eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ ☆باذن‌ الله☆ °•تاسوعا در نقطه صفر مرزی.‌.. 🍃چهار سال است که آسمان ایرانشهر تلخ را مرور می‌کند. آن روزهایی که برای تاراج خاک سرزمینمان از جنوب شرق و غرب دندان‌ می‌ساییدند و عمه سادات را نشانه رفته بودند، مردی با نبوغ نظامی و باریزی هوایی در نیروهای مسلح رخ نمایی می‌کرد. 🍃فرمانده‌ای در قامت استاد ، که زادگاهش موطن شهدا است و به برکت وجود چونانی، دارالشهدا، نگین انگشتری تهران نام گرفته‌ است. 🍃این چهارمین بهار است که آن دارالشهدای تهران در روز میلاد حاج احمد مایلی او را در زیست دنیایی، کنار خود حس نمی‌کند و آسمان بهار، بدون درخشش چتربازی او، به زمستان پیوند می‌خورد... 🍃اما من باور دارم وجوه اجتماعی و روحیات و رسم ایثار و جوانمردی در جبهه معرفتِ امثال شهید مایلی‌ها در این سرزمین، نقش آفرین و اثر گذار بوده و هست... 🍃بی‌شک این گوشه از تهران در هیچ مقطعی از تاریخ انقلاب بی‌اثر نبوده است و با سربازان، شهدا، جانبازان و این تکه از شهر، جان گرفته و جان بخشیده است. 📝 پی‌نوشت: سردار شهید حاج احمد مایلی، معروف به حاج احمد متولد ۱۳۳۵/۱/۴ در تهران، محله امام زاده حسن علیه السلام(دارالشهدای تهران) و فرمانده یگان ویژه هوایی صابرین و قرارگاه هوایی قدس نیروی زمینی س.پ.ا.ه پ.ا.س.د.ا.ر.ا.ن انقلاب اسلامی بود که در ۱۳۹۵/۷/۱۹ شب در ایرانشهر با درجه رفیع بازنشسته شد. 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ فروردین ۱۳۳۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۹ مهر ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : آستان مقرس امامزاده تهران 🕊محل شهادت : ایرانشهر 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ ♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃رسیده بود به سن خدمت و باید میرفت سربازی. بحبوحه قیام بود او دلش نمی خواست که برود زیر پرچم شاهنشاهی و با شاه خائن خدمت کند، به هر ضرب و‌ زوری که بود فرستادنش سربازی اما چون از همان آغاز دل چرکین بود چندماهی بیشتر دوام نیاورد و از پادگان فرار کرد تا اینکه بالاخره پیروز شد و به هرنحوی بود گواهی پایان خدمتش را گرفت. 🍃همه فکر میکردند که حالا خلاص شده است و حالا میرود دنبال کار و کاسبی اش اما از همان روزهای آغاز جنگ رفت و عضو گردان کمیل شد. همین بس بود تا تعجب خیلی ها را برانگیزد اما آنها خبر نداشتند که او دلداده امام بود و راه امام 🍃حسینِ عامیِ ظاهرا کم سواد در جریان انقلاب و خصوصا جنگ تحمیلی و در اثر تلاش، کوشش و که در راه امام و انقلاب با جان و دل انجام داد به چنان مقامی رسید که روز قبل از شهادتش، خبر خود و دو تا از دوستانش را به همه داد و البته همه به او خندیدند اما وقتی روز بعد یعنی هفدهم مهر ۶۶ خبر شهادت حسین مهربان، و رسید همه فهمیدند که شهید حسین مهربان عجب گوهری بود که قدرش را ندانستند ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ مرداد ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۹ مهر ۱۳۶۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای نی ریز 🕊محل شهادت : شلمچه 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ "بسم الله الرحمن الرحیم" 🍃آتش را همه می دانند که داغ است و سوزاننده اما او که یک بار سوخته است از عمق جان میفهمد داغی و را. حال اگر این سوخته دوباره و با اختیار کامل به دل آتش بزند نشان از جستجوی ای بسیار ارزشمند در میانه شعله های آن آتش است! 🍃سید در کودکی مدال افتخار شهید بودن را گرفته بود و به خوبی تمام رنج و مرارتهای نداشتن ظاهری پدر را از عمق جان چشیده بود، نیروی هم نبود، هیچ اجباری هم برای اعزام نداشت اما در بحبوحه سروسامان گرفتن کارش و پدر شدن دوباره اش به جستجوی گنجی گرانقدر که همان وصل خداوند تبارک و تعالی بود به دل آتش با اشقی الاشقیا در عراق و سوریه زد و بالاخره در حلب آن گنج را به بهای سوختن و قربان شدن یافت 🍃فرزند سید محمدجواد حسن زاده وقتی به دنیا آمد که پدرش به جز مدال فرزندی شهید، تاج افتخار را نیز بر سر داشت. ♡رضوان الله علیه و حشرنا الله معه♡ ✍نویسنده : 🌹به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ اسفند ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🕊محل شهادت : حلب 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃دانه دانه می روند و کم می شوند مثل تسبیح مادربزرگ. آرام آرام ذکر می گفت و دلش آرام می شد اما من نگران دانه های تسبیح بودم که کم می شدند و چیزی از آنها باقی نمی ماند. روزگار هم شبیه همان تسبیح مادربزرگ است. فرق ندارد دهه شصتی باشند یا هفتادی یا حتی ... 🍃در آزمون دنیا رو سفید می شوند و می روند و دل های شکسته بسیاری بدرقه راهشان می شود. اینکه باز هم قصه دیگری در راه است عجیب نیست اما تاریخ تولدِ جوان ۲۵ ساله لبنانی، داغ جاماندن را بر دلم تازه کرد. تنها چیزی که می توانست آقا علاء حسن خوشتیپ و خوش سیما را از دنیا و تعلقاتش جدا کند بود. عاشق بود و حسرت زیارت کربلا بر سر در قلبش جاخوش کرده بود. اما در عاشورای دفاع از حرم خواهر ارباب حاضر شد، شهید شد و به قافله ارباب پیوست... 🍃هنوز هم در باغ شهادت باز است. می توان مثل شهید علاء حسن نجمه، عاشق بود و خود را جایی در میان عکس های یا زندگی نامه هایشان پیدا کرد. دل کند از دنیا و اهلش و رفت. در تشییع پیکرش، دل شکسته مادرش بود و لباس سفیدی که وصیت کرده بود مادر بپوشد. مگر نهایت آرزوی یک مادر برای فرزندش، چیزی جز است و چه خوب عاقبت بخیر شد 🍃حرفهای به جامانده از او برای خواهرش دنیای درس است و ، کاش کمی بیدار شوند به خواب رفتگان این دنیای پر از رنگ های فانتزی. هرروز قصه یک شهید، دلم را می لرزاند و من تا نهایت آرزوی" يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة ً" پیش می روم اما به خود که می آیم پاهایم در غل و زنجیر گناه گرفتار است و دلم به تعلقات شیرین و کوچک دنیایی وابسته.... 🍃 نگاهی کن به ما که جاماندیم واسیر شدیم و بلاتکلیفیم. دردنیای گناه پیر شدیم دعایمان کن ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز (نام جهادی تراب الحسین) 📅تاریخ تولد : ۱٧ شهریور ۱٣٧۱ 📅تاریخ شهادت : ٢٧ مهر ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🥀مزار شهید : لبنان_عدلون 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃همه جا پرچم سفید بالا بردن نشان صلح نیست گاهی باید روی سپید را به زینت موی و ریش سفید درآورد تا آتش سوزان دشمنی ها را فرونشاند و صلح و را ارمغان آورد. 🍃جنوب شرق مدتها بود که در تلاطم دشمنان و خناسان یک روز آرام نداشت و هر سپیده دم آبستن حادثه ای جدید و خونبار بود، هیچ ضرب و زوری هم نتوانسته بود فضا را حتی اندکی آرام کند تا اینکه او با روی سپیدی که به بهای سالها بندگی و یافته بود مامور بازگرداندن امنیت و صلح به آنجا شد. 🍃از روزی که او قدم به ایران گذاشت روی سپید و موی سفیدش را در میان مردم شریف آنجا گرو گذاشت تا دلها را به هم نزدیک کند و فاصله ها را کم، آنقدر که دیگر نااهلی نتواند در فاصله بین دو اهل ایران جا خوش کند و به ترفند توطئه زمینه ناامنی و را در آن ساکان فراهم کند. اما این پایان کار او نبود، انگار صفحه روی و موی سفید او برای پایان ماموریتش مهر سرخی احتیاج داشت تا کار تمام شود. 🍃روز ۲۶ مهر سال ۸۸ آن مهر سرخ نیز بر پرنده سفید و پاک او زده شد تا همگان او را نورعلی شوشتری خطاب کنند و او نظر کند به وجه الله ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ اسفند ۱۳۲۷ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ مهر ۱۳۸۸ 📅تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : مشهد 🕊محل شهادت : سیستان و بلوچستان 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃میخواستی یک قهرمان ملی باشی! طوری که همه ی به خوبی یادت کنند. نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان ، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش هم به تو میبالد... 🍃میبالیم به تویی که هیچ نبودی. کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید. تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل ، بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای ! چه سر نترسی داشتی . چه بودی تو! 🍃چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد. که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی دارم. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹ 📅تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : قطعه شهدای کلگه، شهرستان مسجد سلیمان 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ ♡بسم رب العالمین♡ 🍃و چه بسیارند که کسب و تجارت و داد و ستد آنها را از یاد خدا غافل نمی کند"* و بلکه دنیا برایشان، با همه پستی ها و بلندی هایش، میشود مشعلی برای لمس . 🍃پاک مردانی همچو . سجاد نامی که به قول خودش، در تب و تاب ناله های بیتاب بود. سجادی که دوازده سال تمام، از صابرین جهاد فی سبیل الله بود و عشق، در میان امواج قلبش قدم میزد 🍃میدانی، زمان، مامن و منزل گاهیست برای آرزوهایی، که اکنون خاطره خوانده میشوند. خاطره هایی که نبضشان، هنوز در میان پیچ و خم حس میشود. زمان، هنوز بیاد دارد استخاره ات را، و خوب بخاطر سپرده است که آیه را خواندی* 🍃شاید، همین آیه بود که تو را راهی کرد. شاید طعم شیرین ، لحظه ای زیر پوستت دوید و دلگرم شدی، وقتی که خداوند در نشانه اش، تورا از مسیر خودش خواند. 🍃براستی، چه کسی میداند، طوفان عشق، چگونه سجاد را فشرد که ساعتی قبل از تولد دومین طفلش، دل به دریا زد و راهی شد پ.ن : استخاره همسر شهید ، آیه ۳۷ سوره نور پ.ن : آیه ۱۲۳ سوره توبه ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۳ مرداد ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای رشت 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
‍ ✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ ♡به نام عشق♡ 🍃هیاهوی بر روی کاغذ. قلم آنقدر بیتابی میکند که جوهرش، مشق زندگانیم را سیاه میکند اما، چه پرستو هایی که سبکبالانه مشق کردند⁩⁦❤️⁩ 🍃 ، همان پرستوی سبکبال بهشت بود. انتهای عطش رود، لابلای مسیر عشق، همانجایی که جاودانان در آن جای داشتند⁦ 🍃کسی که به نظم میچید، سنگ را روی سنگ، مهره را روی مهره، آخر همیشه میگفت:« مبادا که مهره های را به دست بیگانه سپاریم...» 🍃همانکه پرده را از پس دل کنار زد و سرود سر داد. اواخر عاشقی ات در قفس تن، همه میگفتند: نور بالا میزنی. زمزمه آسمان را بر لب داشتی و در بینهایت چشمانت بیقراری میکرد🕊 🍃تویی که نبض بودی، تویی که کلامت، سنگر شوق و ذوق و وفای به انقلاب بود. تویی که آوای آشنای بودی و تویی که عشق را به حقیقت گره زدی. تویی که تبسمت به ابدیت پیوست و مایی که هنوز گریان و دلبسته خاکیم ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲ آبان ۱۳۰۷ 📅تاریخ شهادت : ۷ تیر ۱۳۶۰ 📅تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرای تهران 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃تولدت در آبان ۶۸، بهار را بیش از پیش سبز کرد. حسین نامیده شدی و خادم هیئت ارباب بودی. حالا تمامِ شهر تو را به نامِ اربابَت می‌شناسند، ، تخریب‌چیِ شهید، حسین هریری. 🍃تو چه زیبا از سیم‌خاردار گذشتی. باید مثل تو تخریب کرد هرچه را که زنجیر می‌شود بر بالِ پریدنمان، باید شبیه تو مهیای پریدن شد 🍃عازم شدی به سرزمین به جایی که فاصله‌اش تا آسمان تنها چند قدم است. رفتی تا "انتقام سیلی مادر را بگیری" 🍃حالا که نَفست را زیر پا گذاشتی، نوبت به میدانِ نبرد می‌رسد، تخریب چی خُبره‌ای شده ای که راه را برای مدافعان حرم باز می‌کند، سرزمینِ حلب پاک است وقتی مدافعانی چون تو دارد 🍃حلب همانجایی است که بال می‌گشایی، آماده رفتنی و هیچ چیز جز ، قلبِ پر تلاطمت را آرام نمی‌کند، قلبت آیینه‌ایست صیقل خورده و زمین، حقیر تر از آن که گنجایشِ روحِ بلندت را داشته باشد. 🍃تنها یک چاشنی کافیست که تو را به غایتِ آرزویت برساند. چاشنی منفجر می‌شود و تو پرواز را آغاز می‌کنی، پرواز از . 🍃سر بر میگذاری. قلبت آرام گرفته اما اینجا، روی زمین، میان تمام چیزهایی که نبودت را به رخ می‌کشد، جای خالی‌ات نیشتری است بر قلبِ زخم خورده‌مان 🍃همسرت بانویی است از تبار . پر از صبر و صلابت. شیرزنی که در اوج جوانی، آروزهایش را فدای کرد. همسری که شرط ازدواجش دفاع از حرم بود و چه از این بهتر که همپایی داشته باشی تا ؟! 🍃حواسمان هست که حاجتت را از رفیقِ شفیقت گرفته ای، از * که حالا در کنارش حالت خوب است. 🍃ما در دنیا رها شده‌ایم، و بی‌سرپناه. حواستان به ماهم باشد.‌ رهایمان نکن که گردباد ، مارا با خود می‌برد... ، قمر* فاطمیون *شهید ، دوست شهید که پس از شهادت، پیکر مطهرشان توسط شهید به عقب برگردانده شد. شهید هریری حاجتِ شهادتشان را از ایشان درخواست کردند. * شهید به دلیلِ چهره زیبایشان، به قمر فاطمیون شهرت داشتند. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ آبان ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ٢ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃─✵؛ 🍃بسم ربّ الزهرا(س)🍃 🍃شروع و دفتر زندگی‌اش در فصل برگ ریزان رقم خورد. در بحبوحه به دنیا آمد و روحیه از خود گذشتگی را از جامعه آن روز به ارث برد. 🍃علاقه‌اش او را وارد دنیایی مملو از فداکاری و کرد. نجابت و مهربانی و را چشمانش گواهی می‌دهند و این یعنی او لایق آنچه که بدان رسید را داشت. در استان محل زندگی‌اش، زندگی‌اش را در دست می‌گرفت و در بخش مبارزه با خدمت می‌کرد. 🍃آرزوی از حریم با عظمت را در دل می‌پروراند، اما او باید می‌ماند برای دفاع از حریم امن شیعه و . آن روز متفاوت از همیشه از همسرش خداحافظی کرد و رفت. آن روز اصابت قاچاقچیان مواد مخدر به سرش، او را به آرزویش رساند. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١ مهر ١٣۶٣ 📅تاریخ شهادت : ٧ آبان ١٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۷ آبان ١۴٠٠ 🕊محل شهادت : خوسف 🥀مزار شهید : بیرجند 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃بهمن سال ۱٣۵٧ شهید احمد کاکا که سرباز گارد جاویدان بود به فرمان ، با اسلحه و مهمات، از لشکر گارد فرار کرده و روزهای ٢۱ و ٢٢بهمن را در کنار مردم، علیه عوامل شاه می جنگد. بعد از پیروزی انقلاب، یک عده از دوستانش که گرایش به افکار، منافق و چریک و فدایی داشتند دور و برش را گرفته و باعث می شوند تا او از دور شود. 🍃روزی به پیشنهاد و اصرار برادرش که خیابان های را نمی شناخت و تمایل داشت تا به دیدن در جماران برود با او همراه شد. در این دیدار امام در رابطه با که به گروهک منافقین می پیوستند، صحبت  کردند و خطاب به آنان فرمودند: "نمی خواهید آدم بشوید؟ کی می خواهید برگردید؟" بعد از این شهید احمد گفته بود. مثل اینکه امام تنها به من نگاه می کرد و می گفت: احمدِ کاکا! تو نمی خوای بشی؟ تا کی می خوای ادامه بدی؟ من سرم رو برگردوندم و چند بار به اطرافم نگاه کردم، اما انگار چشم امام فقط به چشمای من افتاده بود. 🍃بعد از این ماجرا اول وارد کمیته و بعد سپاه شد و با آغاز جنگ به رفت وسر انجام در ۱۱\٨\۱٣۶۱ در منطقه عین خوش در بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به پاكش به خیل شهدا پیوست و پیكر مطهرش در گله محله آرام گرفت.  ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣٣٧ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ آبان ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : عین خوش 🥀مزار شهید : گله محله 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃شهید مهدی سال ۱۳۴۱ در شهرضا استان به دنیا آمد. پدرش به واسطه رویای صادقه ای که دیده بود نامش را گذاشت. 🍃شهید مهدی تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در مدارس شهرضا سپری کرد. وی در کنار به فعالیتهای مذهبی و سیاسی پرداخت. در دوران همراه مردم شهرش به تظاهرات میرفت و برای بیرون کردن ماموران شاه فعالیت بسیار کرد. پس از پیروزی انقلاب، وارد بسیج و سپاه پاسداران شد. دوره آموزش های لازم را در پایگاه غدیر گذراند. در سن هجده سالگی از طریق سپاه به اعزام شد. 🍃شهید مهدی در اولین مجروح شد ولی پس از بهبودی نسبی به جبهه برگشت. وی در عملیاتها از خود رشادت های بسیار به جا میگذاشت. در یک عملیات که دشمن از تانکهای مجهز اسرائیلی استفاده کرده بود، شهید مهدی با ابتکار خود، قبضه ار.پی.جی را پشت یک ماشین گذاشت با یک راننده که با مهارت و سرعت بسیار، دور تانکها میچرخید، توانست تعدادی از تانکها را منفجر کند. با دیدن این پیروزی روحیه بیشتری پیدا کردند و با نبرد بی امان، مانع پیشروی تانکها شدند. 🍃شهید مهدی در حال خاصی پیدا کرد. مرحله اول عملیات با موفقیت انجام شد. در آغاز مرحله دوم نگهبانها به جهت بی خوابیهایی که فرمانده شان در شناسایی داشت، او را برای بیدار نکردند. شهید مهدی با حسرت و آه گفت. آخرین نماز شب عمرم از دستم رفت. همان روز در مرحله دوم عملیات محرم تاریخ ۶۱.۸.۱۲ با سمت به شهادت رسید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۵ شهریور ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱٢ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : عملیات محرم 🥀مزار شهید : گلستان شهدای شهرستان شهرضا .. 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃قدم به حرم گذاشتی. میدانستی حاجتت را باید از این خانومِ مطهر بگیری و او را میان خود و خدا واسطه قرار دهی. خواهر ؛ مادری میکند برای نوکرهایش و میداند زواری که می آیند همه عاشق و دلباخته ی برادر غریبش هستند. 🍃همانجا اذن دفاع از حرم را از خواهر ابالجواد گرفتی و همسرت نیز عهد بست تا بیقراری نکند. میان دلنوشته اش می گوید که فدای توسل جمکرانی ات بشود؛ فدای همان امامی که غایب است و پدرت تورا نذر او کرده بود. 🍃نامت را هم به همین سبب نهادند تا تورا فدایی راه عزیز نرجس خاتون(س) بکنند. یقین دارم که تو خود نیز پسرانت را فدایی این راه میکنی تا آن ها نیز قدم بر جای بگذارند و راه حسینی وار زیستن را ادامه دهند. 🍃روانه ی شدی تا نگذاری حریم عباس بن علی خدشه دار شود و غیرتت محال بود طاقت بیاورد؛ محال بود بی تفاوت باشی و همین بود که دعوت را لبیک گفتی و دلاورانه میان میدان نبرد کردی. تمام وجودت بود و نگران تنهایی نایب بودی؛ خود سرباز او بودی و فرزندانت را نیز سفارش کردی تا مبادا لحظه ای از یاریش دست بردارند. 🍃 مادرت بیقراری میکند از فرط دلتنگی اما میداند نهایت این راه ختم میشود به نگاه رضایتمندانه دختر پیامبر(ص) و سعی میکند با شنیدن صدایت هایش را سرپوش بگذارد هرچند هنوز هم حسرت یک خداحافظی با پیکرت بر دلش مانده. 🍃حرف زدن آسان است؛ نوشتن آسان است اما عمل؛ مرد میخواهد. مردی استوار همچون تو، همچون تمامی که نوای "نحن صامدون" آنها لرزه بر اندام دشمن می‌ اندازد. قدم هایمان را استوار کنید؛ دعایمان کنید تا برسیم به قافله ی و در زیر این علم جان بدهیم برای دست بی جان کربلا. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱٣۶٢ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🥀مزار شهید : قم_گلزار شهدای علی بن جعفر علیه سلام 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍁 قلب، پُر از بذرهای باوریست که منتظرِ سبز شدن هستند ، به دنبال بهانه ای که پیچک‌وار دور چوبه اعتقاداتمان بپیچند و بالا روند وَ دنیای ما را رنگ ببخشند و دیدمان به را تغییر دهند؛ این یعنی آغاز یک تحول ، و باوری که حاصل بذرهای بهانه‌جوی قلبمان بود ، باور به حقیقت وجود ، به عشق ، به آیه... 🍁 و سرچشمه داستان زندگی بعضی هایمان همین آیات نورانی‌ست.مثل ! که جزو همان بعضی هایی بود که زندگی‌اش به این آیات و نشانه های گره خورده بود. 🍁 از آن لحظه که همسرش از فَرط نگرانی به قرآن پناه برد و به آن توسل جست وَ پنجمین آیه سوره انسان آمد که بشارت نوشیدن نیکان از جامی که محتوایش آمیخته به کافور ، آن ماده سرد، سپید و معطر ، را داده بود ، مثل روز برای همه روشن بود که این آیه بشارت رویدادی مهم را داده. رویدادی مثل شهادت!🕊 🍁 و مگر نه اینکه نیکان همان کسانی‌ هستند که عمرشان ، جان ها وَ مال‌هایشان را در راه خدا و برای رضای او داده‌اند؟!پس حقیقتا موسی که عمر و مالش را وقف این امر کرده بود در زمره نیکان قرار میگرفت و توفیق نوشیدن از آن جام گوارا نصیبش میشد! 🍁 خلاصه وار زندگی‌اش را اگر مرور کنی از آبان شصت و چهاری که متولد شد تا زمانی که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود به دفاع از حریم اهل بیت مبعوث شد ، همه چیز رنگ دیگری داشت! 🍁نفس کشیدنش ، ، ازدواجش و... همه و همه رنگ و بوی را داشت؛ چه خوب مصداق "باید بود تا شهید شد" را در زندگی‌اش به تصویر کشیده بود. 🍁 سرنوشت موسی مثل خیلی‌هایمان عادی رقم خورد ، پیش رفت و به آخر رسید. اما تنها تفاوتمان درک رسالتی‌ بود که بر دوشمان گذاشتند. موسی یک جور درک کرد و ان را به سرانجام نیک رساند ، ما ولی اصلا درک درستی از رسالت نداریم‌! 🍁 و به راستی ، کشور و امنیت رسولان زمان خود بودند... سالگرد مبارک رسول ! ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد :۲۸ آبان ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ آبان ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : قلعه سفید 🕊محل شهادت : سوریه 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃چشم هایم را در حالی گشودم که آفتاب تلخند زد به رویم و یادم آمد امروز دو رکعت قضا شده بر روی شانه هایم سنگینی می کند. 🍂حال دلم خراب شد و بازهم شدم اما دلم پیش دعای گیر است که این الحسن و این الحسین سر دهم و ناله دهم ... 🍃دلم پیش فرازهایی است که از دلتنگی هایم بگویم . عزیز علی ان اری الخلق و لا تری..برمن سخت است که را می بینم ولی تو دیده نمی شوی . نور چشم هایم در دیدارت روز به روز کم تر می شود و من از دیدار رویت محرومم.. 🍂متی احار فیک یا مولای... تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم؟ سرگردان نبودم آنقدر که در فراغت گریبان چاک کنم و ناله زنم و به دنبالت شهر به شهر بگردم و از هجرانت کنم ... 🍃آقاجان.من منتظری هستم که برای نمازهای قضا شده اش میخوری و برای گناهایش اشک می ریزی که خدا ببخشایدم اما دلم به برکت وجودت خوش است و گاهی زیر لب سر می دهم.... 🍂مولای جان، من نهایت ظلمت نفسی هستم و منتظرم ندای انا المهدی تو گوش غفلت ام را کر کند.من با دست های خالی و شانه هایی سنگین از زمزمه می کنم متی ترانا و نراک.... ✍نویسنده : 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ ✨بسم ربّ الزهرا(س) ✨ 🍂 این‌بار قرار است مرام و مسلک شهیدی از تبار ، دفترم را زینت دهد. از تبار آنهایی که گرچه کوچک و کم سن‌و سال بودند، اما حماسه ایثارشان، در قبل و بعد از انقلاب، برای همیشه در دل تاریخ جاودانه شده. 🍂 پسرکی تازه به تکلیف رسیده مگر چقدر گناه دارد که سجده‌های نمازش، برای آمرزش آنها طولانی شود؟! او مغفرت می‌طلبید برای آن لحظه‌های که بنده نفْسش بوده نه بنده خدایش...!! 🍂 او در در این سجده‌ها به دنبال می‌گشت. سال‌های ابتدایی جنگ، بوی شهادت را که از شنید، دیگر معطل نکرد و راهی شد. 🍂 آن روز را که برای اولین بار، لباسی که صدها بار با دستان خودت شسته شده بود را به مادر دادی تا بشوید، به خاطر داری؟. می‌خواستی عطر مادر را در واپسین لحظات زندگی‌ات به همراه داشته باشی. خودت گفتی: این رفتن را بازگشتی در پیش نیست.. 🍂 را از همان سجده‌های طولانی ات گرفتی. از دلی که در آن سجده‌ها ابر بهار می‌شد و سخت می‌بارید. آنقدر بارید تا زلال و شفاف شد. عشق سجده، آخرین لحظه هم همراهت بود. گلوله که به سرت خورد، به حالت سجده سر بر خاک نهادی... ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد :۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ آبان ۱۳۶۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای رهنان 🕊محل شهادت : کردستان 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
‍ ✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃میخواهم بیشتر بشناسمت. میخواهم بیشتر با تو و امثال تو بگیرم. آری،اتاق ذهن من میخواهد پر شود از نجواهای شب ، همان شبهایی که درخشش اعلا را به وجد می آورد 🍃به اسم رب ، انگشت را به تایپ وامیدارم و نامت را در سرچ میکنم. دفاع مقدس 🍃عجیب است! گوگل تنها تو را کشته شده ای همچون حسین (ع) میشناسد و تمام تو را اینگونه وصف میکند: چون علی اصغری بر گلو نشسته...‌ همین کفایت است برای پر کشیده. از او که بگویی دلها را به سمت روانه سازد.گلوی بریده، عطش، عشق، ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱۳۴۶ 📅تاریح شهادت : ۱۵ تیر ۱۳۶۶ 📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : قطعه ۲۹ بهشت زهرا 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃وقتی ترس و دلهره نوشتن شعار و داشتن امام و اعلامیه بر همه غالب بود همیشه عکس را با خود به همراه داشت. هیچ وقت از کاری که انجام میداد دست نمیکشید و تا آن را به ثمر نمیرساند آرام و قرار نداشت. هیچ کس از کارهایش خبر نداشت همیشه چند ساعت قبل از شروع میرفت و در دیوار های انجا را پر از شعار ها و نوشته های خط امام میکرد. 🍃وقتی آغاز شد محصل بود اگر احترام به حرف پدر و مادر نبود ترک تحصیل میکرد و همان روز به میرفت اما تا تابستان صبر کرد و برای دیدن و گذراندن دوره آموزشی به اصفهان رفت. هوش و زکاوت فراوانی داشت و می‌گفتند در پشت جبهه حضورش مفید تر است و به توصیه برای ادامه تحصیل به بازگشت و آنجا هم از فکر جبهه باز نماند. 🍃مشغول به تعلیم و شد و همه را تشویق میکرد که به جبهه بروند. پس از گذشت مدتی که نتوانست دوری از جبهه و خدمت به را تاب بیاورد، بدون اینکه به چیزی بگوید دوباره به جبهه رفت و با نوشتن نامه ایی از اهل منزل عذرخواهی کرد. اما میان کشاکش این دنیا نامتقارن، باز هم مجبور شد به عقب برگردد و به ادامه تحصیل و انجام وظایف خود آن هم پشت جبهه بپردازد. 🍃از بیهوده بودن و بیهوده کردن تنفر و داشت و برای همین نذر کرده بود ۱۰۰ تا عراقی را بکشد و بعد شود حدودا شش بار به جبهه رفته بود و بارها میزبان هم شده بود. در نامه ایی که به پدر خود نوشته ازاین گفته بود که "بالا تر از علی اکبر و حسین (ع) نیست" و پدرش باید به شهادت او افتخار کند... 🍃اخرین باری که به جبهه رفته گویی همه می‌دانستند این آخرین بار است. همه چیز رنگ و بوی اخرین ها را داشت، از اخرین باری که به مرخصی امد و قرار شد مدتی به استراحت مطلق بپردازد تا وقتی که زیربار نرفت و به جبهه برگشت و آن شب که نور سر تاپای وجود اورا فرا گرفت و خواب یکی از همرزمانش که حکم شهادت او را امضا کرد. و پانزده آبان اخرین روزی بود که در این دنیای تنگ و تاریک گرفتار بودو به آسمان کرد... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢ آبان ۱٣۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : پنجوین 🥀مزار شهید : روستای شاهد شهر شهریار 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند... 🍃نامش بهنام، مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت... 🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق ، شما مرد بودی که را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود. 🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من شدم به ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود... 🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : منطقه پنجوین 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ انالله و انا الیه راجعون🖤 🍂روحِ بلند سرافرازِ اسلام "محمدجعفر نصر اصفهانی" به ملکوت اعلی و خیلِ عظیم شهدا پیوست🕊 🍂زمان در همین لحظه متوقف می‌شود و بازمی‌گردم به گذشته ها به دی‌ماه سال ۳۹ که سرما، استخوان را می‌سوزاند اما او، کانون خانواده را گرم کرد. پسری اهل "منارجنبانِ اصفهان" که دل به حضرت روح‌الله_رحمته‌الله‌علیه_ داد و با شروع قیامهای مردمی اعلامیه پخش می‌کرد. 🍂صورِ که زده شد، داوطلبانه به رفت و کرد از خاک کشورش. در سال ۶۱ ، به توصیه شهید "صیادشیرازی" خدمت در ارتش را به عنوان شغل دائم برگزید و وارد شد. 🍃جوانی کاردان، باهوش و با که در کنار مجروحیت‌هایش، در سال ۶۷ با تک شیمیایی ، آلودگی شیمیایی نیز پیدا کرد و امروز، با وخامتِ مجروحیت گذشته و تحمل درد و رنج فراوان، به خیلِ عظیم یارانِ شهیدش پیوست. فرمانده✨ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۰ شهریور ۱٣٣٩ 📅تاریخ شهادت : ۱٩ آبان ۱٣۵٧ 📅تاریخ انتشار : ۱٩ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : نامعلوم 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اصفهان 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃شناسنامه ها، کتاب های آدم شناسی اند .روزی با مهر تولد، تاریخ به دنیا آمدن آدم ها اعتبار می گیرد و روزی با مهر فوت شد، بی ارزش می شود. 🍃اما گاهی قصه مسافر موقت دنیا با مهر به نائل شد پایان می یابد.آن گاه نه تنها بی ارزش نمی شود بلکه میان مردم با عزت می شود و روزهای نفس کشیدنش در دنیا درس عبرت و زندگی می شود برای آدمهای دنیا... 🍃شناسنامه سیف الله شکری خلاصه می شود به هفده سال زندگی که آغازش با قرار گرفتن در آغوش پر و شروع و پایانش با غلطیدن در خون خود و نوشیدن ختم می شود. 🍃به شناسنامه زندگی ام که نگاه می کنم و به گذشته بر میگردم نمیدانم در هفده سالگی، دغدغه داشته ام یا آن روزها بندگی کرده ام یا نه ، اما غبطه میخورم به حال سیف الله که در ۱۷سالگی روح بسیجی اش او را راهی میدان کرد و عاقبت بخیر شد. 🍃به شناسنامه خود می نگرم و حسرت میخورم برای روزهایی که فدای روزمرگی شد... وَالْعَصْرِ . إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ . ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد :۱ فرودین ۱۳۴۶ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ آبان ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : بوکان 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ ☆☆ 🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند 🍃فرمانده... حال روزهایمان خوب نیست. نبض ایمانمان کند می زند و توکل مان از نفس افتاده. روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم... 🍃از باقیمانده محبت در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با  دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم. از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان. و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر، راه فراری نداریم. نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد. اینجا زمین و زمان تو را کم دارد. بیا و با خودت و را بیاور. نجات بده غرق شدگان در محاصره دنیا را.... 🌺به مناسبت سالروز ✍️نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۸ مهر ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳ 📅تاریخ انتشار: ٢۷ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم 🕊محل شهادت : سردشت 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ ✨میگن نوزادان از بهشت به زمین می آیند! 🍃بهمن ۱٣۶٢ بعد از اینکه علیرضاجیلانی عمو، با به بهشت رفت، علیرضا جیلانی برادر زاده شد و اینچنین جایشان را باهم عوض کردند. 🍃۱۵ ساله بود که نام هیئتی که برای تاسیس کردن را "هیئت فاطمیون" گذاشت بس که حضرت زهرا بود و به ایشان ارادت داشت. 🍃از ابتدا نیروی س.پ.ا.ه ق.د.س نبود و نیرویبسیجی بود و داوطلبانه به اعزام شد. شب شهادتش، در آخرین نوار ارسالی از سوریه صراحتاً شهادت خود را خبر می دهد و به دوستانش می گوید: احساس می کنم این دفعه با دفعات قبل متفاوت است؛ احساس می کنم در دارد روی من باز می شود و یقین دارم این سفر، سفر آخر من است و از دوستانش طلب می کند. 🍃شهید در قسمتی از اش چنین آورده: خدا می‌داند هروقت که به برگشت فکر می‌کنم برایم تیره و تار می‌شود آخر این راه، این راه به این بزرگی و عظیمی باید برگشت داشته باشد، خداوکیلی قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم. درست که شیرینی هایی مثل شما و پدر و مادرم و خواهر و برادرم را برایم داشته ولی این سفر برایم بدون است چون در مقابلم چیزی هست که به مانند بوده و دنیا یک قطره ناچیز! 🍃در آخر می‌دانم که سخت است برای خانواده‌ام اما من به (حضرت زهرا) اقتدا کردم و نمی‌خواهم چیزی از من بماند پس خواهش می‌کنم سنگ قبر عمو را عوض کنید و بنویسید (شهیدان علیرضا جیلان) این کار کمتر فضا را برای من ناچیز اشغال می‌کند. یه دلیل دیگه هم داره و اینکه من همیشه عاشق بودم چه افتخاری بالاتر از این‌که اینجا اسم من هم باشه. 🍃شهید علیرضا جیلان در تاریخ بیست و هشتم آبان ۱٣٩۶ بعد از چندین بار در عملیات آزادسازی بوکمال آسمانی شد و در تاریخ شنبه ۴ آذرماه ۱۳۹۶ با همراهی خیل عظیم مردم آرام گرفت و به آرزوی خود رسید. 🍃حالا گلزار شهدای میزبان دو علیرضا جیلان است که مردم به رشادت و شجاعت ازشان یاد می کنند. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ بهمن ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ٢٧ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر بروجن 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃او را به عاشقی می‌شناختند. عاشقی برای ارباب. یک محله بود و یک علمدار. 🍃انگار نمی شود از کنار این دریایِ بگذری و خیس نشوی و محال است خیس شوی و غرق نشوی! عباس هم از غرق شدگانِ در دریایِ عشق است. و دستِ نوازشش بر سر یتیمان، درد بی‌پدری را کمتر می‌کرد. 🍃بعد از سربازی، در رشته "تربیت کودک" دانشگاه علامه طباطبایی مشغول شد تا بانگِ او را به سمت و سوی خود کشاند. 🍃وقتی امام(ره) خاکِ وطن را با قدومش معطر کرد، عباس از آنهایی بود که جانش را برای محافظت از امام بر دست گرفته بود. بعد ها که قرعهِ سرنگونی به نامِ افتاد، عباس اولین نفر بود که وارد ساختمان شد. 🍃گویی این همه را وامدار نامش است. عباس آقایی که در شجاعت زبانزد است عباس‌گونه اش او را به خاکِ کشاند و نمک‌گیرِ وادیِ عاشقان شد. در عملیات صورتش مجروح شد اما پس از چندی دوباره رهسپارِ جبهه بود. 🍃در سال ۶۲، مَحرَمِ حریمِ یار شد! به رفت. مادر می‌گوید: "از حج که بازگشت، گفتم : عباس! خوش به حالت که رفتی و خانه خدا را زیارت کردی" گفت: خیلی دلم می خواهد ملاقات و زیارت خدا نصیبم شود. 🍃باید خالص باشی و برای نه از جان که از دل بگذری تا تو را بخرد. مثل عباس! رها از همه دلبستگی‌ها، در گوشِ یار سخن از می‌گفت. تا که در نیمه شبی، در پنجوین، ترکشِ سرگردانِ یک خمپاره در جانش آرام گرفت. ۴ بال پروازی شد تا در بیکرانِ آسمان، به محضرِ برسد ؛ پرستویِ خوش رقصِ آسمان ✍نویسنده : 🌺 به مناسبت سالروز 📆تاریخ تولد : ۵ بهمن ۱۳۳۳ به گفته مادر شهید در شناسنامه ۵ مرداد ۱۳۳۳ 📆تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۶۲ 📆تاریخ انتشار : ٢٧ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : پنجوین 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃علاقه به قرائت قرآن، نماز نافله و تقید به ؛ اینها اشتراکاتِ همه آنهایی است که دنیا را رها کرده و رفته اند! 🍃آنقدر برایشان مهم است که حتی برایِ بعد از خود نیز به ما می‌کنند که:"مسجد، و جماعات، مخصوصاً نماز اول وقت، قرائت قرآن کریم با معنی هر روز «را» ترک نکید، با جماعت باشید«که» دست خدا با جماعت هست."* 🍃به گمانم بیش از همه چیز؛ نماز اول وقت است که دستگیرشان شده و پلی ساخته از اینجا به سویِ ابدیت. 🍃 می‌فرمایند: " فضیلت اوّل وقت بر آخر آن، همانند فضیلتی است که آخرت بر دنیا دارد"* 🍃و از نظر آنها این کوچک تر و پست تر از آن است که بخواهند برایش وقتی صرف کنن و همین امر، آنها را به سویِ خدمتِ هرچه بیشتر به خلق، سوق می‌دهد. 🍃آزادخشنود، اویی که پس جنگ هم از پای نَنِشَست و در "گروهِ توپخانه ۵۶ یونس" خدمتش را ادامه داد تا وقتی که تعرضِ به حریمِ آل‌الله، او را به کشاند. 🍃به عنوانِ مستشار نظامی و داوطلبانه، به سوریه اعزام شد. خدمت کرد؛ و به دست تکفیریهای ملعون؛ به آرزویش رسید. خاکِ حماه، او به سویِ آسمان بود آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند، آیا بُوَد که گوشه چشمی به ما کنند؟! 🌹 *بخشی از وصیت‌نامه شهید. *(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 36) ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ آبان ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ٨ فروردین ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ٢٨ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید :گلزار شهدای کوهنچان 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ ◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃به پرچم مزین شده با نامِ (س) خیره شده ام، روضه ها جلوی چشمانم جان میگیرد و دلم پر میکشد به روزی که (ع) صدا زد: "برادر، برادرت را دریاب" چشمانم بارید برای کمر خمیده حسین(ع) اما جگرم سوخت برای زینب(س)، برای خیمه ای که دیگر نداشت و خدا میدانست بی عباس چه خواهند کرد. 🍃قرن ها گذشت و نه از یادها رفت و نه از دلها، عشق غریب کربلا شعله میکشید و پرتوی جاودانگی اش فروزان‌تر میشد. این بار هم یزیدیانی از جنس همان روزهای کربلا، زینبیه را هدف گرفتند و خیالِ ، لشکرشان را به هلهله انداخته بود اما زهی خیال باطل! که هرکدامشان در خلوت های خویش به عباس(ع) اقتدا کرده بودند حال زمان برایشان مقدر شده بود و چه فرصتی از این دلچسب‌تر؟! 🍃سربازانی که به ها ختم نشدند بلکه لشکری ساخته شد با نام و شیرمردانی چون را پیشکش حضرت زینب(س) کرد. ذوالفقار همچون نامش، شمشیر بُرَّنده ای شد و پس از بریدن طناب های ، پله های عاقبت بخیری را یک به یک طی کرد. حرف‌ها را به جان خرید و به پای دفاع از حرم فدا کرد. جوانِ رشید فاطمیون سربلند شد و نهایتِ بندگی‌اش ختم به بهترین مرگ ها شد! 🍃ذوالفقار ایستاد پای امام زمانش و چنان مردانه مدافعِ دختر مولایمان شد که حال در صحرای محشر روسفید است و باعث افتخار... ♡ذوالفقارِ حرم، گوارای وجود آسمانی ات♡ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۲ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : سوریه 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
🍃دست می‌کشم بر کتیبه‌ی و آن را به پرده مشکی دیوار که سیاهپوش عزای مادر است سنجاق می‌کنم و غم‌ها به دلم سنجاق می‌شود. 🍃آه می‌کشم، این روزها به زور بالا می‌آید. برمی‌گردم و چشم‌هایم به چشم‌های گره می‌خورد. بغض‌ها در گلویم پیچک می‌شود و اشک‌هایم به دادم می‌رسند. لبخندت مثل همیشه حاضر است تا را آرام کند اما آرام نمی‌شود و داغش تازه‌تر می‌شود. 🍃دوسال است لبخندت و اشک‌هایم از هم سبقت می‌گیرند. است در روضه حضرت مادر، جای خالی‌ات را با قاب عکست پر می‌کنم. گفته بودی اگر من نبودم مجلس را برپا کنید. حال با داغ که صاحبخانه دلم شده، می‌نشینم و برای حضرت مادر اشک می‌ریزم. 🍃 ، انگشتر و دستت هنوز مقابل چشمانم است و مرا می‌برد به ، به گودال، آنجا که انگشت و انگشتر را با هم بردند. ندای یا بنی‌مادر به گوش می‌رسد. 🍃ناله می‌زنم و دلم می‌رود به ، به پشت در، به هیزم‌های آتش گرفته و که بین در و دیوار می‌سوخت. نفسم می‌گیرد. آخ بمیرم که تو هم در سوختی. همچون مادر، غریبانه سوختی و بدن ارباً اربایت یادگار ماند برای ما.... 🍃سردار دلم، تلاقی زیبایی است که روز شهادتت با ایام شهادت حضرت مادر یکی شده. اشک می‌ریزم برای ، برای تو و که داغ نبودنت را بر دلم گذاشت... ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨ 📅تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید: کرمان 🕊محل شهادت: بغداد، عراق 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ 🍃تمام وجودت که مادری شود ؛ نمیتوانی دل بکنی و تمامت جان میشود تا خود را به او برسانی را از همان بچگی رها نمیکردی و زندگی ات عجیب زهرایی شده بود ... 🌱دلت را به ایه های خدا سپردی و نجواهای روزانه ات با خالق تورا نورانی تر کرده بود .همان سخنانی که تورا کرد و بیقرار پر کشیدن شدی 🍃شهادت رفقایت تورا هوایی تر کرده بود و گویی ملائک به تو الهام کرده بودند که لباس همرزم شهیدت *محمودرضا بیضایی* را به تن کردی و با همان لباس به آغوشش پر کشیدی ...‌ 🌱در ، شرمنده عباس بودی که حرم عمه سادات در خطر است و نتوانسته بودی مدافعشان شوی. همان لحظات دل شکسته ات سبب شد نامه ات امضا شود و دستت را در دست زهرای مرتضی نهاد تا همچون او پهلو شکسته به دیدار حق بروی ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱ فرودین ۱٣۶٣ 📅تاریخ شهادت: ۱ بهمن ۱٣٩٢ 📅تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید: بهشت زهرا تهران 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
🍃شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. 🍃شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.با حمله تکفیریها به، خود را برای دفاع از آل الله آماده کرد 🍃اگر چه مسئولان رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود. ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید 🍃پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم شد ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
🍃خداوندا اگر من اهلیت رسیدن به رحمت تو را ندارم اما در مقابل رحمت تو، آن اهلیت را دارد تا به من برسد. این اولین جمله وصیتنامه ای است که تو در سال 86 نوشتی، آن وقت که نه خبری از فتنه بود و نه خبری از و مسلحین. 🍃اما انگار تو این جمله را که تکه ای از دعاهای معصومین بود سرلوحه زندگی خودت قرار داده بودی و از همان زمان حتی از خودت قطع امید کرده بودی و هر چه داشتی همه را به بسته بودی. انگار فارغ از همه چیز و همه کس، خودت را فقط و فقط به دست اراده الهی سپرده بودی تا تو را هر طور که میخواهد و هرکجا که میل اوست بکشاند تا او خودش بهترین ملاقاتش را برای تو رقم بزند. 🍃و مگر غیر از این هم راهی به سوی او هست؟ مگر کسی را در کل این عالم وجود میشود یافت که با پای خود به سوی خدا رفته باشد؟مگر میشود در محضر شریف او قرار گرفت و ذره ای خود را دید؟ تو خودت را به او سپردی و او هم چقدر خوب پذیرفتت. 🍃اصلا انگار از همان آغاز خلقتت او هم همین را برایت مقدر نموده بود و از همبن رو بود که نامت را سعید «مسافر»تقدیر کرد. تو مسافر بودیی و تقدیرت سفر!سفری هم از خود به او و هم از و همه تعلقاتت به معرکه جهادی فی سبیل الله در سرزمین غربت. 🍃تو حتی نامت هم برای ما تذکر است که باید باشیم و مقدمه این سفر ترک خودیت و قطع امید از خود است،قطع امیدی که هدفش سپردن تمام امیدها به خداوند تبارک و تعالی است. ✍نویسنده : 🍃به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱ دی ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ فروردین ۱۳۹۵.حلب 🥀مزار شهید : گلزار شهدای رشت 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘