✍ به وقت شهادت
🌸🍃همه منتظرند تا سعید(شهید شاهدی) و محمود(شهید غلامی) از راه برسند. بالاخره هم می رسند. با پیکرهایی چاک چاک. همان جا وسط حیاط معراج، بچه ها دم می گیرند و دور جنازه سعید و محمود به سر و سینه می زنند.
🌸🍃سعید منافی را می بینم گوشه ای به دیوار تکیه داده، با خودش چیزهایی نجوا می کند.
می گویم: سعید! چی داری با خودت می گویی؟! می گوید: هیچی! دارم به این حال خودم گریه می کنم!
🌸🍃می پرسم: چرا؟ چی شده مگر؟
گفت: عازم سفر حج که بودم، جلوی در پادگان امام حسن، سعید را دیدم. گفتم: آقاسعید! من دارم می روم مکه، سفارشی، کاری نداری؟ گفت: نه سعید جون! تو برو مکّه، منم می روم فکّه. ببینیم کی زودتر به خدا می رسه؟!
🌸🍃آب زمزم و تسبيح آورده بودم براش با كلى خاطره واسه تعريف كردن... که دیدم رفیقم پر کشیده...😭
#شهید_سعید_شاهدی🌷
#سالروز_شهـادت
#شهید_تفحص
❤️🍃 @hemmat_hadi
🔸آقا محمود در جلسه #خواستگاری درباره کار خود صحبت کردند که تعداد و مدت زمان #ماموریتهای ایشان زیاد است و خارج از کشور باید بروند
🔹 و در ادامه گفتند که خیلی زیاد مسافرت میروم و ممکن است روزی هم بر نگردم که ایشان منظورشان " #شهادت" بود ولی کلمه شهادت را به زبان نیاوردند
🔸 و در مورد کار خود صحبتهای کردند و اینکه ممکن است این مسیر به شهادتـ ختم شود، که در جواب ایشان گفتم آسمانی شدن ویژه آقایان نیست و #خانمها نیز میتوانند آسمانی شوند و #شهید_نریمانی سکوت کرد.
🔹 بعد از #ازدواج متوجه شدم که با این جمله ایشان خیلی در تفکر فرو رفت و به انتخاب خود اطمینان بیشتری پیدا کرد
🔸 شهید نریمانی برای خانواده خودشان تعریف کرده بود که این خانم #جلوتر از من در راه شهادت است و مشکلی با این شیوه زندگی ندارم.
🔹 منم به آقا محمود گفتم #خدا سرنوشت را مقدر میکند هرجا باشی این اتفاق میافتد و هزار کیلومتر آن طرف تر نیز #سرنوشت در پی انسان است.
🔸همیشه به شهید نریمانی میگفتم، "دوست دارم خدا شما را #با_شهادت" از من بگیرد تا توان و تحمل #مصیبت شما برایم کمتر شود.
#شهیدمحمود_نریمانی
❤️ @hemmat_hadi
🌷 بار اولی که میخواست برود #سوریه
قرآن براش گرفتم. #قرآن را بوسید
و باز کرد. ترجمه آیه را برایم خواند
🌷 ولی بار آخری که می خواست برود
وقتی قرآن را باز کرد آیه را ترجمه نکرد.
گفتم:سعید چرا #ترجمه نمیکنی؟
🌷گفت: اگر ترجمه آیه رو بهتون بگم
#ناراحت نمیشین؟ گفتم:نه
گفت: #آیه_شهادت اومده
و من به #آرزوم میرسم.
#طلبه_شهید_سعید_بیاضی_زاده
#شهید_مدافع_حرم_دهه_هفتادی
❤️ @hemmat_hadi
همیشه موقع #نماز هر کجا بود
خودش را به خانه می رساند
تا بچه ها ببینند پدرشان مقید به نماز #اول_وقت است و یاد بگیرند...
#نمازجمعه ها محمد متین را با خودش به مسجد می برد...
خب محمد متین اینقدر شیطان بود که سر نماز همه مهر ها را جمع میکرد
مسجدی ها می دانستند
وقتی او می آید باید یک مهر دیگر در جیبشان داشته باشند.
#شهید_مهدی_قاضیخانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi
یاد شهید #سعید_شاهدی بخیر؛
یکی از دغدغه هایش علم کردن پرچم عزای#امام_حسین(علیه السلام) بود. بعد از ارتحال امام(رحمت الله علیه) هیئت عشاق الخمینی را به همراه دوستانش در محله #فلاح تاسیس کرد. در سرما و گرما اجازه نمی داد #هیئت تعطیل شود
حتی اگر ۵نفر بودند #زیارت_عاشورا را برپا می کرد. خودش روحانی هیئت را با موتور? می آورد و می برد. گاهی هم مداحی می کرد
هم #خادمی. در هیئت های دیگر هم شرکت می کرد و میانداری می کرد #خانواده و ودوستانش را هم با خود می برد. روزی که او را به خاک سپردند روز #ولادت_امام_حسین(علیه السلام) بود.
📚کتاب #معبرتنگ
#شهید_سعید_شاهدی
❤️ @hemmat_hadi
🔸علت مفقود شدن جنازه حاج همت #نداشتن_سر در بدن او بود. چند روز قبل از شهادت #حاج_عباديان مسئول تداركات لشكر يك دست لباس به حاجي داده بود و ما از روي همان لباس توانستيم حاجي را #شناسايي كنيم و پيكر مطر ايشان را به تهران بفرستيم.
🔸پس از فروكش كردن درگيريها به #دوكوهه و از آنجا هم براي تشييع جنازه شهيد همت به تهران رفتيم. پس از تشييع در تهران جنازه شهيد همت را بردند به زادگاهش«قمشه»- #شهررضاي سابق- و در آنجا به خاك سپردند.
البته در #بهشت_زهرا نيز قبري به يادبود او بنا كردند
#شهید_محمدابراهیم_همت
❤️ @hemmat_hadi
محمدهادی 20 روزه بود
که #گریه عجیبی میکرد...
آن موقع در تهران تنها بودیم، خانوادهام نزدیکام نبودند...
زنگ زدم که آقامهدی بچه دارد #عجیب گریه میکند....
از وقتی که به دنیا آمده بود #آرام بود و اصلاً گریه نمیکرد.
به من گفتند گوشی را روی آیفون بگذار تا صدایاش کنم
و بچه پس از شنیدن صدای پدرش در آغوشام #خوابید
بدون اینکه شیری بخورد یا لازم باشد تکاناش بدهم.
#شهید_مهدی_نوروزی🌷
#شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا
و فاطمه به #آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من #اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان #حل بود.
#توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا #مواظب ما هست.
به نقل از همسر
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
❤️ @hemmat_hadi
سید میلاد در علم، اخلاق، ورزش و شغل حرفهای به معنای واقعی کلمه #نخبه بود،
چنانکه در کنار تحصیل در رشته #مهندسی عمران، نایب قهرمان #جودوی استان همدان نیز بود و در ورزشهای #پهلوانی و زورخانهای نیز دستی در گود داشت.
حضور سید میلاد در خیل مدافعان حرم به هیچ وجه جنبه #مادی و با هدف کسب نام، مقام یا ثروت نبود.
سیدمیلاد در حوزه فعالیتهای #اقتصادی بسیار موفق بود و اما عشق و اعتقاد به ائمه اطهار چنان در وجودش شعله میکشید که به راحتی دست از #تعلقات دنیوی کشید و در خیل مدافعان حرم زینبی وارد شد
او همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی در جریان عملیات محرم به #شهادت رسید و داعشی ها همچون مولایش حسین سر این شهید را از بدن جدا کردند.
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi
#اخلاق_خوب
اعتقادات مذهبی #قلبی اش خیلی زیاد بود، منیتی نداشت بدون اینکه در ظاهر بخواهد به مردم نشان دهد.
همش در #نهانش بود نه آشکار
بلکه فقط بین خودش و خدایش بود.
بدییی اگر در خانواده و دیگران می دید زود #فراموش می کرد ولی خوبیشون را حسابی به خاطر می سپرد و قدر دانشان بود...
طاقت نداشت #غم خانواده و یا کسی را ببیند همیشه سعی می کرد خانواده و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد.
بله! همین خوبی هایش بود که از آن یک شهید ساخت.
#شهید_مجید_قربانخانی🌷
❤️ @hemmat_hadi
#به_همین_سادگی
هردوتایمان اهل #سادگی بوده و از تجملات بیزار بودیم. اول زندگیمان بود و این خصلت، خوش میدرخشید. دو تا #اتاق از خانه پدریش مانده بود که فرش کردیم.
#جهیزیهام را هم با مهدی بردیم و چیدیم. آنقدر کم بود که پشت یک #پیکان استیشن جا میشد.
فقط وسایل #ضروری زندگی را داشتیم و به همین سادگی زندگیمان شروع شد...!
#شهید_مهدی_باکری
📙 نیمه پنهان ماه
❤️ @hemmat_hadi
همسر شهید:
درباره ی مصرف و استفاده از #کالای_ایرانی که رهبر انقلاب تاکید زیادی دارند #حساسیت زیادی داشت.
کوچکترین وسیله خانه و اقلام مصرفی را سوال میکرد که #ایرانی باشد.
من به ایشان می گفتم که #تشخیص خرید کالای ایرانی سخت است ولی شهید نریمانی تاکید میکردند باید هرجور هست #متوجه شویم!
خرید کالای ایرانی #اهمیت زیادی برای کشور دارد و اصلا #کیفیت را در نظر نمیگرفت و فقط به دنبال استفاده از کالای ایرانی بودند.
#شهید_محمود_نریمانی
❤️ @hemmat_hadi
چند روز پیش به بیبی #حضرت_زینب خیلی گله کردم
گفتم سه ماه پاسپورتم جيبمه و پوتین پام، هر روز این در و اون در دارم میزنم، #قابل نمیدونید
اینکه #هنر نیست هرچی با لیاقته میبری
#اعجازت اینه که #بی.لیاقت ببری
اعجازت اینه که اونی که #بده رو ببری
بعد صبح #خواب دیدم
تو عالم خواب دیدم که بیبی گفتش که بالاخره شما #دعوت شدی
بلند شدم و از #خوشحالی نمیدونستم چکار کنم......
#شهید_مجید_سلمانیان
❤️ @hemmat_hadi
#یه_دنیا_غیرت
یه سری که #آقامحمدتقی اومده بود مرخصی، خبر دادن که پژاک حمله کرده و دوستای آقا محمدتقی #شهید شدن🌷 داداش سریع ساک محمد تقی رو داد دستش. وگفت #بروپسرم
من با تعجب گفتم: داداشبچه ت تازه دو روز اومده! خستگی سفر هنوز از تنش در نیومده.داداش گفت: همه اونهایی که #شهید شدن بچه های ماهستندالآن به محمد تقی اونجا #نیاز دارن.
از #مرخصی یه هفته ای محمد تقی ،دو روز بیشتر نگذشته بود که داداش، محمد تقی رو روانه #کردستان کرد
در مراسم بزرگداشت شهید هم #پدرشهید گفت: محمد تقی تا دیروز بچه من بود، اما از امروز متعلق به همه شماست
راوی: خانم صغری سالخورده عمه ی شهید
#شهید_محمدتقی_سالخورده
❤️ @hemmat_hadi
🔰آقا ابوالفضل نماز هاشو #همیشه اول وقت میخوند؛ هر وقت که مسافرت میرفتیم هر جا موقع #نماز بود ماشینو کنار میزد نمازش رو میخوند همیشه تاکید بر نماز #اول_وقت داشت.
🔰اصلا اهل غیبت نبود اگه در جمعی بود که #غیبت پیش میومد بحث رو عوض می کرد .
از مهربونی هر چی بگم کم گفتم فقط اینو بگم که #بی_توقع کمک میکرد و کمکش رو هیچ جا فاش نمیکرد
🔰هیچ وقت در مورد موضوعی قطعی صحبت نمی کرد ودر جواب سوالات دیگران در مورد موضوعی جواب #ان_شاءالله و اگر خدا بخواد میداد . این اواخر بر #نمازشب مداومت داشت خودم دیدم در قنوت نمازش دعا را با گریه میگفت.
🔰تا ازش #سوال نمی شد حرفی نمیزد
در مورد کارش میگفت: هر چی کمتر بدونی برات بهتره؛ خدایی #هیچ_وقت از کارش سوء استفاده نکرد.چند روز قبل از ماموریتش براش کلیپی از #شهدای_مدافع_حرم گذاشتم
🔰دیدم #حال_عجیبی شد اشک تو چشماش جمع شد و از اتاق خواب رفت تو هال شروع کرد گریه کردن تا حالا این حالش و ندیده بودم مطمئنم از #شهدا شهادتش روهمون روز گرفت
راوی : همسرشهید
ولادت: ۱۳۶۴/۱۲/۲
شهادت: ۱۳۹۵/۱/۱۸
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
❤️ @hemmat_hadi
#عکس_یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود، موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من #عکس بگیره
انگار عکاس هم متوجه #آسمانی.شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری #تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات...
من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاءالله این #هدیه ناقابل من رو قبول کنه، پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه، خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر
#شهید_علی_اکبر_احمدیان🌷
❤️ @hemmat_hadi