eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
دست خدا عباس را بسیار با آرامش و خشوع می‌خواند بعضی وقت ها که فراغت بیشتری داشت آیه «أِیّاکَ نَعبُدُ وَ أِیّاکَ نَستَعین» را با چشمانی اشک بار تکرار می‌کرد. او همیشه نمازش را در می‌خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می‌کرد. فراموش نمی‌کنم آخرین بار که به خانه ما آمد، سخنانش از روزهای قبل بود. از گفته‌های او در آن روز یکی این بود که: وقتی اذان می‌شود، پس از اینکه وضوگرفتی، به طرف قبله بایست و بگو: «ای خدا! این را روی سر من بگذار و تا صبح فردا بر ندار» به شوخی دلیل این کار را از او پرسیدم. او در پاسخ چنین گفت: «اگر دست خدا روی سرمان باشد، شیطان هرگز نمی‌تواند ما را دهد.» از آن روز تا به حال این گفته‌ی بی‌اختیار در گوش من تکرار می‌شود. @hemmat_hadi
۳۱ مرداد ۱۳۹۸
به اساتیدی که #طلبه بودند علاقه خاصی داشت وبه آنها احترام می گذاشت. احساس #صمیمیّت داشت وبا اشتیاق پای درس این اساتید می نشست. گاهی #کارهایشان را انجام می داد وهوای آن ها را داشت نقل‌‌از: دوست‌شهید #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_مدافع_حرم
۱ شهریور ۱۳۹۸
💠حاج محمد اسماعیل دولابی: ✍کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا: همه ی روز ها عاشورا، بر همه ی سرزمین ها کربلاست. پس بگرد و در خودت امام حسین (ع) را پیدا کن . 📒مصباح الهدی،ص ۳۰۰ ♥️ @hemmat_hadi
۳ شهریور ۱۳۹۸
🍃🌸🍃 الَّذینَ لَمْ یُرِدِ اللّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ... ڪسانی هستند ڪه خدا نخواسته... هایشان را پاڪ ڪند ... مائده/41 . . دل های ما ... خانه ی ڪیست؟! خـدا ؟ شیطان ؟! . . من محل رفت و آمد شیطان است!! و آفرین می گویم به شیطان ... برای خاطر آن سوگندی ڪه یاد ڪرد ... و ماند پایش ... . و من ! چه بسیار قول داده ام ... و چه بسیار سوگند خورده ام ... و زده ام زیر همه یشان ... . می شود ، از شیطان هم آموخت ! . . دلی ڪه هدایت شد توسط شهدا را ... نڪنیم ... 💟 @hadi_hemmat 🍃🌸🍃
۴ شهریور ۱۳۹۸
.🍃🌸🍃 مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ... . »خدایت تو را رها نکرده و . ضحی 3 . . نه حدیث است! نه سخن بزرگان! این را ... به بنده اش ... می گوید در قرآن: تو را ، رها نکرده ام ! . . ! ... ؟! . رنگی شویم ... رنگ شهدا... . ❤️ @hemmat_hadi 🍃🌸🍃
۴ شهریور ۱۳۹۸
🌷چشمهای زیبایی داشت 🌷من عاشق چشمهایش بودم 🌷موقع شهادت،خدا چشماشو 🌷با قابش برداشت و برد برای 🌷خودش خدا همیشه خوباشو برا 🌷 خودش خواست 💐 @hadi_hemmat
۴ شهریور ۱۳۹۸
💌ورقهای زندگی‌ام نشونه میده 💌خیلی از شما تو زندگی‌ام بودین 💌که بودنتون، شخصیتتون، رفتارتون 💌من رو سالها از تجربه جلوتر برده 💌شهدا براستی معلمان عشقید 🌷✨⇦• #روزتون_مبارک •⇨✨🌷 💠: @hemmat_hadi
۴ شهریور ۱۳۹۸
💟آیت الله ڪوهستانی : 💠 آن قدر حضرت علی اڪبر(؏) 💠در قیامت شفاعت می ڪند ڪه 💠نوبت به امام حسین(؏) نمی رسد. 🌷 http://eitaa.com/joinchat/1435435010C1570151a0a
۴ شهریور ۱۳۹۸
✨﷽✨ 😍خاطـــرات طنز شهـــدا 🌷🍃بعد از داير شدن مجتمع هاے آموزشی رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل می پرداختيم. يڪی از روزهاے تابستان برای گرفتن امتحان ما را زير سايه درختے جمع ڪردند . 🌷🍃بعد از توزيع ورقه های امتحانے مشغول نوشتن شديم. خمپاره اندازهاے دشمن همزمان شروع ڪرده بودند. يڪ خمپاره در چند متريمان به زمين خورد، همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند. 🌷🍃 يڪ تركش افتاد روی ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند. ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت: [برگه من زخمے شده بايد تا فردا به او مرخصی بدهے !] همه خنديدند و شيطنت دشمن را به چيزے نگرفتند . 💠 @hemmat_hadi ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
۴ شهریور ۱۳۹۸
﷽ ⚪️ شخصی در خیابان زیبا زندگی میکرد که معتاد بود. بخاطر اعتیاد، خانواده اش را خیلی اذیت می کرد. ابراهیم برای اینکه او ترک کند خیلی تلاش کرد، اما به هر حال موفق نشد. ⚫️ بعد با او صحبت کرد و گفت: چرا خانواده ات را اذیت می کنی؟ او گفت: دست خودم نیست. من هفته ای فلان قدر پول برای مواد احتیاج دارم. اگر داشته باشم کاری به اونها ندارم. ⚪️ابراهیم یک سال پول مواد این شخص را داد، به شرطی که این مرد خانواده اش را اذیت نکند!! یک سال خانواده و بستگان او در آرامش بودند. ⚫️بعد هم ابراهیم شهید شد. آنجا بود که این شخص معتاد، این ماجرا را برای ما تعریف کرد. او هم مدتی بعد از ابراهیم از دنیا رفت. 📚کتاب سلام بر ابراهیم2 💟 @hemmat_hadi
۵ شهریور ۱۳۹۸
🌷﷽ ● با ابراهیم به مرخصی آمده بودیم. به ترمینال آمدیم و راهی تهران شدیم. راننده به محض خروج از شهر، صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چندبار ذکر صلوات داد و مسافران بلند صلوات فرستادند. ● من یک لحظه به ابراهیم نگاه کردم. دیدم بسیار عصبانی است. مدام خودش را میخورد و ذکر میگفت. دستانش را بهم فشار میداد و چشمانش را می‌بست. ● حدس زدم بخاطر نوار ترانه است. گفتم: آقا ابراهیم چیزی شده؟! میخوای به راننده بگم ... نذاشت حرف من تموم بشه و گفت: «قربونت، برو ازش خواهش کن خاموشش کنه.» ● رفتم و به راننده گفتم: اگه امکان داره خاموشش کنید. راننده گفت: نمیشه. عادت کردم. نمیتونم خاموشش کنم وگرنه خوابم میبره! ● ابراهیم دنبال روشی بود که صدای زن خواننده به گوشش نرسد. از توی جیب خودش قرآن جیبی کوچکی بیرون آورد و با صدای زیبایی که داشت، شروع به قرائت قرآن کرد. ● همه محو صدای دلنشین و ملکوتی او شدند. راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد. 📚سلام بر ابراهیم2 @hemmat_hadi ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
۵ شهریور ۱۳۹۸
🌷 ❣بار خدایا از تو مےخواهم: ‌⋆وضع ام را بہ بهترین شڪل تغییر دهے احوال و اخلاق ام را متعالے گردانے دستم را بگیری، نجاتــم بخشے و مـرا دریابے . . . #التماســ_دعـا 💔 🌷: @hemmat_hadi
۵ شهریور ۱۳۹۸