#خاطرات_شهدا 🌷
💠 شهدایی که هیچ کس منتظرشان نبود جز خدا....
شهید #سیف_الله_شیعه_زاده از شهدای #بهزیستی استان مازندران با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد.
کم سخن میگفت و با سن کم سخت ترین کار جبهه، بسیم چی بودن را قبول کرده بود.
سرانجام توسط منافقین اسیر شد، برگه و کد های عملیات رو قبل از اسارت خورده بود و منافقین پس از شهادتش برای بدست اوردن رمز، سینه و شکمش رو شکافته بودند....
#شادی_ارواح_طیبه_شهداء_صلوات
💠: @hemmat_hadi
سلام بر ابراهیم
#خاطرات_شهدا 🌷 💠 شهدایی که هیچ کس منتظرشان نبود جز خدا.... شهید #سیف_الله_شیعه_زاده از شهدای #بهز
شهیدی ڪه هیچ کس منتظرش نبود
#بــا_ذڪـر_صلـوات 🌷
🌹 @hemmat_hadi
✨﷽✨
یکی از صالحان دعا میکرد :
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده ؟
ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است.
اما من بـرکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان)
💟اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
💟اگر در فرزند بیاید ، صـالحش میکند .
💟اگر در جسم بیاید ، قوی و سالمش میکند .
💟اگر در قلب بیاید ، خــوشبخـتـش میکنـد .
💠 @hemmat_hadi🌷
-------------------------------------------
🌷 #خاطرات_شهید
✍زمانی ڪه در دمشق بودیم نیروهای فاتحین به شوخی به امیر می گفتند. محاسنت را ڪوتاه ڪن اگر دست داعش اسیر شوی محاسنت را می گیرند سرت را می برند.
❥●•شهید سیاوشی می گفت: این اشڪ ها و گریه هایی ڪه برای #امام_حسین (ع) ڪرده ام، به محاسنم ریخته شده است . من محاسنم را نمی زنم وخود ارباب نمی گذارد ،این سر من دست داعشی ها بیوفتد.
#شهید_امیر_سیاوشی🌷
ว໐iภ ↬ @hemmat_hadi
💠 #خاطرات_شهدا
🌷بعد از شهادت #عباس_صابری، عراقیها برایش مراسم ختم گرفتند. شهید صابری از شهدای #تفحص بود.
🌷عباس آقا خیلی خوش اخلاق بود؛ او در دوران تفحص شهدا برای اینکه بتواند دل عراقیها را به دست بیاورد تا آنها در تفحص شهدا با او همکاری کنند، برای آنها هدیه میگرفت، لباس و میوه و سیگار میبرد و در مجموع با آنها با مهربانی رفتار میکرد؛ بعد از شهادتش عراقیها 50 هزار تومان خرج کردند و برای عباس آقا مراسم ختم گرفتند.
❣ #شهید_عباس_صابرے
🌹 @hemmat_hadi
💠 #خاطرات_شهدا
🌷قبل از عملیات کربلای 8 با گردان رفته بودیم مشهد. یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده ولی تمام بدنش می لرزد. گفتم: «چی شده؟»
گفت: «فکر کنم تب و لرز کردم.»
🌷بعد از یکی دو ساعت به من گفت: «امروز باید حتما برویم بهشت رضا (ع)». اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا (ع) بود. از احمد پرسیدم: «چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا (ع)؟»
🌷او به اصرار من گفت: «دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت:
🌷"تو در بهشت همسایه منی. من خیلی تعجب کردم تا به حال او را ندیده بودم، گفتم: تو کی هستی الان کجایی؟
گفت: در بهشت رضا (ع)».
🌷احمد آن روز آنقدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمیدانست پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرفها زد.
#شهید_سید_احمد_پلارک 🌷
❣✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨❣
💠 @hemmat_hadi
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
بخون و بخنـــــ😁ـــــد
🌷اوضاع غذا ڪہ بهم مے ریخت، دعاها سوزناڪ تر مے شد. ڪم ڪم یادمان مے رفت ڪہ چلومرغ چہ شڪلے است، ران مرغ ڪدام است، سینہ ے آن ڪدام. یا چلوڪباب چہ جزییاتے دارد.
🌷در چنین شرایطے اگر نان خشڪ مے خوردیم، سعے مے ڪردیم با تداعے خاطرات روزهایے ڪہ غذایے مطبوع داشتیم، طعم نان و پنیر را عوض ڪنیم و با انواع راز و نیاز و دعاهاے مخصوص سفره نشاط خودمان را حفظ ڪنیم و نگذاریم روحیہ مان ضعیف بشود.
از جملہ دعاها یڪے این بود: «اللهم ارزقنا پلو تحتهم ڪره، فوقهم ڪباب، یمینے دوغ، یسارے شربت، مع خربزه.» آن وقت همہ آمین مے گفتند. آمینے ڪہ گوش فلڪ را ڪر مے ڪرد.
💠 @hemmat_hadi
🔔مذهبي ها به گوش!!
📛مراقب باشيم،دين مردم را ندزديم !
💠امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
اي جماعت شيعه براي ما زينت باشيد ،
و باعث ننگ ما نباشيد
📚 بحار الأنوار ؛ج 65 ،ص151
✴️گاه مايي كه ظاهر مذهبي داريم ناخداگاه كاري مي كنيم كه مردم از دين برميگردند .
❌مثلا جواب سلام نمي دهيم
❌سر مردم كلاه مي گزاريم
❌لباس كثيف مي پوشيم
❌صوت مداحي را تا نيمه شب در خيابان بلند مي كنيم و ..
به هرحال بايد مواظب باشيم كه آبروي دين را نبريم
♨️داستان عبرت آموز
💠گويند روزي دزدي در راهي، بسته اي يافت كه در آن چيز گرانبهايي بود و دعايي نيز پيوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا اين همه مال را از دست دادي؟
💠گفت: صاحب مال عقيده داشت كه اين دعا ، مال او را حفظ مي كند. من دزد مال او هستم ، نه دزد دين.
اگر آن را پس نمي دادم و عقيده صاحب آن مال ، خللي مي يافت
آن وقت من، دزد باورهاي او نيز بودم و اين كار دور از انصاف است.
💟 @hemmat_hadi🌷
💟سه پند لقمان حڪیم به پسرش…؟
①🍃در زندگی بهترین غذا را بخور ...
②🍃در بهترین رختخواب جهان بخواب ...
③🍃در بهترین خانه ها زندگی ڪن ...
🌷پسرگفت: مافقیریم چطور اینڪارها رابڪنم؟
🌷لقمان :
❶✨اگر ڪمی دیرتر و ڪمتر غذا بخوری ،هر غذایی ، طعم بهترین غذای جهان را میدهد.
❷✨اگر بیشتر ڪار ڪنی و دیرتر بخوابی ،هر جا ڪه بخوابی بهترین خوابگاه جهان است.
❸✨و اگر با مردم دوستی ڪنی ، در قلب آنها جای میگیری ،و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست…!
_____________________
💟↯※سبک زندگی اسلامی※↯
💟 @hemmat_hadi
فورواد یادتون نره
هدایت شده از پست ویژه دقت کنید❤️
ازمداحی های گوشیت خسته شدی😔؟
دنبال مداحی های جدید و عالی هستی😳
بیا اینجا ببین چه پستایی برا محرم گذاشته😳عشق میکنی وقتی گوش میدی😱
🎤 مداحی #فارسی #ترکی #عربی #محلی #شور #واحد
شور محشر مقدم و هلالی رو گذاشته حسینیه چه طوفانی شده عشق کردم خودتون ببینید😨
اینم لینک👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2220490764C7112198307
🌷 #خاطرات_شهدا
💠#سيب_سحرآميز
🌷در عمليات والفجر ٨ در گردان امام حسين (ع) بوديم و با كاميون هاى كمپرسى غنيمتى، اسراى عراقى را به پشت جبهه انتقال مى داديم. دوستى داشتيم بسيجى به نام ايوب ياورى كه موقع بردن تعدادى از اسرا به پشت اروندرود فراموش كرده بود اسلحه اش را بردارد.
🌷مى گفت: “بين راه گاهى بعضى افراد وسوسه مى شدند و از خود تحركى نشان مى دادند و من با تظاهر به اين كه نارنجكى در جيب دارم دستم را با قيافه اى تهديدآميز به جيبم مى بردم و آنها از بيم، سر جاى خود مى نشستند.
🌷وقتى به اردوگاه رسيديم و سر و كله ى رفقا از دور پيدا شد و احساس امنيت كردم، نارنجك كذايى را كه حالا سيبى سحرآميز شده بود از جيبم بيرون آوردم و به نيش كشيدم. اگر به عراقيها آن لحظه كارد مى زدى، خونشان در نمى آمد”.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹 @hemmat_hadi❣
💔 عاشقـان را
در مسیر عشقـــــ
✨خــــوش باشــد بلا
💔چشـم ماهــــــے را
هـراس از دیدنــــــ
✨سیـــــلاب نـــیست ...
🌷 #شهید_حامد_بافنده
💠: @hemmat_hadi
💠 خاطــرات شهدا
راوی:همسرِ برادر شهید
🌷محبوبه فیاض، زمانی که حامد بافنده تنها 11 سال سن داشت عروس این خانواده شده به همین خاطر او را برادر کوچک خود تلقی میکند، او میگوید:
🌷حامد دوم خرداد سال 1366 متولد شد و زمانی که من عروس این خانواده شدم حامد خیلی کوچک بود.
🌷حامد با نام جهادی علیرضا امینی سه بار به عنوان رزمنده فاطمیون عازم سوریه شد، این را فیاض گفته و ادامه میدهد: اوایل که ایران به جبهه مقاومت نیرو میفرستاد حامد آرزو داشت بتواند شرکت داشته باشد از این رو چون به سربازی نرفته بود با مشخصات جعلی سه ماه در دوره های آموزشی یزد شرکت کرد سپس به تهران رفت و با بچه های تیپ فاطمیون و زینبیون آشنا شد تا شاید بتواند با کمک آنها به سوریه اعزام شود؛ سرانجام 17 فروردین 95 با مشخصات اتباع افغانستان از تهران به سوریه اعزام شد.
🌷او میگوید: 13 فروردین 96 چهارمین و آخرین دوره بود که حامد به سوریه میرفت و او در تاریخ سوم خرداد در منطقه عملیاتی سوبین (ریف حماء) دعوت حق را لبیک گفت و به همرزمان شهیدش پیوست.
🌷حامد در سن سه سالگی پدر خود را از دست داد از این رو در تمام کارهایش به حضرت رقیه(س) توسل میکرد، همچنین از حضرت علی اصغر(ع) نیز استمداد میگرفت.
🌷حامد از 15 سالگی در هیئت علی اصغر(ع) واقع در آزاد شهر مداحی میکرد، او واقعا صدای خوشی داشت که بسیار به دل مینشست با این وجود برای هیئات مذهبی به صورت رایگان مداحی میکرد شاید همین امر موجب شد برای شهادت برگزیده شود.
❣ #شهید_حامد_بافنده
✨شادی روحش صلواٺ✨
💠: @hemmat_hadi
🌷
💟 #برادرشهید
میدانستم شهادتش حتمی است برای همین یکی دو باری از او طلب شفاعت کردم اما سکوت کرد و هیچوقت از سر شکسته نفسی نگفت «ما لایق نیستیم» یا «ما را چه به این حرفها»، هیچوقت در مورد معنویات حرف نزد، اهل ادا نبود
تا جائیکه میتوانست آدم را میپیچاند که حرفی از زبانش راجع به معنویات نکشی، سلوک معنویش بسیار مکتوم بود و از هر حرف یا هر حرکتی که کوچکترین حکایتی از تقوای او داشته باشد همیشه پرهیز کرد.
معاملهای که با خدا کرده بود را تا آخر برای همه کتمان کرد و زهدی به کسی نفروخت. و بالاخره اینکه همه را رنگ کرد و رفت!
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
🌷 @hemmat_hadi