eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
987 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :0⃣9⃣1⃣ #فصل_شانز
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 1⃣9⃣1⃣ شانزدهم صمد پیاده می شد. می رفت توی سنگرها با رزمنده ها حرف می زد و برمی گشت. صدای انفجار از دور و نزدیک به گوش می رسید. یک بار ایستادیم. صمد ما را پشت دوربینی برد و تپه ها و خاکریزهایی را نشانمان داد و گفت: «آنجا خط دشمن است. آن تانک ها را می بینید، تانک ها و سنگرهای عراقی هاست.» نزدیک ظهر بود که به جاده فرعی دیگری پیچیدیم و صمد پشت خاکریزی ماشین را پارک کرد و همه پیاده شدیم. خودش اجاقی درست کرد. کتری را از توی ماشین آورد. از دبه کوچکی که پشت ماشین بود، آب توی کتری ریخت. اجاق را روشن کرد و چند تا قوطی کنسرو ماهی انداخت توی کتری. من و بچه ها هم دور اجاق نشستیم. صمد مهدی را برداشت و با هم رفتند توی سنگرهایی که آن اطراف بود. رزمنده های کم سن و سال تر با دیدن من و بچه ها انگار که به یاد خانواده و مادر و خواهر و برادرشان افتاده باشند، با صمیمیت و مهربانی بیشتری با ما حرف می زدند و سمیه را بغل می گرفتند و مهدی را می بوسیدند. از اوضاع و احوال پشت جبهه می پرسیدند. موقع ناهار پتویی انداختیم و سفره کوچکمان را باز کردیم و دور هم نشستیم. صمد کنسروها را باز کرد و توی بشقاب ها ریخت و سهم هر کس را جلویش گذاشت. بچه ها که گرسنه بودند ، با ولع نان و تن ماهی می خوردند. بعد از ناهار صمد ما را برد سنگرهای عراقی را که به دست ایرانی ها افتاده بود، نشانمان بدهد. ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
مصاحبه ڪمتر دیده شده از سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت پیشنهاد دانلود👌👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز هايي كه بي تو ميگذرد ، گرچه با ياد توست ثانيه هايش ، آرزو باز ميكشد فرياد ، در كنار تو ميگذشت اي كاش ......💔😔😢 🖊فريدون مشيري ❣️آيا ميان آن همه اتفاق ، من از سر اتفاق زنده ام هنوز ؟😢 (دلتنگم ، فقط همين ، شهيد همـــ💔ـــت ...)😭 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
️⃣1️⃣ 🌹الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ تُبتُ اِلَیکَ مِنهُ وَ اَقدَمتُ عَلی فِعلِهِ فَاستَحیَیتُ مِنکَ وَ اَنَا عَلَیهِ وَ اَنَا فِیهِ ثُمَّ استَقَلتُکَ مِنهُ وَ عُدتُ اِلَیهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ🌹 ترجمه🔽 🌸بارخدایا! از تو آمرزش می‌طلبم برای هر گناهی که از آن توبه و بر انجامش اقدام کردم. پس از تو حیا می‌کردم در حالی که مرتکب آن بودم و از تو می‌ترسیدم در حالی که در انجام آن گناه غوطه‌ور بودم. پس از تو خواستم از من درگذری در حالی که باز به سوی آن برگشتم. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و این‌گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
️⃣1️⃣ 🌹الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ ثَوَّرَکَ عَلَیَّ وَ وَجَبَ فِی فِعلِی بِسَبَبِ عَهدٍ عاهَدتُکَ عَلَیهِ اَو عَقدٍ عَقَدتُهُ لَکَ اَو ذِمَّهٍ آلَیتُ بِها مِن اَجلِکَ لِاَحَدٍ مِن خَلقِکَ ثُمَّ نَقَضتُ ذلِکَ مِن غَیرِ ضَرُورَهٍ لِرَغبَتِی فِیهِ بَلِ استَزَلَّنِی عَنِ الوَفاءِ بِهِ البَطَرُ وَ استَحَطَّنِی عَن رِعایَتِهِ الاَشَر فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ🌹 ترجمه🔽 🌸بارخدایا! از تو آمرزش می‌طلبم برای هر گناهی که شعله غضب تو را بر من مشتعل ساخت و باعث شد در اثر ارتکاب آن به خاطر عهدی که با تو بسته بودم، یا پیمانی که با تو داشتم، یا قَسَمی که برای یکی از مردم به خاطر تو خوردم، گناهی بر ذمّه من لازم آید، اما پس از آن به خاطر میل و رغبتم به گناه آن عهد و پیمان را بدون ضرورت نقض کردم، بلکه خوش‌گذرانی مرا از وفای به آن بازداشت و سرمستی مرا از رعایت آن فرو انداخت. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و این‌گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
️⃣1️⃣ 🌹الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ لَحِقنِی بِسَبَبِ نِعمَهٍ اَنعَمتُ بِهَا عَلی فَقَوَیتُ بِها عَلی مَعصِیَتِک وَ خالَقتُ بِها اَمرَکَ وَ قَدِمتُ بِها عَلی وَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ🌹 ترجمه🔽 🌸بارخدایا! و از تو آمرزش می‌طلبم برای هر گناهی که گریبانگیرم شد به‌واسطه نعمتی که به من عطا کردی و با آن قوّت بر معصیت یافتم و مخالفت امر تو کردم و با آن به سوی وعده عذابت نزدیک شدم. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و این‌گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
⃣2️⃣ 🌹الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ قَدَّمتُ فِیهِ شَهوَتِی عَلَی طَاعَتِکَ وَ آثَرتُ فِیهِ مَحَبَّتِی عَلَی اَمرِکَ وَ اَرضَیتُ نَفسِی فِیهِ بِسَخَطِکَ اِذ رَهَّبتَنِی مِنهُ بِنَهیِکَ وَ قَدَّمتَ اِلَیَّ فِیهِ بِاَعذَارِکَ وَ احتَجَجتَ عَلَیَّ فِیهِ بِوَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ🌹 ترجمه🔽 🌸بارخدایا! از تو آمرزش می‌طلبم برای هر گناهی که شهوت خود را بر طاعتت مقدم داشتم و دوست داشتن خود را بر امر تو ترجیح دادم و نفس خویش را با خشم تو راضی ساختم، زیرا با نهی از آن مرا ترسانده بودی و پیشاپیش راه عذر را بر من بسته بودی و با وعده عذابت حجت را بر من تمام کرده بودی. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و این‌گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 1⃣9⃣1⃣ #فصل شا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت : 2⃣9⃣1⃣ طوری مواضع و خطوط و سنگرها را به بچه ها معرفی می کرد و درباره عملیات ها حرف می زد که انگار آن ها آدم بزرگ اند یا مسئولی، چیزی هستند که برای بازدید به جبهه آمده اند. موقع غروب، که منطقه در تاریکی مطلقی فرو می رفت، حس بدی داشتم. گفتم: «صمد! بیا برگردیم.» گفت: «می ترسی؟!» گفتم: «نه. اما خیلی ناراحتم. یک دفعه دلم برای حاج آقایم تنگ شد.» پسربچه ای چهارده پانزده ساله توی تاریکی ایستاده بود و به من نگاه می کرد. دلم برایش سوخت. گفتم: «مادر بیچاره اش حتماً الان ناراحت و نگرانش است. این طفلی ها توی این تاریکی چه کار می کنند؟!» محکم جوابم را داد: «می جنگند.» بعد دوربینش را از توی ماشین آورد و گفت: «بگذار یک عکس در این حالت از تو بگیرم.» حوصله نداشتم. گفتم: «ول کن حالا.» توجهی نکرد و چند تا عکس از من و بچه ها گرفت و گفت: «چرا این قدر ناراحتی؟!» گفتم: «دلم برای این بچه ها، این جوان ها، این رزمنده ها می سوزد.» ادامه دارد...✒️ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f