°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی47🙏 😏✍مثل سُر سُره❗️ ⛷🏂🎿 🎿⛷🏂 🌨❄️برف شب می آید، روز آب می شود. 🗣👥حرف های مردم هم م
🙏 #تمثیل های خدایی48🙏
😊✍مثل کمان❗️
🏹🎯🕋🕋🏹🎯
🗣😷انسان وقتی که حرف می زند باید بداند چه می گوید، به که می گوید و حرفش به کجا بر می خورد. چون دهان درست چیزی شبیه کمان است و حرف همانند تیر.
🕵تیر اندازها را ندیده ای که هنگام پرتاب تیر چه آرامشی دارند و چه تمرکز و توجهی و چگونه هدف را تماشا می کنند، نشانه و هدف گیری می کنند و اگر احساس کنند که در کنار هدف، عزیزی است یا چیزی گرانبها که ممکن است آسیب ببیند هرگز تیر را رها نمی کنند؛ هر چند که پاداشی سنگین را از دست بدهند.
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپیکوتاهوزیبا
شهدا❤
شرمندمکاریبراتوننکردم😔
دلمرومجنوننکردم😭
دیدهروپرخوننکردم😭
شهداالعفو😭😔
حالاکهاسیرآهم
مناگهچهروسیاهم😭
بهشماافتادهراهم😢
شهداالعفو😞
حالاکهدعوتماینجا😭
شهدابهجونزهرا😫
توی اینبازاردنیا😪
شهداالعفو😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
°•\ 🍀🌺 بسم الله الرحمن الرحیم #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید..... پارت ۱۲۴ 🌷🌷🌷 بعد
°•\ 🍀🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀 #بسم_رب_عشق
#تفحصم_کنید....
پارت ۱۲۵
🌷🌷🌷
چی ؟
درست شنیدم ؟!
مهران و خواستگاری این اصلا امکان نداره ..
پس پرسیدم :
مهران یه بار دیگه جملتو تکرار کن اخه فکر کنم خط روی خط افتاد اشتباه متوجه شدم ..
نه داداش اشتباه متوجه نشدی
در کمال سلامت و صحت عقل به اطلاع میرسانم که ..
در حال اماده سازی برای رفتن به مراسم خواستگاری ام ..
بگو به جان امیر ..
وا امیر مگه باهات شوخی دارم
دارم میرم دیگه ..
چه یهویی شد اصلا از تو انتظار نداشتم که بری خواستگاری هیچ کس هم نه تو ..؟!
مگه من چمه ؟!
اقا نیستم که هستم
خوشتیپ نیستم که هستم
با نمک نیستم که هستم
بامزه نیستم که هستم
گهر از زبونم نمیریزه که میریزه
اصلا بگو توی چی کم داری
میگم هیچی ..
مگه اینکه خودت از خودت تعریف کنی ؟!
تعریفی باشی تعریف کردنم داره
اره حتما حالا چی شد داری میری خواستگاری ؟!
جونم براتون بگم که ..
ببین مهران مختصر و مفید یه ساعت وقت ندارم بشینم پای حرفهای تو ..
اوه حالا خوب شد خودت گفتی تعریف کن اینجور قانونم برام تعیین می کنی !
حالا ببین چی شد ..
دیروز اومدم خونه دیدم مامان و بابا دارن همچین مشکوک نگاهم میکنن نگو از قبل نقشه داشتنا منه ساده
گفتم شاید ...
هعییی ای دل غافل ..
خب حالا بقیش.. ؟
واقعا که امیر ..
هیچی دیگه کم کم صحبت کردن و گفتن زنگ زدن و از خانواده کریمی وقت گرفتن برای امر خیر ..
گفتم امر خیر ؟
چی؟ کی؟ کجا ؟
چشمت روز بد نبینه گفتن خود شازده ..
حالا منو دهن باز مونده بودم چی بگم ..
بعد یک ساعت اومدم نشستم گفتم من نمیام اگه بدونی مامان چکار کرد ..
همچین دمپایی پرتاب کرد طرفم که گفتم اگر داخل المپیک شرکت کرده بود طلا می گرفت..
حالا من بدو مامان با دمپایی دنبال من
که ما زنگ زدیم و هماهنگ کردیم .. بد میشه نریم ..
مگه مردم الن و بلن
خلاصه سرت درد نیارم ...
ادامه_دارد..
💫💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•\ 🍀🌺
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
°•\ 🍀🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید.... پارت ۱۲۵ 🌷🌷🌷 چی
°•\ 🍀🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀 #بسم_رب_عشق
#تفحصم_کنید....
پارت ۱۲۶
🌷🌷🌷
بعد سیاه و کبود شدن به دست مادر و دمپایی ابری مامانم ..
بلاخره همچون پسری گل و بلبل قبول کردم که در این مراسم حضور به هم رسانم که مبادا بی احترامی خدمت خانواده صورت بگیره ...
واقعا میگم از تو بعیده نمیدونم خاله و عمو چه طور تورو تحمل میکنند .. ؟
به راحتی و با ضرت دمپایی ابری ..
به همین سادگی به همین خوشمزه گی ..
اقای ساده و خوشمزه فعلا بهت رحم می کنم که با خیال راحت بری خواستگاری ..
بعد کارت دارم که ..
مهران .. مهران اماده شدی .. ؟!
اوه اوه صدای خاله بود چه عصبی پس فعلا داداش ..
وایسا ببینم منو گرفتی به حرف نگذاشتی اماده بشم حالا تا صدای مامانم رو شنیدی میگی فعلا اخه به تو میگن رفیق ..
به جای دلداری دادنته ..
همه رفیق دارن ما هم رفیق داریم ...
برو منو با خاله رو به رو نکن که خودت میدونی وضعت بدتر می کنم
نه قربون دستت فعلا ..
مامان مامان جورابم کو ؟!
که تلفن قطع شد ..
تلفن قطع کردم و با تکون دادن سرم شروع کردم خندیدن ..
خدا بخیر کنه این مراسم خواستگاری رو ..
چیزی که میل مهران نباشه هزار تا دلیل منطقم بیاری نمیشه که نمیشه حالا امشب چی شده الله اعلم ..
فکرمو از مهران ازاد کردم و روندم سمت خونه ..
پرونده ها رو برداشتم و بعد قفل ماشین و زدن دزدگیر ..رفتم داخل ..
#ادامه_دارد
💫💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•\ 🍀🌺
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 "زبان" خدا را بلدی؟🙄🤔🤔
🔻با خدا زندگی کن! هر لحظه ..😌😍
#تصویری
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی48🙏 😊✍مثل کمان❗️ 🏹🎯🕋🕋🏹🎯 🗣😷انسان وقتی که حرف می زند باید بداند چه می گوید، به که م
🙏 #تمثیل های خدایی🙏49
😖🤔✍مثل میوه فاسد❗️
🍒🍒
🍈میوه فاسد میوه های دیگر را هم فاسد می کند.
👤و آدمی میوه هستی است. وقتی پیمان های خداوند را نادیده بگیرد و از آنچه باید دور شود، دوری نگزیند؛ او نیز فاسد می شود و سپس به گسترش فساد می کوشد.
✅«بی ادب تنها نه خود را داشت بد
✅بلکه آتش در همه آفاق زد»
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی🙏49 😖🤔✍مثل میوه فاسد❗️ 🍒🍒 🍈میوه فاسد میوه های دیگر را هم فاسد می کند. 👤و آدمی میو
🙏 #تمثیل های خدایی🙏50
😍😊✍مثل باران❗️
🌧🌧🕋🕋🌧🌧
🌊آب دریا تلخ است اما وقتی حرکت کند، بخار شود، بالا برود و ابر شود و فرو بارد، بارانی💦 شیرین می شود.
👤👥کسانی که زندگی ساکن، بی حرکت، بی تلاش و بی جنب و جوشی دارند از زندگی شیرین برخوردار نخواهند بود، بلکه شور و شور بخت اند هر چند از دریایی از امکانات برخوردار باشند، درست مثل دریا!
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#ایستگاه_تفکر
وقتی خواستی یک تغییر ماندگار توی زندگیت
ایجاد کنیبه جایتمرکز رویاندازه مشکلت❌
👈رویِبزرگی #خدا و بعد #خودحقیقی ات تمرکز کن
و هیچگاه⛔️
منفیدعا نکنو نخواه که اون چه ازش میهراسی
برات پیشنیاد، دعا کن خوبیها برقرار بشه🌹🍃
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
°•\ 🍀🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 #بسم_رب_عشق #تفحصم_کنید.... پارت ۱۲۶ 🌷🌷🌷
°•\ 🍀🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀 #بسم_رب_عشق
#تفحصم_کنید.....
پارت ۱۲۷
🌷🌷🌷
خونه توی سکوت بود و بعضی وقتها صدای ظرفهایی که مریم خانم به هم میزد می اومد ..
یه جوری این صدا ها منو سمت اشپز خانه کشیدن که خودم تعجب کردم برای چی ..
بعد از اینکه پامو داخل محوطه اشپزخانه گذاشتم و بوی قرمه سبزی مریم خانم فهمیدم ..
تازه متوجه شدم که ناهار نخوردم و چقدر گرسنمه ..
پس بی درنگ در حالی که می نشستم روی صندلی دستهامو بهم زدم و گفتم ..
سلام مریم خانم خسته نباشید ..
مریم خانم برگشت و بعد از دیدن من لبخندی زد و گفت :
سلام اقا کی اومدین متوجه نشدم ..
همین الان اومدم ..
مریم خانم چه بو به رنگی راه انداختین دلم ضعف رفت ..
میشه یکم بدین من بخورم اخه ناهار نخوردم و الان به شدت گرسنمه ..
ای وای اقا ببخشید الان
الان اماده می کنم ..
چند لحظه صبر کنید ..
بعد از چند دقیقه
مریم خانوم یه میز کوچیک چید و هوش از سر من گرسنه برد ..
و اشتهامو بیشتر تحریک کرد ..
پس بدون وقفه شروع کردم به خوردن ..
بعد از سرکشیدن لیوان ابم از مریم خانم تشکر کردم راه افتادم سمت اتاقم و سراغ پرونده ها
با صدای درب اتاقم به خودم اومدم سرمو بلند کردم و گفتم بفرمایید ..
و مریم خانم با چایی و شیرینی توی درگاه درب اتاق مشخص شد ..
اقا دیدم خیلی وقته توی اتاقین گفتم براتون چای بیارم ؟!
خوب کاری کردی مریم خانم به موقع بود ..
پس بفرمایید ..
ممنون از شما .. راستی
بابا و مامان سهیلا اومدن ..؟!
ادامه_دارد
💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|🌿🌸