#خاطرات_شهدا
ویژه شهادت #امام_حسن_عسکری (علیه السلام)
. 📕 | خاطره ای از مدافع حرم امامین عسکریین #شهید_مهدی_نوروزی به روایت از همرزم شهید
🍃🌹در شب شهادت امام حسن عسکری( علیه السلام) با شهید بزرگوار کربلایی #مهدی_نوروزی در جوار حرم مبارک آقا خدمت می کردیم که یکباره #تکفیری ها حرم مبارک را به خمپاره بستند،
🍃🌹در این لحظه بود که دیدم شهید مهدی به شدت #غضبناک شد و مثل مرغ سر کنده پروبال میزد که اقدامی کند ولی خب متأسفانه بزدلان داعشی از فاصله دور اقدام به این کار می کردند و امکانش نبود که به آن ها دسترسی داشته باشیم و همانجا بود که مهدی قسم خورد #ضربه_مهلکی بهشان وارد کند که این مهم بعد از چند روز محقق شد
🍃🌹شجاعت و دليریهای مثالزدنی مهدی، دليلی شد تا او را با نام #شير_سامرا بشناسند. در عملياتهايی كه در سامرا و نواحی آن انجام میشد، هرجا بچهها تحت فشار قرار میگرفتند و به تنگنا میرسيدند، از مهدی میخواستند تا با نيروهايش به كمک آنها برود و غائله را ختم كند.
🍃🌹مهدی #خطشكن بود، هميشه در وسط ميدان معركه بود. میگفت: ما بايد اولين نفر در جلو و خط مقدم نبرد باشيم تا هر زمان به بچهها گفتيم بيايند ما را ببينند و بدانند كه ما نيز در معركه نبرد حاضريم. حضورش هم همواره با #شجاعت و دلاوری همراه بود
#شهید_مهدی_نوروزی🌷
#شادی روحش #صلوات
❤️ @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا🌷
🔺معرفی شهید جواد جهانی
🌾شهید جواد جهانی متولد هفتم دی ماه 1360 در #مشهد است. از دوران کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به #ائمه_اطهار(ع) و انجام واجبات دینی داشت
🌾یک روز وقتی هنوز به سن تکلیف نرسیده بود دیدم که #وضو گرفته و نماز میخواند و بعد از آن هیچوقت ندیدم که نمازش را #ترک کند و روزههایش را مرتب میگرفت.
🌾با وجود اینکه مسجد از خانهمان نسبتاً دور بود؛ #نیمههای_شب به مسجد میرفت و وقتی برمیگشت من و پدرش را برای #نمازصبح بیدار میکرد
🌾اکنون نیز در وصیتنامهاش نگفته که نماز یا روزه #قرضی دارد. از وقتی که خودش را شناخت همیشه بیشتر نمازهایش را به #جماعت در مسجد میخواند، در تمامی راهپیماییها حضور داشت و در حوزه فعالیتهای فرهنگی و #انقلابی بسیار فعال بود.
شهید جوادجهانی در 95/08/22 در حلب آسمانی شد..
♥️ @hemmat_hadi
سلام بر ابراهیم
🌹 شهیــــدی ڪــه بعــد از تفحـص زنده شـــد 🌹 🕊 🌷 🕊 🎤 سخنـ
میگویند #شهدا رفتند تا ما بمانیم...
ولی من میگویم؛
#شهدا رفتند، تا ما به دنبالشان برویم...
آری!
جا مانده ایم دل را باید صاف کرد...
❤️ @hemmat_hadi
✨یک پنجره سمتِ خاروخس مارا بـَس
✨انگیزه ی کوچ و یک نفس ما رابس
✨پرواز برای با تــــو بودن... زیــباسٺ
✨والله که عمـرِ در قفــس ما را بـس
🌷 آغازامامت گل سرسبد عالــم هستی حضرت حجة بن الحسن امام زمان (عج) برشمامبارک 🌷
♥️ @hemmat_hadi
چه زیبا نوشته بود:
یه مثلی هست که میگه
سرم بره قولم نمیره
قولِ مَنِ بانو به شهدا
❣️ "چادرمه" ❣️
#سرم_بره_چادرم_نمیره...
❤️شبتون شهدایی...
❤️ @hemmat_hadi
ای برادران!
قبل از اینکه به جبهه بیایم،
دخترم میخواست با من با لباسِ نظامی عکس بگیرد؛
اگر #شهید شدم، دورش را بگیرید، چراکه من او را بسیار دوست دارم...
#شهید_علی_شفیق_دقیق
پ.ن: "فاطمه دقیق" دختر خردسال شهید «علی شفیق دقیق» رزمنده جاوید الاثر #حزبالله_لبنان و دانش آموز مدرسه ابتدایی با نوشتن جملهای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت.
وی در وصف رزمنده نوشته است: اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسيد ممکن است #پدرم آنجا دفن شده باشد...
❤️ @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا 🌷
💠اخلاص
🌷در باقرآبادورامین، پیرزنی زندگی میکرد که سه فرزند #جانباز داشت، که یکی از پسرانش، جانباز #قطع_نخاعی بود؛ از گردن به پایین، قطع نخاع بود و اصلاً نمیتوانست تکان بخورد. سقف خانۀ این خانواده، مشکل پیدا کرده و حسابی ترک برداشته بود.
🌷به مهدی گفتم: #مهدی. بیا یه کار خیری بکنیم، بریم سقف خونۀ این خانوادۀ جانباز رو درست کنیم. مهدی هم بدون تأمل گفت: من #عاشق همین کارهام! کِی بریم گفتم: روز #جمعه که من هم بتونم بیام. اما من این مسئله را فراموش کردم.
🌷جمعه ساعت هفت و نیم صبح بود که #مهدی به من زنگ زد. من هم حسابی گیج خواب بودم. گفت: کجایی پس، چی شد برنامه⁉️گفتم: کدوم برنامه؟
🌷گفت: همون #پیرزن که گفتی بریم سقف خونهشون رو درست کنیم دیگه. من رفتم گچ گرفتم با یه نفر #ایزوگامکار هم صحبت کردم که بیاد و با هم بریم. وقتی این را گفت، تازه یادم افتاد که با مهدی قرار داشتم.
🌷خیلی شرمنده شده بودم و با شرمندگی تمام به مهدی گفتم: حقیقتش من این موضوع رو یادم رفته بود، با خانواده قرار گذاشتم بریم #مهمونی. بدون اینکه ناراحت بشود و یا به روی خودش بیاورد گفت: پس هیچی، اشکالی نداره، من #خودم میرم خودش رفت و تا عصر هم کارها را تمام کرد.
🌷جالب اینکه وقتی کارش تمام شده بود، آن #خانوادۀجانباز از او خواسته بودند خودش را معرفی کند و از او پرسیده بودند: اسم شما چیه مهدی هم به جای اسم خودش، #اسم_من را گفته بود.تا مدتها، هر کسی به دیدن آن خانوادۀ جانباز میرفت، میگفتند: آقای #علی_رمضانی اومد اینجا و سقف خونۀ ما رو درست کرد؛ خدا خیرش بده!
📚بابامهدی، زندگینامه و خاطراتی از
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_قاضیخانی
❤️ @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشِ مردم
کج مکن" گردن"
که حیرانت کنند...
آبرویت برده و بدتر
پریشانت کنند...
سفره دل باز کن درهنگام سجود،
پیشِ " الله" کن گدایی،تا که "سلطانت" کند..
♥️ @hemmat_hadi