eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
#ای_شهید دعا ڪن... ڪه ما از خستگی و غفلت خوابمان نبَـرَد و از قافله ی مهدیِ فاطمه جا نمانیم ... ❣ #شبتون_شهدایی ❣ #التماس_دعا 💠: @hemmat_hadi✨
💔 عاشقـان را در مسیر عشقـــــ ✨خــــوش باشــد بلا 💔چشـم ماهــــــے را هـراس از دیدنــــــ ✨سیـــــلاب نـــیست ... 🌷 💠: @hemmat_hadi
💠 خاطــرات شهدا راوی:همسرِ برادر شهید 🌷محبوبه فیاض، زمانی که حامد بافنده تنها 11 سال سن داشت عروس این خانواده شده به همین خاطر او را برادر کوچک خود تلقی می‌کند، او می‌گوید: 🌷حامد دوم خرداد سال 1366 متولد شد و زمانی که من عروس این خانواده شدم حامد خیلی کوچک بود. 🌷حامد با نام جهادی علیرضا امینی سه بار به عنوان رزمنده فاطمیون عازم سوریه شد، این را فیاض گفته و ادامه می‌دهد: اوایل که ایران به جبهه مقاومت نیرو می‌فرستاد حامد آرزو داشت بتواند شرکت داشته باشد از این رو چون به سربازی نرفته بود با مشخصات جعلی سه ماه در دوره های آموزشی یزد شرکت کرد سپس به تهران رفت و با بچه های تیپ فاطمیون و زینبیون آشنا شد تا شاید بتواند با کمک آنها به سوریه اعزام شود؛ سرانجام 17 فروردین 95 با مشخصات اتباع افغانستان از تهران به سوریه اعزام شد. 🌷او می‌گوید: 13 فروردین 96 چهارمین و آخرین دوره بود که حامد به سوریه می‌رفت و او در تاریخ سوم خرداد در منطقه عملیاتی سوبین (ریف حماء) دعوت حق را لبیک گفت و به همرزمان شهیدش پیوست. 🌷حامد در سن سه سالگی پدر خود را از دست داد از این رو در تمام کارهایش به حضرت رقیه(س) توسل می‌کرد، همچنین از حضرت علی اصغر(ع) نیز استمداد می‌گرفت.   🌷حامد از 15 سالگی در هیئت علی اصغر(ع) واقع در آزاد شهر مداحی می‌کرد، او واقعا صدای خوشی داشت که بسیار به دل می‌نشست با این وجود برای هیئات مذهبی به صورت رایگان مداحی می‌کرد شاید همین امر موجب شد برای شهادت برگزیده شود. ❣ ✨شادی روحش صلواٺ✨ 💠: @hemmat_hadi
‌🌷 💟 می‌دانستم شهادتش حتمی است برای همین یکی دو باری از او طلب شفاعت کردم اما سکوت کرد و هیچوقت از سر شکسته نفسی نگفت «ما لایق نیستیم» یا «ما را چه به این حرفها»، هیچوقت در مورد معنویات حرف نزد، اهل ادا نبود تا جائیکه می‌توانست آدم را می‌پیچاند که حرفی از زبانش راجع به معنویات نکشی، سلوک معنویش بسیار مکتوم بود و از هر حرف یا هر حرکتی که کوچکترین حکایتی از تقوای او داشته باشد همیشه پرهیز کرد. معامله‌ای که با خدا کرده بود را تا آخر برای همه کتمان کرد و زهدی به کسی نفروخت. و بالاخره اینکه همه را رنگ کرد و رفت! 🌷 @hemmat_hadi
🌷 هنگام صحبت با #نامحرم سرش را پایین میانداخت. حجب و #حیا در چهره اش موج میزد. وقتی برای کمک به مغازه پدرش میرفت، اگر خانمی وارد مغازه میشد کتابی در دست میگرفت، سرش را بالا نمی آورد و میگفت: پدر شما جواب بده. 🌷 #شهید_سیدمجتبی_علمدار 🌹 @hemmat_hadi
🔔 #تلنگر ♥️کسی که گهواره ات را تکان داد؛ می تواند با دعايش دنیایت راهم تکان بدهد !👌 مراقب گرانبهاترين الماس زندگيت باش كه برای خوشبختی‌ات محتاج دعای خيرش هستی ..! 💠: @hemmat_hadi🌷
💠صــدقه جـاريه ❤️پيامبر اڪرم صلے الله عليه و آله: 🌷هرگاه انسان بميرد، عملش هم قطع مے‌شود، مگر از سہ راه: ❶⇦صدقہ جاريہ ، ❷⇦يا عملے ڪه از آن سود مے‌برند، ❸⇦يا فرزند شايستہ‌اى‌ڪه براى‌او دعامیڪند. 📚 نهج الفصاحہ، حديث 239 💠 @hemmat_hadi
💠 ✨شهید سید اسماعیل سیرت نیا 💟⇇جلسه اولےکه اومدن خونمون خواستــگارے... بهم گفت: تنها نیومدم... مادرم حضرت(زهرا سلام الله علیها)... همرام اومدن! " 💟‌⇇من از كل اون جلسه فقط همين يه جمله شو يادمه... وقتی رفتن ، من فقط گریه میکردم... 💟⇇مادرم نگرانم بود و مدام می پرسید: "مگه چی بهت گفت که اینجوری گریه میکنی...؟!" گفتم: "یادم نیست چی گفت! فقط یادمه که گفت: با مادرش حضرت زهـرا(س) اومده خواستگارے ... 💟⇇جوابم مثبـتِ... تا اینو گفتم؛ خونوادمـم زدن زیرگریـه... من اون شب واقعاً حضور حضرت زهرا (سلام الله عليها) رو حس ميكردم... مدام ذکــر بی بی رو لباش بود... 💟⇇مداح نبود ولی همیشه وسط هیئـت روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) میخوند... ارادت قلبی سیّــد به حضرت باعث شد تا سرانجام مثل مادر پهلو ‌شکسته ش... با اصابت ترکش به پهلو به شهادت برسه...💔 ✨ راوے: همســـر شهید 🌷: @hemmat_hadi
دلم " تنـ💔ـگ " است برای یک" دل‌تنگے " ازجنس جا مانـدن... که درمانش " رســیـ💔ـدن " باشد رسیدن بہ قافله ی " یارانے سفرکرده "... ❣ #شهید_جواد_محمدی 🌷 @hemmat_hadi
🌷در آرزوے شہـادتــــــ 💠شهادت دل بریدن از عواطف است ❤️رهبر انقلاب: ✍شهدای عزیز ما و ایثارگران ما کسانی هستند که از همه‌ی خواسته‌های شخصی خود دل بریدند. ✍این به زبان آسان است. فقط دل بریدن از پول و مال و سرمایه نیست؛ دل بریدن از عواطف است. ✍شهید از مهر مادر، از سایه‌ی پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر دل میبُرد و به سوی نجام وظیفه حرکت میکند. ✍خدای متعال عده‌ای را انتخاب کرد، رفتند، عده‌ای هم ماندند برای امتحانهای بعدی؛ لیکن رتبه‌ی شهید و رتبه‌ی شهادت برای ایثارگران وجود دارد. ۱۳۹۱/۷/۲۲ 🌷ว໐iภ ↬ @hemmat_hadi
✨﷽✨ 💠هر روز چند کار را انجام دهید:⇩⇩ 👌مشارطه❤️ هر روز صبح که از خواب بلند می شوید با خدا شرط کنید که خدایا من در این روز اطاعت تو را انجام میدهم و معصیت تورا نمی کنم 👌مراقبه❤️ در طول روز مواظبت کنید و از نفس خودتان مراقبت کنید 👌محاسبه❤️ در آخرشب هنگام خواب ببینید چه کارهایی در طول روز انجام داده اید«حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا» به حساب خودتان رسیدگی کنید قبل از آنکه به حسابتان رسیدگی کنند. اعمال خودرا نگاه کند اگر خوب بود که خدا را شکر کنید ولی اگر بدبود: 👌محاکمه❤️ خودتان را محاکمه کند که چرا یک روز از عمر تان گذشت ولی از عمر خود استفاده نکردید 💠 @hemmat_hadi🌷 _____________________
🌸✨ 💟⇦•سوال؟برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات چه باید کرد؟ ✅⇦•جواب: در اوقات نشاط،مشغول به عبادت مستحبه شوید ؛ و در اوقات کسالت،اکتفا بر واجبات نمایید. #بهجت_عارفان♥️ 💠 @resale_hamrah🌷
🌷 #ابراهیم میگفت: اگه‌جایےبمانے‌ڪه‌دست #‌احدے ‌بهت ‌نرسه، ڪسے تو رو نشناسه،خودت ‌باشے‌و‌ آقا، #مولا هم ‌بیاد #‌سرتو ‌روے ‌دامن ‌بگیره، این #خوشگلترین‌ شهادتِه ... 💔 #شهید_ابراهیم_هادے 🌷: @hemmat_hadi
شب است‌...اما، نه وقت خواب و راحت! ڪه مردان خدا، راهی سوی میدان‌اند... ✨ #شبتون_شهدایے 💟 @hemmat_hadi
هدایت شده از پست ویژه دقت کنید❤️
ازمداحی های گوشیت خسته شدی😔؟ دنبال مداحی های جدید و عالی هستی😳 بیا اینجا ببین چه پستایی برا محرم گذاشته😳عشق میکنی وقتی گوش میدی😱 🎤 مداحی #فارسی #ترکی #عربی #محلی #شور #واحد شور محشر مقدم و هلالی رو گذاشته حسینیه چه طوفانی شده عشق کردم خودتون ببینید😨 اینم لینک👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2220490764C7112198307
از قافلہ هاے شهدا #جامــاندیـم رفتنـد رفیقان وچـہ تنها ماندیم.. افسـوس ڪہ در زمانہ ے دلتنگے #مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم.. #شهید_روح_الله_عالی #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ↬ @hemmat_hadi
💠 ❤️↫یه بسیجی شیفته فرهاد شده بود به فرهاد گفت: میشه آدرس خونه ات رو بدی بهت سر بزنم؟ ❤️↫فرهاد با خنده گفت: بنویس! شیراز... داراارحمه... قطعه شهدا... ردیف فلان... پلاک فلان... ❤️↫((بعد از شهادت فرهاد رفتم سر مزارش دقیقا همون آدرسی بود که قبل از به بسیجی داد)) 💟 خاطره ایی از زندگی 💟 💌↬ @hemmat_hadi
✍برایم نوشته بود : 💟◄گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی‌رسند 💟◄شاید چون آرزوهایم بلندند . . . 💟◄ولی درخت‌سرسبز و شاداب صبرم می‌گوید: 💟◄امیدی هست چون هست . . . 💟◄آری و چه زیبا نوشته بود ! 💟◄همواره با خود تکرار میکنم 💟◄امیدی هست ؛ چون هست . . . ❤️👈 💠: @hemmat_hadi ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
به زحمت جارو رو از دستش گرفتم، داشت محوطه رو آب و جارو می‌كرد. كار هر روز صبحش بود. ناراحت شد و گفت: «بذار خودم جارو كنم، اين جوری بدی ‌های درونم هم جارو می‌شن.» ❣ #شهیدحاج_ابراهیم_همت 🌷 @hemmat_hadi
برادر! قا یقَت جا دارَد؟! دور کُن،جانِ مرا...تو از این شهرِ غریب نَفسم تنگِ گناه است وشهرآلودِه... قایِقَت جادارَد؟!.. 🌷 شھـــدا مارا هم به آسمان ببرید... شهدا همیشه نگاهی #صبحتـــون_شــہـدایــے 🌷 @hemmat_hadi
💠 🌸((از مرگ نترسیدم، ازاینکه این جوری بمیرم و شهید نشم وحشت کردم.))🌸 👈به نقل از : 🔹سال 91 مصطفی برای دوره تکمیلی غواصی به قشم رفته بود. 🔸برام تعریف کرد یه روز زیر آب، کپسول اکسیژنم خراب شد ، به استادم علامت دادم که کپسول اکسیژنم مشکل پیدا کرده 🔹 گفت : مامان مرگ را به چشمم دیدم، البته از مرگ نترسیدم، ازاینکه این جوری بمیرم و شهید نشم وحشت کردم. 🌷 🌹 @hemmat_hadi
💠 🌸((از مرگ نترسیدم، ازاینکه این جوری بمیرم و شهید نشم وحشت کردم.))🌸 👈به نقل از : 🔹سال 91 مصطفی برای دوره تکمیلی غواصی به قشم رفته بود. 🔸برام تعریف کرد یه روز زیر آب، کپسول اکسیژنم خراب شد ، به استادم علامت دادم که کپسول اکسیژنم مشکل پیدا کرده 🔹 گفت : مامان مرگ را به چشمم دیدم، البته از مرگ نترسیدم، ازاینکه این جوری بمیرم و شهید نشم وحشت کردم. 🌷 🌹@hemmat_hadi
💠 .... 🌷در منطقه ، پيكر شهيدى اول ميدانِ مين روى زمين بود. اطرافش مملو از بود. 🌷 مين منور شعله بسيار زيادى دارد. به حدى كه مى گويند كلاه آهنى را مى كند. حرارتى كه در نزديكى آن نمى توان گرمايش را تحمل كرد. 🌷خوب كه نگاه كردم، ديدم آثار به خوبى بر روى اين شهيد پيداست. در همان اول فهميدم كه چه شده .... 🌷او نوجوانى تخريب چى بوده كه عمليات در حال باز كردن بوده است تا گردان از آنجا رد شود. ولى مين منورى جلويش شده و او براى اينكه عمليات و محور نيروها لو نرود، بلافاصله خودش را روى مين منور سوزان انداخته تا شعله هاى آن، منطقه را نكند و نيروها به عمليات خود ادامه دهند. 💠: @hemmat_hadi🌷
🌷 #رفاقتانه.... گاه گاهے با نگاهے #حال مرا خوب ڪن... #خلوت این #قلب تنها را ڪمے آشوب ڪن... ❣ #رفیق_شهیدم 🌷 #شهید_ابراهیم_همت 💟 @hemmat_hadi
💠از شیخـــی پـــرسیدند... ⁉️✨آدرس امام زمان ڪجاست؟ ⁉️✨ڪجا می شود حضرت را پیدا ڪرد؟ 💟مــــلا گفـــت : آدرس حضرت در قرآن ڪریم آیه آخر سوره قمر است ڪه می فرماید: 💌هرجا ڪه صدق و درستی باشد، 💌هر جا ڪه دغل ڪاری 💌 و فریب ڪاری نباشد 💌هرجا ڪه یاد و ذڪر پروردگار متعال 💌 باشد، امام زمان آنجا تشریف دارد. ❤️👉 @hemmat_hadi
🍃﷽🍃 ✨خدايا ! اگر مي‌دانستم با مرگ من يڪ دختر در دامان حجاب مے‌رود، حاضربودم هزاران بار بميـرم ! تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند ... #شهید_برونسی 🍃❤️ @hemmat_hadi
🔅﷽🔅 ❣ عالم محضر شہداستــ ، اماڪو محرمےڪہ این حضوررا دریابد و دربرابراین خلأ ظاهرے، خود را نبازد؟ زمان مےگذرد، و مڪان‌ها فرو مےشڪنند؛ اما حقایق باقے است 🌷 💠🌷💠
💠پیامبر اکرم(ص): ❤️هیهات، هیهات!! اگر به عدد ریگ های بیابان و قطره های باران در خدمت مادر بایستید معادل یک روزی که در شکم او بوده اید،نخواهد بود. 📚مستدرک ج15،ص204 💟 @hemmat_hadi👈
💠 👈 بابای بی سر 🌷اسمش بابازادگان بود. صداش ميزدن «بابا»؛ ديگر حوصله «زادگانش » رو نداشتن. گاهے هم سر به سرش ميذاشتن 🌷صدا ميزدن «بابا...» وقتے بر ميگشت سينه ميزدند و ميگفتن: «قربان نعش بی سرت.» می خنديد و سر تكان مے‌داد . 🌷با بی سيم چی دوتايے آمده بودن بيرون، پتوها رو تڪان بدن. دور و برشان خاك بلند شد و همه چيز به هم ریخت. 🌷وقتے خاك نشست، ديديم موج پرتشان كرده توے سنگر، رفتم توی سنگر. هر دو شهيد شده بودن. سر بي سيم چي روے شانه بابا بود مثل وقتے ڪه يڪی سرش را روی شانه ديگری ميذاره و مي‌خوابه بابا هم سر نداشت. «بابا قربان نعش بی سرت» 🌷: @hemmat_hadi
سلام دوستان جهت مشاهده👇 ماجرای ملاقات چند جوان با امام زمان(عج) در استان خوزستان از طریق لینک زیر اقدام کنید🌷 💠سایت باشگاه خبرنگاران جوان👇 https://www.yjc.ir/00QU5v