💌دست نوشته ای از شهید امیر حاج امینی:
🌷سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان مخلص او.....
🌷 از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم
🌷 آرزوی مـــــــــــرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود.
🌷هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم ، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام:
🌷 یکی اینکه بااین همه گناه،اودوباره مرا به سرزمین پاکی واخلاص وصفاومحبت بازم گرداند.
🌷 پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد، هرچند که چشم دلم کور است و نمی بینم و
🌷احساسش نمی کنم اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟
🌷دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم بسیار دلسوزم.
🌷 لحظه ای حاضر به رنجش کسی نمی شوم، حتی رنجش بسیار کوچک و ناچیز،
🌷 ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هرگونه رنجی می شوم.
🌷 بله! به این دو چیز دل خوش کرده ام
🌷اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده ای پس به آرزویم که .... برسان.
🌷ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم،
🌷 بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند.
🌷 البته در این امر شکی نیست .
🌷ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است.
🌷حالا که به عینه دیدید، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم،
🌷 بیایید و به خاکش بیفتید و زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید.
🌸 با او آشتی کنید. زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است.
🌷 فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید.
🌷دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید
🌷 و دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا که می برد،او می برد......
📅شنبه 7/4/65 ساعت 5 بعدازظهر
💟بنده مخلص و گنهکار، امیر حاجی امینی
✳️ @hemmat_hadi
🔹در فتنه 88 که در #تبریز هم جریان پیدا کرده بود، #پدرش به عنوان فرمانده سپاه ناحیه تبریز فعالیت داشت و مأموریت هایی را به بسیجیان و #پاسداران محول می کرد.
🔸یک مرتبه #پدرصادق به خودش می گوید: «آقا رضا تو که به این سادگی جوانان مردم را به مأموریت می فرستی که احتمال هرگونه خطری برای شان وجود دارد، چرا #پسر خودت را نمی فرستی⁉️»
🔹وقتی این جرقه در ذهنش زده می شود #صادق را صدا می زند و می گوید: آماده شو و تیمی که برای #مأموریت اعزام می کنم را همراهی کن.
🔸صادق با ادب و #احترام کامل و بدون اینکه اعتراضی به خواسته پدرش داشته باشد، دستش را بر روی چشمانش گذاشته می گوید: « #چشم_بابا!»
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
💟: @hemmat_hadi
#تلنگــــــــــر_نماز
شنیدنِ صدایِ اذان و نماز #نخوندن
یعنی کسے یا چیزی رو به خدا #ترجیح میدی.
دقت کردی❗️
وقتے دوستت #آنلاینه ولی جوابِ پیامت رو نمیده چقدر ناراحت می شے ...
#اذان یعنے خدایِ #همیشه آنلاین بهت پیام داده. نکنه آنلاین باشے و به جایِ چت با خدا چت با یکی دیگه رو انتخاب کنی.
#نمـاز_عشق_به_خدا❤️
💟: @hemmat_hadi
🍂هیچکس متوجه #کارهایی که او کرده است، نمیشد❌ حتی من که #پدر محمدرضا بودم، پس از شهادت🌷 وی متوجه بسیاری از اعمال نیک فرزندم شدم.
🍂فرمانده #محمدرضا میگفت: «امکان نداشت خواستهای از محمدرضا داشته باشیم و او نپذیرد📛 #هیچگاه برای انجام فعالیت، پاسخ #منفی نمیداد❌
#شهید_محمدرضا_بیات
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
💟: @hemmat_hadi🌷
سلام بر ابراهیم
﴾﷽﴿ 📚 #داستان_واقعی #راز_کانال_کمیل ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 6⃣2⃣ #قسمت_بیست_وششم 🔻دعای تو
سلامتی وفرج مولا صلواٺ🌹:
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
7⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهفتم
🔻سروسامان دادن به کانال
✨نور خورشید صورت من را نوازش می داد. خورشید روز چهارشنبه بیستم بهمن ماه 61 طلوع کرده بود. بلند شدم و کمی در کانال چرخیدم. در گوشه گوشه کانال پیکرهای شهدا در کنار مجروحان و سالم ها مانده بود. هر ساعت که می گذشت بر تعداد شهدا افزوده می شد. خون ریزی زیاد و شدت جراحت و نبود امکانات پانسمان، بسیاری از مجروحان را مهمان خدا کرده بود. صورت های رنگ پریده و خونین شهدا، روحیه ی بچه ها را حسابی بهم ریخته بود. همه بهت زده به دوستان شهیدشان خیره شده بودند. جوان ترها و مجروحان از تشنگی می گفتند: یا حسین علیه السلام تو چه کشیده ای؟ یکی از بسیجی ها به نام برادر احمدی گفت: این طوری نمی شه، من می روم آب بیاورم. او خودش را به عقب رساند. ولی بدلیل شرایط بد منطقه، فرماندهان نگذاشتند به کانال برگردد.
✨ابراهیم هادی به عنوان فرمانده باید کاری می کرد. او بعضی از نیروها را برای نگهبانی از کانال مامور کرد. به آنها گفت بدلیل کمبود مهمات، تنها در صورتی به دشمن شلیک کنند که درست در تیررس قرار گرفته باشند. عده ای هم مشغول جمع کردن سیم خاردارهای کف کانال شدند، این کار بدون هیچ امکاناتی خیلی مشکل بود.
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
💟 @hemmat_hadi
#ایستگاه_تفکر🔔
♦️ميگویند سه نوع #حق بر گردن ماست...
⛔️حق الله
⛔️حق النفس
⛔️ #حق_الناس
💥و اما وای بر سومی...
🚫در نماز و روزه و #واجبات لَنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش ميگذرد...
❌چه توجیه زیبایی
♨️بر خودمان ستم کردیم و گناه کردیم🔞 و #حق_نفس را ندانستیم...
#فقط ناله سر دادیم
👈"ظلمتُ نَفسي..."
ميداني چه شنیده ام؟!
طاقتش را داری⁉️
💢شنیده ام که اگر کسی باعث شود ظهور به تأخیر بیفتد " #حق_الناس" است...
💢آن شخص باعث شده که این همه مسلمان #امام خود را نبینند...
⚠️چه بسا اگر امام خود را می دیدند به #تعالی می رسیدند...
🔰به قول #شهید_چمران:
☑️ خدیا مرا بخاطر گناهانی که در روز با هزاران قدرت عقل #توجیهشان می کنم ببخش
💟: @hemmat_hadi🌷
#خاطرات_شهدا🌷
💠خواب مادر بزرگوار
#شهیدیوسف فدایی نژاد در مورد #شهید_محسن_حججی
🔰شبی که شهید محسن #حججی به خاک سپرده شد. خواب دیدم که در فاصله کمی رسیدم #نجف_آباد اصفهان. مزار شهید محسن 🌷 باران شدیدی می بارید
🔰همه جمعیت رفتن و فقط پدر و مادر شهید محسن باقی موندن. #مادر_شهید بهم میگفت: حاج خانم من شمارو میشناسم، صبر کن الان میگم شما کی هستی
🔰دیدم شهیدمحسن اومد، #لباس_احرام پوشیده بود. به مادرش گفت: ایشون رو میشناسم #مادرشهیدیوسف هستن از گیلان
🔰و به مادرش اشاره می کرد که بیشتر مادر شهید یوسف🌷 رو عزت و احترام کن🙏
و همدیگر رو در آغوش گرفتیم💞 و گریه کردیم
♨️واقعا #شهیدان را شهیدان می شناسند 🌺
#مادرشهید_یوسف_فدایی_نژاد
#شهید_محسن_حججی
@hemmat_hadi
🔴کارهای پسندیده در شب جمعه
⭕️یکی از کارهای پسندیده در شب جمعه، بسیار تسبیحات اربعه گفتن یعنی : سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاالله والله اكبر
⭕️ شیخ طوسی فرمود كه در آخر روز پنج شنبه ، استغفار كردن استجاب فروان دارد.
⭕️ یکی دیگر از کارهای پسندیده در شب جمعه تلاوت سوره های بنی اسرائیل ، كهف، الم سجده، یس ،صاد، احقاف، واقعه ، معم، سجده، حم دخان ، طور ، ساعه، جمعه و چنانچه كسی فرصت ندارد فقط سوره واقعه و سوره های ماقبل آن را بخواند.