📌عقلانیت هدف تعلیم و تربیت
امروزه بسیاری ار نظریه پردازان امر تعلیم و تربیت بر تقویت عقل و استحکام #عقلانیت انسان بر پایه تفکر و تعقل تأکید دارند و آن را مهمترین رسالت نظام تعلیم و تربیت می دانند.
استاد شهید #مطهری دراین باره می نویسد:
🔹«امروز همه اين را نقص مى شمارند كه هدف آموزگار فقط اين باشد كه يك سلسله معلومات، اطلاعات و فرمول در مغز متعلم بريزد، آنجا انبار بكند و ذهن او بشود مثل حوضى كه مقدارى آب در آن جمع شده است.
🔸هدف معلم بايد بالاتر باشد و آن اينست كه نيروى #فكرى متعلم را پرورش و استقلال بدهد و قوه ابتكار او را زنده كند، يعنى كار معلم در واقع آتشگيره دادن است.
🔹فرق است ميان تنورى كه شما بخواهيد آتش از بيرون بياوريد و در آن بريزيد تا اين تنور را داغ كنيد، و تنورى كه در آن، هيزم و چوب جمع است، شما آتشگيره از خارج مى آوريد، آنقدر زير اين چوبها و هيزمها آتش مى دهيد تا خود اينها كم كم مشتعل بشود و تنور با هيزم خودش مشتعل گردد.
🔸چنين به نظر مى رسد كه آنجا كه راجع به عقل و تعقل - در مقابل علم و تعلم - بحث مى شود نظر به همان حالت #رشد_عقلانى و #استقلال_فكرى است كه انسان قوه استنباط داشته باشد.»
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌رسالت اجتماعی تفکر
بخش اول:
🔹 ۱. جامعه مجموعهای از اجزا و عناصری است که یک حلقه وصل دارند و به موجب آن ترکیب حقیقی میان آن عناصر متفرق ایجاد میشود و هویتی جدید به آنها اعطا میشود.
🔸 ۲. حلقه اتصال دهنده این عناصر، فکر و اندیشه است. به این معنا که انسان از طریق فکر و اندیشه افقهای دور دست را مییابد و آرمانهای بلند را انتخاب میکند و در نسبت با آن افقها و آرمانها، همهی واقعیتهای پیرامونی خود را معنا و نظم میدهد و به کنشهای خود جهت و سامان میببخشد.
تفکر عبور از ظواهر پدیدهها و امور روزمره و نگریستن از یک افق بلند معنایی و آرمانی به واقعیات و پدیدهها است. نگرشی که از سطحینگری، تقلیل گرایی و کوتهبینی عاری باشد و با پویایی مستمر به عمق روابط و نسبت میان پدیدهها نفوذ کند و با ملاحظه گذشته و آینده از غایت و سرانجام خود و پدیدهها پرسش کند.
خلاصه تفکر، تعالی و پویایی نگاهها و از يک افق متعالی و فرازمانی_مکانی به پدیدهها و روابط میان آنها نگریستن است به نحوی که منتهی به جنبش و حرکت در مسیر آن آرمانها و افقهای متعالی بشود.
🔹 ۳. تفکر و اندیشه را نباید با علم و دانش خلط کرد و آنها را یکی دانست. علم و دانش برونداد و ظهورات نظامیافته مستقر در فرهنگ عمومی و مجامع علمی است. اما فکر و اندیشه، نوع خاصی از فعالیت ذهنی و عقلي آدمی است که در پی کشف حقایق و افقهای معنایی متعالی و انتخاب آرمانهایی است که بینشها و نگرشهای کلان آدمی را به هستی، جهان و انسان تعین ببخشد.
انسان فکور برخلاف انسان عالم بیش از آنکه به دنبال حرکت در ساختارهای تعین یافته علمی و دانشگاهی باشد به دنبال کشف حقایق و افقهای دور دستی است که حتی ممکن است در علم و دانش جایابی نشده باشد. هر چند یافتههای فکر و اندیشه در متن فرهنگ بهصورت تدریجی استقرار مییابد و در ساختارهای علمی و دانشی راه پیدا میکند.
🔸 ۴. قوام جامعه به فکر و اندیشه ای است که در فرهنگ عمومی استقرار یافته باشد و به زندگی آدمیان معنا و به حرکت و کنش آنها جهت و نظام بدهد و راهی برای خروج از فروبستها بگشاید. یافتههای فکری به تدریج در متن فرهنگ استقرار یافته و در قالب ساختارهایی همچون علم، زبان، اخلاق، هنر و صنعت آشکار و تعین میبابد. اما بعد از استقرار این تعینات و ساختارها، همچنان باب فکر و اندیشه بسته نمیشود بلکه میبایست باب بحثها و گفتگوها در جهت افقگشایی برای تفکر و اندیشه گشوده باشد تا موجبات ارتقا یا اصلاح ساختارهای تعین یافته و خروج از فروبستهای آینده فراهم شود.
🔹 ۵. اگر فکر و اندیشه عنصر اتصال دهندهی اجزا و قوام بخش جامعه است پس متفکران و اندیشهورزان میبایست محور و نماد جامعه باشند نه حاکمان و دولتمردان و یا تاجران و مهندسان و پزشکان مگر از حیث متفکر بودن آنها. در حقیقت هر جامعه و تمدنی بواسطه متفکران افقنما و افقگشا و آرمانساز شناخته میشود. هر چند تاریخ را پادشاهان و حاکمان نوشته اند اما این متفکران هستند که جاودانه شده اند. امروز یونان باستان با متفکران آن همچون سقراط و افلاطون و ارسطو شناخته میشود نه صدها حاکم و دولتشهرهای آن. آنچه از قرون وسطای مسیحی به یادگار مانده متفکران و الهیدانان متفکر آن است. شرق جهان را به کنفوسیوس و بودا و امثال آنها معرفی میکنند. غرب جدید را هم با ماکیاولی، بیکن، دکارت، روسو، کانت و هگل میشناسیم. در فرهنگ و تمدن اسلامی هم این متفکران و انذیشهورزان هستند که از قرون نخستین تا به امروز، راهنما و افقگشا بودهاند. همهی اینها نشان میدهد که این متفکران و اندیشهورزان هستند که معلمان جامعه و راهنمایان به سمت آرمانها و افقها هستند و باقی کنشگران اجتماعی همچون عالمان و ادیبان و هنرمندان و دولتمردان و کاسبان و صنعتگران را جهت داده اند و با تفکر و اندیشهورزی افقهایی جدیدی را گشودهاند و در آن افق همهی ساختارها همچون علم، هنر، زبان، صنعت و مانند آن را به جنبش و حرکت در آوردهاند.
🔸 ۶. از اینرو در فرهنگ اسلامی، حاکمان و مسئولان جامعه میبایست اهل تفکر و اندیشهورزی باشند که مدیریت آنها مدیریت تفکر بنیان و تدبّرمحور باشد تا پیش و بیش از هر کاری به اگاهیبخشی و #رشد_عقلانی مردمان جامعه اهتمام بورزند. چرا که جامعهی متفکر و رشد یافته میتواند افقهای دوردست را به درستی بنگرد و به جنبش و حرکت درآید و در آن مسیر به چپ و راست منحرف نشود. از این منظر، امر حکومت در درجهی اول از جنس #سیاست و تدبیر است نه از جنس پلیتیک و ساختارهای تعین یافتهی حاکمیتی. در سیاست تدبیر و خردمندی و خروج از سفاهت و حماقت نهفته است.
🔴 ادامه دارد ...
#حکمت_عملی
#تفکر
#اندیشه
#سیاست
#جامعه
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/925
📌رسالت تفکر در انقلاب اسلامی
♦️بخش اول
🔸 وقوع هر انقلابی معلول یک سلسله تحولات در تقاضاها و مطالباتی مردم و همچنین تغییرات اجتماعی است که وضع موجود را ناکارآمد و غیر قابل تحمل احساس میکند و تمنای وضع جدیدی مییابد.
🔹اما نکته مهم در همهی انقلابها، نقش محوری تفکر و اندیشهورزی در بنیانهای وضع موجود و ترسیم طرح مطلوب است. به تعبیر دیگر، اگر بخشی از مردمان جامعه اهل فکر و اندیشه نباشند و طرحی نو برای زندگی متفاوت در نیندازند هیچگاه مسیولیتی احساس نمیشو تا انقلابی و تغییری صورت پذیرد، انقلابها محصول تفکرات پویا و اندیشهورزیهای بدیع و درانداختن طرحهای نوین و ایجاد تعهد انقلابی و مسئولیت اجتماعی است. لذا در هر انقلابی نقش متفکران و اندیشهورزان در افقگشایی و خودسازی انقلابی جامعه بسیار پررنگ و جدی است هرچند ممکن است متفکری عمرش کفاف ندهد و پیروزی انقلاب را نبیند اما همواره تفکر و اندیشه او زنده است و درس آموز آیندگان میتواند باشد.
🔸 برخی از انقلابها ریشه سیاسی دارد و مردمان آن جامعه دغدغه آزادی و نحوه حکمرانی دارند و با همین شاخصه به سنجش وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب میپردازند. برخی از جوامع مشکلات اقتصادی دارند و از این منظر در پی تغییر معادلات حاکم و درانداختن طرحی نو برای زندگی بهتر هستند. اما برخی از جوامع دغدغه فرهنگ و ارزشهای اخلاقی و هویتی دارند و مشکلات سیاسی و اقتصادی موجود را نیز در دوری از فرهنگ و هویت اصیل میدانند. این مردمان در جستجوی فرهنگ و هویت اصیل و رهایی از هویتهای بیگانه هستند و بدین منظور به تغییر مناسبات اجتماعی روی میآورند تا در پرتو احیای هویت اصیل خود، مسیر جدید زندگی را بپیمایند.
🔹 انقلاب اسلامی از جمله انقلابهایی است که در درجه اول معلول تحولات فرهنگی و تغییرات هویتی پس از مشروطه و دوران پهلوی است. تغییراتی که با عنوان ترقی و مدرنیته بر جامعهی ایرانی تحمیل شد و موجب شکلگیری تضادهای فرهنگی میان خواص و عوام شد. منورالفکران با تقلید از روند توسعه در جهان غرب، تنها مسیر ترقی ایران را غربی شدن پنداشتند و به حذف فرهنگ و ارزشهای اخلاقی و مذهبی و یا بازسازی آنها به مثابه جاده صاف کن تجدد روی آوردند و با زور و دستور جامعه را بدان سمت کشاندند. نتیجه این مدرنیزاسیون دستوری ایجاد شکافهای عمیق هویتی در جامعه ایرانی شد. جامعهای که بسیار به فرهنگ و مذهب خود تعلق خاطر داشت و تمام "بود" خود را در فرهنگ خود و متمایز بودن از ساير فرهنگها تعریف میکرد.
🔸 گسست هویتی بزرگترین معضله جامعهی ایرانی شد: گسست نسلی میان نسل جوان با نسل سنتی، گسست علمی میان حوزه و دانشگاه، گسست سیاسی میان دولت و ملت، گسست فرهنگی میان طبقه روشنفکر و طبقهی مذهبی.
🔹در دوره رضا خان پهلوی بر دامنه و عمق این گسست ها و تعارضها افزوده میشد و پس از وی نیز محمدرضا و دولتمردان و روشنفکران وابسته همان مسیر را با قدرت ادامه دادند. در این دوران، بسیاری از تحصیلکردگان جدید به سمت مدرنیزاسیون میل داشتند و با تغییر در معانی مستقر در فرهنگ، افراد جامعه را بدان سو دعوت میکردند و برخی از جریانات سنتی به تقابل با مدرنیته روی آوردند و مردم را به نفی آن و بازگشت به سنتهای گذشته میخواندند، اما بخشی از دغدغهمندان و دلسوزان در پی جمع سالم میان دو طرف دعوا بودند. بدین جهت از دهه ۲۰ به بعد جمعی از دغدغهمندان و متفکران جامعه برای خروج از این وضعیت دست به کار شدند و به تفکر و اندیشهورزی روی آوردند تا بتوانند این گسستها و تضادها را درمان کنند.
🔸 این متفکران به تدریج با معانی متکثر حاکم بر روابط انسانی و پیچیدگیهای معادلات اجتماعی عصر جدید و تنوع طرحوارههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و رقابتهای جنگ افروزانهی ابرقدرتها آشنا شدند و دانستند که به راحتی نمیتوان از طرد و یا جمع سخن گفت، بلکه به تفکر عمیق افقگشا و اندیشهی دقیق راهنما نیاز است و ضرورت دارد که دوباره خود و متعلقات فرهنگی و هویتی خود را بازخوانی کرد و از موقعیت خود در جهان معاصر و آیندهی این جهان پرسش کرد. پرسشهایی که افق زندگی، عناصر سازندهی هویت و مسیر حرکت را در این جهان پیچیده و متفاوت نشان میدهد.
🔹 انقلاب اسلامی محصول تفکر و اندیشهورزی متفکران مسلمان در سه دهه قبل پیروزی است که در قالب کتاب، مقاله، اعلامیه، سخنرانی و خطابه به سمع و نظر مردم میرسید و آرام آرام به خلق یک جهان معنایی جدید تبدیل شد و موجب تحول باطنی مردم و انقلاب درونی آنها شد. در حقیقت این انقلاب قبل از آنکه یک کنش سیاسی و یا مطالبه اقتصادی و اجتماعی باشد یک انقلاب درونی در فکرها و ذهنها بود.
🔴 ادامه دارد ...
#انقلاب
#تحول_باطنی
#سیاست
#جامعه
#اندیشه
#رشد_عقلانی
#مسئولیت_اجتماعی
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 رسالت تفکر در انقلاب اسلامی
♦️بخش دوم
🔹 در فرایند انقلاب اسلامی، متفکران و اندیشهورزان انقلاب، به این نکته پی بردند که جامعهی ایرانی بیش از هر چیزی به ارتقای سطح تفکر و اندیشه نیاز دارند تا بتوانند از سطح احساسات بالاتر روند و از منظری عمیقتر و دقیقتر به پدیدهها بنگرند، لذا مخاطب خود را ذهن و عقل مردم قرار دادند و سعی کردند با رشد عقلي و خردورزی مخاطبان، آنها را به تفکر و اندیشهورزی وا دارند تا بهتر و عمیقتر به هویت خود و متعلقات فرهنگی خود بنگرند و از این افق به زمانهای که در آن زندگی میکنند و وقایع و حوادث درون نظر کنند و از میان طرحوارههای متکثر، متنوع و گاه متعارض بهترین را انتخاب و عملياتي کنند. این متفکران با تلاش معرفتی و نظری خود، صورتی از تعهد و مسئولیت اجتماعی را تعریف و ترسیم کردند که به خودسازی و جنبش انقلابی بیانجامد.
🔸 به اعتقاد ایشان رشد فکری افراد و قوت پرسشگری در جامعه و ایجاد احساس نو و ادراک نو، نشانهی رشد جامعه است. جامعه اگر رشد فکری داشته باشد آماده شنیدن حرف حساب و معارف متعالی میشود.
🔹 در این نگرش، اگر جامعه بخواهد رشد فکری پیدا کند نوعی اصلاح عمیق در منطق و زبان و محتوا لازم است؛ به تعبیر دیگر باید با منطق و زبان روز و همچنین مکاتب و افکار روز آشنا شد و از همان افق با افراد جامعه و بخصوص نسل جوان و تحصیل کرده سخن گفت.
🔸در فرهنگ سیاسی انقلاب اسلامی، مفهوم پرسش و کنش پرسشگرانه به یک ارزش عمومی تبدیل شد. شک و پرسش نمونهی رشد و اعتلای دستگاه فکر و اندیشه است که اولین گام خروج از جهل و حماقت است.《سؤال و پرسش در عين اينکه خوب است و مظهر رشد و کمال انسان است، مقدمه چيز ديگر است: يا مقدمه تحقيق است يا مقدمه عمل.》(مطهری بیست گفتار ص۱۸۹) بر همین مبنا، متفکران انقلاب از پرسشگری نسل جوان و بیان شبهات آنها استقبال میکردند و آن را محملی برای گفتگو و مباحثات جدی قرار دادند. این گفتگوها گاه به صورت شفاهی و در جلسات دانشجویی و میان استادان و تشکلهای اجتماعی بود و گاه صورت مکتوب به خود میگرفت و در مطبوعات و کتابها پیگیری میشد؛ بدین نحو که دانشجو و یا استادی شبهه و یا پرسش خود را قالب يادداشت و یا کتاب و جزوه منتشر میکرد و متفکران و اندیشهورزان جامعه هم سعی میکردند در همان قالب و در برخی موارد در همان مجله و روزنامه، پاسخ مناسب را برای اقناع مخاطب عرضه کنند.
🔹 در اندیشه متفکران اصیل انقلاب، زمان و مکان نقش مهمی در شناخت متون و احکام شرعی دارد و هر بیشتر در زمان ومکان و موقعیتهایی که در آن قرار داریم تفکر و اندیشه شود باب های جدید فهم و علم برای انسان گشوده میشود و حقایق جدیدتری آشکار میشود. اما اگر تفکر و اندیشهورزی نباشد، انسان به فهم پیشینیان اکتفا میکند و امکان دست یابی به حقایق بیشتر را منکر میشود.
🔸از آنجا که یکی از کارویژههای تفکر و خردورزی، بازشناسی متعلقات فرهنگی خود و نگاه انتقادی به روند تکون و بسط آنها در تاریخ و فرهنگ است یکی از مهمترین اقدامات اندیشهورزی در جریان تفکر انقلاب اسلامی، بازخوانی دوباره اسلام و آسیبشناسی جامعه اسلامی و مناسک و نهادهای دینی وهمچنین پاسخ به شبهاتی بود که عموم آنها ناشی از عدم درک تاریخی از دین است. متفکران انقلاب به مردم کمک کردند تا به طور دقیق به جوهره و حقیقت دین راه یابند و از خصوصیات تاریخی و فرهنگی عارض شده بر دین و مناسک دینی مطلع شوند و بتوانند میان این دو وجه تمایز قائل شوند و ازاین طریق به اسلام حقیقی راه یابند و هویت خو را در ارتباط و نسبت با آن، باز تعریف کنند. تعریفی که به بازسازی مفاهیم مهم مسئولیتآور، جنبشزا وحرکتخیز ازمتن دین، جامعه وتاریخ منتهی شد.
🔹 اگراین نکته به درستی فهم شود روشن میشود که انقلاب اسلامی ایران محصول تفکر واندیشهورزی وخروج از سطح احساسینگری و سطحیشدگی و پراکندگی است. این مهم توسط متفکران واندیشمندان انقلاب اسلامی درجامعه ترویج شد وبدین جهت بخشی از مردم رشد عقلانی پیدا کرده وخودسازی انقلابی روی آوردند وانقلاب پیروز شد، حال اگربه دنبال ادامه انقلاب وپویایی و پایایی آن هستیم تا به اهداف متعالی خود نائل شود میبایست در رشد عقلانی وتعمیق تفکر وگسترش اندیشهورزی درسطح جامعه ونسلهای جدید تلاش زیادی صورت گیرد و مانع بازگشت #جهالت و غلبهی احساسات وسطحینگری وپراکندهگویی شد بخصوص در سطح خواص جامعه همچون مسئولان، مربیان، خطیبان و هنرمندان که ازطریق آنها سایر افراد جامعه متأثر میشوند وکنشهای خود راهماهنگ میسازند.
🔸 اگر جامعهی رشد یافته انقلابی که اهل تفکر واندیشهورزی بود ازاین خصیصهی مهم تهی شود وبه سطح احساسات فرو غلطد آغاز عقبگرد است.
🔴 پایان
#انقلاب
#تحول_باطنی
#سیاست
#رشد
#جامعه
#رشد_عقلانی
#مسئولیت_اجتماعی
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121