eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
353 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💠▫️بذر دين 💭 پدری به پسر خردسالش یک بطری کوچک که داخل آن یک عدد پرتقال بزرگ بود داد!!!.. کودک با تعجب درون بطری را نگاه میکرد و با خود میگفت: پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری کوچک رفته؟ 💭 کودک خیلی تلاش کرد تا پرتقال را از بطری خارج کند اما بی فایده بود. سپس کودک از پدرش پرسید: چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفته؟ آخه دهنه این بطری خیلی کوچیکه! 💭 پدر، پسر را به باغ برد و یک بطری خالی کوچک را به یکی از شاخه های درخت پرتقال بست. سپس یکی از شکوفه های کوچک پرتقال را درون بطری گذاشت. روزها سپری شد و شکوفه، تبدیل به یک پرتقال بزرگ شد تا جایی که امکان خروج از بطری غیر ممکن شده بود... 💭 بعد از مشاهده این موضوع، کودک راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود. پدر رو به پسر کرد و گفت: 💭 چیزی که امروز مشاهده کردی همان دین است اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن کودک بکاریم در هنگام بزرگی خارج کردنش خیلی سخت میشود. دقیقا مثل این پرتقال که خارج کردنش محال است؛ مگر اینکه شیشه را بشکنیم و از بین ببریم. 💠 @hemmat_hadi ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
شهید علی الهادی نوجوان ۱۷ ساله مدافع حرم از حزب الله لبنان 💗 #رویای_صادقه دوستم شهید #علی_الهادی علاقه ی زیادی به شهید #احمد_مشلب داشت.این شهید اهل شهر نبطیه بود. علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از #خوابش گفت و اینطور تعریف کرد: "یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم، از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت:بله،گفتم از شما یک درخواست دارم: و آن اینکه اسم من را نیز جزء #شهداء در لیستی که حضرت #زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را #گلچین میکند بنویس. 💔 شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی! شهید احمد مشلب دوباره گفت: این اسم برای من آشناست، من #اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهراء سلام الله علیها بود دیده ام و به #زودی به ما ملحق خواهی شد... اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد شهید شد.😭💔 راوی: دوست صمیمی #شهیدعلی_الهادی🌷 💟 @hemmat_hadi
✨﷽✨ ✍🏻✨چهارتا ذکر قرآنی آرامش بخش که توی زندگیت معجزه ها میکنه: ①⇇حسبنا الله و نعم الوکیل •☜(برای وقتایی که ترس و اضطراب داری) ②⇇لا اله الا انت انی کنت من الظالمین •☜(وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته) ③⇇افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد •☜(برا وقتایی که میخوای خدا مکر و حیله دیگران رو در حق تو خنثی کنه) ④⇇ماشاالله لا قوه الا بالله •☜(برا وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی) 💠 @hemmat_hadi ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔸خوف #محشر از کسی باشد 🔹که او بی صاحب است 🔸 #صاحب ما در قیامت 🔹عمه جانم #زینب(س) است😍 #شهید_جواد_جهانی🌷 #شهید_مدافع_حرم 💟 @hemmat_hadi
🌷 🔰ایشان دو سالی بود که پیگیر رفتن به شده بود و تمام کارهایش را انجام داده بود و من خبر نداشتم. وقتی خبردار شدم که قرار است گفتم شما گفتی اگر در کشور خودمان جنگ شد رضایت بدهم بروی اما کشورما نیست. 🔰خوب یادم است که امام کاظم (علیه الاسلام) بود که رو کرد به آسمان و گفت خودتان به دل همسرم بیاندازید راضی شود تا بروم.آن شب به همراه همسرم به سوریه رفته‌ایم. زنان زیادی آنجا بودند. 🔰مردان برای نبردرفتند و یکی از ما را در پناهگاهی برد و گفت اینجا به زودی تخریب می‌شود و همه کشته خواهند شد اما ما باید تا خون‌مان از شما دفاع کنیم.ترس و وحشت بر من غلبه کرده بود راهی مکانی شدم که نداشت 🔰آنجا شروع کردم به کردن و گفتم خدایا مرا ببخش که رضایت نمی‌دادم همسرم برای دفاع از این مردم به سوریه بیاید درحالی که خودم انتظار دارم الان از همه جای دنیا برای کمک به ما بیایند. از حلب زنگ زد و گفت اینجا درگیری شدید شده و شاید چند روزی نتوانم تماس بگیرم اما اگر هر اتفاقی بیفتد راضی‌ام به و از من پرسید که آیا من هم راضی ام که پاسخ مثبت دادم و پرسید به خودش توکل کنیم که گفتم توکل بر خدا و به مشیت او راضی هستم. 🔰ایشان به من گفت اگر قسمت من به برگشتن می‌خواهم به کسانی که مرا یاد می‌کنند بگویی بجای من (س) را یاد کنند و سه بار بگویند"یا زهرا(س)".به ایشان گفتم انشالله حتما برمی‌گردی که دوباره همان گفته‌ها را تکرار کرد و از من قول گرفت به حضرت زهرا(س) تاسی کنم و به پیروی از بانو بزنم. 💟 @hemmat_hadi
سادگی #نگاهت .. آنگاه که بر عمق جانم می نشیند ... #شرم حضورم را در سکوت چشمانت می بینم  و وجودم سراسر .. پر می شود از #احساس_گناه .. و من هنوز در جدال گناه و استغفار #موج می خورم .. #گناه_نکنیم #شهید_ابراهیم_هادی🌷 💟 @hemmat_hadi
 حجت #عاشق_شهادت بود 5سال قبل از شهادتش🌷 اتاقش را با عنوان ⇜"حجره شهید حجت رحیمی " مزین نمود و با شهدا انس عجیبی داشت قبل از شهادتش هر کس وارد اتاقش می شد بوی #شهیدوشهادت به مشامش میخورد و براین اساس بود که تقدیر الهی براین شد تا حجت خوبی ها در اسفند ماه 1390 در #خرمشهر شهر خونین و در نزدیک ترین نقطه به مرقد اربابش حسین #شهدشهادت را در جریان جنگ نرم و در حین ماموریت در ستاد راهیان نور کشور بنوشد. و اینچنین است که راه شهادت هنوز برای برخی خواص باز است .... 📜وصیت شهید حجت الله: خدایا ! مرا به #صراط_شهدا و صراط امام ثابت بدار تا شرمنده آنها نشوم و با روی سفید به دیدارشان بیایم.  #شهید_حجت_الله_رحیمی🌷 💟 @hemmat_hadi
🌷 💠مزار شهید حجت در خوزستان، شهرستان باغملک، روستای هپرو (۲۰کیلو متری شهرستان) است. 🔰یه بار باهم رفتیم ، تو ماشین گفت: آبجی یکی بهم گفته اقای رحیمی تو ،برام دعا کن شهید بشم، گفتم انشاالله شهید میشی 🔰شهید نشست کنار مزار شهید داشت فاتحه میفرستاد من یه گوشه ایستاده بودم برگشت نگام کرد و لبخند زد حالا میفهمم اون روز داشت به چی فکر می کرد این همیشه تو ذهنمه . 🔰اقا حجت به دنیا امد و پنجشنبه هم پر کشیدمادرم دوست داره برادرم هم در این راه برود بخاطر همین حسین ۴سال قبل برا فرستاد و حسین روهم تشویق میکند 🔰شهید حجت همیشه اخر مجلس ها، به ها میگفت ،دوستان تلاش کنیم را ادامه بدیم، پشتیبان ولایت فقیه باشیم، کاری کنیم که ازمون راضی باشه، دل مهدی رو خون نکنیم💔 و این مجالس هاش بود . 🌷 💟 @hemmat_hadi
#لبیک_یازینب ★خوش به حال #مدافعان_حرم ❣پر کشیدند🕊 از میان حرم ★بین سجده میان #سرخیِ_خون ❣آرمیدند با اذان📣 حرم ★لک #لبیک_یاحسین گفتند ❣در حریم نوادگانِ حرم ★مثل #عباس با قدی رعنا ❣شده بودند پاسبان حرم #کلنا_عباسک_یازینب #شبتون_شهدایی🌙 🌹 @hemmat_hadi
✨بســم رب الشہدا و الصدیقین✨ هفدهـــم آذر،سالــروز آسمانے شدن #شہید_شاهرخ_ضرغام گرامے باد. یاد و نامش در یادها جاودان 🌷شادے روحشان قرائت فاتحہ و صلوات 🌷 @Hemmat_hadi👈join
#خاطرات_افلاڪیان 💠سفر به مشهد ✍کاباره را رها کرد. عصر بود که آمد خانه. بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته . رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد. مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا(ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری های گذشته را رها کرد. 📚 منبع: ابر و باد #شهید_شاهرخ_ضرغام 🌷 🌸 @hemmat_hadi🌸 🔷🔹 🍃 🌸 🍃 🔹🔷
💠 🌷 🌹شهیدی که شهید شود 🌷 ❤️ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺟﺜﻪ ﺩﺭﺷﺖ ﻭ ﻗﻮﯼ ﺧﻮﺩ، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺧﻮﯼ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ . ❤️ﺷﺎﻫﺮﺥ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﺣﺮﻑ ﺯﻭﺭ ﻭ ﻧﺎﺣﻖ ﻧﻤﯽ ﺭﻓﺖ. ﺩﺷﻤﻦ ﻇﺎﻟﻢ ﻭ ﯾﺎﺭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ. ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻃﻌﻢ ﺗﻠﺦ ﯾﺘﯿﻤﯽ ﺭﺍ ﭼﺸﯿﺪ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩ .... ❤️ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ. ﻣﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﺵ ﻫﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﮑﻨﺪ ﺍﻻ‌ ﺩﻋﺎ! ﺍﺷﮏ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺶ، ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﯿﺮﺵ ﮐﻦ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﺞ) ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ . ❤️ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺳﻼ‌ﺡ ﻣﻮﻣﻦ ﺩﻋﺎﺳﺖ. ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﮑﻨﺪ ﺍﻻ‌ ﺩﻋﺎ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﭙﺮﺩﻡ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ. ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺗﻮﺳﺖ. ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻩ! ❤️ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻫﺮﺥ ﺩﺭ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﺵ ﺍﺛﺮ ﮐﺮﺩ. ﻣﺴﯿﺤﺎ ﻧﻔﺴﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﻔﺎﺱ ﺧﻮﺵ ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻫﺮﺥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ . ﺑﻬﻤﻦ ۵۷ ﺑﻮﺩ. ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﺍﻣﺎﻡ، ﻓﻘﻂ ﺧﻤﯿﻨﯽ (ﺭﻩ) ❤️ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺣﺮﻑ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺼﻞ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﺑﻮﺩ. ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ: ﻓﺪﺍﯾﺖ ﺷﻮﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ.... ❤️ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺣُﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺣُﺮ ﻧﻬﻀﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ. ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣُﺮ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﺮﺑﻼ‌ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺰﺀ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻢ. ❤️ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﺟﻨﮓ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻻ‌ﻭﺭﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﺵ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﮔﺮﺩ ﭘﺎﯾﺶ ﻧﺮﺳﺪ. ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻣﻼ‌ﺋﮏ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪ . ﺷﺎﻫﺮﺥ ﭘﺮﻭﺍﺯﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ. ❤️ﺩﺭ ﻫﻔﺪﻫﻢ ﺁﺫﺭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺷﺘﻬﺎﯼ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩ. ﭘﺮﻭﺍﺯﯼ ﺑﺎ ﺟﺴﻢ ﻭ ﺟﺎﻥ. ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ؛ ﺣﺘﯽ ﭘﯿﮑﺮﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ.... ❤️می ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻣﻔﻘﻮﺩ ﺍﻻ‌ﺛﺮ، ﺍﻣﺎ ﻧﻪ، ﺍﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﺪ. ﻫﻤﻪ ﺭﺍ، ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻧﻪ ﺍﺳﻢ، ﻧﻪ ﺷﻬﺮﺕ، ﻧﻪ ﻣﺰﺍﺭ ﻭ ﻧﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ. ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺩﻋﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﮐﺮﺩ. ❤️ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﻮﺏ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ. ﺍﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﻭﻻ‌ﯾﺖ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﯾﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ.... شادی روحش 💠: @hemmat_hadi