدودی آرام گرفت. ما در محیطی نسبتا آرام توانستیم با مردم، گروه ها و رهبران برجسته منطقه ظرف یک شبانه روز ارتباط برقرار سازیم و با حضور در جلسه هائی که عموم مردم در آن شرکت کرده بودند از نزدیک مسائل و مشکلات منطقه را لمس کنیم.
من خودم در این سفر با مردم گفت و گوهایی انجام دادم و در مسجد جامع سنندج سخنرانی کردم. سعی کردم با رعایت افکار عمومی مردم توطئه ها و برنامه های ضدانقلاب را به اطلاع آنها برسانم و ضمن آنکه از منفک و مجزا کردن مشکلات کردستان، از مسائل مجموعه نظام و کشور انتقاد کردم، در عین حال به آنها نسبت به رفع محرومیت و مشکلات سیاسی منطقه امیدواری دادم.
مجموعه مطالعه ها و مذاکرات، ما را به این نتیجه رساند که در کردستان زمینه و شرایط برای دخالت معترضان و آشوب طلبان و عوامل رژیم بیشتر از جاهای دیگر وجود داشته است، به همین دلیل آتش فتنه و توطئه مخالفان، به ویژه گروه های چپگرا، منافقین و عوامل خارجی در این منطقه بیشتر از جاهای دیگر اثر گذار شده است. درگیری های خونین کردستان با حضور، سخنرانی و مذاکره مداوم و پیگیری هیأت اعزامی امام خمینی با طرف های درگیر پس از مدتی فروکش کرد؛ اما با اطلاعاتی که به دست آوردیم، مشخص شد که آن حوادث آغاز یک سلسله بهانه جویی ها و فعالیت های ممتد است که به سادگی، آتش آن خاموش نمی شود.
چون درست چند روز پس از اعلام توافق هیات اعزامی با نیروهای مخالف در سنندج، عین همان درگیری ها و وقایع ناگوار در سایر مناطق کردستان و حتی در سایر نقاط کشور، به نحو دیگری تکرار شد. بحث این حوادث در جلسه های شورای انقلاب نیز مطرح می شد و هر کس نظر خود را می داد.
بعضی ها از جمله آقای #مطهری معتقد بودند که باید دست چپی ها را در این وقایع رو کرد و از طریق دولت و روزنامه ها نظرات امام را مطرح ساخت تا جلوی اغفال مردم گرفته شود. مجموع نظرات اعضای شورای انقلاب این بود که قبل از گسترش توطئه ها و درگیری ها باید اقدام موثری انجام داد و به عنوان نخستین گام به این نتیجه قطعی رسیدیم که دولت باید جلوی تحریک تبلیغات و تلقیناتی که از سوی گروهک ها در تهران می شود و اثرات سوئی در آن مناطق دارد بگیرد.
سیاست امام در اعزام هیات هایی به مناطق مسأله دار برای حل و فصل مسالمت آمیز مشکلات با رفتن آقای مهندس بازرگان به تبریز و خوزستان (در تاریخ های ۳ و ۴ فروردین ۱۳۵۸) و نیز مسافرت آیت الله خامنه ای به سیستان و بلوچستان (در تاریخ ۹ فروردین ۱۳۵۸) پیگیری شد و آثار مقبولی را نیز به همراه داشت.
📚 انقلاب و پیروزی {کارنامه و خاطرات سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ هاشمی رفسنجانی}، به اهتمام: عباس بشیری، ناشر: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم: ۱۳۸۳، ۲۳۸ - ۲۴۰
نقل از کانال: خاطرات انقلاب
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
⭕ کار خطرناک فرهنگستان
آیت الله العظمی امام خامنه ای
❇️ بیانات بسیار مهم و تذکرات جدی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به حجتالاسلام میرباقری و اعضای دفتر #فرهنگستان قم در ۱۳۸۹/۴/۱۴ :
❗️در آموزشهای بنیانی با طلبه ها سر و کار دارد، دست زدن به پایه های اساسی #کار_خطرناک است، #توجه میکنید؟
❗️چه در زمینهی منطق، چه در زمینهی اصول، چه حتی گاهی در زمینهی نحو و ادبیات.
❗️یک وقت آدم میبیند که به یک پایهای دست میزنند و یک چیزی کنارش درست می کند این پایهها طاقت نمی آورد و سقف میآید پایین. یعنی خیلی باید به این #توجه داشت.
❗️چون پایهها هم در طول سالهای متمادی و با تراکم اذهان بسیار برجسته و پیچیده و والا به وجود آمده.
🔆یعنی واقعاً "#شیخانصاری" را هیچ نمی شود دست کم گرفت،
🔆یا فرض کنید "#صاحب_جواهر" را
🔆یا مثلاً فرض کنید در زمینه مسائل عقلی منطق "#خواجهنصیر" را
🔆یا "#علامهحلی" را
🔆یا "#ملاصدرا" را.
🔆اینها #خیلی_مغزهای_برجسته_و_بزرگی بودند
🔆آنی هم که الان دست ماست این محصول و این کار متراکم و در هم تنیده مجموعهی این هاست.
❗️اگر چنانچه بنا کنیم این پایه ها را #دستکاری کردند یک وقتی میبینیم که نتوانستیم آن پایهی مناسب محکم را کنارش درست کنیم آن وقت سقف میآید پایین؛ یعنی به این باید #توجه بشود!
❗️دو سه سال قبل از این، بعضی از این نوشته ها را (که نمی دانم مربوط به منطق بود یا چی بود) آوردند پیش من، به نظرم این معنا آمد و منتظر بودم یک وقتی با جنابعالی ملاقات بشود و این را عرض بکنم. خیلی خوب، حالا غرض همین؛ مهم است؛ این #خیلی_نکته_مهم_است که این را #توجه بکنید.
منشور حوزه و روحانیت ج۵ ص۶ و۷.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 خطر انحراف در بنیانهای فکری انقلاب اسلامی
🔹اگر از بنیانهای فکری انقلاب اسلامی مراقبت نشود:
انقلابی که بر پایه حکمت و فقاهت اسلامی و درکی حکیمانه و اجتهادی از تراث اسلام و میراث بشری به وجود آمد و افقهای عالم جدیدی را به روی بشریت امروز گشود به انحراف کشانده میشود و چپ گرایان هگل اندیش و اخباریون اشعری مسلک به تحریف انقلاب و انحراف آن از مسیر اصلی میپردازند و مسیر تعالی تمدن سازی را به تحجر و تضاد میکشانند.
🔸 صفویه به انحراف کشیده شد چون از بنیانهای حکمی و فقهی مراقبت نشد و برخی از روحانیون و خطیبان اخباری توانستند دولتی را که میرفت نمونهای از پیشرفت و تعالی باشد را به ضعف بکشانند و حاکمان را به مسائل فرعی و تضاد با دیگران بکشانند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیروزی تیم ملی فوتبال ایران اسلامي بر همه ایرانیان غیرتمند مبارک باد
#پیروزی
#ایران
#غیرت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فلسفه فوتبال ایرانی و هویت ملی
🔹هر پدیده اجتماعی نسبتی با نحوهی هستی افراد جامعه دارد و تبع آن دارای یک سلسله امکانها، مصلحتها و منفعتهایی است که به اقتضای روابط و نسبتهای موجود در یک جامعه، برخی از آنها فعال و برخی به حاشیه رانده میشود.
🔸فوتبال هم از جمله پدیدههای اجتماعی است که علاوه بر دارا بودن "ذات ورزش" مجموعهای از امکانهای مختلفی در نسبت با نحوهی هستی افراد دارد و به این اعتبار میتواند فعال و آشکار شود و یا در غیاب بماند. هر جامعه به اقتضای روابط و نسبتهای خود با حقیقت و زندگی، به بخشی از امکانهای فوتبال اقبال نشان میدهد و زمینه فعال و آشکار شدن آن را فراهم میکند. مثلا در جامعهای ممکن است امکان سرگرمی فوتبال فعال شود و فوتبال به چشم یک مقوله سرگرم کننده و #تفریحی نگریسته شود و در جامعه دیگر امکان #سیاسی آن آشکار شود و به یکی از مولفه های سیاست و قدرت مبدل شود. ممکن است در فرهنگ دیگری امر #دینی شود و مناسک ویژه پیدا کند. طبیعتا با آشکار شدن هر امکانی برخی از امکانها و ظرفیتها به حاشیه رانده میشود و مورد غفلت واقع میشود.
🔹مهمترین امکان #فوتبال در جامعه ایرانی #هویت_ملی و #امید آفرینی است و پیوندی ویژه میان فوتبال و هویت برقرار شده است که به هستی انسان ایرانی وابسته است. هرچند رقابت میان باشگاه های داخلی نوعی سرگرمی را برای هواداران که بخشی از جامعه هستند به همراه دارد اما آنچه برای همه ایرانیان مهم است #تیم_ملی و بازیهای خارجی آن است که برای فوتبال ایران اعتبار و ارزش اجتماعی مضاعفی ایجاد کرده است.
🔸انسان ایرانی به جهت هستی ویژهاش، در بازیهای تیم ملی، هویت ملی، امید به آینده و بزرگی خود را جستجو میکند و آن را نمایندهی ایران یکپارچه مینگرد و هر کس خود را در تیم ملی سهیم و مشارک میداند. به همین دلیل است که بازیهای خارجی برای تک تک ایرانیان مهم است. حتی افراد معدودی هم که مدعی هستند از باخت ایران در بازی های خارجی خوشحال میشوند بیشتر یک ادعا و محصول لجاجت سیاسی است اگر به باطن خود مراجعه کنند آنها هم از بُرد تیم ملی خوشحال هستند و از باخت آنها ناراحت هستند.
🔹انسان ایرانی در بازیهای تیم ملی در تمنای هویت جمعی زیر پرچم ایران یکپارچه است و نقش آفرینی فعال و مؤثر در عرصه های جهانی خود را می جوید. از این رو، تیم ملی را نباید به بازیکنان و برخی از کنشهای آنها تقلیل دارد بلکه باید آن را یکی از نمادهای هویت و ملت ایران دانست.
🔸 بنابراین فوتبال در ایران نه یک مقوله سرگرمی و یا امر سیاسی بلکه یک حقیقت هویت بخش و غیرت آور است. پس می بایست از این سرمایهی اجتماعی برای امید و همبستگی اجتماعی ایرانیان و همچنین به عنوان سوخت لازم برای حرکت به سوی ایران قوی بهره گرفت.
#فوتبال
#هویت
#امید
#پیروزی
#ایران_قوی
#غیرت_ایرانی
#حضور_جهانی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 چپ اسلامی
🔹شناخت معادلات اجتماعی و سیاسی یکصد سال اخیر جوامع اسلامی به شناخت نقش آفرینی جریانها و تفکرهای فعال اجتماعی و سیاسی دوران معاصر وابسته است.
🔸یکی از جریانهای فعال و مؤثر اجتماعی جریان #چپ_اسلامی است که متاثر از #فلسفه_شدن هگل و ادبیات اجتماعی و سوسیالیستهای غربی تفسیر نوینی از معارف اسلامی بیان میکنند و به کنشگری اجتماعی میپردازند.
🔹چپ اسلامی یک طیف گسترده از کنشگران را شکل میدهد که علی رغم تفاوتهای چشم گیر رفتاری و برداشتی از معارف اسلامی عناصر مشترک فکری زیادی دارند. شناخت این طیف فکری و چگونگی همراهی آنها با انقلاب اسلامی و احیانا گسست آنها درس آموز آینده ماست.
🔸علی شریعتی، محمد نخشب، محمد حنیفنژاد، مجید شریف واقفی، علی تهرانی، سید محمد موسوی خوینیها، میرحسین موسوی، سید منیرالدین شیرازی، سعید زیباکلام و ... مهمترین چهره های چپ اسلامی در جامعه ایرانی هستند که هر کدام با دغدغهای و انگیزهای متفاوت به تفسیر سوسیالیستی دین و کنشگری انقلاب اسلامی پرداختند.
🔹 اگر خدا توفیق دهد سلسله یادداشتهایی در معرفی این جریان مهم و شخصیتهای مؤثر چپ اسلامی و چگونگی گسترش تفکر ایشان در جامعه ایرانی عرضه خواهد شد...
🔴 ادامه دارد ...
#چپ_اسلامی
#سوسیالیسم
#فلسفه_شدن
#تفسیر_انقلابی_دین
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 با جوانان حرف بزنیم
🔹برخی از جوانهای ایرانی امروز پرسشهای جدی نسبت به جامعه، سیاست، اقتصاد، صنعت، ماشین، آینده و مسکن دارد.
🔸جوان امروز آرزوهای بلندی دارد و آنها را در نوع ماشین و مسکن و درآمد بالا جستجو میکند.
🔹بخشی از جامعه نوجوان و جوان ما نسبت به سبک زندگی دینی ابهامات جدی دارند و نسبت آنها را با آینده خودش و جامعهای را که رسانهها برایش ساختهاند نمیفهمد پس نمیپذیرد.
🔸جوان امروز دنبال پیشرفت است به فکر ایران قوی و توسعه یافته است، دغدغه غرور ایرانی و حضور جهانی دارد اما مسیر امروز را مسیر مفیدی نمیداند و در عین حال هم نمی داند که کدام مسیر بهتر است او هدف را میشناسد اما مسیر را گم کرده است.
🔹 در عقلانیت انقلاب اسلامی و متفکران اصیل انقلاب، این پرسشگری و ابهام، انتقاد و خلاقیت مقدمه و شرط لازم پیشرفت و تعالی انسان و جامعه است. جامعه بدون پرسش، انتقاد و خلاقیت جامعه خموده و ساکن و راکد است.
پس
با جوان ایرانی
با نور چشمانمان
با افسران عرصه پیشرفت
با دغدغهمندان ایران قوی
با پرسشگران پر سؤال و ابهام
با منتقدان جستجوگر و آيندهسازان پر انرژی
حرف بزنیم
بیشتر گوش کنیم
با آنها بخندیم
به آنها محبت بورزیم
افقهای پیشرو را معرفی کنیم
مسیرها و جادههای مختلف را به او بشناسیم
تاریح پر فراز و نشیب ایران، گذشتههای سخت و سختیهای دوران را روایت کنیم
از راههای رفته و نرفته، باید رفت و نباید رفت و ... حرف بزنیم و حرف بشنویم
و
سپس اجازه بدهیم که:
فکر کند
اندیشه بورزد
تا انتخاب کند
و تصمیم بگیرد.
#جوان
#پرسش
#تفکر
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از جامعهشناسی انتقادی اسلامی
15_2490.pdf
767.9K
امتداد فلسفه در عرصه اجتماع باعث تحقق انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی شد.
@hparsania
📌نقش امتداد فلسفه در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی
حکیم متأله استاد حمید #پارسانیا
📌انسان، عمل، معرفت، فرهنگ
🔸 انسان با عمل ساخته میشود و به عمل شناخته میشود. هویت و کیفیت عمل انسان به اندیشه و معرفت گره خورده است. هر معرفتی (به لحاظ کمی و کیفی) نوع خاصی از عزم و عمل را در پی دارد. بدین جهت نظر و عمل همیشه با هم هستند و هیچ نظری عاری از عمل و هیچ عملی خالی از نظر نیست. بالاتر اینکه معرفت و نظر خود کنش و فعالیت آگاهانه و ارادی انسان و معلول فرایند ادراک و تفکر است. لذا نمیتوان معرفت را از عمل جدا دانست و به دوگانه نظر و عمل دامن زد.
🔹 عمل انسانی فرایند آگاهانه، ارادی و قصدمندانهای است که ناظر به هدف و غایتی برای وصول و یا تغییر است و نسبتی هم با شرایط پیرامونی (زمان و مکان) دارد. لذا همهی عملهای انسانی (حتی فعالیت ذهنی و معرفتی) دارای حیثیت اجتماعی و تأثیرگذاری بر جامعه و مداخلهگری را دارد. انسان با عمل ذهنی(علم) و عمل یدی و بدنی خود واقعیت اجتماعی را میسازد، اصلاح یا تغییر میدهد و یا تحکیم و تعمیق میبخشد.
🔸 تاکیدا عرض میشود که فاعل شناسا و عالم، صرفا مشاهدهگری منفعل و تاثیرپذیر نیست بلکه او عاملی فعال و سازنده و تغییر دهنده جهان معنایی جامعه خود هم هست. ایدهها و نظریات علمی بخصوص در علوم انسانی و اجتماعی صرفا توصیف و تبیین واقعیت نیستند بلکه سازنده واقعیتهای اجتماع هم هستند. ازاینرو، جامعهپردازی وتمدنسازی ازطریق بسط یک تفکر و تعمیق آن در فرهنگ عمومی ممکن میشود. نظامهای سلطه گر از این ظرفیت به خوبی استفاده میکنند و با تربیت عالمان و پژوهشگران سایر ملتها و بسط نظریههای علمی توجیهگر سلطه، ذهن و جان ملتها را تغییر و سپس تسخیر میکنند و سپس سلطه عملی، سیاسی و اقتصادی خود را گسترش میدهند و ملتها را استعمار میکنند.
🔹 عمل میتواند موضوع معرفت و تفکر قرار گیرد و کنشگر بر اساس خودآگاهی و قدرت بازبینی و سنجش عمل، آن را مطالعه کند و از چند و چون عمل و نتایج و پیامدهای سازنده و یا مخرب آن بازخوردگیری کند و دست به اصلاح و یا تکامل عمل برای رسیدن بهتر به اهداف بزند.
🔸اگر در جایی عمل ارزشی ندارد و در مناسبات انسانی جایگاهی ندارد ریشه در نوع معرفت و فرهنگ آنجا دارد، در واقع شاکله و ساختار آن معرفت و نظر به گونهای است که مفهوم عمل در متن معرفت و دستگاه معرفتی خود قرار نداشته است. یا اینکه عمل به یک مفهوم انتزاعی فروکاسته شده است، یا اینکه در مرکزیت دستگاه معرفتی و به عنوان محور نظام اخلاقی و اجتماعی تبیین نشده است. (ر.ک: استاد مطهری، گریز از ایمان گریز از عمل) نتیجه طبیعی طرح عمل در حاشیه نظام مفهومی و به عنوان ارزش ثانوی در نظام اخلاقی و اجتماعی این است که عمل از جامعه و مناسبات انسانی رخت بر میبندد و در فرهنگ عمومی #کار بیارزش میشود و پدیدههای دیگر همچون خیالبافی، نقزدن، تنبلی، طلبکاری، رابطهبازی و امثالهم جایگزین آنها خواهد شد.
🔹 اگر قرار است #عمل نزد آحاد جامعه ارج و قربی پیدا کند و به متن مناسبات و معادلات اجتماع بازگردد، چند اقدام مقدماتی لازم است:
۱. #عقلانیت و معرفت ناظر به عمل را بازسازی کرد. به نحوی که عمل در مرکزیت نظام دانایی و به عنوان محوریت نظام اخلاقی و اجتماعی تبیین شود و نسبت آن با سایر مفاهیم کلیدی و قضایای بنیادین مشخص شود. همچنین میبایست مفاهيمي که موجب حاشیهای شدن عمل و گریز از عمل میشود به حاشیه نظام دانایی رانده شود.
۲. میبایست معرفتهای نظری به موضوعات عینی و عملی امتداد یابند و برای عرصههای مختلف زندگی انسان طرح و برنامه کارآمد و عملياتي عرضه کنند.
۳. به مقوله مهارتهای عملی و بالا بردن مهارتهای عملی مردمان جامعه توجه ویژهای داشت. مهارتهایی نظیر: تفکر انتقادی، تفکر راهبردی و تصمیمگیری، مهارت مطالعه و تحقیق، مهارت کار جمعی و گروهی، مهارت ریسک پذیری و سرمایهگذاری، و مانند اینها.
۴. علاوه بر آن لازم است این تبیین نظری و عقلانی گفتمان سازی شود و در فرهنگ عمومی مستقر گردد تا عمل از حاشیه به متن آید و کار به عنوان ارزش اولی و ذاتی و عمومی پذیرفته شود و اساس سازوکار درونی پیشرفت تلقی شود. در این صورت است که همهی مزایا و اعتبارات اجتماعی به عمل و عامل (کنشگران شایسته) اختصاص مییابد و تنبلها، دلالها، نقزنها، زالوصفتها به حاشیه رانده میشوند و در نهایت چارهای ندارند جز اینکه خود را اصلاح کنند تا از مزایای اجتماعی بهره ببرند.
🔸 بنابراین تولید و ترویج عقلانیت و پیشرفت معرفتی و فرهنگی شرط لازم و مقدمهی ضروری هر نوع از پیشرفت و تحول و توسعه سیاسی، اقتصادی، نظامی و... است. هر کدام از این ها باید در حاشیه پیشرفت و تعالی فرهنگ مطرح شوند. زیرا در دستگاه فکري متفکران انقلاب اسلامی اساس تحول و تغییر اجتماعی #تحول_باطنی_مردم و #انقلاب_درونی است.
#حکمت_عملی
#حکمت_مدنی
#عمل
#کار
#معرفت
#فرهنگ
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 جامعه، معرفت، عمل
بخش اول
🔹 جامعه محل ظهور پدیدههای اجتماعی وشکلگیری مناسبات انسانی تحت یک سلسله قوانین ومعادلات اجتماعی تقرر یافته در نفوس افراد است که به صورت نظامات وساختارهای جمعی تعین مییابند و بینش، اراده و کنش افراد رانظم وسامان میدهد. اما آنچه کل این اجزا وعناصر راکنار هم قرار میدهد وبه صورت یک منظومه وشبکهی منسجم درمیآورد #معانی بیناذهنی مستقر درلایههای عمیق فرهنگ عمومی است.
🔸 معانی، دریافتهای انسان از واقعیتهای جهان وروابط فیمابین آن واقعیتهاست که سازنده نظام معرفتی وفرهنگی انسان به منظور برقراری ارتباط با جهان است.فرهنگ صورت تنزل یافته وبیناذهنی معنا درعرصه عمومی وحاضر در زندگی اجتماعی است که همواره به صورت شبکهای و منظومهای ساخته و پرداخته میشوند و به همین نحو نیز اصلاح و تغییر و یا تعالی و تکامل مییابند.
🔹با خروج معانی از جهان ذهن افراد و ورود به بیناذهنیت جامعه و زیستجهان انسانی، علم و فرهنگ شکل میگیرد و به تناسب شناخت علمی و فرهنگ عمومی، عناصر و اجزا زندگی جمعی از هویت و تمایز برخوردار میشوند و به تناسب آن دانش و فرهنگ، امکان ها و الگویی از سبک زندگی، نظامات، نمادها و ارتباطات انسانی ظاهر میشود و طبیعتا الگوهای دیگر و طرحهای متمایز به حاشیه رانده میشوند و از آنها غفلت میشود.
🔸بر این اساس تقسيمات عرضی و هویتی میان اجتماعات انسانی ایحاد میشود. یعنی به تناسب هر نظام معنایی و شبکهی معرفتی نوع خاصی از فرهنگ و تمدن به وجود میآید و صورتی جدید به اجزا و عناصر زندگی جمعی انسانها میدهد. همین امر موجب شکلگیری مرزهای هویتی، فرهنگی و تمدنی میشود و هر اجتماعی را از اجتماع دیگر متمایز میسازد. البته هر نظام معنایی و جامعهای به اقتضای امکانها، ظرفیتها و استعدادهایی که دارد مراحلی از رشد و توسعه را طی میکند و استمرار تاریخی خواهد داشت و بدین دلیل از ظرفیت جهانیشدن و تمدن سازی میتواند برخوردار باشد. چنین جامعهای را به اعتبار مراحل تکاملی یا انحطاطی و تغییرات درونی و بیرونی میتوان دورهبندی و جریانشناسی کرد.
🔸 تقلیل انسان به سطح جسمانی، انحصار معرفت به حواس و مشاهدات، نفی مرجعیت شهود، وحی و عقل، و محدودکردن علم و دانش به سطح مادی و گذرای هستی و غفلت از سطوح غیبی و ناگذرای وجود، معانی و دریافتهای انسان از واقعیت را به سطوح روئین و آشکار تقلیل میدهد و حقیقت به دانشهای تجربی و آزمون پذیر و تکرار پذیر، فروکاسته میشود. بدین جهت آنچه از معنا و حقیقت آشکار میشود و وارد فرهنگ عمومی میشود ناظر به لایههای این جهانی و روابط مادی است. در این صورت معانی نفسالامری و حقایق متعالی مستور و به حاشیه رانده میشود و امکان تجلی در فرهنگ و جامعه را پیدا نمیکنند یعنی به آنها اجازه داده نمیشود و اگر کرّوفرّی هم داشته باشند در حاشیه عقل ابزاری و در جهت توجیه و بسط زندگی مادی و اینجهانی است. چنین جامعهای همه ظرفیتهای خود در خدمت بسط زندگی دنیوی و رفاه مادی به کار میگیرد و ابعاد معنوی و قدسی انسان و لایههای بنیادین و متعالی جامعه و مناسبات انسانی را به فراموشی میسپارد.
🔹 معنا و علم
معانی و دریافتهای آدمی از واقعیت در قالب معرفتهای انسانی تبلور مییابد و امکان انتقال به غیر را پیدا میکند. دریافتهای انسان گاه محصول کار و تجربه است و در حین کار به دست میآید یعنی انسان هیچ تلاش فکری و نظری جدی و منطقی نکرده است بلکه با تجربه به برخی دانشهای کاربردی و مهارتی دست پیدا کرده است ویا برخی مطالب را از دیگران شنیده است. اماگاهی محصول تلاش فکری ونظری است وبا مطالعه وعلم آموزی و تعلیم و تعلم با واقعیات ارتباط برقرار میکند وحقایقی را کشف میکند. حقایقی که به صورت عادی و در تجربه معمولی خود را نشان نمیدهند.گاه نه با ذهن بلکه با ارتباط وجودی واتصال قلبی و شهودی واقعیتی رادرک میکند وتجربهای معنوی ومشاهدهای غیبی برایش رخ میدهد و حقيقتي را در جان خود مییابد. هرکدام ازاین راهها، طریقی برای یافت معانی است.
🔸 حقیقت علم به ارتباط باواقعيت وکشف حقیقت و روابط حقیقی میان موجودات است وعالُم نشانگر حقیقت است هرچنداین حقیقت یابی نوع روابط ونسبتهای انسان را با واقعيت مشخص میکند و انگیزههای انسان رافعال میسازد وراهبردها وپیشنهاداتی برای زندگی بهتر وحرکت مطمئنتر و مشارکت فعالتر پیشنهاد میدهد. اما رسالت اصلی علم، کشف حقیقت و بیان واقعیت، مراتب، لایهها و روابط آن است. مسئولیت عالِم (فاعل شناسا) هم مواجهه باواقعيت ودریافت حقایق ومعانی است نه جعل حقیقت و وضع ذهنی یا اجتماعی معانی.
🔹 اما این دریافت نیازمند تلاش و کوشش ذهنی وحرکت به سمت واقعیت وبرقراری ارتباط است.
🔴 ادامه دارد...
#حکمت_عملی
#حکمت_مدنی
#جامعه
#عمل
#معرفت
#فرهنگ
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/980
📌 جامعه، معرفت، عمل
بخش دوم
🔹توجه به عمل و بازیابی جایگاه و ارزش آن در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی نیازمند نفی مرجعیت عقل و علم و افتادن در ورطهی ارادهگرایی و نسبیگرایی نیست. همچنین مستلزم مرگ متافیزیک، نفی فلسفهی هستی و بودن و تاسیس فلسفهی شدن و چگونگی نیست. اراده گرایی و ادعای فلسفه شدن معلول یک گسست معرفتشناسانه از حقیقت عقل، علم، فضیلت و عمل است، گسستی که لاجرم به این نقطه رسید که عقل و علم، فضیلت و عمل را به پدیدههایی صرفا فرهنگی و تاریخی در نسبت با مفهوم مرکزی قدرت تقلیل دادهاند و آنرا برساخته کنشگران در موقعیتهای زمانی و مکانی دانستهاند به نحوی که هیچ نفسالامر واقعی و ساخت قدسی و لایه وجودی و حقیقی ندارند.
🔸 در این نگاه عقل و دانش در قلمرو فرهنگ و تاریخ معنا دارد و هیچ نحوه کاشفیت و واقع نمایی را به همراه ندارد. دیگر هیچ ارزشی حُسن ذاتی و هیچ فعلی قُبح ذاتی ندارد، همه حسن و قبح، ارزشها و غیر ارزشها در قلمرو جامعه و فرهنگ تعین و اعتبار مییابند و طبیعتا تاریخی، اعتباری و ارتباطی هستند. هرچند ممکن است همین برساختهها را اصالت دهند و ساختارگرایانه انسان را تابع اراده جمعی و قدرت برتر معرفی کنند.
🔹در این نگرش مدرن، عمل و ارزشهای عملی به حسب ذات خود، هیچ هویت عقلانی و علمی ندارند و علم ناظر به هستی و واقعیت نیز درباره صحت و سقم آنها و حسن و قبح آنها توان داوری و ارزشگذاری ندارند مگر آنکه عقل و علم به مقولات اجتماعی و تاریخی تبدیل شوند ودر نقش ابرمرد نیچه و یا ایدئولوژی برتر از باب (الحکم لمن غلب) و یا از باب منفعت بیشتر، قراردادی وضع و یکی را برتری و دیگری را خانه نشین کند. به تعبیر دیگر، ارادهگرایی و فلسفه شدن، علاوه بر تقدم اراده انسانی بر حقیقت و عقل و علم، در گام بعد قدرت و سیاست را برساختارهای درونی علم و عمل حاکم میکند و اعتبار هر علم و عملی به نسبتی است که با روابط قدرت و سیاست و ابزارهای سلطهی سیاسی(اقتصاد، جنگ، فناوری ...) برقرار میکند. با پذیرش مرجعیت قدرت و اقتدار در برابر علم و تفکر، روزنههای امید برای کشف حقیقت و وصول به آن بسته میشود و اضطرار اندیشی جایگزین تعالی اندیشی میشود.
🔸این گسست معرفتی و تغییر بنیادین در ساختار عقلانیت بشری نه تنها به ارتقا اعتبار حقیقی عمل و قرار گرفتن آن در جایگاه واقعی آن نیانجامید بلکه موجب تضعیف بنیانها و پشتوانههای عقلي و وجودی عمل و فروکاستن آن به ابزاری جهت قدرتطلبی یا رفاه طلبی انسان شده است.
🔹در حالی که فلسفه عمل، ساختن انسان و تعالی وجودی اوست و این جز با متافیزیک و هستی شناسی جامع و جانمایی انسان در شبکهی هستی و تلقی حقیقی از مبدا و معاد انسان و سعادت و کمال نهایی او ممکن نیست.
🔸عمل آنگاه به جایگاه وجودی خود ارتقا مییابد که مبتنی بر فلسفهی هستی، در حکمت یا فلسفهی عملی، وجود شناسی شود و نسبت آن با معنا و حقیقت آشکار شود. فلسفهی عملی دانش عقلي شناخت هستی عمل و بیان عوارض ذاتی عمل (اگاهی، اراده، قصد، معنا) و تبیین عرصههای ظهور عمل (اخلاق، خانواده و اجتماع) است. این دانش با رویکرد عقلي قدرت داوری و ارزشی نظرگاههای مختلف عملی را دارد و به صدور احکام تجویزی عام عمل در عرصههای مختلف (فردی، خانوادگی و اجتماعی) میپردازد و بنیانهای حقیقی همه علوم عملی و انسانی را مستقل از فرهنگها و جوامع اکتشاف میکند. در این صورت پشتوانههای واقعی و عقلي عمل برای پویایی و تعالی مستمر و مقایسه و بازسازی عمل تأمین میشود و از افتادن در ورطه شکاکیت، نسبیگرایی مطلق، قراردادگرایی فرهنگی و قیاسناپذیری جلوگیری میکند.
🔹از این طریق عمل ساحتی عقلي و نظری یافته و تفوق و قدرتی فوق طبیعی پیدا میکند چرا که در حکمت عملی روشن میشود که عمل تدبیری ریشه در عقل عملی دارد و الزاما واکنشی و منفعل در برابر تاریخ و فرهنگ پیرامونی خود نیست. بلکه عمل و اقتضائات عمل ریشه در ۱. فطرت درونی و ۲. سنتهای واقعی تاریخ و جامعه دارد که ثابت و عام لایتغیرند. براین اساس، حکمت عملی، عمل انسانی را به افق جهان مادی فرو نمیکاهد و در دو ساحت ثبات و تغییر و دو عرصه روح و ماده مینگرد. عمل انسان به جهت ثابت و فطری رو به کمال مطلق دارد و به جهت پویایی و تغییر، در سیر و صیرورت وجودی به سمت تعالی و روحانیت قرار دارد.
🔸انسان به جهت صیرورت وجودی، رشد عقلي و قدرت درونی در قبال ساختارها و نظامات اجتماعی لزوما دست بسته نیست و با سازوکار عقلانی میتواند موضعی فعال و تأثیرگذار داشته باشد و به تغییر مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی بپردازد.
🔴ادامه دارد....
#حکمت_عملی
#حکمت_مدنی
#فلسفه_عمل
#جامعه
#عمل
#معرفت
#فرهنگ
#اضطرار_اندیشی
#فلسفه_شدن
#فلسفه_قدرت
#اصالت_فاعلیت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/981
📌 جامعه، معرفت، عمل
بخش سوم
🔸 در حکمت عملی، عمل برآیند فرایند علم و استقرار معانی در ذهن و قلب آدمی (باور = ایمان) است. هر عملی علاوه بر آنکه معلول باور و ایمان است تقویت کننده آن نیز هست. عمل اجتماعی نیز چنین است. یعنی هر جامعهای متناسب با نظام معانی و شبکهی معرفتی و آرمانهای مستقر در فرهنگ عمومی یک سلسله اعمال و فعالیتهای انسانی را اقتضا دارد و طبیعتا یک سلسله اعمال و فعالیتها متعارض و متباین را بر نمیتابد. عمل میتواند آرزوها، پیشبینیها و پیشنهادهای شناخت علمی را در جامعه محقق کند. لذا علم، هویت عمل را میسازد و عمل هم جامعه و فناوریهای اجتماعی را براساس پیشبینیها و پیشنهادهای علم، بازتولید میکند.
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
🔹 از آنجا که عمل و کوشش انسان در جامعه براساس ظرفیتها و امکانهای فعال شده اجتماعی و چارچوبهای معنایی و معرفتی است هر عمل و کوششی زمینه ورود یا تقویت آن نظام معرفتی و دانشهای مرتبط در سطح عمومی فرهنگ و عرصههای زندگی میشود و لاجرم به صورت اعدادی و زمینهای، به ساخت جامعه و نظامات اجتماعی کمک میکند. زیرا انسان با اراده و آگاهیهای تعین یافته در نظام علمی و فرهنگ عمومی به کنش اجتماعی میپردازد و در ساخت جهان اجتماعی و بازتولید دانشها و نظامات آن مشارکت میکند. این مشارکت لوازم و پیامدهای اختیاری و غیر اختیاری دارد که از جمله آنها تقویت و بازتولید شبکهای از معانی، معرفتها، هنجارها ونظامات اجتماعی درعرصههای عمومی است. بنابراین نقش کار وکوشش در ورودمعرفت ودانش به عرصههای زندگی واجتماع وهمچنین رسالت سازندگی عمل در عرصههای هنجاری واجتماعی را نباید دست کم گرفت. مثلا عمل به یک قانون و هنجار به تدریج موجبات تحکیم و گسترش آن در جامعه را فراهم میکند. به تعبیر دیگر. تداوم حیات و زندگی اجتماعی انسان منوط به حفظ و گسترش معانی و آگاهی های مشترک در عرصه زندگی و عمل دارد و هر عملی به بازتولید معانی و تحکیم و تقویت اگاهیها و نظامات برآمده از آن میانجامد.
🔹هرچند جهان اجتماعی محصول کار و تلاش انسانها و بازتولید نظامات است اما حقیقت کار و تلاش به قصد و معانی کنشگر و میزان معرفت و کیفیت آرمانهای او وابسته است. اگر آن معانی و آرمانها محصول ارتباط و اتصال انسان با واقعيت و درک لایههای متعالی و فراتاریخی آنها باشد گونهای از جامعه را میسازد و اگر آن معانی و آرمانها رهآورد دانش تجربی و ارتباط با طبیعت باشد گونه دیگری را پدید میآورد و اگر ساختههای ذهنی و اعتباریات اجتماعی باشد که منقطع از واقعیت تلقی گردند جهان اجتماعی متناسبی را آرزو میکنند.
🔸ساختن جهان اجتماعی متعالی درجامعهی مادی و دنیازده، نیازمند گسترش معانی و معرفتهای نوین است و این به مجاهدت، تلاش و کوشش همهجانبه نیازمند است بخصوص اینکه در اغلب جوامع، ساختارهای علمی و نظامات رفتاری اجازهی بسط معانی و معرفتهای نوین نظام بخش را نمیدهد با آن ازسر ستیز و تضاد بر میآیند واجازه تغییر را نمیدهند.
#حکمت_عملی
#حکمت_مدنی
#جامعه
#عمل
#معرفت
#فرهنگ
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/981
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 با جوانان حرف بزنیم 🔹برخی از جوانهای ایرانی امروز پرسشهای جدی نسبت به جامعه، سیاست، اقتصاد، صنع
📌 ره آورد سخن با برخی از مردم
🔹 این روزها با برخی از جوانها و مردم که صحبت میکنم این نکته بیشتر آشکار میشود که آنها فقط خود را طلبکار میدانند و نظام را بدهکار.
از جمله چیزهایی که مشهود نیست:
۱. #احساس_مسئولیت و درک درستی از مسئولیت_پذیری
و
۲. ترجیح #منافع_عمومی بر منافع شخصی
و
۳. شناخت صحیحی از تاریخ ایران (چه بودهایم و چه شدهایم) و پر رنگی هویت ملی.
و
۴. براساس یک سلسله شنیدهها و مشاهدات غیر دقیق و خیالی به تحلیل وقایع و پیشرفتها میپردازند و خود را هم علامه دهر در همه علوم و فنون میدانند. در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و ورزش و دین نظر میدهند بدون آنکه تفاوت آنها را بدانند و یا حتی یک صفحه درباره آنها مطالعه کرده باشند تخصص پیشکش.
🔸این هم نشان از فقر فکری و فرهنگی جامعهی ما دارد.
یعنی
نتوانستهایم:
مسئولیتپذیری اجتماعی و ترجیح منافع عمومی بر منافع شخصی را به گفتمان عمومی تبدیل کنیم.
نتوانستهایم:
روایتی جذاب و هنری از تاریخ ایران معاصر را به عموم مردم کوچه و بازار منتقل کنیم. بسیاری نه میدانند در گذشته چه بودهایم و نه میدانند چه شدهایم. یعنی در ایجاد و پرورش #هویت_ملی کم کاری کردهایم.
🔴 مشکل اصلی جامعهی نبود عقلانیت و درک درست از انقلاب اسلامی، آرمانها و اهداف ان است.
شاید بهتر باشد بگویم:
تحریف اهداف و آرمانهای توسط #غربدوستان و #غربستیزان
یکی انقلاب اسلامی را دروازه ورود فرهنگ و صنعت غربی معرفی کرد و معارف اسلام را توجیهگر توسعه مادی دانست و نهایتا جامعه ما را از معنویت و عقلانیت دور کرد و بر رحمانیت و تسامح و تساهل پای فشرد.
دیگر انقلاب اسلامی را جبهه مقابل علم و تکنولوژی غربی معرفی کرد که با هرگونه رشد و پیشرفت مادی و رفاه مردم مخالف است و جز ستیز و تقابل کاری نداریم. این جریان نیز معنویت و عقلانیت را از جامعه سلب کرد و بر طبل تضاد و درگیری همهجانبه کوبید.
🌹 فقط یک راه برای اصلاح مسیر رو به پیشرفت دارم و آن بازگشت دوباره به عقلانیت انقلاب اسلامی و آثار متفکران اصیل انقلاب است و از این همه فیلسوفسازی، متفکر تراشی و رهبر خوانی این و آن منبری و سخنران و سلبریتی این طرفی و آن طرفی دست برداریم.
باز گردیم به افکار ناب امام خمینی، امام خامنهای، شهید مطهری و شهید بهشتی.
🔹جوان و مردم ما بیش از هر زمانی لازم دارند که از این گنجینه ارزشمند و متعالی مطلع شوند و ذهن و جان خود را از انحرافات و التقاطهای چپ و راست شستشو دهند و به وادی عقلانیت و معنویت حکمی و فقاهتی وارد شدند و از جام مسئولیت بنوشند و به لباس هویت مزّین شوند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 هویت ملی از منظر حکمت عملی
🔸 در عصر جدید، عصر تجدد و کثرت، عصر تکنولوژی و رسانه، عصر فردگرایی و منفعت جویی، آنچه جوامع را در برابر تغییرات نابهنجار اجتماعی و هرج و مرجهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بیمه میکند #هویت است. هویت زیرساخت قدرت و عزت فرد و جامعه و عنصر مهم اتصال_تمدنی است.
🔹 در جوامع گذشته چون این میزان از تفاوت و تمایز فکری و فرهنگی و مرزکشیهای جغرافیایی و سیاسی وجود نداشت و انسانها به وحدت نزدیکتر بودند مقوله هویت چندان برجسته نمیشد و به راحتی یک فرد از شرق به غرب مهاجرت میکرد و با کمترین دغدغهای در جامعه جدید سکنا میگزید و با اهل جامعه ارتباط برقرار میکرد. اما در زمانهی تجدد و صنعت، انسانها تمایز جوهری یافتهاند و در کثرت و تفاوت زیست میکنند و از وحدت حقیقی فرسنگها فاصله گرفتهاند.
🔸 #هویت شاکله وجودی و شخصیتی افراد در مناسبات اجتماعی است. براساس حکمت متعالیه چون انسان نوع متوسط است و براساس بینشها، تعلقات، روابط و کنشهای ناخوداگاه و یا خودآگاه به صورت جوهری ساخته میشود هویت هم به تدریج و در متن بینشها، تعلقات، روابط و کنشها ساخته میشود و در ادامه مسیر حیات تقویت و یا تضعیف میشود.
🔹یکی از اقسام هویت، هویتی است که در نسبت و رابطهی با زادگاه، وطن و جامعه و کشور شکل میگیرد که به آن #هویت_ملی گفته میشود.
🔸هویت ملی صرفا مقولهی عارضی، تبلیغی و رسانهای نیست بلکه امر وجودی و هستیشناسانه است که به ساخت شاکله و ذات انسان وابسته است. ریشه هویت ملی را در فهم انسان از جامعه و وطن و تعلقات و ارتباطات او با جامعه و ملت میبایست جستجو کرد. اگر کسی خود را جزء حقیقی یک کل (جامعه، ملت، کشور) دانست به نحوی که تاریخ گذشته را شناسنامه خود بداند و آینده خود را متعلق به کل تاریخ و جامعه و ملت خود تلقی تعریف کند، فرآیندهای موجود را امکانساز خود و محصولات خود را خروجی آن فرایندها و امکانها تلقی نماید او دارای هویت ملی است.
🔹هویت ملی محصول فرایندیِ مجموعهای از سازوکارهای درونی جامعه به عنوان یک "کلِ فرهنگی" است. محصولی که نه حاصل جمع جبری اجزا جامعه، بلکه رویش نیروی علّی جدید در آن کل است که به صورت ساختاری نرم به سلوک و کنش آحاد جامعه معنا، جهت و نظم میدهد.
🔸بنابراین هویت ملی، لایهی زیرین و واقعی همهی کنشهای بالفعل انسانی است. هر چقدر این لایه زیرین مستحکمتر و عمیقتر و عمومیتر باشد، سایر ساختارهای جامعه و کنشهای افراد فعالتر، پویاتر و سازندهتر خواهد بود.
🔹 براساس حکمت عملی و با توجه به توضیحات فوق روشن میشود که وطن، صرفا خاک و همچنین ملت فقط جمع جبری افراد در یک محیط جغرافیایی نیست، بلکه آنچه خاک را وطن و جمع افراد را ملت و جامعه میکند عنصر عقیده و ایمانِ تعلق آفرین، تعهدزا و مسئولیت آور است که ساخت حقیقی جامعه و روح وطن و ملت است و همهی ساختارهای حقوقی و صنعتی بر آن استوار است. بنابراین هویت ملی برآمده از توجه و تعلق به معانی و ساخت حقیقی جامعه و روح وحدتبخش و سازندهی ملت است.
🔸 هر آب و خاکی به اعتبار ساکنان آن و هر جامعه و ملتی به اعتبار ساخت حقیقی و فرهنگی مستقر در بیناذهنیت افراد آن از معنا و حقیقت ممتازی برخوردار است که آن را از سایر سرزمینها و جوامع مستقل و متمایز میکند و همین عنصر حقیقی است که سازنده هویت ملی برای آن جامعه است. بر این اساس در تحلیل هویت ملی میبایست به معانی مستقر در گذشته فرهنگی و عناصر وحدتبخش و تمایزبخش آن جامعه و ملت توجه کرد، البته معانی و عناصری که از دوام و پایایی و پویایی برخوردار بوده باشند و در لایههای زیرین فرهنگ و تطورات مختلف تاریخ حضور فعال بوده باشد.
🔹 به طور مثال هویت ملی جامعهی ایرانی را باید در معانی مستقر در میراث فرهنگی و تمدنی ایران جستجو کرد که سازندهی ساخت حقیقی ملت ایرانی و محور وحدت و همبستگی اجتماعیاند. سلمان فارسی و نوبختی، فارابی و ابن سینا، بیرونی و شیخ اشراق، خیام و عطار، سعدی و حافظ، سناعی و مولوی، کلینی و صدوق، مفید و طوسی، ملاصدرا و بروجردی، شیخ بهایی و میرعماد، لرزاده و فرشچیان، امیرکبیر و مدرس، مطهری و بهشتی، بهجت و طباطبایی، همت و باکری، کاظمی آشتیانی و فخریزاده، سلیمانی و همدانی و هزاران چهره دیگر هر کدام میراثداران عناصر وحدت بخش درونی و تمایز دهندهی بیرونی در فرهنگ و تمدن ایرانی هستند.
#حکمت_عملی
#وحدت
#کثرت
#حرکت_جوهری
#هویت_ملی
#منافع_عمومی
#اتصال_تمدنی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/985
کانال تخصصی با موضوع #امتداد_حکمت_و_فلسفه_الهی
بر پایه آثار و #اندیشه_های حکیمان و فیلسوفان انقلاب اسلامی:
❇️ حکیمان نسل اول انقلاب اسلامی:
📌امام خمینی
📌علامه طباطبایی
📌علامه شهید مطهری
📌آیت الله شهید بهشتی
📌آیت الله شهید صدر
📌علامه جعفری تبریزی
📌علامه مصباح یزدی
📌علامه جوادی املی
📌علامه سبحانی تبریزی
و
ایت الله العظمی امام خامنه_ای
❇️اهداف و موضوعات:
🔹چیستی امتداد حکمت و فلسفه
🔹روش شناسی امتداد حکمت و فلسفه
🔹معرفی اثار در مسیر امتداد حکمت و فلسفه
🔸معرفی امتدادگران حکمت و فلسفه از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی
🔸پاسخ به شبهات منکران و تحریف گران امتداد حکمت الهی و فلسفه اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121/986
بله
https://ble.ir/hekmat121📌
📌 نکته
🔹جامعه امروز ایرانی بیش از هر زمانی به تفکر فلسفی پیرامون هستی و وجود خود دارد و این رسالت ایدهی #امتداد_حکمت_و_فلسفه_الهی است.
🔸در قرون متمادی حکمت و فلسفه الهی هویت بخش جامعه ایرانی و سازنده نحوهی هستی انسان ایرانی بوده است و در فراز و نشیبهای فکری و فرهنگی مددکار سیاست و صناعت ایران بوده است.
🔹امروز نیز افراد و احزاب گرفتار به فروبستهای فکری و بنبستهای نظری میتوانند از این میراث جاودانه برای پایایی و پویایی خود و جامعه بهره ببرند.
#فلسفه
#هویت
#ایران
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/988
#اطلاعیه
جلسه مشترک عصرانه علمی موسسه تخصصی فقه امام کاظم (ع) و طرح شهید بیاضی زاده (شاخه استعدادهای حل مسئله)
🔰 سلسله نشستهای تخصصی مبانی نظری ناظر به حل مسئله
🔖 اعتبارات عقلایی در نظام اصول حضرت امام(ره)
🔹 ارائه دهندگان
۱. حجتالاسلام علی فرحانی
۲. حجتالاسلام امین اسدپور
۳. حجتالاسلام سید مهدی موسوی
۴. حجتالاسلام سید علی موسوی
🔹 دبیر نشست حجتالاسلام علی محمدی
🔸 چهارشنبه ۱۶ آذر ساعت ۱۴
مدرسه امام کاظم(ع)، سالن سلمان فارسی
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 فلسفه فوتبال ایرانی و هویت ملی 🔹هر پدیده اجتماعی نسبتی با نحوهی هستی افراد جامعه دارد و تبع آن د
📌سطوح هویت
(تأملی دوباره در نسبت میان هویت و پدیدههای اجتماعی)
🔹حضور تیم فوتبال جمهوری اسلامي ايران در مسابقات فوتبال جام جهانی قطر، ثمرات زیادی برای آینده ایران داشت که یکی از آنها گفتگو درباب #هویت_ایرانی و نقش فوتبال در هویت یابی انسان ایرانی بود. بخصوص پس از واگذاری نتیجه در مسابقه آخر برخی در این نسبت تردید کردند و به نقد دیدگاههای مدعی نسبت میان هویت و فوتبال پرداختند.
🔸اما نکته مهم در این نقد عدم توجه به سطوح فرهنگ و هویت است و چنین تلقی شده است که هویت فقط یک لایه و سطح دارد و فقط از همان سطح به تحلیل نسبت میان هویت با پدیدههای اجتماعی پرداخته میشود.
🔹در حالی که در یک تحلیل فلسفی - جامعهشناختی برای هویت حداقل سه لایه و سطح متصور است:
۱. لایهی ساخت هویت؛
۲. لایهس ظهورات ارزشی و مولفههای هنجاری هویت؛
۳. لایهی هویتیابی و فهم هویتی از پدیدههای اجتماعی؛
♦️ ۱. لایه ساخت هویت
هویت مانند هر امر انسانی و پدیده اجتماعی، مقولهای ساختنی و اکتسابی است و به مرور زمان توسط نسلهای به هم پیوسته ایجاد میشود و تعین پیدا میکند. آنچه زیر ساخت هویت را تشکیل میدهد و موجب تمایزبخشی به افراد یا جوامع میشد معانی مستقر در جان آدمی و باورهای پذیرفته (ایمان) شده است که شاکلهی شخصیتی افراد و قلمرو وجودی او را میسازد که ثبات شخصیتی و پویایی رفتاری را اقتضا دارد. حکمت و فلسفه، الهیات و جهانبینی تعین بخش به این لایه از هویت افراد و فرهنگ جامعه است.
♦️ ۲. لایهی ظهورات ارزشی و مولفههای هنجاری هویت
پس از شکل گیری شاکله هویت فرد و فرهنگی جامعه، یک سلسله آرمانهای فکری و ارزشهای رفتاری ظاهر میشود که میتواند تعین بخش کنشهای انسان و ساختارهای اجتماعی باشد. اگر این ارزشها به ملکات نفسانی و رویههای جاری و ساری تبدیل شود و بدین طریق هنجارهای اخلاقی و قانونی ساخته میشود. بنابراین هر هویتی نوعی از ارزشها و هنجارهای اخلاقی و رفتاری را اقتضا میکند.
♦️ ۳. لایهی هویتیابی و فهم هویتی از پدیدههای اجتماعی
پس از آنکه شاکلهی شخصیتی شکل گرفت و ارزشها و هنجارهای هویتی آشکار شد انسان جوینده هویت هر پدیده اجتماعی را از این منظر مینگرد و نسبت آن را با هویتها و تمایزهای خود جستجو میکند. انسان هویت یاب، پدیدهها را به دو دسته تقسیم میکند. پدیدههای هویتی و پدیدههای خنثی و غیر هویتی. پدیدههای هویتی، پدیدههایی هستند که از امکانهای مختلف برای هویتیابی و تمایزگذاری برخوردار است و کنشگر از طریق آن میتواند ارزشها و هنجارهای خود را به فعلیت برساند و توانمندیها و تمایزات و برتریهای خود را به رخ دیگران بکشاند.
🔹نکته پایانی
نسبت هویت با پدیدههای اجتماعی همچون فوتبال برای انسان ایرانی در سطح و لایه سوم مطرح میشوند و فوتبال به عنوان یک ظرف دارای امکانهای متنوع برای هویتیابی و تمایزگذاری از اهمیت و اعتبار برخوردار میشود تا انسان ایرانی بتواند بخشی از استعداد و ظرفیت جهانی خود را به رخ جهانیان بکشاند.
✍سیدمهدی موسوی
#هویت
#هویت_ایرانی
#هویت_ملی
#فوتبال
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/990
📌 نجات هنر از سلبریتی
🔹بارها گفته شد که میان مفهوم متعالی #هنرمند و واژه وارداتی #سلبریتی تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. در واقع این تفاوت فقط تفاوت مفهومی و زبانی نیست بلکه یک تفاوت جوهری و ذاتی است که میان آنها تباین کلی برقرار است.
📌ذات هنر
🔹جوهره هنر را امر قدسی، تعالی بخشی و رهائی بخشی از اسارتهای نفسانی و اجتماعی تشکیل می دهد که هم نشین مفاهيمي همچون عشق، ادب، اخلاق، شهود، خیال و مثال است. هنر سازنده هنرمند است و هنرمند همچون خورشیدی در جامعه نورافکنی می کند در ذات هنر چهره شدن، ستاره شدن، خودشیفتگی و شهرت نهفته نیست. هنرمند به خلوت انس دارد و گمنامی را بیش از شهرت می پسندد، واگر شهرت و معروفیتی هم حاصل شود آن را با عشق در مسیر تعالی افراد و هدایت جامعه و رهایی بخش از ظلم و ضد ارزشها به کار می گیرد.
🔸 مقتضای هنر و پذیرش هنرمند، #فطرت زیبایی جویی و حقیقت گرایی است، فطرتی که همواره ثابت و جاودانه است. بنابراین هنرمند همیشه هنرمند است چه گمنام باشد چه مشهور، چه به تولید اثر هنری مشغول باشد چه نباشد، چه زنده باشد چه نباشد. هنرمند در حرکت تکاملی خود اوج می گیرد و جاودانگی می یابد:
"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"
📌 ذات سلبریتی
🔹در مقابل هنرمند، سلبریتی قرار دارد. ذات سلبریتی بر مشهوریت، چهره شدن، ستاره شدن استوار است. هویت سلبریتی، هویت دست ساز اجتماعی است که با غیرعادی بودن و مهیج بودن همراه است و نوعی تفریح و تازگی را برای مردم تداعی میکند. سلبریتی تا زمانی سلبریتی است که جذابیت دارد و از قدرت تهییج مخاطبان و امر تفریح ساز برخوردار است.
جوهره سلبریتی، شهرت بر مدار معروفیت، دیده شدن، تحریک و جنجال سازی و کسب منافع بیشتر برای خود و یا کارگردان صحنه است. بنابراین سلبریتی محصول #صنعت_تفریح و لذت و تحریک است.
🔸سلبریتی برای دیده شدن هر کاری می کند. گفته شده است: یک سلبریتی ممکن است از راههایی مثبت مثل طنازی، مهارتهای ارتباطی، شیوه های سرگرم کردن مردم، حتی شرکت در کارهای خیریه به شهرت برسد و هوادار جذب کند و همچنین ممکن است از راههایی منفی نظیر زیباسازی های غلو آمیز، تن نماییهای عشوه گرانه، هنجارشکنی، قیافه و پوشش غیر متعارف، اختلاس، رسوایی جنسی، خشونت و حتی به صورت تهمت به آنها که نزد مردم غیرقابل پذیرش هستند نیز مشهورتر گردند.
🔹سلبریتی ها به ظاهر کنشگر خلاق (سوژه) هستند اما خود (ابژه) هستند و تحت سیطره امیال و منافع دیگران زیست می کند. در حقیقت سلبریتی یک شغل و کارگر تحریک گر است و ساخته "عصر تصویری شدن جهان" است و در جهان معنایی مدرن پدید آمده است. در جهانی که بر غلبه میل، شکل و صورت بر حقیقت و معنا استوار شده است سلبریتی ها افرادی هستند که به استخدام تبلیغاتچیها، بازاریابها، رسانه ها و صاحبان قدرت و ثروت درآمده اند تا سخنگوی امیال و منافع آنها باشند. اکثریت سلبریتی ها بازیگرانی هستند که دانش و خلاقیت ویژه ای ندارند اما بهتر از همه می توانند طبق میل و نظر بازیگردان و کارگردان نقش بازی کنند و تابع خواست و دستور آنها باشند.
بنابراین سلبریتی ها محصول رسانه ها و تابع منافع صحنه گردانان رسانه برای هیجان زایی، تحریک و جذابیت بیشتر و گسترش هواداران و مخاطبان هستند. سلبریتی در جامعه مدرن همان نقش #بت در جامعه طبقاتی و مشرکانه را دارد.
🔹سلبریتی کالاهایی است که نیازمند مصرف شدن است. به تعبیر دیگر سلبریتی محتاج مخاطبان قضاوتگر است تا او را ببینند و ارزیابی کنند. این موجب شده است که سلبریتی در حال تغییر و تجدد باشد و همواره خواسته های هواداران را لحاظ کند و آن خواسته ها را درونی کند و همیشه طوری باشد که هوادار می پسندد یا به نحوه ای ظاهر شود که بیشتر از گذشته هیجان هوادار را تحریک و نظر او را جلب کند. براین اساس سلبریتی در نهیلیسم و از خودبیگانگی مزمن غرق است و از آن غافل است.
🔹مقتضای تکوّن و اوج گیری سلبریتی #غريزه لذت خواهی هوادار است غريزه ای که ذات آن تنوع خواهی و تجدد طلبی است. ازاین رو،
شهرت سلبریتی بیدوام و محدود است وفقط تا زمانی است که برای هوادار کارکرد و منفعت دارد با ریزش هواداران، از اعتبار او نزد کارفرما و بازیگردان هم کم میشود. سلبریتی به جهت جذابیتهای ظاهری و مهارتهای رفتاری به طور تصادفی ودفعتاً اوج میگیرد ودر اندک زمانی هواداران ودنبال کننده های (فالور) زیادی راجذب میکند اما پس از مدتی که ازجذابیتهای او کاسته و یا احساس تکراری بودن برهواداران غلبه یافت روند نزولی مییابد و از متن جامعه حذف می شود و فقط به یک خاطره تبدیل میشود تا زمانی که همان خاطره هم فراموش شود.
🔹خلاصه سلبریتی یک شغل و کاسبی مثل بقیه شغلها و کاسبی های برآمده از فرهنگ مدرن است و ارزش و اعتبار آن به نیت و قصد بازیگران آن و نوع خدماتی است که به انسان، جامعه و تحکیم ارزشها میرساند.
https://eitaa.com/hekmat121/992