📌 اخباری گری
(تحلیلی متفاوت)
بخش سوم: پیامدهای معرفت شناختی و دین شناختی
🔸بر اساس بنیان نظری #اخباریگری_معاصر که فهم تابع اختیار است و عقل و علم برساخته تعلقات نفسانی (حب و بغض ها) و تقویمات اجتماعی (ساختارها و ولایت ها) است و به طور قطع عقل و علم از خود هیچگونه ذات و استقلال ادراکی ندارند و تابع تبعیت ها و متناسب با ظرف اختیار و ایمان پیشاعلمی هستند، به همین جهت انسان از هیچ گونه معرفت #بدیهی، ضروری و بنیادین برخوردار نیست؛ بلکه بدیهیات هم تابع تعلقات و روابط اجتماعی است. به این معنا که هر ساختار اجتماعی و سیاسی غالب، نوع خاصی از معرفت ها را می سازد و به لحاظ نقش، اهمیت و ضرورت آن معرفت ها در حفظ و توجیه وضع اجتماعی موجود، معرفت های توجیه گر را به عنوان امر بدیهی و قطعی در جامعه القا می کنند و دیگران را نیز با خود همراه می سازند. بنابراین بدیهیات عقل نظری و عقل عملی از اعتبار منطقی و علمی برخوردار نیستند بلکه بدیهی بودن بدیهی به نوع رابطه و اتصال با ساختار های حاکم بر جامعه و مشروعیت آن ساختار ها وابسته است.
🔹 از منظر اخباریان اعتقاد یه بدیهیات فقط اشکال معرفتشناختی ندارد بلکه آغاز معرفت از بدیهیات به این معناست که اندیشمند دیگر احتیاج به انبیا و معارف دینی ندارد و صحت و سقم این معرفت ها ربطی به خدا و انبیا و نیازی به امضای دین و انبیا الهی ندارد، لذا کل دستگاه معرفتی در جدایی و تقابل با دین و انبیا شکل می گیرد و در واقع این ختم دیانت است. به تعبیر دیگر از اعتقاد بدیهیات لازم می آید که دانش به لحاظ روش و منبع مستقل از دین باشد و به طور کامل و به نحو منطقی مسیرش مستقل از وحی باشد و روشن است که جدایی از وحی به معنای پذیرش ظلمت و تاریکی و نفی ولایت الله و قبول ولایت شیاطین و طواغیت است.
🔸 بر این اساس دانشها از همان ابتدا به دانش های دینی، حقانی و ولایی و دانشهای ظلمانی، ضاله و شیطانی تقسیم می شود، تنها ملاک برای این تقسیم بندی فقط ایمان است و کاشفیت از واقع اصلا معنا ندارد تا ملاک صدق و کذب قضایا و صحت و بطلان دانشها تلقی شود. به طور نمونه، غزالی با تفکیک علوم به عنوان علوم شرعی و علوم غیر شرعی به چنین طبقه بندی دست زده است و بعد از او همه جریانهای اشعریگری و اخباری این تفکیک و تقابل را پذیرفته اند.
🔸 از نتایج معرفت شناسی اخباری گری، نفی حجیت ظواهر کتاب قرآن و از دسترس همگان خارج کردن آن است به این بهانه که فقط معصوم به حقیقت قرآن و معانی آن راه دارد و حقیقت آن بر دیگران پوشیده است. اینها معتقدند که قرآن را نمیتوان مستقلا فهم کرد و فقط از طریق اخبار وارده به معانی آن می توان راه یافت و در مورد بسیاری از آیات که هیچ روایتی وجود ندارد چاره ای جز سکوت نیست. علاوه بر اینکه بسیاری از روایات تفسیری از صحت سندی برخوردار نیستند اکثر روایات وارده در مقام بیان تأويل آيات و تطبیق مصداقی آن است نه توضیح و تفسیر معانی و دلالت های علمی و اجتماعی قرآن.
🔹در نگاه اخباری، مطلق #ظن معتبر نیست و فقط به اخبار صادره از معصومین(ع) می توان اعتماد کرد، در حال که اگر مطلق ظن معتبر نباشد هیچ راهی برای اعتماد به اخبار صادره هم وجود ندارد فقط شنیدن مستقیم از خود معصوم استثنا می شود. لذا نفی حجیت مطلق ظن، لاجرم به انسداد باب علم و علمی و شکاکیت و حیرت منتهی می شود.
🔸 از دیگر پیامدهای معرفت شناسی اخباریگری، نفی حجیت بناء عقلا و مرتکزات عرفی است. در این رویکرد که عقل هیچ اعتبار و اصالتی ندارد و کاملا برساخته تعلقات و تقویمات است دیگر مردم بما هو مردم موجودات عاقل نیستند بلکه فقط مؤمنان به یک قرائت از یک دین خاص عاقل هستند و بنائات، اعتبارات و مزتکزات عرفی آنها که برآمده از ایمان و ارتباط حداکثری با متون دینی است از اعتبار برخوردار است و بقیه مردم از جرگه عقلا خارج هستند و هیچ گونه از بنائات، اعتبارات و مرتکزات عرفی آنها اعتبار ندارد بلکه در تقابل با دین و عقل ایمانی است. بنابراین هرگونه بناءعقلا در هر حوزه ای اعم از فردی و اجتماعی، اعتقادی و اخلاقی و شرعی، اکتشافی و استنادی از حجیت و اعتبار علمی برخوردار نیست و نمی توان در فهم متون، استنباط شریعت و حتی برنامه ریزی های خرد زندگی از آنها بهره گرفت.
🔸 در این رویکرد، زبان و مفاهیم دینی غیر از زبان و مفاهیم عرفی است، لذا اخباریان درصدد تحلیل متفاوتی از خطابات و زبان شارع هستند و آن را کاملا تأسیسی معرفی می کنند به نحوی که هیچ گونه ارتباطی با بناء عقلا و اعتبارات زبانی و عرفی جاری در فرهنگ نداشته باشد. در واقع این هم از پیامدهای نفی حجیت عقل و بنائات عقلا است.
ادامه دارد ...
#اخباری_گری
#اخباریگری_معاصر
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 اخباری گری
(تحلیلی متفاوت)
بخش چهارم: پیامدهای اخلاقی
🔸چنانکه گذشت اخباریگری مانند هر مکتب فکری دیگر، یک شبکه معرفتی است و دارای یک صورتبندی نظری است و در این قالب، نوع نگاه خود را به عالم و آدم عرضه می کند. شناخت این مکتب جز از طریق این شبکه هماهنگ و پیوسته و بخصوص توجه به زیرساختهای معرفت شناختی و انسان شناختی آن ممکن نیست. آنچه مهم و محل مناقشه است و نتایج و پیامدهای اجتماعی و سیاسی را به همراه می اورد، همین شبکه معرفتی و صورتبندی نظری از مفاهیم و گزاره ها است والا ممکن است بسیاری از مفاهیم و گزاره ها مستقلا و مجزا، صحیح باشد و در سایر مکاتب فکری هم یافت شود اما نوع نظم اخباریگرایانه موجب پیامدهایی شود که در سایر مکاتب چنین پیامدهایی را نداشته باشد.
🔹پیامد دیگر معرفت شناسی اخباری گری، نفی حسن و قبح ذاتی ارزشها، افعال و ناتوانی مطلق عقل در کشف حسن و قبح همه افعال است. این یکی از وجوه اشتراک #اخباریگری با #اشعریگری است و حتی می توان با شواهد تاریخی و منطقی به راحتی اثبات کرد که این فکر از رسوبات جریان اشعریگری در فکر و فرهنگ آن بخش از جامعه شیعی است که به خلوص گرایی و ایمان گرایی احساسی و تقابل گرایی اجتماعی با سایر فرهنگ ها و جوامع تمایل دارند.
🔸به اعتقاد برخی از پیروان معتدل این رویکرد، افعال از حسن و قبح برخوردارند اما عقل از ادراک ناتوان است، اما از منظر جریان غیر معتدل، اصلا افعال و پدیده ها به هیچ وجه دارای حسن و قبح ذاتی نیستند و تمام حسن و قبح ها در نسبت ها و ارتباطات ساخته می شوند. بنابراین ارزش بودن ارزشها و حسن و قبح داشتن افعال جوارحی و جوانحی کاملا برساخته و روبنای ارتباطات و نسبت ها است که آن نسبتها زیربنای حقیقت وحسن وقبح است.
🔹 به اذعان این افراد اگر برای افعال و اخلاق به حسن و قبح ذاتي قائل شديد در واقع شما ذات اشياء را مستقل از خداي متعال و مشيت او تعريف کرده ايد، لذا بنياد اخلاق بر بت پرستي ساخته اید، چون در این صورت، هر امر اخلاقی و ارزشی یک بت و آله می شود و مستقل از خدا و اراده و مشیت او در نظر گرفته شده اند. اگر عقل هم به حسن و قبح ذاتي حکم بدهد، يعني عقل به بت پرستي دعوت مي کند لذا این عقل شیطانی و تحت ولایت شیطان است. بنابراین فقط یک چیز حسن دارد و آن ایمان و تعبد است و الا هیچ یک از مفاهیم اخلاقی مثل عدالت و ظلم، آزادی و اسارت، فضیلت و رذیلت، راستی و کذب و مانند آن به تنهایی هیچ حسن و قبح ندارد.
🔸 لاجرم لازمه این حرف اين است که بدون ایمان و پذیرش ایمان، اصول اخلاقی و ارزشی هیچ ارزش و استقلال و حجیتی ندارد و نمی تواند مستمسک مباحثات عقلي در اثبات دین و دینداری واقع شود لذا تمام استدلالهای اخلاقی بر اثبات دین و دینداری و آموزه های دینی بی فایده و بی معناست.
🔹 البته روشن است که تمام همت جریان اخباریگری در نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اخلاقی برای زدن استدلال اصولیون و فقهای شیعه در اثبات حجیت عقل در استنباط احکام است. نگرانی این طیف این است که اگر حجیت عقل در استنباط احکام و برنامه ریزی زندگی و سیاستگذاری اجتماعی اثبات شود ناخودآگاه پای #عدالت، #مصلحت، #عرف، #علم و #تجربه هم به فرایند فهم و استنباط باز می شود و همین موجب تعطیلی دین، عرفی شدن استنباط، نفی ولایت اهلبیت(ع) و تنگ شدن دایره عبودیت می،شود؛ چون یا باعث اتکای به عقل و احساسِ بی نیازی از روایات می شود و جايي براي مديريت ديني و اخلاق ديني نمي ماند و اخلاق کاملا سكولار می شود و یا اینکه روایات را می بایست با عقل ناقص بشری که تابع تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی تحت ولایت شیطان است تفسیر و تحلیل کرد و نهایتا همین هم موجب دوری از ایمان و ولایت اهلبیت و حرکت تحت ولایت شیطان و پناه بردن به دانش های جنود کفر و شیطان (اعم از فرق و مذاهب غیر شیعه اثنی عشری و سایر ادیان و مکاتب فکری موجود) میشود. در حالی که حسن و قبح عقلا و احکام مشترک عُقلایی تماما برای حفظ نظام مادی و وضع موجود شیطانی است.
🔸در واقع با نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اخلاق، حجیت و اعتبار عقل در استنباط احکام، برنامه ریزی و سیاستگذاری اجتماعی به طور کامل ساقط می شود ومنبع بودن و دلیل بودن آن هم نفی می شود لذا جا برای "ایمان گرایی احساسات محور" باز می شود. (شبیه همان چیزی که کانت در طرح فکری خود دنبال می کرد که عقل را محدود کند و جا را برای ایمان احساس محور باز کند.)
🔹 استاد مطهری در مقاله #حق_عقل_در_اجتهاد از این طایفه با عنوان #سوفسطائیان_اسلامی یاد می کند که در شیوه و نتایج بسیار شبیه #سوفسطائیان_یونانی عمل کرده اند.
ادامه دارد ...
#اخباری_گری
#حسن_و_قبح
#سوفسطائیان_اسلامی
#اخباریگری_معاصر
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 اخباری گری (تحلیلی متفاوت) بخش سوم: پیامدهای معرفت شناختی و دین شناختی 🔸بر اساس بنیان نظری #اخب
📌برساختی بودن عقل و اصول بدیهی آن نزد اخباریان معاصر
🔸پرسش
سلام و رحمه الله
طاعاتتون قبول..
متوجه این قسمت نشدیم ،میشه با مثالی چیزی یک توضیح بیشتری بفرمایید:
"اخباری ها بدیهی بودن بدیهی را به نوع رابطه و اتصال با ساختارهای حاکم بر جامعه و مشروعیت آن ساختارها وابسته می دانند."
🔹 پاسخ
سلام و سپاس
اگر کسی معتقد شد که اساس #منطق و اصول بدیهی عقل، به طور کلی، غربی و شرقی دارد، یونانی و ایمانی دارد و به اصول ثابت، فرامکانی و فرافرهنگی عقل معتقد نباشد، در حقیقت عقل و اصول بدیهی آن را تابع فرهنگ و ساختارهای اجتماعی دانسته است، لذا حقیقت عقل و اصول بدیهی آن را به شرقی و غربی و یا یونانی و ایمانی تقسیم می کند.
همچنین برخی از اخباریان معتقدند #علم_اصول فقه و قواعد تفسیر متن متعلق به اهل سنت است و چون آنها این قواعد را بیان کرده اند پس ماهیت سنی و غیر شیعی دارد و از حجیت شیعی برخوردار نیست. بر اساس این رأی، قواعد و ضوابط منطق فهم و اصول تفسیر متن از خود حقیقت مستقل و اعتبار معرفت شناختی ندارد و تابع فرهنگ و ساختارهای اجتماعی ملل و نحل / فرق و مذاهب است.
برخی از #اخباریان_قدیم و بسیاری از #اخباریان_معاصر با #یونانی_خواندن منطق و بدیهیات عقلي (مثل اصل علیت، اصل وجود، اصل وحدت و ...) و تمایز نهادن مطلق آن با منطق و عقل ایمانی، همچنین با #سنی_دانستن علم اصول فقه و قواعد تفسیر متن، در مسیر برساختی بودن عقل و بدیهیات حرکت کرده اند. یعنی عقل و ماحصل آن، #ساخته جامعه و فرهنگ و ساختارهای اجتماعی آن است و از خود هیچگونه حقیقت، اعتبار منطقی و ارزش ذاتی ندارد؛ بلکه کاملا تابع زیربناهای اجتماعی و ساختاری آن است.
برخی از این اخباریان هم صراحتا بر این مدعا اذعان و اصرار دارند و در آثار مکتوب و شفاهی خود از اجتماعی و ساختاری بودن عقل و بدیهیات آن سخن می گویند، که نتیجه همان تقسیم امور به روبنا و زیربنا است که در فلسفه، جامعهشناسی و اقتصاد سیاسی غرب صورتبندی شده است. روبنا، عقل و بدیهیات معرفتی و خروجی های نظری و علمی آن است، زیربنا، هم روابط اقتصادی یا سیاسی و حاکمیتی است. روبناها امور برساختی هستند که از خود اعتبار مستقلی ندارند و همواره تابع زیربناها و زیرساختهای تعیّن بخش است.
در نگاه برخی از اخباریان معاصر، اعتقاد به استقلال عقل در فهم حقايق و پذیرش امور بدیهی (یعنی امور قطعی، ضروری و بی نیاز از هر منیع اعتبار بخش دیگر) #شرک و #بت_پرستي است چرا که در برابر خداوند متعال، به خدایان دیگری باور می آورد. بنابراین موحد بودن هیچ گونه بدیهی عقل نظری (بدیهیات و اولیات معرفتی) و همچنین هیچ گوته بدیهی عقل عملی (حسن و قبح ذاتی ارزشها، اخلاق و رفتارها) را بر نمی تابد و همه را نفی می کند مگر آنکه مستند به ادله نقلی و دارای اعتبار شرعی باشد. تحقیقا این همان سخن اشاعره است.
بر همین اساس برخی از اخباریان معاصر براساس رویکرد برساختی بودن عقل و علم معتقدند: "همه علوم در تمدن اسلامی و حتی علوم و معارف شیعی ذیل #دستگاه_شیطان و براساس روابط مشرکانه شکل گرفته است"
به اعتقاد این جریان بعد از وفات پیامبر اسلام، #دستگاه_شياطين بر جامعه حاکم شد و براساس روابط قدرت و جریان اراده و فاعلیت آن همه حقايق به حجاب رفت و براساس این روابط، دستگاه شیطانی عقل بر جامعه مسلط شد و تمدن و علوم متناسب با خود را تولید کرد که حقیقت آنها شرک و دوری از ولايت خداست. چرا که نظام مفاهیم آن برپایه عقل و استدلال منطقی و استوار بر بداهت است نه بر محور ولایت اهلبیت. بر این اساس همه علوم موجود در تمدن گذشته مسلمان و نظام مفاهیم آن غیر اسلامی و مشرکانه است چون "مفاهيم را مستقل از امام تعريف مي کنيم. فهم و صحت بطلانش را مستقل از امام تعريف مي کنيم؛ يعني در حوزه معرفت شناسي نمي گوييم فهم صحيح به تبعيت از امام بر مي گردد. در حوزه اخلاق نمي گوييم اخلاق به تبعيت از امام تعريف مي شود. در حوزه حقوق، حق را بر محور امام تعريف نمي کنيم. حوزه دينداري و دين را بر محور امام تعريف نمي کنيم." هرچند به جهت حضور روایات در برخی از علوم، شدت شرک در آن علوم متفاوت است اما این امر موجب استحاله #شرک_ساختاری موجود در همه علوم گذشته نمی شود. لذا #منطق_حجیت در همه علوم موجود در تمدن گذشته مسلمين چون برپایه حجیت و استقلال عقل است باطل و شرک آمیز است و باید به تولید منطق جدیدی برای حجیتِ تعريف و استناد مفاهیم و گزاره پرداخت و لاجرم در ذیل این روابط جدید ایمانی و عبودیت جمعی و براساس منطق نوین حجیت، علوم دیگری (اعم از علوم اسلامی، انسانی، ریاضی و طبیعی) ساخته و پرداخته خواهد شد و جهان دیگری را رقم خواهد زد.
#اخباری_گری
#اخباریگری_معاصر
#پرسش_و_پاسخ
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 اخباری گری (تحلیلی متفاوت) بخش دوم: امتداد تاریخی و ارکان معرفت شناختی و پیامدهای معرفتی 🔸 تصور
📌 آیا باید از جریان اخباری واهمه داشت؟
تحلیل و پرسش وارده
سلام.
ما چند حرف از این تحلیل #اخباریگری برداشت کردیم:
۱.این جریان همیشه بوده و طبق فرموده حضرتعالی خواهد بود در آينده.حالا فرق ندارد مااسمش راچه بگذاریم اخباریگری یاهرچیز دیگری. یعنی این نوع مواجهه همیشه بادین بوده. باپیامد های خطرناک آن که ماهم دیده ایم درطول تاریخ که باجریان اخباری گری یک روستا راهم نمیتوان اداره کرد......و....
حالا یک #سوال پیش می اید و آن هم اینکه اگر این نوع تفکر یکتفکر نا کارامد وغلط است چگونه میتواند در صورت های مختلفی درطول تاریخ باقی بماند؟ مثلا ما جریان های فکری مختلفی را می بینیم در طول تاریخ که بخاطر بطلان و ناحق بودنشان و یا اختلاطی که بین صحیح وغلطشان هست ازبین رفته اند حالا چگونه است که جریان #اخباریگری مانده ودر تشکیلاتی مثل ... در قم و یا .... در مشهد به چشم میخورد؟ وحتی دارای جاذبه است؟
۲.دیگر اینکه یکی از پایه های این جریان نفی حجیت عقل است. چگونه ممکن است یک جریانی بطور صریح زیر پایه عقل رابزند و اینقدر ماندگاری داشته باشد. شما بارها سرکلاس علم دینی انجاهایی که داشتید مواجهه صحیح باغرب را توضیح میدادید یکی ازنقاطی که موجب پیشرفت غرب شده استفاده انها از عقل است یعنی عقل را دریک زمینه هایی بکار گرفته اند انهم نه درهمه زمینه ها .
خب حالا اینها (اخباری) #حجیت_عقل را نفی می کنند آیا می توانند بدون عقل کاری را از پیش ببرند در امر دین؟
خب اگر نمیتوانند، تفسیری که از دین اینها معرفی میکنند نباید ماندگاری داشته باشد، چون منفعتی به مردم نمی رساند بلکه مردم را از دین دور میکنند. کما اینکه دیده هم شده.
لذا بنظر ما هرچه زمان می گذرد باید این جریان مطرود شود نه اینکه بصورت های مختلف و تازه ای برای مخاطبین جذابیت داشته باشد و نباید ما از اینها #واهمه ای داشته باشیم.
این نکاتی است که به ذهن می رسد، در چارچوب تحلیلی شما از اخباریگری این نکات چگونه تحلیل می شود؟
با تشکر
#اخباریگری_معاصر
#اخباری_گری
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌برساختی بودن عقل و اصول بدیهی آن نزد اخباریان معاصر 🔸پرسش سلام و رحمه الله طاعاتتون قبول.. متوجه
📌پرسش:
این دسته از اخباری ها غیرمستقلات عقلیه رو هم منکر میشن یا صرفا بحثشون دایر مدار مستقلات عقلیه است؟
🔹پاسخ:
ا. تقسیم عقل به مستقلات و غیر مستقلات محصول اثبات حجیت عقل است اگر کسی حجیت را رد کند، اصلا وارد این تقسیم بندی نمی تواند بشود و هیچ یک از اخباریان هم نشده اند و اصلا از این منظر به موضوع نگاه نمی کنند مگر از باب اسکات خصم.
۲. ظاهر کلام اخباریان، پذیرش عقل ذیل ایمان است بنابراین شاید بتوان گفت که غیرمستقلات را باید قبول داشته باشند.
۳. اما این نکته مهم است که قوام غیر مستقلات بر قبول مستقلات عقلیه نظیر اصولي همچون ضرورت، علیت، شرطیت، سببیت، تلازم و ... است. اگر کسی عالما و آگاهانه این اصول را رد کند منطقا نمی تواند غیرمستقلات را هم اثبات کند و بپذیرد نهایتا غیرمستقلات هم باید نقلی باشد یا تحت تولی حب و بغض ها شکل بگیرد.
#اخباری_گری
#اخباریگری_معاصر
#پرسش_و_پاسخ
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121